به طور کلی در اسپانیا، هیچ سیاست مرکزی در مورد مقابله با موادمخدر وجود ندارد
چکیده
یکی از راهکارهای مبارزه با اعتیاد در ایران امروز، استقاده از تجارب دیگر کشورهاست. در این بین کشورهای اروپایی یکی از گزینههای مطرح در این زمینه هستند که بتوان از تجارب آنها در این زمینه بهره گرفت. کشور اسپانیا یکی از این کشورهاست که در این مقاله به تجارب آن در زمینه مبارزه با اعتیاد خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 2854/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
یکی از راهکارهای مبارزه با اعتیاد در ایران امروز، استقاده از تجارب دیگر کشورهاست. در این بین کشورهای اروپایی یکی از گزینههای مطرح در این زمینه هستند که بتوان از تجارب آنها در این زمینه بهره گرفت. کشور اسپانیا یکی از این کشورهاست که در این مقاله به تجارب آن در زمینه مبارزه با اعتیاد خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 2854/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
مقدمه
دولتمردان اسپانیایی با تدوین «طرح ملی موادمخدر» در سال 1985، فعالیتهای ملی خود را در مبارزه با سوءمصرف موادمخدر آغاز کردند. ایجاد یک طرح جامع برای مداخله در زمینۀ اعتیاد با توجه به توافق عمومی در حوزههای نهادی، اجتماعی و سیاسی به تصویب رسید. همگرایی تمام نهادهای عمومی و تدوین چارچوب استاندارد اجتماعی برای قانونمند شدن تمام فعالیتهای جامعۀ مدنی، یکی از اهداف این طرح محسوب میشود؛ از جمله دستاوردهای این طرح عبارتند از: ایجاد شبکۀ وسیع رسیدگی و توجه به مسئلۀ اعتیاد و موادمخدر، اجرای تجربیات متعدد در زمینۀ بازگرداندن معتادان به محیط جامعه و کار و توسعۀ سیاستهای پیشگیری.
در سال 1999، «استراتژی ملی موادمخدر» به عنوان فرمان سلطنتی برای دورۀ زمانی 2000 تا 2008 مورد تصویب قرار گرفت که در حال حاضر سیاستهای موادمخدر بر اساس این مصوبه قابلیت اجرایی دارند. هدف از «استراتژی ملی موادمخدر»، روزآمد بودن، هدایت، تشویق و هماهنگسازی اقدامات مختلف مربوط به موادمخدر است. این استراتژی به عنوان یک مرجع برای ایجاد همکاری و همآهنگی لازم بین نهادهای عمومی و سازمانهای غیردولتی مختلف در امر موادمخدر، به کار میرود.
دهه 1990 در اسپانیا، دورانی بوده است که دگرگونیهای زیادی در زمینۀ پدیدۀ موادمخدر در آن رخ داده است. امروزه شواهد آشکاری وجود دارد که مصرف موادمخدر، خصوصاً هروئین، شکل تثبیتشدهای یافته است؛ این امر به این معنا نیست که این کشور از پیآمدهای خطرناک مصرف این مواد رنج نمیبرد.
آخرین برآوردها نشان میدهد، با وجود آن که مصرف موادمخدر، تقریباً یکی از مشکلات اساسی نیمی از اسپانیاییهاست، اما احساس خطر نسبت به وجود این پدیده، به طور فزایندهای کاهش یافته است. به طور کلی در اسپانیا هیچ سیاست مرکزی در مورد مقابله با موادمخدر وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، در زمینۀ مبارزه و پیشگیری از موادمخدر در اسپانیا، نمیتوان یک راهبرد کلی و منسجم را تعریف کرد؛ بنابراین، جستوجوی ما برای یافتن مفهومی با عنوان «دولت اسپانیا» کاری بیهوده خواهد بود، چراکه این کشور در مسیر منطقهای کردن فعالیت عمومی در زمینۀ موادمخدر گام برداشته است.
