اعتیاد حاصل وابستگی شدید و اختلال در زندگی روزانه فرد است
چکیده
برای هر پژوهشگری که در عرصهی خاص آن رشته در حال پژوهش است، آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات خاص آن، لازم و ضروری است. بدیهی است کسانی نیز که در عرصه ی اعتیاد و خصوصا اعتیاد به مواد مخدر و مبارزه با آن مشغول هستند، آشنایی با مفاهیم و سیر علمی آن لازم و ضروری است. در این مقاله نگاهی خواهیم انداخت به معنا و مفهوم اعتیاد تا بدانیم اصلا معنا و منظور از اعتیاد چیست؟
تعداد کلمات 3256/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
برای هر پژوهشگری که در عرصهی خاص آن رشته در حال پژوهش است، آشنایی با مفاهیم و اصطلاحات خاص آن، لازم و ضروری است. بدیهی است کسانی نیز که در عرصه ی اعتیاد و خصوصا اعتیاد به مواد مخدر و مبارزه با آن مشغول هستند، آشنایی با مفاهیم و سیر علمی آن لازم و ضروری است. در این مقاله نگاهی خواهیم انداخت به معنا و مفهوم اعتیاد تا بدانیم اصلا معنا و منظور از اعتیاد چیست؟
تعداد کلمات 3256/ تخمین زمان مطالعه 16 دقیقه
مفهومشناسی اعتیاد
اصطلاحاتی همچون «اعتیاد»، «سوءمصرف»، «کاهش تقاضا»، «پیشگیری»، «درمان و بازپروری»، و «کاهش زیان» از جمله مفاهیم عمده و پایهای در ارتباط با مسئله اعتیاد و سوءمصرف مواد هستند.
تعریف مفاهیم
اعتیاد:[1]
از اعتیاد تعاریف متفاوتی ارائه شده است. به اعتقاد فیزیولوژیستها اعتیاد عبارت است از حالتی که استعمال متوالی یا متناوب مادۀ مخدر در فرد ایجاد میکند. با استعمال موادمخدر بر تحریکپذیری سلولهای عصبی و دستگاه عصبی افزوده شده و در نتیجه، داروی بیشتری لازم است تا آن را به حالت تعادل برگرداند.
سازمان بهداشت جهانی اعتیاد را اینگونه تعریف کرده است: «اعتیاد به موادمخدر، مسمومیت حاد یا مزمنی است که به حال شخص و اجتماع مضر میباشد و زاییدۀ مصرف داروی طبیعی یا صنعتی است. خصوصیات این حالت عبارتاند از:
1) احساس تمایل و احتیاج به ادامه استعمال دارو و بهدست آوردن آن به هر طریقی که ممکن باشد؛
2) علاقه مفرط و شدید به استعمال دارو یا گرایش به افزایش مصرف دارو؛
3) وابستگی روانی یا جسمی به آثار داروهای اعتیادآور، یعنی تظاهر علائم توقف مصرف دارو پس از مصرف نکردن آن (بیگلهول، 1993).
در برنامه پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی، اعتیاد یا وابستگی به ماده چنین تعریف شده است: «سندروم وابستگی مجموعهای از پدیدههای فیزیولوژیکی، رفتاری و شناختی است که در آن مصرف یک ماده (یا گروهی از مواد) از رفتارهایی که پیش از آن برای شخص ارزشمند بوده، اولویت بیشتری پیدا میکند. به عبارت دیگر وابستگی به مواد، الگوی غیرانطباقی مصرف مواد است، به طوری که منجر به آسیب یا استرس واضح بالینی گردد» (سازمان بهزیستی کشور، 1376: 7).
البته، سازمان مذکور در برنامه پیشگیری از اعتیاد (1377) تعریف عملیاتی جامعتری از اعتیاد یا «وابستگی به مواد» ارائه داده است: «مصرف مواد به گونهای که منجر به آسیب یا اختلال واضح بالینی گردد، حداقل با سه مورد از موارد زیر مشخص میشود:
1) ایجاد پدیدۀ تحمل (نیاز به افزایش مقدار مصرف برای حصول نتایج مورد نظر یا کاهش قابل توجه اثر ماده در اثر مصرف مداوم مقدار ثابت)؛
2) بروز علائم ترک (در اثر کاهش یا قطع مادۀ مصرف شده) و نیاز به مصرف ماده برای پیشگیری از بروز علائم یا رهایی از علائم ناشی از ترک؛
3) مصرف ماده به مدت طولانیتر یا به مقدار بیشتر از حد مورد انتظار؛
4) تمایل مداوم یا کوششهای ناموفق برای قطع یا کنترل مصرف ماده؛
5) صرف وقت زیاد برای تهیه، مصرف، یا رهایی از اثرات ماده؛
6) کاهش قابل توجه یا صرفنظر نمودن از فعالیتهای مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی؛
7) ادامه مصرف بهرغم آگاهی از تشدید یا ایجاد مشکلات روانی یا جسمی ناشی از مصرف ماده.»مواد شامل همه ترکیباتی است که باعث تغییر کارکرد به صورت هیجان، افسردگی، رفتار نابهنجار و عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور میشود؛ و وابستگی به مواد یعنی تمایل شدید فرد به ادامه مصرف یک ماده. وابستگی در فرد باعث بروز برخی رفتارها و حالتهای غیر عادی زیر میشود:
1) فرد وابسته برای رسیدن به حالت نشئه، مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد (تحمل)؛
2) فرد وابسته به تدریج نسبت به آداب و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی خود بیتفاوت میشود؛
3) فرد وابسته گاهی به ترک ماده تمایل پیدا میکند، اما نمیتواند آن را ترک کند
در تعریف دیگری، منظور از واژۀ اعتیاد که معادل واژه علمی وابستگی است، حالتی از مصرف عنوان شده است که فرد علاوه بر مشکلات یاد شده، به مرحلهای رسیده باشد که قطع مصرف به لحاظ روانی یا جسمی بسیار مشکل شده باشد. در این مرحله که شدیدترین حالت مصرف مواد تلقی میشود، نیاز به مصرف مقادیر بیشتر ماده برای رسیدن به تأثیر مورد نظر فرد یا بروز علائم ترک در صورت قطع یا کاهش مصرف ممکن است رخ دهد (وزیریان، 1382).
