آداب زیارت اولیای حقیقی
نويسنده: شیخ محمد بهاری همدانی
بارى، چون (سالكی) قصد زیارت اولیاى حقیقى (سلام الله علیهم) را بنماید، اولاً باید بداند كه نفوس مقدسة طیبة طاهره، چون از ابدان جسمانیه مفارقت نموده و متصل به عالم قدس و مجردات گردیدند، غلبه و احاطة ایشان به این عالم اقوى (= قوی تر) گردد و تصرفاتشان در این نشئه بیش از سابق مى شود و اطلاعاتشان از زائرین اتم و اكمل گردد: « فهم احیاء عندربهم یرزقون فرحین بما اتیهم الله من فضله ».
پس نسیم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زوّار قاصدین ایشان مى رسد، خصوصاً مِن قاصِدیهم (= به ویژه براى آن دسته از زائران كه قصدشان خالص است). پس خوب است زوار به قصد تجدید عهد با آنها و قصد زیارت مؤمن خالص الایمان، و به امید استشفاع از براى بخشش گناهان، و رجاى وصول بر فیوضات عظیمه، رو به آن بزرگواران كند با مراعات آن آدابى كه در كتب مزار است.
و باید بداند كه آنها مطلع بر حركات و سكنات این شخص، بلكه مطلع به خطورات قلبیة او هستند و لذا باید كمال سعى در تضرع و ذُل انكسار بنماید، خصوصاً در حین دخول به مرقدهاى شریفة ایشان و حواس خود را بتمامه و كماله (= كاملاً حواس خویش را) جمع نماید كه تفرقة حواس و تشتت افكار باطله، به منزلة پشت كردن به امام است. مبادا با كسى صحبت خارجه بكند، چه جاى اینكه در حرم مطهر - نستجیر بالله - غیبت كند، یا گوش به غیبت دهد، و یا دروغ گوید، یا سایر معاصى را مرتكب شود! (بلكه نباید سخن بگوید.) « لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى » در اینجا هم جارى است، خصوصاً در حرم امیر(علیه السّلام) كه به منزله ی نفس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سّلم) است . چهار گوشه ی قبر مطهر را ببوسد و به زبان خود عرض حال كند و حاجاتش را از آن بزرگوار بخواهد، بگوید: اى بزرگ بر همه كس!
یا منِ باز مانده را نزد خود از وفا طلب
یا تو كه پاكدامنى مرگ من از خدا طلب
و ایمان خود را به ایشان، بعد از عرضه، (به امانت) بسپارد كه عندالحاجه (= در وقت نیاز) رد نمایند تا شیطان نتواند در حین مردن آن را از وى بستاند. و مصائب وارده بر آن بزرگواران را خصوصاً در حرم حضرت ابى عبدالله الحسین(ع) یاد بیاورد، یكى یكى تفصیلاً، و بر آنها گریه كند.
اگر بتواند یك توبة درستى، با جمیع مقررات معلومه در محل خود، در خدمت امام(ع) به جا بیاورد و آن بزرگوار را شاهد و شفیع قرار بدهد، و بنا بگذارد عندالمراجعه (= هنگام بازگشت) دهنى را كه به آن آستانه ی شریفه رسیده و اعضایى كه بر آنجاها مالیده شده و از بركت آنها اكتساب نور كرده، دوباره ملوَّث نگرداند، بلكه از لغویات بى فایده هم اجتناب نماید. باید حالش با حال وقتى كه مشرف نشده بود، تفاوت بَیّن (= آشكار) داشته باشد.
و مَهْما اَمْكَن (= تا آنجا كه امكان دارد) حال خدّام و مجاورین را مراعات نماید، به عطا و بخشش و احسان ، و آنها را اكرام نماید و در نظرش وقعى داشته باشند. هر چه از آنها جفا ببیند، به شیرینى متحمل شود. بداند از كه كشیده و در راه كه بوده. از بذل مال به آنها مضایقه نكند و مشایخ و اهل علمشان را بیشتر از همه تكریم و توقیر نماید و در سختى و شداید سفر، از عمل خود منزجر و پشیمان نگردد، خصوصاً در مقام خوف از اعداء، كه خودشان فرموده اند: « اما تحبون ان تخافوا فینا ».
و استعجال در مراجعت از مشاهد مشرفه ننماید. مهما امكن (= تا آنجا كه امكان دارد) توقف كند، وسوسه ی خیالى كه كارم معوق مانده، خانه ام تنهاست، خرجى ندارم، رفیق مى رود، و غیر ذلك، از آن فكرهایى كه اگر خودش تأمل كند، مى داند كه شیطان او را اغوا مى نماید تا از زیارت بازماند، به خود راه ندهد، خصوصاً اگر جمعه یا یكى از زیارت هاى مخصوصه قریب باشد؛ زیرا چهل یا پنجاه سال یا بیشتر از عمرش گذشته، یك دفعه موفق به زیارت شده. هیهات كه دیگر برگردد و دوباره موفق بر مراجعت شود ! مادامى كه آنجا هست، خیالش مى رسد كه برگشتن و آمدن، حتى سالى یك مرتبه، سهل كارى است، اما نخواهد شد؛ تجربه شده !
بارى، باقى ماندة كلام در اینكه مادامى كه در مشاهد است، زیارت اماكن مقدس هر چه بیشتر بهتر. لیكن حق در مسئله تفصیل است، به اطلاقه درست نیست. اجمالش این است كه با آن شرایط مقررة مزبوره در سابق، اِكثارش (زیادش) به غایت مطلوب است، و به غیر آن باز تفصیل دیگر دارد. ورقه را گنجایش این مطلب نیست. والله العالم بالصواب.
منبع: سایت حوزه
/خ
پس نسیم الطافشان و رشحات انوار آن بزرگواران بر زوّار قاصدین ایشان مى رسد، خصوصاً مِن قاصِدیهم (= به ویژه براى آن دسته از زائران كه قصدشان خالص است). پس خوب است زوار به قصد تجدید عهد با آنها و قصد زیارت مؤمن خالص الایمان، و به امید استشفاع از براى بخشش گناهان، و رجاى وصول بر فیوضات عظیمه، رو به آن بزرگواران كند با مراعات آن آدابى كه در كتب مزار است.
و باید بداند كه آنها مطلع بر حركات و سكنات این شخص، بلكه مطلع به خطورات قلبیة او هستند و لذا باید كمال سعى در تضرع و ذُل انكسار بنماید، خصوصاً در حین دخول به مرقدهاى شریفة ایشان و حواس خود را بتمامه و كماله (= كاملاً حواس خویش را) جمع نماید كه تفرقة حواس و تشتت افكار باطله، به منزلة پشت كردن به امام است. مبادا با كسى صحبت خارجه بكند، چه جاى اینكه در حرم مطهر - نستجیر بالله - غیبت كند، یا گوش به غیبت دهد، و یا دروغ گوید، یا سایر معاصى را مرتكب شود! (بلكه نباید سخن بگوید.) « لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى » در اینجا هم جارى است، خصوصاً در حرم امیر(علیه السّلام) كه به منزله ی نفس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سّلم) است . چهار گوشه ی قبر مطهر را ببوسد و به زبان خود عرض حال كند و حاجاتش را از آن بزرگوار بخواهد، بگوید: اى بزرگ بر همه كس!
یا منِ باز مانده را نزد خود از وفا طلب
یا تو كه پاكدامنى مرگ من از خدا طلب
و ایمان خود را به ایشان، بعد از عرضه، (به امانت) بسپارد كه عندالحاجه (= در وقت نیاز) رد نمایند تا شیطان نتواند در حین مردن آن را از وى بستاند. و مصائب وارده بر آن بزرگواران را خصوصاً در حرم حضرت ابى عبدالله الحسین(ع) یاد بیاورد، یكى یكى تفصیلاً، و بر آنها گریه كند.
اگر بتواند یك توبة درستى، با جمیع مقررات معلومه در محل خود، در خدمت امام(ع) به جا بیاورد و آن بزرگوار را شاهد و شفیع قرار بدهد، و بنا بگذارد عندالمراجعه (= هنگام بازگشت) دهنى را كه به آن آستانه ی شریفه رسیده و اعضایى كه بر آنجاها مالیده شده و از بركت آنها اكتساب نور كرده، دوباره ملوَّث نگرداند، بلكه از لغویات بى فایده هم اجتناب نماید. باید حالش با حال وقتى كه مشرف نشده بود، تفاوت بَیّن (= آشكار) داشته باشد.
و مَهْما اَمْكَن (= تا آنجا كه امكان دارد) حال خدّام و مجاورین را مراعات نماید، به عطا و بخشش و احسان ، و آنها را اكرام نماید و در نظرش وقعى داشته باشند. هر چه از آنها جفا ببیند، به شیرینى متحمل شود. بداند از كه كشیده و در راه كه بوده. از بذل مال به آنها مضایقه نكند و مشایخ و اهل علمشان را بیشتر از همه تكریم و توقیر نماید و در سختى و شداید سفر، از عمل خود منزجر و پشیمان نگردد، خصوصاً در مقام خوف از اعداء، كه خودشان فرموده اند: « اما تحبون ان تخافوا فینا ».
و استعجال در مراجعت از مشاهد مشرفه ننماید. مهما امكن (= تا آنجا كه امكان دارد) توقف كند، وسوسه ی خیالى كه كارم معوق مانده، خانه ام تنهاست، خرجى ندارم، رفیق مى رود، و غیر ذلك، از آن فكرهایى كه اگر خودش تأمل كند، مى داند كه شیطان او را اغوا مى نماید تا از زیارت بازماند، به خود راه ندهد، خصوصاً اگر جمعه یا یكى از زیارت هاى مخصوصه قریب باشد؛ زیرا چهل یا پنجاه سال یا بیشتر از عمرش گذشته، یك دفعه موفق به زیارت شده. هیهات كه دیگر برگردد و دوباره موفق بر مراجعت شود ! مادامى كه آنجا هست، خیالش مى رسد كه برگشتن و آمدن، حتى سالى یك مرتبه، سهل كارى است، اما نخواهد شد؛ تجربه شده !
بارى، باقى ماندة كلام در اینكه مادامى كه در مشاهد است، زیارت اماكن مقدس هر چه بیشتر بهتر. لیكن حق در مسئله تفصیل است، به اطلاقه درست نیست. اجمالش این است كه با آن شرایط مقررة مزبوره در سابق، اِكثارش (زیادش) به غایت مطلوب است، و به غیر آن باز تفصیل دیگر دارد. ورقه را گنجایش این مطلب نیست. والله العالم بالصواب.
منبع: سایت حوزه
/خ