26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009

1) 26مرداد ماه سال1358هجري شمسي: شهر پاوه با تلاش قهرمانانه پاسداران اسلام از تصرف ضد انقلابيون خارج شد و سراسر كردستان و راهها و مواضع راهبردي آن آزاد شد. دراين روز پاسداران انقلاب اسلامي شجاعانه ايستادگي كردند و دشمن استعمارگر و ابرقدرتها را ازاين منطقه بيرون راندند. درتصور ضد انقلابيون نمي گنجد كه انقلاب نوپاي اسلامي ايران درمقابل اين توطئه خطرناك مقاومت كند اما با صدور فرمان حضرت امام خميني(ره) و فرياد الله اكبر پاسداران
شنبه، 24 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009
26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009
26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009


1) 26مرداد ماه سال1358هجري شمسي:
شهر پاوه با تلاش قهرمانانه پاسداران اسلام از تصرف ضد انقلابيون خارج شد و سراسر كردستان و راهها و مواضع راهبردي آن آزاد شد. دراين روز پاسداران انقلاب اسلامي شجاعانه ايستادگي كردند و دشمن استعمارگر و ابرقدرتها را ازاين منطقه بيرون راندند. درتصور ضد انقلابيون نمي گنجد كه انقلاب نوپاي اسلامي ايران درمقابل اين توطئه خطرناك مقاومت كند اما با صدور فرمان حضرت امام خميني(ره) و فرياد الله اكبر پاسداران انقلاب اسلامي خيل عظيم مردم مسلمان به حركت درآمد و طومار حيات توطئه گران درهم پيچيده شد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درمدت12روز نه تنها پاوه بلكه سراسر كردستان را ازوجود دشمن پاك كرد. حضرت امام خميني در پيامي براي ختم غائله پاوه به رئيس ستاد ارتش، رئيس كل ژاندارمري وقت و رئيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دستور اكيد دادند كه هرچه سريعتر اشرار و مهاجمان را دستگير كنند و با بستن مرزهاي كشور از فرارآنان جلوگيري به عمل آورند. گفتني است كه در آزاد سازي شهر پاوه شهيد دكتر مصطفي چمران عارف آزاده و مبارز پرتوان نقش چشمگيري داشت. ايشان در يادداشتهاي خود ازواقعه پاوه چنين ياد كرده است: «پاوه بزرگترين ضربتي است برگرده امپرياليسم و صهيونيسم كه آرزوي پيروزي نظامي خود و سقوط انقلاب اسلامي را با خود به گور ببرند».

2) 26مرداد ماه سال1361هجري شمسي:
رژيم بعثي عراق درادامه سركوبي مخالفان داخلي خود 28تن از روحانيون برجسته نجف را اعدام كرد. اين عمل غيرانساني رژيم بعثي عراق با واكنش شديد دولت جمهوري اسلامي ايران روبروشد و ايران ازمجامع بين المللي درخواست كرد كه به اين عمل غيرانساني رژيم عراق رسيدگي كنند.

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 3) 26مرداد ماه سال1369هجري شمسي:
نخستين گروه از اسيران آزاد شده ايراني به خاك ميهن اسلامي قدم گذاشتند. با آزادي اسرا كه سالها دراسارت رژيم بعثي عراق بودند اولين گام در راه اجراي قطعنامه 598شوراي امنيت سازمان ملل متحد برداشته شد. عراق كه تا آن زمان قرارداد مرزي سال 1975ميلادي را بي اعتبار مي خواند در23مرداد در نامه اي اعلام كرد كه قرارداد 1975الجزاير را پذيرفته است و با تمام شرايط و پيشنهادهاي ايران موافق است. عراق همزمان با آزادي اسيران، عقب نشيني را به مرزهاي شناخته شده بين المللي آغاز كرد. شايان توجه است كه در دوران 8سال دفاع مقدس اسراي جنگ تحميلي در اردوگاههاي دشمن دليرانه مقاومت كردند و با تحمل شكنجه هاي دشمن بعثي حقانيت دلاورمردان جبهه اسلام را به جهانيان ثابت كردند. همزمان با ورود آزادگان عزيز اين افتخار آفرينان جبهه مقاومت در سراسر ايران مراسم جشن و شادماني برگزارشد و هرسال اين روز به نام بزرگداشت روز آزادگان گرامي داشته مي شود.