خاطرنشان میسازد، مواد شامل همه ترکیباتی است که باعث تغییر کارکرد به صورت هیجان، افسردگی، رفتار نابهنجار و عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور میشود؛ و وابستگی به مواد یعنی تمایل شدید فرد به ادامه مصرف یک ماده. وابستگی در فرد باعث بروز برخی رفتارها و حالتهای غیر عادی زیر میشود: 1) فرد وابسته برای رسیدن به حالت نشئه، مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد (تحمل)؛ 2) فرد وابسته به تدریج نسبت به آداب و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی خود بیتفاوت میشود؛ 3) فرد وابسته گاهی به ترک ماده تمایل پیدا میکند، اما نمیتواند آن را ترک کند (طهرانی،1382). کاپلان و سادوک (1996) اعتیاد را اختلال مزمن و بازگشتکنندهای میدانند که قوام آن براساس دو عنصر وابستگی رفتاری و جسمی توضیح داده میشود (کاپلان و سادوک، 1996).
از اعتیاد تعاریف متفاوتی ارائه شده است. به اعتقاد فیزیولوژیستها اعتیاد عبارت است از حالتی که استعمال متوالی یا متناوب مادۀ مخدر در فرد ایجاد میکند. با استعمال موادمخدر بر تحریکپذیری سلولهای عصبی و دستگاه عصبی افزوده شده و در نتیجه، داروی بیشتری لازم است تا آن را به حالت تعادل برگرداند.
سازمان بهداشت جهانی اعتیاد را اینگونه تعریف کرده است: «اعتیاد به موادمخدر، مسمومیت حاد یا مزمنی است که به حال شخص و اجتماع مضر میباشد و زاییدۀ مصرف داروی طبیعی یا صنعتی است. خصوصیات این حالت عبارتاند از:
1) احساس تمایل و احتیاج به ادامه استعمال دارو و بهدست آوردن آن به هر طریقی که ممکن باشد؛
2) علاقه مفرط و شدید به استعمال دارو یا گرایش به افزایش مصرف دارو؛
3) وابستگی روانی یا جسمی به آثار داروهای اعتیادآور، یعنی تظاهر علائم توقف مصرف دارو پس از مصرف نکردن آن (بیگلهول، 1993).
در برنامه پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی، اعتیاد یا وابستگی به ماده چنین تعریف شده است: «سندروم وابستگی مجموعهای از پدیدههای فیزیولوژیکی، رفتاری و شناختی است که در آن مصرف یک ماده (یا گروهی از مواد) از رفتارهایی که پیش از آن برای شخص ارزشمند بوده، اولویت بیشتری پیدا میکند. به عبارت دیگر وابستگی به مواد، الگوی غیرانطباقی مصرف مواد است، به طوری که منجر به آسیب یا استرس واضح بالینی گردد» (سازمان بهزیستی کشور، 1376: 7).
البته، سازمان مذکور در برنامه پیشگیری از اعتیاد (1377) تعریف عملیاتی جامعتری از اعتیاد یا «وابستگی به مواد» ارائه داده است: «مصرف مواد به گونهای که منجر به آسیب یا اختلال واضح بالینی گردد، حداقل با سه مورد از موارد زیر مشخص میشود:
1) ایجاد پدیدۀ تحمل (نیاز به افزایش مقدار مصرف برای حصول نتایج مورد نظر یا کاهش قابل توجه اثر ماده در اثر مصرف مداوم مقدار ثابت)؛
2) بروز علائم ترک (در اثر کاهش یا قطع مادۀ مصرف شده) و نیاز به مصرف ماده برای پیشگیری از بروز علائم یا رهایی از علائم ناشی از ترک؛
3) مصرف ماده به مدت طولانیتر یا به مقدار بیشتر از حد مورد انتظار؛
4) تمایل مداوم یا کوششهای ناموفق برای قطع یا کنترل مصرف ماده؛
5) صرف وقت زیاد برای تهیه، مصرف، یا رهایی از اثرات ماده؛
6) کاهش قابل توجه یا صرفنظر نمودن از فعالیتهای مهم اجتماعی، شغلی یا تفریحی؛
7) ادامه مصرف بهرغم آگاهی از تشدید یا ایجاد مشکلات روانی یا جسمی ناشی از مصرف ماده.»مواد شامل همه ترکیباتی است که باعث تغییر کارکرد به صورت هیجان، افسردگی، رفتار نابهنجار و عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور میشود؛ و وابستگی به مواد یعنی تمایل شدید فرد به ادامه مصرف یک ماده. وابستگی در فرد باعث بروز برخی رفتارها و حالتهای غیر عادی زیر میشود:
1) فرد وابسته برای رسیدن به حالت نشئه، مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد (تحمل)؛
2) فرد وابسته به تدریج نسبت به آداب و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی خود بیتفاوت میشود؛
3) فرد وابسته گاهی به ترک ماده تمایل پیدا میکند، اما نمیتواند آن را ترک کند
در تعریف دیگری، منظور از واژۀ اعتیاد که معادل واژه علمی وابستگی است، حالتی از مصرف عنوان شده است که فرد علاوه بر مشکلات یاد شده، به مرحلهای رسیده باشد که قطع مصرف به لحاظ روانی یا جسمی بسیار مشکل شده باشد. در این مرحله که شدیدترین حالت مصرف مواد تلقی میشود، نیاز به مصرف مقادیر بیشتر ماده برای رسیدن به تأثیر مورد نظر فرد یا بروز علائم ترک در صورت قطع یا کاهش مصرف ممکن است رخ دهد (وزیریان، 1382).
خاطرنشان میسازد، مواد شامل همه ترکیباتی است که باعث تغییر کارکرد به صورت هیجان، افسردگی، رفتار نابهنجار و عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور میشود؛ و وابستگی به مواد یعنی تمایل شدید فرد به ادامه مصرف یک ماده. وابستگی در فرد باعث بروز برخی رفتارها و حالتهای غیر عادی زیر میشود: 1) فرد وابسته برای رسیدن به حالت نشئه، مجبور است به تدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد (تحمل)؛ 2) فرد وابسته به تدریج نسبت به آداب و مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی خود بیتفاوت میشود؛ 3) فرد وابسته گاهی به ترک ماده تمایل پیدا میکند، اما نمیتواند آن را ترک کند (طهرانی،1382). کاپلان و سادوک (1996) اعتیاد را اختلال مزمن و بازگشتکنندهای میدانند که قوام آن براساس دو عنصر وابستگی رفتاری و جسمی توضیح داده میشود (کاپلان و سادوک، 1996).