سیستم اسپانیا، قبل از هر چیز، از طریق مجموعهای از سیاستهای منطقهای مشخص میشود. راهبردهای نیروهای امنیتی متفاوت بوده و به شدت با یکدیگر رقابت میکنند. در واقع، تلاش این نیروها برای جستوجوی مشروعیت جهت مبارزه با قاچاق، خود تهدیدی داخلی محسوب شده است. مسئولیت بهداشت عمومی اسپانیا، به مدیریت استانهای مستقل واگذار شده است. هرکدام از این استانها در زمینۀ مبارزه با موادمخدر، یک طرح منطقهای دارند؛ این طرحها در یک کنفرانس محلی که وزرای بهداشت هر استان مستقل و وزرای مورد توجه دولت مرکزی در آن شرکت دارند، به تصویب میرسد. در این باره در استان کاتالونیا و استان بارسلون، طرحهای مستقلی اجرا میشود. این مداخلهها و اقدامات بر چهار محور استوار است:
1) برنامههای توزیع متادون برای مصرفکنندگان هروئین؛
2) برنامههای بهداشتی؛ 3) توزیع سرنگ برای تزریق؛
4) برنامههای اورژانس اجتماعی.
مرکز مراقبت از معتادان باسک که در شهر سنسباستین تأسیس شده است، یک سیاست واقعی، تحقیقات و بررسی مصارف مواد مختلف را توسعه داده و در ایجاد یک کارشناسی محلی، شرکت کرده است. در اسپانیا، با توسعۀ سیاست منطقهای پیشگیری، کاهش خطرات و مراقبت به صورت مطالبات سیاسی درآمدهاند؛ بدین ترتیب، در این زمینه در باسک شاهد تمرکز سیاستهای اجتماعی هستیم. علاوه بر این، ما در مرحلۀ دوم، شاهدیم که دربارۀ اعمال سیاستهای پیشگیرانه و سیاستهای کار و همبستگی، تصمیماتی اتخاذ میشود. آخرین برآوردها نشان میدهد، با وجود آن که مصرف موادمخدر، تقریباً یکی از مشکلات اساسی نیمی از اسپانیاییهاست، اما احساس خطر نسبت به وجود این پدیده، به طور فزایندهای کاهش یافته است. به طور کلی در اسپانیا هیچ سیاست مرکزی در مورد مقابله با موادمخدر وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، در زمینۀ مبارزه و پیشگیری از موادمخدر در اسپانیا، نمیتوان یک راهبرد کلی و منسجم را تعریف کرد؛ بنابراین، جستوجوی ما برای یافتن مفهومی با عنوان «دولت اسپانیا» کاری بیهوده خواهد بود، چراکه این کشور در مسیر منطقهای کردن فعالیت عمومی در زمینۀ موادمخدر گام برداشته است.
همانگونه که پیش از این نیز گفته شد، توجه به سیاستهای منطقهای در اسپانیا، چندان آسان به نظر نمیرسد، چون رابطۀ این سیاستها با یکدیگر و در نهایت رابطۀ آنها با دولت مرکزی، مجموعه پیچیده و متعارضی را تشکیل داده است. نخستوزیر اسپانیا با ابراز نگرانی از اینکه اسپانیا به سرزمینی برای ارتکاب جرم سازمانیافته تبدیل شده، همواره به خطر ناتوانی در مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر اشاره کرده است. چشمانداز نوین قراردادها و توافقات «شنگن» و تعیین دوبارۀ کنترلهای مرزی، دولت اسپانیا را به افزایش فشار بر قاچاق موادمخدر و استمرار یک عملکرد سرکوبگرانه ملزم ساخته است؛ به طور مثال، پیگرد کیفری موادمخدر، بستگی به همآهنگی نهادهای اسپانیایی و همچنین تعارضهای عمیقی دارد که ما را در مسئلۀ مجرم دانستن معتاد مواجه ساخته است.