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 4) ترور "ملاصالح خسروي" روحاني مبارز اهل سنت، توسط عوامل ضدانقلاب(1360 ش)
ملاصالح خسروي از روحانيان مبارز اهل سنتي بود كه از ساليان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، عليه رژيم پهلوي و دفاع از اسلام و وحدت اسلامي به پا خاسته بود و در اين راه، حبس و شكنجه‏هاي فراواني در زندان‏هاي سنندج و تهران به جان خريد. وي پس از پيروزي انقلاب، به عنوان روحاني انقلابي، منادي وحدت و دفاع از انقلاب و امام بود و لحظه‏اي از افشاگري و رسوا نمودن عناصر ضدانقلاب و گروه‏هاي فريب خورده از پاي نمي‏نشست. ملاصالح خسروي در زمان حيات خويش، با زبان گويايش، همواره رسواگر امپرياليسم و بازيچه‏هاي پست داخليش همچون گروهك‏هاي خودفروخته دموكرات، كومله و منافقين بود تا اينكه به هنگام اذان مغرب در مسجد جامع سنندج مورد اصابت گلوله‏هاي كينه توزانه ضدانقلاب قرار گرفت و به همراه فرزندش به لقاء اللَّه رسيد.

5) رحلت فقيه مجاهد آيت‏اللَّه "سيدعبدالمجيد ايرواني" (1371 ش)
آيت‏اللَّه سيدعبدالمجيد ايرواني در سال 1313 شمسي در تبريز ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تبريز و سطوح عالي را در قم سپري كرد و از محضر فقيهاني چون آيات عظام: سيدحسين بروجردي، سيد محمد محقق داماد و محمدعلي اراكي كسب فيض كرد. ايشان همچنين دروس فقه و اصول را نزد حضرت امام فرا گرفت و پس از تبعيد آن حضرت، به فعاليت‏هاي سياسي و مبارزه با نظام ستمشاهي روي آورد. آيت‏اللَّه ايرواني از سال 1350 ش به دستور امام راحل در يكي از بزرگ‏ترين مساجد تهران به اقامه نماز پرداخت و مهديه تهران را احياء كرد و در اين مسير چند بار دستگير و زنداني گرديد. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي در تاسيس بسياري از نهادهاي انقلابي شركت داشت و با تشكيل جامعه روحانيت مبارز تهران، فعاليت‏هاي خود را گسترش داد. وي همچنين به عنوان نماينده امام در بنياد مستضعفان در شكل‏گيري آن نقش بسزايي ايفا كرد. آيت‏اللَّه ايرواني در سال‏هاي پاياني عمر به تدريس فقه پرداخت تا اين كه در پي يك بيماري طولاني، در 26 مرداد 1371، در 58 سالگي درگذشت.

6) 25شعبان سال137هجري قمري:
«عَبدُالرَّحمن بْن مُُسلِمِ مَرورودي» معروف به ابومسلم خراساني سرداردليرايراني بدستور« منصور دَوانيقي»دومين خليفه عباسي به قتل رسيد. ابومسلم خراساني مشهوربه« صاحِبُ الدَّعوَه» در مقام رئيس سياه جامگان خراساني بربني‎اميه خروج كرد و دراندك زماني، اهالي بيشترروستاها و شهرها به او پيوستند. نبرد فَتح الفتوح درواقع آخرين مقاومت نيروهاي اموي درايران بود. اين نبرد درنزديكي موصل درشمال عراق روي داد و به شكست امويان انجاميد و مقدمات روي كارآمدن عباسيان را فراهم آورد. دراين زمان ابومسلم صاحب قدرت و نفوذ فراوان شد خليفه ازقدرت او به وحشت افتاد و سرانجام با توطئه‎اي دقيق ابومسلم را به قتل رساند. بعد ازقتل ابومسلم عدّه‎اي به خونخواهي او برخاستند و كشمكش‎هاي ناشي از اين خونخواهي تا چند قرن بعد هم ادامه داشت. گفتني است كه فرقه‎هاي« مُسلميّه و راوَنديّه » بيش از ديگر فرقه‎ها خود را طرفدار و هوادار ابومسلم خراساني معرفي كرده‎اند.