سوءمصرف مواد[2]
سوءمصرف مواد، الگوی غیر انطباقی مصرف مواد به صورت پیامدهای مضر قابل توجه و عودکننده، در ارتباط با مصرف مکرر مواد است که پدیدههای تحمل و محرومیت را شامل نمیشود. در برنامه پیشگیری از اعتیاد در سازمان بهزیستی کشور، سوءمصرف اینگونه تعریف شده است: «مصرف ماده به گونهای که منجر به آسیب یا اختلال واضح بالینی گردد و حداقل با یکی از موارد زیر مشخص میشود: 1) ایجاد اختلال در انجام نقشهای اصلی فرد در محل کار، مدرسه یا خانه، در اثر مصرف مکرر ماده؛ 2) مصرف مکرر ماده در موقعیتهایی که از نظر فیزیکی خطرناک است؛ 3) مشکلات قانونی مکرر مرتبط با مصرف ماده؛ و 4) ادامه مصرف ماده بهرغم ایجاد یا تشدید مشکلات اجتماعی یا بین فردی مستمر یا مکرر» (1377).
بنا به تعریف دیگری، منظور از سوءمصرف مواد عمدتاً استفاده مشکلآفرین از مواد به لحاظ فردی، خانوادگی، اجتماعی، بالینی یا قانونی است؛ خواه فرد به مرحله اعتیاد یا وابستگی رسیده باشد و خواه نرسیده باشد (وزیریان، 1382). تعاریف دیگر سوءمصرف به معنای آن است که اگرچه فرد نسبت به مواد اعتیاد ندارد، ولی آن را مصرف میکند، یعنی: 1) استفاده از مادهای که مصرف آن غیرقانونی است؛ 2) استفاده از مادهای که باعث بروز تغییرهای روحی در فرد میشود؛ 3) استفاده از مادهای که به خود فرد یا دیگران ضرر میرساند (طهرانی، 1382).
بنا به تعریف دیگری، منظور از سوءمصرف مواد عمدتاً استفاده مشکلآفرین از مواد به لحاظ فردی، خانوادگی، اجتماعی، بالینی یا قانونی است؛ خواه فرد به مرحله اعتیاد یا وابستگی رسیده باشد و خواه نرسیده باشد (وزیریان، 1382). تعاریف دیگر سوءمصرف به معنای آن است که اگرچه فرد نسبت به مواد اعتیاد ندارد، ولی آن را مصرف میکند، یعنی: 1) استفاده از مادهای که مصرف آن غیرقانونی است؛ 2) استفاده از مادهای که باعث بروز تغییرهای روحی در فرد میشود؛ 3) استفاده از مادهای که به خود فرد یا دیگران ضرر میرساند (طهرانی، 1382).
کاهش تقاضا[3]
در برابر مواد اعتیادآور دو رویکرد اساسی وجود دارد: یکی اقدام به «کاهش عرضه[4]» است که متوقف ساختن تولید، قاچاق و توزیع مواد را نشانه میگیرد، و طبیعتاً ماهیتی انتظامیـ قضایی دارد؛ و دیگری رویکرد «کاهش تقاضا» است. ثابت شده است که این دو رویکرد مکمل یکدیگرند و نه در مقابل هم، چرا که با اجرای موفقیتآمیز برنامههای کاهش تقاضا، تعداد متقاضیان مواد کاهش مییابد و به تدریج سودآوری بازار مواد کاهش مییابد. همچنین با کاهش ابعاد مصرف، جرایم مرتبط با مواد نیز کاهش یافته و از بسیاری فشارهای وارد شده بر نیروهای انتظامی میکاهد. در نتیجه امکان تمرکز بیشتر بر فعالیتهای کاهش عرضه فراهم میشود. از سوی دیگر، اقدامات کاهش عرضه موجب کم شدن مواد در بازار شده، فشار حاصله بر مصرفکنندگان، آنان را به سوی درمان سوق میدهد. به علاوه، عدم دسترسی به مواد از مهمترین عوامل کمککننده به پیشگیری اولیه است. براساس تعریف ارائه شده توسط سازمان ملل متحد، اقدامات کاهش تقاضا، تمامی عرصهها از «پیشگیری اولیه[5]» در مصرف مواد گرفته تا درمان مبتلایان به سوءمصرف مواد و نیز کاهش پیامدهای بهداشتی و اجتماعی ناشی از مصرف مواد را شامل میشود (آندوک، 2003). این رویکرد، طبیعتی بهداشتی و فرهنگی دارد.
رویکرد کاهش تقاضا خود شامل چندین بخش از جمله: «پیشگیری»، «درمان» و «کاهش زیان» است.
رویکرد کاهش تقاضا خود شامل چندین بخش از جمله: «پیشگیری»، «درمان» و «کاهش زیان» است.
بیشتر بخوانید: اعتیاد چیست؟
پیشگیری[6]
واژۀ پیشگیری، امروزه در معنی جاری و متداول دارای دو بُعد است: پیشگیری یا جلوگیری هم به معنی «پیشدستی کردن، پیش گرفتن و به جلوی چیزی رفتن» و هم به معنی «آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن» است (نجفی ابرندآبادی، 1378: 135).
در جرمشناسی پیشگرانه، پیشگیری در معنی اول آن استفاده میشود. یعنی کاربرد فنون مختلف به منظور جلوگیری از وقوع بزهکاری، با هدف مقابله با جرم و پیشگیری از بزهکاری (گسن، 1370: 133). اما از نظر علمی، پیشگیری یک مفهوم منطقیـ تجربی است که همزمان از تأملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی میشود (نجفی ابرندآبادی، 1379: 17).
برنامههای پیشگرانه را میتوان براساس میزان درگیری جامعه هدف به مصرف مواد به سه سطح تقسیم کرد: «اولیه و همگانی»[7]، «انتخابی»[8]، و «موردی»[9]. پیشگیری اولیه یا همگانی تمامی جمعیت مورد نظر مثلاً تمامی نوجوانان را دربر میگیرد. برنامههای انتخابی صرفاً در گروههای پرخطر مثلاً دانشآموزانی که مشکلات درسی، ناراحتی روانی، محیط متشنج خانوادگی یا شبکه دوستان ناباب دارند، اعمال میشود. برنامههای پیشگیری موردی، بر آن دسته افرادی متمرکز است که مصرف مواد در آنها رخ داده است و دچار یک یا چند مشکل رفتاری ناشی از مصرف مواد همچون مشکلات تحصیلی و رفتارهای ضد اجتماعی شدهاند (گلانتر و کلبر، 1999).