در سیاست موادمخدر اسپانیا، استانهای مستقل بر اساس نوآوریها و ابتکارات منطقهای متمرکز شدهاند؛ این سیاستها دارای تعارضها و اختلافات مربوط به خود بوده و با دولت مرکزی ارتباط پیچیدهای دارند؛ اما در زمینۀ کاهش عرضه، دولتمردان اسپانیایی در تدوین سیاستهای خود به مواردی چون فعالیتهای فرصتطلبانۀ سازمانهای بزهکار، پیشرفت وسایل ارتباطی و حملونقل و فناوریهای جدید اطلاعاتی که برای توسعۀ فعالیتهای جنایتکارانه در سطح بینالمللی استفاده میشود، به خوبی توجه داشتهاند. این برنامهها برای مقابله با این سازمانها در سه سطح مبارزه با سازمانهای بینالمللی، مبارزه علیه توزیع داخلی قاچاق مواد و مبارزه با خردهفروشی موادمخدر تنظیم شده است که هدف آنها بسط اقداماتی برای کاهش عرضۀ مواد، افزایش کنترل روی مکانهای خردهفروشی موادمخدر و طراحی و انجام برنامههای پیشگیری از موادمخدر برای «نیروها و ارگانهای امنیتی کشور» بوده است.
در اسپانیا، اهداف پانزدهگانه در کنترل عرضۀ موادمخدر عبارتند از: توسعۀ سیاستهای آموزشی در تکنیکهای مبارزه با دادوستد مواد؛ مبارزه با پولشویی رایج در نیروها و ارگانهای امنیتی کشور؛ اقدامات آموزشی برای مقابله با سیاست مربوط به پولشویی؛ نقش مأموران مخفی؛ نظارت بر تحویل؛ قوانین مربوط به سایر ابزارهای قانونی برپایی یک پایگاه نظارت برای پیگیری استفاده از فناوریهای جدید توسط سازمانهای قاچاق با توجه خاص به استفاده از فناوری و راههای جدید ساخت موادمخدر از مواد اولیۀ دارویی؛ استفاده از راههای پیچیدۀ پنهانسازی و حمل و نقل مواد قاچاق؛ استفاده از فناوریهای ارتباطی دیجیتالی توسط سازمانهای قاچاقچی برای مقاصد غیر قانونی؛ ایجاد و توسعۀ گروههای کاری برای بررسی منفذهای فرار مالیاتی در مورد پولشویی و اثر آن بر روی فرایندهای قانونی اقتصاد؛ تقویت کنترل مرزها به وسیلۀ فعالیت مشترک در بندرگاهها، قرارگاهها، مرزهای زمینی و سواحل؛ آماده کردن طرحی برای نوسازی تکنولوژیک «نیروها و ارگانهای زمینی» در زمینۀ ارتباطات؛ پردازش دادهها و منابع مربوطه با هدف کنترل مؤثر عرضۀ موادمخدر؛ افزایش مهارت در ترجمۀ زبانها که بیشتر توسط باندهای دادوستد استفاده میشود؛ افزایش همکاریهای فنی بینالمللی در زمینۀ پلیس اروپایی، شبکۀ ارتباطی پلیس و همکاریهای دوجانبه و منطقهای؛ و ایجاد روشهای مربوطه برای همآهنگی با سرویسهای پلیس محلی و خودگردان در حوزههای تحت نفوذ.
تقویت یک چارچوب اجتماعی که در آن سازمانهای غیر دولتی در مسئلۀ اعتیاد نقش بازی میکنند، بخشی از سیاستهای کشور اسپانیاست؛ همچنین، حضور برجستۀ نهادهای مختلف و دانشگاهها و شرکتها، نیز از استراتژیهای این کشور در مقابله با موادمخدر است.