7) 25شعبان سال 105 هجري قمري:
« يَزيدبْن عَبدالمَلِكِ بْن مَروان» معروف به« يزيد ثاني» ازدنيا رفت. يزيد بعد از «عُمَربْن عَبْدُ العَزيز» برمسند خلافت نشست و تا مدت 40روزازسيرت و روش عُمَربن عَبدُالعزيز پيروي كرد ولي بزودي به عشرت روي آورد و به ظلم پرداخت. دوران كوتاه خلافت اين خليفه اموي به علت وقوع جنگهاي سخت و اوضاع نابسامان حكومت ازسياه ترين دوره‎هاي زندگي مردم آن روزگار محسوب مي‎شود.

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 8) قتل "ابومسلم خراساني" رهبر قيام سياه جامگان به فرمان "منصور دوانِقي" (137 ق)
عباسيان كه از نوادگان عباس عموي پيامبر(ص) بودند، براي از هم پاشيدن حكومت بني‏اميه و دست‏يابي به حكومت مسلمين، به بهانه‏ي طرفداري از اهل‏بيت(ع)، با پشتيباني مردم قيام كردند. مسئوليت دعوت از مردم خراسان به "ابن يسار" مُلَقَّب به "ابومسلم" سپرده شد. ابومسلم كه سپاه خويش را سياه‏پوش نموده و نام سياه جامگان را بر آن نهاده بود، ابتدا در خراسان و سپس در عراق به پيروزي رسيد و با تلاش و همت او بود كه خلافت عباسي روي كار آمد. با اين حال، پس از مدتي "منصور" دومين خليفه‏ي عباسي كه از موقعيت "ابومسلم" در هراس افتاده بود، با ترفندي او را به سوي مداين كشانده و در 25 شعبان سال 137 ق او را به قتل رساند. پس از قتل ابومسلم، گروهي از يارانش به خونخواهي او برخاستند و كشمكش‏هاي ناشي از اين خونخواهي تا مدت‏ها ادامه داشت.

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 9) پايه‏گذاري "قيام سربداران" در سبزوار(737 ق)
سربداران گروهي بودند كه از ظلم و تعدي مغولان كه در آن زمان ايران را تحت سلطه‏ي خود داشتند به ستوه آمده بودند. آنان تحت رهبري روحانيون مبارزي چون شيخ خليفه، شيخ حسن جوري و عبدالرزاق، با مغولان و عوامل دست نشانده‏ي آن‏ها مبارزه كردند. شعار قيام كنندگان اين بود كه يا ظالم و ستمكار را نابود مي‏كنيم و يا بالاي دار مي‏رويم ولي ننگ را نمي‏پذيريم كه به همين دليل آن‏ها را سربداران ناميدند. سربداران حدود نيم قرن بر مناطقي از شمال شرق ايران حكومت كردند و سرانجام، تيمور گوركاني در سال 788 ق، حكومت آنان را منقرض كرد.