برنامههای فراگیر آموزشی و رسانهای (همگانی)، مزیت دربر گرفتن بسیاری از مردم را دارا هستند، اما در مورد میزان موفقیتشان شواهد ناچیزی وجود دارد. برنامههای پیشگیرانه ثانویه که افراد در معرض خطر را هدف قرار میدهند (انتخابی و موردی) نیز منجر به دو نتیجه متضاد میشوند: از یکسو فرد، شناسایی شده و این امکان فراهم میشود که تحت پوشش برنامه قرار گیرد، و از سوی دیگر به بدنامی فرد و در نتیجه احتمال برخوردی تبعیضآمیز با وی منجر میشود (وینر، 1997). همچنین، برنامههای پیشگیرانه براساس اینکه مستقیماً به مهارتها و راهبردهای مقاومت در برابر مصرف مواد یا پرهیز از محیطهای مصرف مواد میپردازند یا بهطور غیرمستقیم بر عوامل خطر ابتدایی رفتار مشکلدار یا عوامل محافظتکننده در برابر مصرف آیندۀ مواد متمرکزند، تقسیمبندی میشوند. از این عوامل خطر میتوان به شکست تحصیلی، فشار گروه همسال و فقدان ارتباط و حمایت مثبت والد ـ کودک اشاره کرد. از عوامل محافظتی نیز میتوان به پیوند اجتماعی، کفایت تحصیلی، مهارتهای ارتباطی و جلب حمایت و نیز مهارتهای عمومی زندگی همچون تصمیمگیری اشاره کرد (گلانتر و کلبر، 1999).
پژوهشها و اقدامات پیشگیرانه از دهه هشتاد میلادی آغاز شد (نیدا، 1997). این اقدامات در قالب سه نوع برنامه ارائه شد: 1) برنامههای همگانی: این برنامهها جمعیت کل را مدنظر دارد، مثل تمام دانشآموزان یک مدرسه؛ 2) برنامههای انتخابی: این برنامهها گروههای در معرض خطر را مدنظر دارد، مثل فرزندان یک پدر معتاد؛ 3) برنامههای ویژه: این برنامهها گروههایی از مردم با رفتارهای خطرساز را مدنظر دارد؛ مانند مصرفکنندگان تزریقی مواد یا شخصیتهای ضداجتماعی. در طرح کلمبو برای برنامههای پیشگیرانه، اهداف زیر پیشنهاد شده است: کاهش تعداد مصرفکنندگان؛ کاهش سطح یا شدت مصرف مواد؛ به تأخیر انداختن سن شروع مصرف مواد؛ کاهش مصرف آسیبزای مواد؛ و کاهش آسیبهای همراه با مصرف مواد (کولومبو پلن، 2000). اگر بتوان با اقدامات و برنامههایی از گرایش مردم و به خصوص جوانان به مصرف مواد کاست، قدم بزرگی در جهت کاهش تقاضا و سلامت جامعه برداشته شده است. با وجود اینکه برنامههای زیادی تحت این عنوان در کشورها اجرا شده است، اما در بسیاری از موارد کاهشی در بروز سوءمصرف مواد رخ نداده است. به همین خاطر، در مورد هزینه، کارآیی و حتی خطرات برنامههای پیشگیرانه بحثهای زیادی وجود دارد. خصوصاً این پرسش مطرح میگردد که چرا علیرغم به کارگیری برنامههای پیشگیرانه، مصرف مواد در نوجوانان امروزی درحال افزایش است (وینر، 1997).
در جرمشناسی پیشگرانه، پیشگیری در معنی اول آن استفاده میشود. یعنی کاربرد فنون مختلف به منظور جلوگیری از وقوع بزهکاری، با هدف مقابله با جرم و پیشگیری از بزهکاری (گسن، 1370: 133). اما از نظر علمی، پیشگیری یک مفهوم منطقیـ تجربی است که همزمان از تأملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی میشود (نجفی ابرندآبادی، 1379: 17).
برنامههای پیشگرانه را میتوان براساس میزان درگیری جامعه هدف به مصرف مواد به سه سطح تقسیم کرد: «اولیه و همگانی»[7]، «انتخابی»[8]، و «موردی»[9]. پیشگیری اولیه یا همگانی تمامی جمعیت مورد نظر مثلاً تمامی نوجوانان را دربر میگیرد. برنامههای انتخابی صرفاً در گروههای پرخطر مثلاً دانشآموزانی که مشکلات درسی، ناراحتی روانی، محیط متشنج خانوادگی یا شبکه دوستان ناباب دارند، اعمال میشود. برنامههای پیشگیری موردی، بر آن دسته افرادی متمرکز است که مصرف مواد در آنها رخ داده است و دچار یک یا چند مشکل رفتاری ناشی از مصرف مواد همچون مشکلات تحصیلی و رفتارهای ضد اجتماعی شدهاند (گلانتر و کلبر، 1999).
برنامههای فراگیر آموزشی و رسانهای (همگانی)، مزیت دربر گرفتن بسیاری از مردم را دارا هستند، اما در مورد میزان موفقیتشان شواهد ناچیزی وجود دارد. برنامههای پیشگیرانه ثانویه که افراد در معرض خطر را هدف قرار میدهند (انتخابی و موردی) نیز منجر به دو نتیجه متضاد میشوند: از یکسو فرد، شناسایی شده و این امکان فراهم میشود که تحت پوشش برنامه قرار گیرد، و از سوی دیگر به بدنامی فرد و در نتیجه احتمال برخوردی تبعیضآمیز با وی منجر میشود (وینر، 1997). همچنین، برنامههای پیشگیرانه براساس اینکه مستقیماً به مهارتها و راهبردهای مقاومت در برابر مصرف مواد یا پرهیز از محیطهای مصرف مواد میپردازند یا بهطور غیرمستقیم بر عوامل خطر ابتدایی رفتار مشکلدار یا عوامل محافظتکننده در برابر مصرف آیندۀ مواد متمرکزند، تقسیمبندی میشوند. از این عوامل خطر میتوان به شکست تحصیلی، فشار گروه همسال و فقدان ارتباط و حمایت مثبت والد ـ کودک اشاره کرد. از عوامل محافظتی نیز میتوان به پیوند اجتماعی، کفایت تحصیلی، مهارتهای ارتباطی و جلب حمایت و نیز مهارتهای عمومی زندگی همچون تصمیمگیری اشاره کرد (گلانتر و کلبر، 1999).