در سال 1999، «استراتژی ملی موادمخدر» به عنوان فرمان سلطنتی برای دورۀ زمانی 2000 تا 2008 مورد تصویب قرار گرفت که در حال حاضر سیاستهای موادمخدر بر اساس این مصوبه قابلیت اجرایی دارند. هدف از «استراتژی ملی موادمخدر»، روزآمد بودن، هدایت، تشویق و هماهنگسازی اقدامات مختلف مربوط به موادمخدر است. این استراتژی به عنوان یک مرجع برای ایجاد همکاری و همآهنگی لازم بین نهادهای عمومی و سازمانهای غیردولتی مختلف در امر موادمخدر، به کار میرود.
دهه 1990 در اسپانیا، دورانی بوده است که دگرگونیهای زیادی در زمینۀ پدیدۀ موادمخدر در آن رخ داده است. امروزه شواهد آشکاری وجود دارد که مصرف موادمخدر، خصوصاً هروئین، شکل تثبیتشدهای یافته است؛ این امر به این معنا نیست که این کشور از پیآمدهای خطرناک مصرف این مواد رنج نمیبرد.
آخرین برآوردها نشان میدهد، با وجود آن که مصرف موادمخدر، تقریباً یکی از مشکلات اساسی نیمی از اسپانیاییهاست، اما احساس خطر نسبت به وجود این پدیده، به طور فزایندهای کاهش یافته است. به طور کلی در اسپانیا هیچ سیاست مرکزی در مورد مقابله با موادمخدر وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، در زمینۀ مبارزه و پیشگیری از موادمخدر در اسپانیا، نمیتوان یک راهبرد کلی و منسجم را تعریف کرد؛ بنابراین، جستوجوی ما برای یافتن مفهومی با عنوان «دولت اسپانیا» کاری بیهوده خواهد بود، چراکه این کشور در مسیر منطقهای کردن فعالیت عمومی در زمینۀ موادمخدر گام برداشته است.
سیستم اسپانیا، قبل از هر چیز، از طریق مجموعهای از سیاستهای منطقهای مشخص میشود. راهبردهای نیروهای امنیتی متفاوت بوده و به شدت با یکدیگر رقابت میکنند. در واقع، تلاش این نیروها برای جستوجوی مشروعیت جهت مبارزه با قاچاق، خود تهدیدی داخلی محسوب شده است. مسئولیت بهداشت عمومی اسپانیا، به مدیریت استانهای مستقل واگذار شده است. هرکدام از این استانها در زمینۀ مبارزه با موادمخدر، یک طرح منطقهای دارند؛ این طرحها در یک کنفرانس محلی که وزرای بهداشت هر استان مستقل و وزرای مورد توجه دولت مرکزی در آن شرکت دارند، به تصویب میرسد. در این باره در استان کاتالونیا و استان بارسلون، طرحهای مستقلی اجرا میشود. این مداخلهها و اقدامات بر چهار محور استوار است:
1) برنامههای توزیع متادون برای مصرفکنندگان هروئین؛
2) برنامههای بهداشتی؛ 3) توزیع سرنگ برای تزریق؛
4) برنامههای اورژانس اجتماعی.
مرکز مراقبت از معتادان باسک که در شهر سنسباستین تأسیس شده است، یک سیاست واقعی، تحقیقات و بررسی مصارف مواد مختلف را توسعه داده و در ایجاد یک کارشناسی محلی، شرکت کرده است. در اسپانیا، با توسعۀ سیاست منطقهای پیشگیری، کاهش خطرات و مراقبت به صورت مطالبات سیاسی درآمدهاند؛ بدین ترتیب، در این زمینه در باسک شاهد تمرکز سیاستهای اجتماعی هستیم. علاوه بر این، ما در مرحلۀ دوم، شاهدیم که دربارۀ اعمال سیاستهای پیشگیرانه و سیاستهای کار و همبستگی، تصمیماتی اتخاذ میشود. آخرین برآوردها نشان میدهد، با وجود آن که مصرف موادمخدر، تقریباً یکی از مشکلات اساسی نیمی از اسپانیاییهاست، اما احساس خطر نسبت به وجود این پدیده، به طور فزایندهای کاهش یافته است. به طور کلی در اسپانیا هیچ سیاست مرکزی در مورد مقابله با موادمخدر وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، در زمینۀ مبارزه و پیشگیری از موادمخدر در اسپانیا، نمیتوان یک راهبرد کلی و منسجم را تعریف کرد؛ بنابراین، جستوجوی ما برای یافتن مفهومی با عنوان «دولت اسپانیا» کاری بیهوده خواهد بود، چراکه این کشور در مسیر منطقهای کردن فعالیت عمومی در زمینۀ موادمخدر گام برداشته است.