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 10) مرگ "اونوره دو بالْزاكْ" نويسنده و داستان‏سراي بزرگ فرانسوي (1850م)
اونوره دو بالزاك، نويسنده برجسته فرانسوي در بيستم مه 1799م در شهر تور فرانسه به دنيا آمد. وي در آغاز نوجواني همراه خانواده‏اش به پاريس رفت و تحصيلاتش را در رشته حقوق ادامه داد و پس از پايان تحصيل به كارآموزي وكالت پرداخت. ولي عدم علاقه وي به وكالت باعث ترك اين شغل شد و بر اثر علاقه‏مندي به ادبيات، وارد عرصه نويسندگي گرديد. وي در مدت كوتاهي، با كمال جديت به پديد آوري آثار مختلف همت ورزيد و پنجاه رمان نوشت كه سوژه بيشتر آن‏ها، تاريخي است. علي‏رغم اين‏كه رمان‏هاي بالزاك خريداران بسياري داشت، با اين حال مقدار زيادي مقروض بود. در اين هنگام براي اين‏كه از دست طلبكاران رهايى يابد، با كوششي خستگي‏ناپذير، كتاب عظيم كمدي انساني را نوشت كه از بزرگ‏ترين كارهاي ادبي جهان محسوب مي‏شود. كمدي انساني، تلاشي براي شناساندن جنبه‏هاي مختلف تاريخ فرانسه در دوران حيات نويسنده است. بالزاك در اين اثر، بي‏آنكه مدعي بنيان‏گذاري مكتب تازه‏اي در ادبيات باشد، پايه‏هاي مكتب رئاليسم را كه طريقه نشان دادن حقايق امور، اعم از زيبايى و زشتي آن‏ها در مقابل ايده‏آليسم كه خيال‏پرستي است، استوار ساخت و راه تازه‏اي در رمان‏نويسي گشود به طوري كه خط سير نويسندگي را در قرن نوزدهم تغيير داد. بالزاك معتقد بود كه در نوشته‏هاي رمانتيك، همه تركيبات ممكن، پايان يافته و همه اشكال آن، كهنه گرديده است. در نظر او، نويسنده بايد مورخ عادات و اخلاق مردم و اجتماع خويش باشد. وي كوشيده است كه جامعه فرانسوي عصر خود را با خطوط و رنگ‏هاي واقعي تصوير كند. از اين رو كمدي انساني، مشحون از انتقادات بالزاك درباره جامعه فرانسه است و قهرمان هر يك از رمان‏ها و داستان‏هاي كوتاه اين مجموعه، نمايانگر طبقات گوناگون جامعه‏اي است كه خوب و بد آن با دورانديشي و دقت، نشان داده شده‏اند. زندگي بالزاك از سي سال كار در سكوت، هجده سال خلاقيت پرشور و هيجان در محيطي پر از نگراني و تشويش و سرگرمي‏هاي گوناگون، و سه سال در سراشيبي تشكيل شده است. بالزاك در كليه آثار خود كوشيده، آن‏چه را كه ديده و شنيده و آن‏چه را كه در دنياي خارج و حقيقت وجود دارد، عيناً بر روي كاغذ بياورد. او اين ويژگي‏ها را در كتاب معروف چرم ساغري به اوج خود رسانده است. بالزاك معتقد بود كه براي استفاده بردن از مزايا و لذت‏هاي زندگي، بايد از حداكثر قواي حياتي و مغزي و فكري سود جُست و خود نيز با بي‏احتياطي فراوان، اين نيروي عظيم را به كار انداخت و سخاوتمندانه از اين منبع سرشار در خلق آثار و در راه كامراني و لذت استفاده برد. بالزاك در ميان پراكندگي و گوناگوني عجيب زندگي، در يك چيز پايدار بود و آنْ كار بود، كاري تب‏آلود كه گاه با سرعتي باور نكردني انجام مي‏گرفت چنانكه يكي از داستان‏هايش با نام بابا گوريو را تنها در سه شبانه روز نوشت. اما وي در تجديد نظر و اصلاح آثار خود چنان وسواس و دقت نشان مي‏داد كه با وجود كهنگي دنيايى كه وصف كرده، داستان‏هايش هنوز زنده و گوياست. بالزاك در اين آثار كه مجموع آن شامل پانزده تا بيست هزار صفحه است، نقاش و مفسّر جامعه‏اي است كه در آن، حالت جنگ مداوم ميان گروه‏هاي مختلف، هرگز پايان نمي‏يابد. در نظر بالزاك، جنگ و مبارزه از خصال طبيعي بشر است و تنها از اين راه است كه بشر مي‏تواند در دنياي ثروت و شهرت جايي را اشغال كند يا بر خرافات چيره شود و محيطي سرشار از نيكوكاري و شفقت پديد آورد. سرهنگ شابر، آرزوهاي بر باد رفته و دهقانان از ديگر آثار اوست. اونوره دو بالزاك سرانجام در 17 اوت 1850م در 51 سالگي درگذشت.