پژوهشها و اقدامات پیشگیرانه از دهه هشتاد میلادی آغاز شد (نیدا، 1997). این اقدامات در قالب سه نوع برنامه ارائه شد: 1) برنامههای همگانی: این برنامهها جمعیت کل را مدنظر دارد، مثل تمام دانشآموزان یک مدرسه؛ 2) برنامههای انتخابی: این برنامهها گروههای در معرض خطر را مدنظر دارد، مثل فرزندان یک پدر معتاد؛ 3) برنامههای ویژه: این برنامهها گروههایی از مردم با رفتارهای خطرساز را مدنظر دارد؛ مانند مصرفکنندگان تزریقی مواد یا شخصیتهای ضداجتماعی. در طرح کلمبو برای برنامههای پیشگیرانه، اهداف زیر پیشنهاد شده است: کاهش تعداد مصرفکنندگان؛ کاهش سطح یا شدت مصرف مواد؛ به تأخیر انداختن سن شروع مصرف مواد؛ کاهش مصرف آسیبزای مواد؛ و کاهش آسیبهای همراه با مصرف مواد (کولومبو پلن، 2000). اگر بتوان با اقدامات و برنامههایی از گرایش مردم و به خصوص جوانان به مصرف مواد کاست، قدم بزرگی در جهت کاهش تقاضا و سلامت جامعه برداشته شده است. با وجود اینکه برنامههای زیادی تحت این عنوان در کشورها اجرا شده است، اما در بسیاری از موارد کاهشی در بروز سوءمصرف مواد رخ نداده است. به همین خاطر، در مورد هزینه، کارآیی و حتی خطرات برنامههای پیشگیرانه بحثهای زیادی وجود دارد. خصوصاً این پرسش مطرح میگردد که چرا علیرغم به کارگیری برنامههای پیشگیرانه، مصرف مواد در نوجوانان امروزی درحال افزایش است (وینر، 1997).
درمان و بازپروری
درمان، مجموعهای از اقدامات پزشکی، روانشناختی و اجتماعی است که در جهت سمزدایی[10] معتادان و جلوگیری از مصرف مجدد مواد توسط آنان، به کار گرفته میشود. یکی از تفاوتهای عمدۀ درمان سوءمصرف مواد با درمان بیماریهای طبی این است که در درمان بیماریهای طبی استفاده از خدمات پزشکی معمولا با رضایت و اراده خود بیمار صورت میگیرد، اما در سوءمصرف مواد، اغلب نظام قضایی ـ انتظامی، یا خانوادۀ فرد است که وی را به زور وارد مراحل درمان میکند. فرض خانواده و اجتماع بر این است که مشکلات اجتماع، خانوادگی، اقتصادی و بهداشتی معتاد مربوط به مصرف مواد است و لذا با درمان اعتیاد باید تمامی مشکلات یاد شده برطرف گردد. در بسیاری از موارد، جامعه و نهادهای مدنی و قانونی به خواستهها و علایق بیماران توجهی ندارند و صرفاً به برطرف شدن مشکلات علاقهمندند (آندوک، 2003).در بسیاری از کشورهای دنیا تزریق مواد یکی از مهمترین راههای انتقال HIV است. HIV در معتادان عمدتا از طریق استفاده از وسایل آلوده تزریق اتفاق میافتد. از میان تمام راههای انتقال ویروس، تزریق مستقیم مواد آلوده به ویروس به جریان خون از مؤثرترین راههای انتقال HIV به شمار میرود. احتمال آلودگی از این شیوه بسیار شایعتر از راه انتقال جنسی است. به همین دلیل در بسیاری از همهگیریهای ایدز در مناطق مختلف دنیا، تزریق مواد نقش اساسی را ایفا مینماید
نهادهای درگیر در امر مراقبتهای بهداشتی اولیه، درمان مؤثر را آن دسته از اقداماتی میدانند که خطرات پزشکی و بهداشتی مرتبط با مصرف مواد از جمله ایدز و هپاتیت و سل را کاهش میدهد. از نظر سازمانهای رفاه اجتماعی و بهزیستی، درمان میبایست به بهبود وضعیت شغلی فرد و کاهش بیکاری منجر شود. برای کارفرمایان، درمان باید موجب شود که کارکنان مبتلا، به درجات بالای عملکرد بازگشته و دیگر در خطر ابتلای مجدد نباشند. از نظر دستگاه قضای و انتظامی، درمان باید به کاهش جرم و کاهش زندانی شدن سوءمصرفکنندگان مواد منجر شود (آندوک، 2003). محاسبات نشان میدهد که هر دلار که خرج درمان میشود، به میزان 4 تا 7 دلار از هزینههای جرایم مرتبط با مواد و هزینههای دستگاه قضایی و زندان کم میکند. اگر صرفهجویی در مراقبتهای پزشکی را هم به این میزان بیفزاییم این صرفهجویی به میزان 12 به 1 میرسد (آندوک، 2003).
درمان موجب کاهش تزریق وریدی مواد و در نتیجه کم شدن خطر ابتلای به ایدز و هپاتیت B و C میشود. درمان باعث بهبود وضعیت خانواده و زندگی اجتماعی شده و توانایی شغلی را افزایش میدهد. تجربیات کشورها نشان میدهد که اگر به جای درمان، گزینه زندان یا اردوگاه دنبال شود، نتایج مثبتی به بار نمیآید، چرا که احداث زندان و اردوگاه بسیار گران و اداره نمودن آنها به مراتب پرخطرتر است؛ لذا زندان حتی به فرض این که اثربخش هم باشد، به هیچ روی انتخابی صرفهمند نیست. ولی درمان به نحو قابل توجهی کمخرج و بهصرفه است. نکته مهمتر این که مطالعات نشان میدهد 70 تا 98 درصد محکومان مرتبط با مواد مخدر که در طول محکومیت درمان نشدهاند در عرض یکسال پس از آزادی از زندان مجددا دچار سوءمصرف شده و بیش از نیمی دوباره در عرض یکسال به خاطر جرایم مرتبط با مواد زندانی شدهاند. دربارۀ اثربخشی زندان در تغییر رفتار این افراد شواهد اندکی وجود دارد. علاوه بر این، تجربیات جهانی نشان میدهد که ازدحام در زندان اثر نامطلوبی بر سلامت زندانیان دارد. از جمله میتوان به شیوع بیماریهایی از قبیل ایدز اشاره کرد که ممکن است در جامعه نیز گسترش یابد (آندوک، 2003).