همانگونه که پیش از این نیز گفته شد، توجه به سیاستهای منطقهای در اسپانیا، چندان آسان به نظر نمیرسد، چون رابطۀ این سیاستها با یکدیگر و در نهایت رابطۀ آنها با دولت مرکزی، مجموعه پیچیده و متعارضی را تشکیل داده است. نخستوزیر اسپانیا با ابراز نگرانی از اینکه اسپانیا به سرزمینی برای ارتکاب جرم سازمانیافته تبدیل شده، همواره به خطر ناتوانی در مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر اشاره کرده است. چشمانداز نوین قراردادها و توافقات «شنگن» و تعیین دوبارۀ کنترلهای مرزی، دولت اسپانیا را به افزایش فشار بر قاچاق موادمخدر و استمرار یک عملکرد سرکوبگرانه ملزم ساخته است؛ به طور مثال، پیگرد کیفری موادمخدر، بستگی به همآهنگی نهادهای اسپانیایی و همچنین تعارضهای عمیقی دارد که ما را در مسئلۀ مجرم دانستن معتاد مواجه ساخته است.
در سیاست موادمخدر اسپانیا، استانهای مستقل بر اساس نوآوریها و ابتکارات منطقهای متمرکز شدهاند؛ این سیاستها دارای تعارضها و اختلافات مربوط به خود بوده و با دولت مرکزی ارتباط پیچیدهای دارند؛ اما در زمینۀ کاهش عرضه، دولتمردان اسپانیایی در تدوین سیاستهای خود به مواردی چون فعالیتهای فرصتطلبانۀ سازمانهای بزهکار، پیشرفت وسایل ارتباطی و حملونقل و فناوریهای جدید اطلاعاتی که برای توسعۀ فعالیتهای جنایتکارانه در سطح بینالمللی استفاده میشود، به خوبی توجه داشتهاند. این برنامهها برای مقابله با این سازمانها در سه سطح مبارزه با سازمانهای بینالمللی، مبارزه علیه توزیع داخلی قاچاق مواد و مبارزه با خردهفروشی موادمخدر تنظیم شده است که هدف آنها بسط اقداماتی برای کاهش عرضۀ مواد، افزایش کنترل روی مکانهای خردهفروشی موادمخدر و طراحی و انجام برنامههای پیشگیری از موادمخدر برای «نیروها و ارگانهای امنیتی کشور» بوده است.