11) درگذشت "ژول ميشْلِه" نويسنده معروف فرانسوي (1874م)
ژول ميشْله، نويسنده فرانسوي در دهم فوريه 1798م در خانواده تهيدستي در فرانسه به دنيا آمد. ژول تحصيلات درخشاني انجام داد و پس از پايان دروس متوسطه، با كوشش و تلاش فراوان، به ادامه آن در دانشگاه پرداخت و در ضمن، از راه تدريس در سازمان‏هاي مختلف فرهنگي، زندگي خويش را تامين مي‏كرد. او در 21 سالگي به دريافت درجه دكتري نايل آمد و در دو رشته ادبيات و فلسفه رساله نوشت. ميشله در 29 سالگي كتاب اصول فلسفه تاريخ را انتشار داد و انديشه‏هاي فيلسوفان بزرگ ايتاليايى مبني بر تاريخ زيست‏شناسي عالم انسانيت را در آن عرضه كرد. وي در سالهاي بعد كتاب ديباچه بر تاريخ جهان را نگاشت كه از حيث بينش وسيع و انديشه عميق و زنده، اثري استادانه و پرقدرت بود و به سبب تفسير و معرفي افسانه‏هاي دوران اوليه و ادراك جغرافيايى تاريخ، اثري بسيار تازه و بي‏سابقه به شمار آمد. ميشله هم‏چنين كتاب تاريخ فرانسه را در شش جلد نگاشت. وي در اين اثر كه برجسته‏ترين نمونه از نوع شاعرانه تاريخ‏نويسي است، هنر نثرنويسي خود را آشكار مي‏سازد و با صور ذهني بسيار نيرومند، به نوشته تاريخي رنگ و برجستگي و جلاي خاص مي‏بخشد. ميشله به تاريخ كشور فرانسه چون موجودي زنده مي‏نگرد كه داراي پيكر و اعضا و ادراك و احساس است. او هم‏چنين آثار معروف خود به نام‏هاي ملت، تاريخ انقلاب فرانسه در هشت جلد، كتاب مقدس عالم بشري و تاريخ قرن نوزدهم در سه جلد را نگاشت كه برخي از آنها پس از مرگش به چاپ رسيدند. ميشله، نابغه نثر و يكي از بي‏پرواترين و مبتكرترين نويسندگان فرانسه بود. او در تاريخ، خود را خط رابطي مي‏داند ميان دو انقلاب كه يكي به گذشته ارتباط مي‏يابد و ديگري كه در شرف وقوع است. در نظر ميشله، تاريخ سرگذشت غم‏انگيز مبارزه دائمي است. ژول ميشله در اواخر عمر به سبب ضعف مزاج، به سفرهاي طولاني پرداخت و با وجود كهنسالي از خلق آثار بزرگ دست بر نداشت تا اينكه سرانجام در 17 اوت 1874م در 76 سالگي درگذشت.

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 200912) كشف دومين قمر مريخ با نام "ويموس" توسط "آزاف هال" امريكايي (1877م)

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 13) روز ملي و استقلال "اندونزي" از سلطه هلند به رهبري "احمد سوكارنو" (1945م)
اندونزي به عنوان بزرگ‏ترين كشور مجمع الجزايري جهان از 13/600 جزيره تشكيل شده است كه كمتر از نيمي از آنها و در حدود 6000 جزيره آن مسكوني است. وسعت اين كشور 1/904/433 كيلومتر مربع و جمعيت آن بيش از 212 ميليون نفر است. بيش از 87% مردم اندونزي مسلمان بوده و پيرو آيين مقدس اسلام هستند. سكنه اندونزي مليت آسيايى داشته و به زبان رسمي باهاسا اندونزيايى صحبت مي‏كنند. پايتخت اندونزي جاكارتا است و سورابايا، باندونگ و مدان از شهرهاي مهم آن هستند. واحد پول اين كشور روپيه اندونزي است. پيش‏بيني شده است جمعيت اندونزي تا سال 2025 بيش از273 ميليون نفر خواهد بود. اندونزي از اوايل قرن هفدهم تحت سلطه استعمار هلند قرار داشت و از اين طريق ثروت هنگفتي عايد هلند مي‏شد. از اواسط جنگ جهاني دوم تا پايان آن، اندونزي در اشغال ارتش ژاپن بود و با پايان جنگ و تسليم نيروهاي ژاپن، كليه سلاح‏هاي آنان به دست ملي‏گرايان اندونزي افتاد. در اين ميان، آزادي‏خواهان، كه از سال‏ها پيش از آن، به فعاليت‏هاي زيرزميني مي‏پرداختند، به تحركات و اعتراضات خود، دامنه گسترده‏تري بخشيدند. تا اينكه در 17 اوت 1945، احمد سوكارنو، كه داراي سابقه طولاني مبارزه با استعمارگران بود و در اين راه بارها به زندان و تبعيد رفته بود، استقلال اندونزي را اعلام نمود. هلند در ابتدا با اين امر مخالفت ورزيد اما بعد از دو سالْ سرانجام مجبور به شناسايى اندونزي گرديد. در نهايت، دكتر سوكارنو در سال 1949م به رياست جمهوري اين كشور برگزيده شد. اندونزي از لحاظ جمعيت چهارمين كشور جهان و بزرگ‏ترين كشور جهان اسلام مي‏باشد. نظام اين كشور، جمهوري چند حزبي با دو مجلس قانون‏گزاري است. حكومت سوكارنو تا سال 1965م ادامه يافت و پس از آن دوران حكومت سوهارتو آغاز شد كه بيش از 3 دهه به طول انجاميد. (ر.ك: 12 مارس)