در مجموع مراحل درمان شامل:
1. مرحلۀ سمزدایی ـ تثبیت[11]: که در آن علائم ترک، درمان میشود و تنها در موارد وابستگی به نیکوتین (سیگار)، موادی چون الکل، مواد افیونی، باربی توراتها و بنزودیازپینها (که هر دو از دسته داروهای رخوتزا ـ خوابآورند) مورد نیازند. هدف از این مرحله، حصول حالت پرهیز به شکلی ایمن و راحت برای بیمار است. برای رسیدن به این هدف از شیوهها و داروهای گوناگون استفاده میشود. بسته به وضعیت بیمار، درمان به صورت سرپایی، بستری، یا اقامتی[12] صورت میپذیرد. این مرحله را نمیتوان درمان کامل تلقی کرد، بلکه صرفاً آمادگی برای ادامه درمان و بازتوانی است.
2. مرحله بازتانی ـ پیشگیری از عود[13]: هدف از این مرحله، پیشگیری از بازگشت به مصرف مواد غیرقانونی است، که یا از راه پرهیز از مصرف هرگونه مادهای یا از راه درمان جایگزین با مواد، قانونی و کنترل شده است؛ و هدف دیگر آن، کمک به بیمار در دستیابی به سلامت فردی و عملکرد اجتماعی است. در این مرحله، از راهبردها و روشهای گوناگون بهره گرفته میشود. همچون داروهای روانپزشکی جهت کاهش مشکلات روانپزشکی، همراه داروهای کاهندۀ ولع که شامل داروهای جایگزین هم میشود، یا انواع مختلف رواندرمانی، و گروههای خود یاری همچون معتادان گمنام (آندوک، 2003).
البته، عدهای از معتادان ممکن است حتی بدون درمان کاملا بهبود یابند. عده دیگری نیز ممکن است بعد از درمان وارد یک دوره بهبود طولانی مدت شوند. اما بسیاری از کسانی که دچار اعتیاد میشوند در طی دوره درمان عودهای متعددی را متحمل خواهند شد و این آسیبپذیری و چهبسا تا آخر عمرشان باقی بماند. به عبارت دیگر، بسیاری از کسانی که هرگونه درمانی را شروع میکنند پیش از تکمیل دوره، درمان را رها کرده یا توصیههای پزشکی مبنی بر بقای درمان یا تداوم در مراقبتهای پزشکی را جدی نمیگرفتند. به همین دلیل دولتها وادار شدند به اجبار این افراد را برای ترک اعزام کنند و مراکز معمولا چند برابر ظرفیت واقعی را پذیرش نموده و با هزینههای بسیار سنگینی روبهرو شدند و نتوانستند پاسخگوی نیازهای درمانی کشور برای معتادان باشند. (وزیریان، 1382).
تنها معدودی از کشورها توانستهاند در جهت پرداختن به سطوح مختلف سوءمصرف مواد نظام درمانی توسعهیافتهای را ایجاد کنند. علت این که حتی بسیاری از کشورهای صنعتی و توسعهیافته هنوز به چنین نظام درمانی جامعی برای مشکلات سوءمصرف مواد نرسیدهاند، در درجه اول مربوط به مشکلات اجتماعی وسیع ناشی از سوءمصرف مواد است. جرایم، از هم پاشیدگی خانواده، از دست رفتن بهرهوری اقتصادی و فساد از مشهورترین آثار خطرناک و پرهزینه مواد بر نظام اجتماعی کشورهاست. این موضوع موجب میشود اذهان عمومی مسئله مواد را در درجه اول مشکلی کیفری تلقی کنند که نیاز به درمان اجتماعی ـ قضایی دارد نه معضلی بهداشتی که نیازمند اقدامات پزشکی است. علت دیگر این است که بسیاری از جوامع نسبت به اثربخشی درمان مشکوکاند و بسیاری از دولتها این پرسش را مطرح میکنند که «آیا درمان به زحمتاش میارزد؟» علاوه بر این مطالعات نشان داده است که اغلب کادر بهداشت و درمان نیز احساس میکنند که مداخلات پزشکی و مراقبتهای بهداشتی فعلی، یا جوابگو نیست یا اثری ندارد (وزیریان، 1382).
نهادهای درگیر در امر مراقبتهای بهداشتی اولیه، درمان مؤثر را آن دسته از اقداماتی میدانند که خطرات پزشکی و بهداشتی مرتبط با مصرف مواد از جمله ایدز و هپاتیت و سل را کاهش میدهد. از نظر سازمانهای رفاه اجتماعی و بهزیستی، درمان میبایست به بهبود وضعیت شغلی فرد و کاهش بیکاری منجر شود. برای کارفرمایان، درمان باید موجب شود که کارکنان مبتلا، به درجات بالای عملکرد بازگشته و دیگر در خطر ابتلای مجدد نباشند. از نظر دستگاه قضای و انتظامی، درمان باید به کاهش جرم و کاهش زندانی شدن سوءمصرفکنندگان مواد منجر شود (آندوک، 2003). محاسبات نشان میدهد که هر دلار که خرج درمان میشود، به میزان 4 تا 7 دلار از هزینههای جرایم مرتبط با مواد و هزینههای دستگاه قضایی و زندان کم میکند. اگر صرفهجویی در مراقبتهای پزشکی را هم به این میزان بیفزاییم این صرفهجویی به میزان 12 به 1 میرسد (آندوک، 2003).
درمان موجب کاهش تزریق وریدی مواد و در نتیجه کم شدن خطر ابتلای به ایدز و هپاتیت B و C میشود. درمان باعث بهبود وضعیت خانواده و زندگی اجتماعی شده و توانایی شغلی را افزایش میدهد. تجربیات کشورها نشان میدهد که اگر به جای درمان، گزینه زندان یا اردوگاه دنبال شود، نتایج مثبتی به بار نمیآید، چرا که احداث زندان و اردوگاه بسیار گران و اداره نمودن آنها به مراتب پرخطرتر است؛ لذا زندان حتی به فرض این که اثربخش هم باشد، به هیچ روی انتخابی صرفهمند نیست. ولی درمان به نحو قابل توجهی کمخرج و بهصرفه است. نکته مهمتر این که مطالعات نشان میدهد 70 تا 98 درصد محکومان مرتبط با مواد مخدر که در طول محکومیت درمان نشدهاند در عرض یکسال پس از آزادی از زندان مجددا دچار سوءمصرف شده و بیش از نیمی دوباره در عرض یکسال به خاطر جرایم مرتبط با مواد زندانی شدهاند. دربارۀ اثربخشی زندان در تغییر رفتار این افراد شواهد اندکی وجود دارد. علاوه بر این، تجربیات جهانی نشان میدهد که ازدحام در زندان اثر نامطلوبی بر سلامت زندانیان دارد. از جمله میتوان به شیوع بیماریهایی از قبیل ایدز اشاره کرد که ممکن است در جامعه نیز گسترش یابد (آندوک، 2003).
در مجموع مراحل درمان شامل:
1. مرحلۀ سمزدایی ـ تثبیت[11]: که در آن علائم ترک، درمان میشود و تنها در موارد وابستگی به نیکوتین (سیگار)، موادی چون الکل، مواد افیونی، باربی توراتها و بنزودیازپینها (که هر دو از دسته داروهای رخوتزا ـ خوابآورند) مورد نیازند. هدف از این مرحله، حصول حالت پرهیز به شکلی ایمن و راحت برای بیمار است. برای رسیدن به این هدف از شیوهها و داروهای گوناگون استفاده میشود. بسته به وضعیت بیمار، درمان به صورت سرپایی، بستری، یا اقامتی[12] صورت میپذیرد. این مرحله را نمیتوان درمان کامل تلقی کرد، بلکه صرفاً آمادگی برای ادامه درمان و بازتوانی است.
2. مرحله بازتانی ـ پیشگیری از عود[13]: هدف از این مرحله، پیشگیری از بازگشت به مصرف مواد غیرقانونی است، که یا از راه پرهیز از مصرف هرگونه مادهای یا از راه درمان جایگزین با مواد، قانونی و کنترل شده است؛ و هدف دیگر آن، کمک به بیمار در دستیابی به سلامت فردی و عملکرد اجتماعی است. در این مرحله، از راهبردها و روشهای گوناگون بهره گرفته میشود. همچون داروهای روانپزشکی جهت کاهش مشکلات روانپزشکی، همراه داروهای کاهندۀ ولع که شامل داروهای جایگزین هم میشود، یا انواع مختلف رواندرمانی، و گروههای خود یاری همچون معتادان گمنام (آندوک، 2003).
البته، عدهای از معتادان ممکن است حتی بدون درمان کاملا بهبود یابند. عده دیگری نیز ممکن است بعد از درمان وارد یک دوره بهبود طولانی مدت شوند. اما بسیاری از کسانی که دچار اعتیاد میشوند در طی دوره درمان عودهای متعددی را متحمل خواهند شد و این آسیبپذیری و چهبسا تا آخر عمرشان باقی بماند. به عبارت دیگر، بسیاری از کسانی که هرگونه درمانی را شروع میکنند پیش از تکمیل دوره، درمان را رها کرده یا توصیههای پزشکی مبنی بر بقای درمان یا تداوم در مراقبتهای پزشکی را جدی نمیگرفتند. به همین دلیل دولتها وادار شدند به اجبار این افراد را برای ترک اعزام کنند و مراکز معمولا چند برابر ظرفیت واقعی را پذیرش نموده و با هزینههای بسیار سنگینی روبهرو شدند و نتوانستند پاسخگوی نیازهای درمانی کشور برای معتادان باشند. (وزیریان، 1382).
تنها معدودی از کشورها توانستهاند در جهت پرداختن به سطوح مختلف سوءمصرف مواد نظام درمانی توسعهیافتهای را ایجاد کنند. علت این که حتی بسیاری از کشورهای صنعتی و توسعهیافته هنوز به چنین نظام درمانی جامعی برای مشکلات سوءمصرف مواد نرسیدهاند، در درجه اول مربوط به مشکلات اجتماعی وسیع ناشی از سوءمصرف مواد است. جرایم، از هم پاشیدگی خانواده، از دست رفتن بهرهوری اقتصادی و فساد از مشهورترین آثار خطرناک و پرهزینه مواد بر نظام اجتماعی کشورهاست. این موضوع موجب میشود اذهان عمومی مسئله مواد را در درجه اول مشکلی کیفری تلقی کنند که نیاز به درمان اجتماعی ـ قضایی دارد نه معضلی بهداشتی که نیازمند اقدامات پزشکی است. علت دیگر این است که بسیاری از جوامع نسبت به اثربخشی درمان مشکوکاند و بسیاری از دولتها این پرسش را مطرح میکنند که «آیا درمان به زحمتاش میارزد؟» علاوه بر این مطالعات نشان داده است که اغلب کادر بهداشت و درمان نیز احساس میکنند که مداخلات پزشکی و مراقبتهای بهداشتی فعلی، یا جوابگو نیست یا اثری ندارد (وزیریان، 1382).
کاهش زیان[14]
شیوه زندگی معتادان، آنها را به طور خاص نسبت به بیماریهایی که به واسطه مقاربت یا تماس با خون انتقال مییابند (مانند هپاتیت و ایدز) آسیبپذیر میسازد. تزریق مواد، ارتباطهای جنسی با افراد مختلف، یا به علت تکانشگری و زمینههای شخصیتی یا به علت مهارگسیختگی همراه با مصرف مواد، و همچنین شاید زد و خوردهای مکرر اگر همراه با تماسهای خونی باشند، ممکن است باعث انتقال این بیماریها شوند (وزیریان و مستشاری، 1381).
در بسیاری از کشورهای دنیا تزریق مواد یکی از مهمترین راههای انتقال HIV است. HIV در معتادان عمدتا از طریق استفاده از وسایل آلوده تزریق اتفاق میافتد. از میان تمام راههای انتقال ویروس، تزریق مستقیم مواد آلوده به ویروس به جریان خون از مؤثرترین راههای انتقال HIV به شمار میرود. احتمال آلودگی از این شیوه بسیار شایعتر از راه انتقال جنسی است. به همین دلیل در بسیاری از همهگیریهای ایدز در مناطق مختلف دنیا، تزریق مواد نقش اساسی را ایفا مینماید (وزیریان و مستشاری، 1381).
از آنجا که در میان معتادان پذیرندگی نسبت به درمان چندان زیاد نیست، بسیاری از مصرفکنندگان خصوصا آنها که به تزریق مبادرت میکنند ممکن است هیچگاه به درمانگاه مراجعه نکنند؛ در این شرایط منطقیترین اقدام برای حفاظت از جامعه در برابر عوارض شیوههای خطرناک مصرف، استفاده از اقدامات کاهش آسیب است. تعریف مناسب کاهش زیان عبارت است از: سیاست یا برنامهای که در جهت کاهش عواقب منفی بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مصرف مواد طرحریزی شده باشد، هر چند که فرد به مصرف مواد ادامه دهد. در سالهای اخیر برنامههای متمرکز بر کاهش سوءمصرف مواد در جهان رو به گسترش بوده و پیشبینی میشود در آیندۀ نه چندان دور جهتگیری اصلی سیاستگذاریهای کلان را در خصوص سوءمصرف مواد به خود اختصاص دهد (وزیریان و مستشاری، 1381).
به اعتقاد وزیریان و مستشاری، اقدامات کاهش آسیب عبارتاند از: آموزش در خصوص مضرات تزریق مواد، کنترل مصرف، شیوههای ضدعفونی کردن وسایل تزریق، شیوههای ضدعفونی کردن پوست، آموزش رفتار سالم در ارتباط جنسی. جایگزینی با مواد کمخطرتر: جایگزینی مصرف تزریقی هروئین با مصرف کنترل شده و خوراکی متادون یا سایر داروهای مشابه افیونی موجب کاهش قابل توجه عوارض مصرف میشود. از این طریق اولا عوارض ناشی از مصرف تزریقی کاهش یافته، ثانیا از شدت دیگر عوارض ناشی از مصرف هروئین که یک ماده افیونی قوی با نیمه عمر کوتاه است یعنی عوارض رفتاری، جسمی و اجتماعی کاسته میشود. برنامههای کنترل تعویض سرنگ یا سرسوزن یا در اختیار گذاشتن وسایل ضدعفونی. دسترسی آسان و رایگان به کاندوم جهت جلوگیری از انتقال بیماریهایی نظیر ایدز و هپاتیت از راه جنسی. انجام واکسیناسیون هپاتیت بیماران معتاد در مراکز بهداشتی (1381).
به طور کلی، براساس دانش حاصل از سالها تجربه اجرای برنامههای کاهش آسیب در جوامع مختلف مشخص شده است، که این اقدامات باید چندوجهی باشد و به استفاده از یکی از این شیوهها محدود نگردد. مطالعات مختلف نشان دادهاند که برنامه کاهش آسیب، تأثیر مثبتی در کاهش رفتارهای مخاطرهآمیز و کاهش گسترش HIV و عفونتهای دیگر داشته و به معتادان کمک نموده تا بتوانند به عنوان عضوی از جامعه، زندگی طبیعی و مولدی نداشته باشند. از سوی دیگر شواهد بسیاری نشان میدهد که زمانی که دسترسی به اقدامات کاهش آسیب محدود میشود، مصرف تزریقی مواد و ابتلای به HIV/AIDS افزایش مییابد (وزیریان و مستشاری، 1381).
در بسیاری از کشورهای دنیا تزریق مواد یکی از مهمترین راههای انتقال HIV است. HIV در معتادان عمدتا از طریق استفاده از وسایل آلوده تزریق اتفاق میافتد. از میان تمام راههای انتقال ویروس، تزریق مستقیم مواد آلوده به ویروس به جریان خون از مؤثرترین راههای انتقال HIV به شمار میرود. احتمال آلودگی از این شیوه بسیار شایعتر از راه انتقال جنسی است. به همین دلیل در بسیاری از همهگیریهای ایدز در مناطق مختلف دنیا، تزریق مواد نقش اساسی را ایفا مینماید (وزیریان و مستشاری، 1381).
از آنجا که در میان معتادان پذیرندگی نسبت به درمان چندان زیاد نیست، بسیاری از مصرفکنندگان خصوصا آنها که به تزریق مبادرت میکنند ممکن است هیچگاه به درمانگاه مراجعه نکنند؛ در این شرایط منطقیترین اقدام برای حفاظت از جامعه در برابر عوارض شیوههای خطرناک مصرف، استفاده از اقدامات کاهش آسیب است. تعریف مناسب کاهش زیان عبارت است از: سیاست یا برنامهای که در جهت کاهش عواقب منفی بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی مصرف مواد طرحریزی شده باشد، هر چند که فرد به مصرف مواد ادامه دهد. در سالهای اخیر برنامههای متمرکز بر کاهش سوءمصرف مواد در جهان رو به گسترش بوده و پیشبینی میشود در آیندۀ نه چندان دور جهتگیری اصلی سیاستگذاریهای کلان را در خصوص سوءمصرف مواد به خود اختصاص دهد (وزیریان و مستشاری، 1381).
به اعتقاد وزیریان و مستشاری، اقدامات کاهش آسیب عبارتاند از: آموزش در خصوص مضرات تزریق مواد، کنترل مصرف، شیوههای ضدعفونی کردن وسایل تزریق، شیوههای ضدعفونی کردن پوست، آموزش رفتار سالم در ارتباط جنسی. جایگزینی با مواد کمخطرتر: جایگزینی مصرف تزریقی هروئین با مصرف کنترل شده و خوراکی متادون یا سایر داروهای مشابه افیونی موجب کاهش قابل توجه عوارض مصرف میشود. از این طریق اولا عوارض ناشی از مصرف تزریقی کاهش یافته، ثانیا از شدت دیگر عوارض ناشی از مصرف هروئین که یک ماده افیونی قوی با نیمه عمر کوتاه است یعنی عوارض رفتاری، جسمی و اجتماعی کاسته میشود. برنامههای کنترل تعویض سرنگ یا سرسوزن یا در اختیار گذاشتن وسایل ضدعفونی. دسترسی آسان و رایگان به کاندوم جهت جلوگیری از انتقال بیماریهایی نظیر ایدز و هپاتیت از راه جنسی. انجام واکسیناسیون هپاتیت بیماران معتاد در مراکز بهداشتی (1381).
به طور کلی، براساس دانش حاصل از سالها تجربه اجرای برنامههای کاهش آسیب در جوامع مختلف مشخص شده است، که این اقدامات باید چندوجهی باشد و به استفاده از یکی از این شیوهها محدود نگردد. مطالعات مختلف نشان دادهاند که برنامه کاهش آسیب، تأثیر مثبتی در کاهش رفتارهای مخاطرهآمیز و کاهش گسترش HIV و عفونتهای دیگر داشته و به معتادان کمک نموده تا بتوانند به عنوان عضوی از جامعه، زندگی طبیعی و مولدی نداشته باشند. از سوی دیگر شواهد بسیاری نشان میدهد که زمانی که دسترسی به اقدامات کاهش آسیب محدود میشود، مصرف تزریقی مواد و ابتلای به HIV/AIDS افزایش مییابد (وزیریان و مستشاری، 1381).
نمایش پی نوشت ها:
[1] . addiction
[2] . drug abuse
[3] . demand redustion
[4] . supply reduction
[5] . primary prevention
[6] . prevention
[7] . primary & universal
[8] . selective
[9] . indicative
[10] . detoxification
[11] . detoxification-stablization phase
[12] . residential
[13] . rehabilitation-replace prevention phase
[14] . harm reduction؛ به زیانکاهی یا کاهش آسیب نیز ترجمه شده است.