در اسپانیا، اهداف پانزدهگانه در کنترل عرضۀ موادمخدر عبارتند از: توسعۀ سیاستهای آموزشی در تکنیکهای مبارزه با دادوستد مواد؛ مبارزه با پولشویی رایج در نیروها و ارگانهای امنیتی کشور؛ اقدامات آموزشی برای مقابله با سیاست مربوط به پولشویی؛ نقش مأموران مخفی؛ نظارت بر تحویل؛ قوانین مربوط به سایر ابزارهای قانونی برپایی یک پایگاه نظارت برای پیگیری استفاده از فناوریهای جدید توسط سازمانهای قاچاق با توجه خاص به استفاده از فناوری و راههای جدید ساخت موادمخدر از مواد اولیۀ دارویی؛ استفاده از راههای پیچیدۀ پنهانسازی و حمل و نقل مواد قاچاق؛ استفاده از فناوریهای ارتباطی دیجیتالی توسط سازمانهای قاچاقچی برای مقاصد غیر قانونی؛ ایجاد و توسعۀ گروههای کاری برای بررسی منفذهای فرار مالیاتی در مورد پولشویی و اثر آن بر روی فرایندهای قانونی اقتصاد؛ تقویت کنترل مرزها به وسیلۀ فعالیت مشترک در بندرگاهها، قرارگاهها، مرزهای زمینی و سواحل؛ آماده کردن طرحی برای نوسازی تکنولوژیک «نیروها و ارگانهای زمینی» در زمینۀ ارتباطات؛ پردازش دادهها و منابع مربوطه با هدف کنترل مؤثر عرضۀ موادمخدر؛ افزایش مهارت در ترجمۀ زبانها که بیشتر توسط باندهای دادوستد استفاده میشود؛ افزایش همکاریهای فنی بینالمللی در زمینۀ پلیس اروپایی، شبکۀ ارتباطی پلیس و همکاریهای دوجانبه و منطقهای؛ و ایجاد روشهای مربوطه برای همآهنگی با سرویسهای پلیس محلی و خودگردان در حوزههای تحت نفوذ.
تقویت یک چارچوب اجتماعی که در آن سازمانهای غیر دولتی در مسئلۀ اعتیاد نقش بازی میکنند، بخشی از سیاستهای کشور اسپانیاست؛ همچنین، حضور برجستۀ نهادهای مختلف و دانشگاهها و شرکتها، نیز از استراتژیهای این کشور در مقابله با موادمخدر است.
پیشگیری
همان گونه که قبلاً گفته شد، نحوۀ مبارزه با موادمخدر در اسپانیا مبتنی بر سیاست محلی است؛ برای مثال، در بارسلون راهبردهای پیشگیری در بافت اجتماعی ـ حرفهای شهر ادغام شدهاند؛ این راهبردها نتیجۀ ائتلاف و همکاری گسترده در تدوین و اجرای مقررات محلی هستند. به نظر میرسد که در این منطقه، میزان همکاری در سطح بالایی است؛ این امر قطعاً وابسته به سطح سرزمینی عملیات است که تنها یک استان را شامل میشود. علاوه بر این، در استراتژی ملی موادمخدر در اسپانیا نیز، پیشگیری به عنوان مهمترین استراتژی یاد شده است که در آن اساساً منظور از پیشگیری، «آموزش» است؛ مخصوصاً آگاهسازی کودکان و جوانان برای کمک به بلوغ اجتماعی و فکری آنها و پرهیز از موقعیتهای ناسازگار از اهمیت زیادی برخوردار است.
در این زمینه، باید برای همآهنگ کردن ساختارها و اقدامات ابزارهای دائمی را در سه سطح مداخله مقرر نمود. ضمن آن که باید به الکل، تنباکو و موادی با ماهیت تفریحی که جدیداً پدیدار شدهاند، توجه ویژهای داشت. این کار باید از طریق حساسسازی و آگاهیبخشی و تغییر کلیشههای اجتماعی در رابطه با گونههای مختلف مصرف که اجازۀ بهبود و مداخله را میدهد، انجام پذیرد. مبنای تحقق این اقدامات در طرح ملی موادمخدر، «سند معیارهای اساسی برای مداخله در برنامههای پیشگیری از اعتیاد» است که این سند توسط «کمیسیون نواحی خودگردان» و «کنفرانس منطقهای» تصویب شده است.
در این زمینه، باید برای همآهنگ کردن ساختارها و اقدامات ابزارهای دائمی را در سه سطح مداخله مقرر نمود. ضمن آن که باید به الکل، تنباکو و موادی با ماهیت تفریحی که جدیداً پدیدار شدهاند، توجه ویژهای داشت. این کار باید از طریق حساسسازی و آگاهیبخشی و تغییر کلیشههای اجتماعی در رابطه با گونههای مختلف مصرف که اجازۀ بهبود و مداخله را میدهد، انجام پذیرد. مبنای تحقق این اقدامات در طرح ملی موادمخدر، «سند معیارهای اساسی برای مداخله در برنامههای پیشگیری از اعتیاد» است که این سند توسط «کمیسیون نواحی خودگردان» و «کنفرانس منطقهای» تصویب شده است.
بیشتر بخوانید: هلند و مبارزه با اعتیاد
در این طرح تأکید شده است که برنامههای پیشگیری باید به نحوی مورد نظر قرار گیرند که همکاری بین بخشهای انتظامی، بهداشتی، آموزشی، کار و محیط اجتماعی و غیره، ممکن گردد. در برنامههای پیشگیری، مشارکت فعال مردم از اصولی است که در برنامههای مداخله باید مورد توجه قرار گیرد. آموزش بهداشت برای کل افراد جامعه و آموزش برای سلامتی در مدرسه، از اقدامات مهم در چارچوب استراتژی پیشگیری محسوب میشوند. اجرای این برنامهها علاوه بر مدرسه، خانواده و محیط کار، جامعه و دیگر محیطهای ارتباطات اجتماعی را نیز مورد تأکید قرار میدهد.
در این طرح پیشبینی شده بود که در سال 2003 (یعنی بعد از گذشت سه سال از اجرای استراتژی ملی) آگاهی از خطر بهداشت مصرف موادمخدر، باید به طور متوسط 80 درصد افزایش یابد؛ همچنین در این سال، 60 درصد از معلمان، باید آموزشهای مربوط به پیشگیری از سوءمصرف موادمخدر را دیده باشند و باید تا سال 2008، این تعداد به 100 درصد برسد. به علاوه، 80 درصد از آموزگاران نیز در مقطع تحصیلی متوسطه که دورۀ آموزشهای بهداشتی را گذراندهاند، باید موضوع مصرف موادمخدر را در کلاسهای خود پوشش داده و 50 درصد از آنها موضوع را به طور سیستماتیک در درسهای خود گنجانده باشند.
آموزشها در مدارس باید به حدی باشد که اطمینان کافی حاصل شود که اکثریت محصلان پس از اتمام تحصیلات اجباری، اطلاعات هدفمند و کافی را در مورد پیآمدهای استفاده و سوءاستفاده از موادمخدر کسب کردهاند و مهارتها، قدرت و توانایی کافی را در مواجهه با آنها به دست آوردهاند.
درمان
«استراتژی ملی موادمخدر» در اسپانیا سیستمی را برای امداد و جذب اجتماعی معتادان پیشنهاد میکند که تمام روشهای درمانی را شامل میشود. این سیستم کارکردهای هر روش را معیّن کرده و تساوی در ارائه سرویسها را در تمام کشور تضمین میکند. این سیستم باید بر پایۀ همکاری نهادهایی که در رابطه با بهداشت و سرویسهای اجتماعی مسئولیت دارند و در چارچوب مرجع واحد تشکیل شدهاند، قرار گیرد.
سیستم امداد و جذب اجتماعی برای معتادان، دورههای درمانی را پیریزی میکنند؛ این دورههای امدادی با مشارکت شبکۀ بهداشت روانی، گروههای مددکار و سرویسهای اجتماعی برگزار میشود. در عین حال، برنامههایی برای برخورد با مسائل مربوط به اعتیاد به الکل یا تنباکو نیز، در این طرح گنجانده شده است. پس از برآوردن الزامات عمومی درمان معتادان، توجه خاص به نابرابریها و بهویژه توجه به گروههای اجتماعی استفادهکنندهای که نه با شبکۀ امدادی تماس میگیرند و نه در شرایطی هستند که مصرف مشکلساز خود را رها کنند یا مایل به انجام آن نیستند، حیاتی است.