26 مرداد 1388 / 25 شعبان 1430 / 17 اوت 2009 14) روز ملي و استقلال كشور افريقايي "گابن" از استعمار فرانسه (1960م)
كشور افريقايى جمهوري گابن با 267/667 كيلومتر مربع مساحت در غرب قاره افريقا و در همسايگي كشورهاي كامرون، گينه استوايى و كنگو واقع شده است. جمعيت گابن بيش از يك ميليون نفر است كه غالباً مسيحي مي‏باشند. مردم گابن به زبان رسمي فرانسوي صحبت مي‏كنند هرچند گويش‏ها و زبان‏هاي گوناگون اقوام سياه‏پوست نيز عموميت دارد. مليت سكنه گابنْ افريقايى و از نژاد سياه هستند. پايتخت گابنْ ليبرويل نام دارد و واحد پول آن فرانك سي.اف.آ مي‏باشد. پيش‏بيني جمعيت گابن تا سال 2020م در حدود يك ميليون و چهارصد هزار نفر است. اين كشور از سال 1839م تحت سلطه فرانسه قرار گرفت تا اين كه در سال 1958م در شمار جمهوري‏هاي خودمختار جامعه فرانسه قرار گرفت و در 17 اوت 1960م پس از 120 سال استعمار، به استقلال رسيد. گابن داراي دو روز ملي است يكي دوازدهم مارس و ديگري 17 اوت است كه استقلال گابن از فرانسه در اين روز اعلام گرديد.

15) كشته شدن ژنرال "محمد ضياء الحق" رئيس جمهور پيشين پاكستان (1988م)
ژنرال محمد ضياء الحق رئيس جمهور سابق پاكستان در سال 1926 به دنيا آمد. وي از جواني وارد نظام شد و بخش اعظم عمر خود را در ارتش گذراند. ضياء الحق در روز 5 ژوئيه 1977م در پي يك كودتاي نظامي عليه حكومت ذوالفقار علي بوتو، نخست‏وزير وقت پاكستان زمام امور را بر عهده گرفت. ضياءالحق پس از به دست گرفتن قدرت، ذوالفقار علي بوتو را علي‏رغم درخواست‏هاي بين‏المللي در 4 آوريل 1979 به جوخه اعدام سپرد، اكثر احزاب پاكستان را منحل نمود و فعاليت‏هاي سياسي را ممنوع كرد. ضياءالحق با به دست گرفتن قدرت مطلقه در پاكستان، اين كشور را به سمت بلوك غرب سوق داد و آن را به صورت يكي از اقمار امريكا در منطقه آورد، به طوري كه چندين پايگاه نظامي را در اختيار آنان قرار داد. تجاوز نيروهاي شوروي به افغانستان در سال 1979، بيش از پيش موقعيت ضياءالحق را نزد دولت‏هاي غربي مستحكم ساخت. وي از آن پس مجري سياست‏هاي غرب در خصوص مسئله افغانستان گرديد و پيشرفت سياست امريكا در حل مسئله افغانستان با نقش او به عنوان كارگزار سياست‏هاي غرب، در منطقه، صورت مي‏پذيرفت. او در عين حال تلاش فراواني داشت كه روابطي با جمهوري اسلامي ايران و عراق داشته باشد و به همين سبب در هيأت‏هاي ميانجي منتخب سازمان كنفرانس اسلامي كه به ايران و عراق سفر مي‏كردند عضويت داشت. ضياءالحق هنگام كودتا وعده داده بود كه ظرف سه ماه با انجام انتخابات آزاد، حكومت را به دولت منتخب پارلمان تفويض خواهد كرد ولي بيش از يازده سال با كمال قدرت و خشونت بر پاكستان حكومت كرد. او داراي مخالفان فراواني در داخل كشور بود كه بي‏نظير بوتو دختر ذوالفقار علي بوتو، از مهم‏ترين آن‏ها بود. ژنرال ضياءالحق سرانجام در راه بازگشت از ايالت پنجاب به اسلام آباد دچار سانحه هوايي گرديد و در 17 اوت 1988م به اتفاق 29 نفر از همراهانش در 64 سالگي كشته شد.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط