تاثیرات شخصیتی اعتیاد
اعتیاد به عنوان یکی از ریشهدارترین مشکلات جامعه ایران بیش از سه میلیون نفر را به صورت رسمی در کشور گرفتار کرده است، آنچه مسلم است آگاهی بخشی در حوزه اعتیاد بیش از هر عمل دیگری در واکسینه کردن جامعه در مقابل این خطر فراگیر لازم است. یکی از مهمترین مسائل در حوزه اعتیاد بررسی اثرات شخصیتی این بلای خانمان سوز است.
تعداد کلمات 1090 زمان تقریبی مطالعه 5/5 دقیقه
تعداد کلمات 1090 زمان تقریبی مطالعه 5/5 دقیقه
عبدالصالح شمساللهی
اعتیاد مشکلی است که در قرن گذشته به صورت فزاینده دامن شرق و غرب را گرفت و نابودی انسان را هدف قرار داد تا اربابان سرمایه سالار دنیا بر خرِ مراد سوار بمانند و دیگر کسی حال مبارزه با آنها را نداشته باشد.
یکی از موضوعاتی که باید در حوزه اعتیاد مورد بررسی قرار بگیرد تأثیرات شخصیتی اعتیاد است. بدیهی است که کنشها و واکنشهای اجتماعی و سیاسی محصول مؤلفههای شخصیتی افراد است و اگر بتوان این مؤلفهها را به سمت خواستههای جریانی جهت داد میتوان کنشها و واکنشهای اجتماعی را کنترل نمود. اعتیاد این مؤلفهها را تغییر داده و فرد را در جهت آرمان استعمار قرار میدهد.
از جمله تغییراتی که اعتیاد در شخصیت افراد ایجاد میکند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تصور کنید انسانی که وابستگیهایش او را به اسارت کشیده و شخصیتش زیر چکمه احتیاج خود ساختهاش له شده و با همه این مشکلات سستی و بی خیالی نیز بر او چیره شده است چنین کسی جز مرده ای متحرک نمیتواند باشد.
1. سستی
مخدر از خدر گرفته شده است و خدر به معنای پرده است؛ مخدر به معنای در پرده نشتسته میباشد در واقع همانگونه که بعضی در معنای مخدر آوردهاند مخدر در معنای دوم و مصطلح به معنای در پرده سستی و بی حسی نگه داشته شده آمده است و به مواد افیونی از آن جهت مخدر میگویند که فرد سست و بیحس میکند.[1]
سستی زمینه بسیاری از مشکلات است و ناکارامدی فرد را به دنبال دارد؛ تا آنجا که انسان توانمند و مستعد برای انواع فعالیتها را به عنصری بی خاصیت و سربار جامعه تبدیل مینماید.
مسعدة ابن صدقه میگوید از امام صادق(ع) درخواست نمودم تا دعایی به من آموزش دهد تا در حوائجم از آن دعا استفاده کنم؛ امام صادق(ع) دعایی از ادعیه امام سجاد(ع) را به او عرضه کرد و نکته جالب این است که در فرازی از این دعا حضرت از سستی و ناتوانی به خدا پناه برده و میفرماید:
أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ [2]
ترجمه: خدایا از سستی و بیحالی و ناکارمدی به تو پناه میبرم
این فراز در دعا برای مهمات نشان میدهد که هرکس خواستار رسیدن به امور مهم است باید از سستی و بیحالی فرار کند و اسباب بی حالی را از خود دور نماید.
نگارنده در یکی از خیابانهای تهران معتادی را دید که برای گرفتن مواد مخدر از دست فروشنده جلوی جمع مجبور به در آوردن صدای سگ شد تا موجبات خنده فروشنده مواد و همراهانش را فراهم آورد؛ این شکست شخصیتی شاید آثارش تا سالها پس از اعتیاد باقی بماند و خاطره تلخ آن تا آخر عمر فرد را آزرده میکند.
نکته دقیق اینجاست که هر انسانی برای زندگی خود آمال و آرزوهایی دارد و دوست دارد به آن آرزوها برسد؛ انسانهایی که مسیر تلاش و کوشش را انتخاب میکنند به آن آمال و آرزوها میرسند اما انسانهایی که سستی وجود آنها را گرفته است چون از مسیر شرافتمندانه نمیتوانند به آرزوهای خود برسند دست به کارهایی میزنند که گاه عفاف قلم اجازه بیان آنها را نمیدهد. امام باقر(ع) به صراحت سستی را عامل همه شرها دانسته و میفرماید:
إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ[3]
از سستی و بیحوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی میباشند.
2. بیخیالی
یکی دیگر از عوارض اعتیاد بی خیالی نسبت به آنچه در اطراف انسان میگذرد میباشد. انسان شناسها در تعریف انسان او را موجودی اجتماعی معرفی میکنند و هر موجود جمعی باید نسبت به اتفاقات پیرامونی خود حساسیت داشته باشد.
نبی مکرم اسلام(ص) اهتمام به امور مسلمین را شرط مسلمانی دانسته و میفرماید:
مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ.[4]
هرکس شب را به صبح برساند و نسبت به امور مسلمانان بیخیال باشد از مسلمین نیست و اگر کسی بشنود که یکی از مسلمین فریاد استمداد از مسلمین سر داده و به کمک او نشتابد مسلمان نیست.
3. ویرانی شخصیت
انسانها با آبرو و شخصیتی که دارند زنده هستند؛ بی تردید اعتیاد در جامعه ما از مسائل زشت و قبیح است. به همین دلیل معتاد از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار نیست از طرفی یک معتاد برای به دست آوردن مواد مخدر مجبور است به هر ذلتی تن دهد، نگارنده در یکی از خیابانهای تهران معتادی را دید که برای گرفتن مواد مخدر از دست فروشنده جلوی جمع مجبور به در آوردن صدای سگ شد تا موجبات خنده فروشنده مواد و همراهانش را فراهم آورد؛ این شکست شخصیتی شاید آثارش تا سالها پس از اعتیاد باقی بماند و خاطره تلخ آن تا آخر عمر فرد را آزرده میکند.
از عوارض از بین رفتن شخصیت افراد این است که جامعه از شرارت او در امان نخواهد بود امام هادی(ع) در مورد شخصی که شخصیتش شکسته شده میفرماید:
مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ.[5]
خود را از شر آنکه شخصیتش شکسته شده در امان ندانید.
با کنکاشی در پرونده های قوه قضائیه به خیل عظیمی از پروندهها برخورد میکنیم که اعتیاد بخشی از جرم فرد است و این یعنی کسی که اعتیاد هویت و شخصیتش را به تاراج برده است از انجام سایر جرائم نیز ابایی ندارد.
4. وابستگی
برنامه زندگی انسان معمولا در حاشیه وابستگیهایش تعریف میشود و به صورت طبیعی هر انسانی وابستگیهای طبیعی دارد. به عنوان مثال انسان به هوا وابسته است پس در جایی که هوا وجود نداشته باشد نمیتواند زندگی کند و یا انسان به غذا وابستگی دارد پس برنامهاش را طوری تنظیم میکند که بتواند این وابستگی و نیاز را پاسخ دهد اینها وابستگیهای غریزی و طبیعی هستند اما اگر انسان وابستگی جدیدی را برای خود ایجاد کرد آنوقت روال عادی زندگیش مختل میشود.
مواد مخدر از جمله چیزهایی است که وابستگی شدیدی ایجاد میکند و باعث میشود تا فرد تمام اعمال و رفتارش را حول محور اعتیاد تعریف کند. معتاد برای هر شرایط جدیدی اول به امکان مصرف میاندیشد به عنوان مثال زمانی که به یک معتاد پیشنهاد مسافرت داده میشود او اول با خود میاندیشد که نیاز به مواد مخدرش را در طول سفر چگونه تأمین کند و بعد از آن به خودِ سفر فکر میکند و یا اگر قرار است در مجلسی حضور پیدا کند آنچه زمان رفت و آمد و میزان توقف او در مجلس را مشخص میکند احتیاجش به مواد مخدر است؛ همین وابستگی او را در مقابل همه چیز کر و لال میکند و تبعات جبران ناپذیری را برای او به دنبال دارد. وابستگی باعث میشود انسان با همه وجودش به چیزی که به آن وابسته است عشق بورزد و این یعنی انسان در مقابل آن چیز سر تعظیم فرو خواهد آورد و آنگونه که پیامبر اسلام فرموده اند:
حبّک للشّیء یعمی و یصمّ.[6]
دوستى تو نسبت به چیزى تو را کور و کر مىکند.
اکنون انسانی را با مؤلفههای شخصیتی که گذشت تصور کنید انسانی که وابستگیهایش او را به اسارت کشیده و شخصیتش زیر چکمه احتیاج خود ساختهاش له شده و با همه این مشکلات سستی و بی خیالی نیز بر او چیره شده است چنین کسی جز مرده ای متحرک نمیتواند باشد.
یکی از موضوعاتی که باید در حوزه اعتیاد مورد بررسی قرار بگیرد تأثیرات شخصیتی اعتیاد است. بدیهی است که کنشها و واکنشهای اجتماعی و سیاسی محصول مؤلفههای شخصیتی افراد است و اگر بتوان این مؤلفهها را به سمت خواستههای جریانی جهت داد میتوان کنشها و واکنشهای اجتماعی را کنترل نمود. اعتیاد این مؤلفهها را تغییر داده و فرد را در جهت آرمان استعمار قرار میدهد.
از جمله تغییراتی که اعتیاد در شخصیت افراد ایجاد میکند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تصور کنید انسانی که وابستگیهایش او را به اسارت کشیده و شخصیتش زیر چکمه احتیاج خود ساختهاش له شده و با همه این مشکلات سستی و بی خیالی نیز بر او چیره شده است چنین کسی جز مرده ای متحرک نمیتواند باشد.
1. سستی
مخدر از خدر گرفته شده است و خدر به معنای پرده است؛ مخدر به معنای در پرده نشتسته میباشد در واقع همانگونه که بعضی در معنای مخدر آوردهاند مخدر در معنای دوم و مصطلح به معنای در پرده سستی و بی حسی نگه داشته شده آمده است و به مواد افیونی از آن جهت مخدر میگویند که فرد سست و بیحس میکند.[1]
سستی زمینه بسیاری از مشکلات است و ناکارامدی فرد را به دنبال دارد؛ تا آنجا که انسان توانمند و مستعد برای انواع فعالیتها را به عنصری بی خاصیت و سربار جامعه تبدیل مینماید.
مسعدة ابن صدقه میگوید از امام صادق(ع) درخواست نمودم تا دعایی به من آموزش دهد تا در حوائجم از آن دعا استفاده کنم؛ امام صادق(ع) دعایی از ادعیه امام سجاد(ع) را به او عرضه کرد و نکته جالب این است که در فرازی از این دعا حضرت از سستی و ناتوانی به خدا پناه برده و میفرماید:
أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَلِ [2]
ترجمه: خدایا از سستی و بیحالی و ناکارمدی به تو پناه میبرم
این فراز در دعا برای مهمات نشان میدهد که هرکس خواستار رسیدن به امور مهم است باید از سستی و بیحالی فرار کند و اسباب بی حالی را از خود دور نماید.
نگارنده در یکی از خیابانهای تهران معتادی را دید که برای گرفتن مواد مخدر از دست فروشنده جلوی جمع مجبور به در آوردن صدای سگ شد تا موجبات خنده فروشنده مواد و همراهانش را فراهم آورد؛ این شکست شخصیتی شاید آثارش تا سالها پس از اعتیاد باقی بماند و خاطره تلخ آن تا آخر عمر فرد را آزرده میکند.
نکته دقیق اینجاست که هر انسانی برای زندگی خود آمال و آرزوهایی دارد و دوست دارد به آن آرزوها برسد؛ انسانهایی که مسیر تلاش و کوشش را انتخاب میکنند به آن آمال و آرزوها میرسند اما انسانهایی که سستی وجود آنها را گرفته است چون از مسیر شرافتمندانه نمیتوانند به آرزوهای خود برسند دست به کارهایی میزنند که گاه عفاف قلم اجازه بیان آنها را نمیدهد. امام باقر(ع) به صراحت سستی را عامل همه شرها دانسته و میفرماید:
إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ[3]
از سستی و بیحوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی میباشند.
2. بیخیالی
یکی دیگر از عوارض اعتیاد بی خیالی نسبت به آنچه در اطراف انسان میگذرد میباشد. انسان شناسها در تعریف انسان او را موجودی اجتماعی معرفی میکنند و هر موجود جمعی باید نسبت به اتفاقات پیرامونی خود حساسیت داشته باشد.
نبی مکرم اسلام(ص) اهتمام به امور مسلمین را شرط مسلمانی دانسته و میفرماید:
مَنْ اَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مَنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ.[4]
هرکس شب را به صبح برساند و نسبت به امور مسلمانان بیخیال باشد از مسلمین نیست و اگر کسی بشنود که یکی از مسلمین فریاد استمداد از مسلمین سر داده و به کمک او نشتابد مسلمان نیست.
3. ویرانی شخصیت
انسانها با آبرو و شخصیتی که دارند زنده هستند؛ بی تردید اعتیاد در جامعه ما از مسائل زشت و قبیح است. به همین دلیل معتاد از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار نیست از طرفی یک معتاد برای به دست آوردن مواد مخدر مجبور است به هر ذلتی تن دهد، نگارنده در یکی از خیابانهای تهران معتادی را دید که برای گرفتن مواد مخدر از دست فروشنده جلوی جمع مجبور به در آوردن صدای سگ شد تا موجبات خنده فروشنده مواد و همراهانش را فراهم آورد؛ این شکست شخصیتی شاید آثارش تا سالها پس از اعتیاد باقی بماند و خاطره تلخ آن تا آخر عمر فرد را آزرده میکند.
از عوارض از بین رفتن شخصیت افراد این است که جامعه از شرارت او در امان نخواهد بود امام هادی(ع) در مورد شخصی که شخصیتش شکسته شده میفرماید:
مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ.[5]
خود را از شر آنکه شخصیتش شکسته شده در امان ندانید.
با کنکاشی در پرونده های قوه قضائیه به خیل عظیمی از پروندهها برخورد میکنیم که اعتیاد بخشی از جرم فرد است و این یعنی کسی که اعتیاد هویت و شخصیتش را به تاراج برده است از انجام سایر جرائم نیز ابایی ندارد.
4. وابستگی
برنامه زندگی انسان معمولا در حاشیه وابستگیهایش تعریف میشود و به صورت طبیعی هر انسانی وابستگیهای طبیعی دارد. به عنوان مثال انسان به هوا وابسته است پس در جایی که هوا وجود نداشته باشد نمیتواند زندگی کند و یا انسان به غذا وابستگی دارد پس برنامهاش را طوری تنظیم میکند که بتواند این وابستگی و نیاز را پاسخ دهد اینها وابستگیهای غریزی و طبیعی هستند اما اگر انسان وابستگی جدیدی را برای خود ایجاد کرد آنوقت روال عادی زندگیش مختل میشود.
مواد مخدر از جمله چیزهایی است که وابستگی شدیدی ایجاد میکند و باعث میشود تا فرد تمام اعمال و رفتارش را حول محور اعتیاد تعریف کند. معتاد برای هر شرایط جدیدی اول به امکان مصرف میاندیشد به عنوان مثال زمانی که به یک معتاد پیشنهاد مسافرت داده میشود او اول با خود میاندیشد که نیاز به مواد مخدرش را در طول سفر چگونه تأمین کند و بعد از آن به خودِ سفر فکر میکند و یا اگر قرار است در مجلسی حضور پیدا کند آنچه زمان رفت و آمد و میزان توقف او در مجلس را مشخص میکند احتیاجش به مواد مخدر است؛ همین وابستگی او را در مقابل همه چیز کر و لال میکند و تبعات جبران ناپذیری را برای او به دنبال دارد. وابستگی باعث میشود انسان با همه وجودش به چیزی که به آن وابسته است عشق بورزد و این یعنی انسان در مقابل آن چیز سر تعظیم فرو خواهد آورد و آنگونه که پیامبر اسلام فرموده اند:
حبّک للشّیء یعمی و یصمّ.[6]
دوستى تو نسبت به چیزى تو را کور و کر مىکند.
اکنون انسانی را با مؤلفههای شخصیتی که گذشت تصور کنید انسانی که وابستگیهایش او را به اسارت کشیده و شخصیتش زیر چکمه احتیاج خود ساختهاش له شده و با همه این مشکلات سستی و بی خیالی نیز بر او چیره شده است چنین کسی جز مرده ای متحرک نمیتواند باشد.
ادامه دارد...