این سیستم به عنوان یک شبکۀ امدادرسانی برای استفادۀ عموم پیکربندی شده و به طور کلی مراکز و سرویسهای تخصصی و ویژه، به صورت همآهنگ در آن گنجانده شدهاند. این مراکز امکان درمان سرپایی یا بستری را فراهم میآورند و کمکهای مختلفی را که با مشخصهها و نیازهای هر بیمار وفق داده شده است، ارائه میدهند. برنامههای امداد باید هم از نظر دسترسی و هم در بقیۀ موارد قابل انعطاف باشند و ترجیحاً در منطقۀ سکونت بیمار انجام پذیرند. به منظور برقراری تماس با تعداد فراوان معتادان، استراتژیها باید طوری طراحی شوند که به طور فعال، معتادان را جلب کرده و دسترسی آنها را به منابع مختلف سیستم امداد و جذب اجتماعی تسهیل کنند.در سیاست موادمخدر اسپانیا، استانهای مستقل بر اساس نوآوریها و ابتکارات منطقهای متمرکز شدهاند؛ این سیاستها دارای تعارضها و اختلافات مربوط به خود بوده و با دولت مرکزی ارتباط پیچیدهای دارند؛ اما در زمینۀ کاهش عرضه، دولتمردان اسپانیایی در تدوین سیاستهای خود به مواردی چون فعالیتهای فرصتطلبانۀ سازمانهای بزهکار، پیشرفت وسایل ارتباطی و حملونقل و فناوریهای جدید اطلاعاتی که برای توسعۀ فعالیتهای جنایتکارانه در سطح بینالمللی استفاده میشود، به خوبی توجه داشتهاند. این برنامهها برای مقابله با این سازمانها در سه سطح مبارزه با سازمانهای بینالمللی، مبارزه علیه توزیع داخلی قاچاق مواد و مبارزه با خردهفروشی موادمخدر تنظیم شده است که هدف آنها بسط اقداماتی برای کاهش عرضۀ مواد، افزایش کنترل روی مکانهای خردهفروشی موادمخدر و طراحی و انجام برنامههای پیشگیری از موادمخدر برای «نیروها و ارگانهای امنیتی کشور» بوده است.
در اکثر موارد، مراقبت درمانی از یک معتاد، ترکیب همآهنگ منابع مختلف امداد را میطلبد. ترکیب منابع، گاهی به صورت ترتیبی و گاهی همزمان صورت میگیرد؛ به این معنی که هر منبع و وسیلۀ درمانی یک عنصر لازم است، ولی به تنهایی کفایت نمیکند و هر کدام از آنها، بخشی از فرایند پیچیدۀ درمان هستند. این مسئله اجباراً باعث کار در شبکه و همچنین مراکز، سرویسها و برنامههایی میشود که بخشی از همان فرایند را تشکیل میدهند. در اسپانیا روشهای مختلف در سیستم امداد و جامعهپذیری معتادان باید به وسیلۀ نهادهای تخصصی تأیید یا تصویب شوند. بنا نهادن ساختار سیستم در سطوح مختلف مداخله ضروری است. این سطوح با طرحهای نواحی خودگردان در مورد موادمخدر همآهنگ است. این همآهنگی در مورد دورههای درمانی، شرایط دسترسی و سطوح تکمیلی مداخله اعمال میشود.
استراتژی ملی موادمخدر توصیه میکند که تمام مناطق بهداشتی، یک دورۀ درمانی داشته باشند که دستکم در سه سطح مداخله، به نیازهای درمانی معتادان پاسخ کافی بدهد. اولین سطح از دورههای درمانی باید در ورودی اصلی سیستم قرار گیرد و از اجزای زیر تشکیل شده باشد: گروههای کمکهای اولیه، سرویسهای اجتماعی و منابعی که برنامههای کاهش خطر و آسیب را انجام میدهند و همچنین، سایر خدماتی که نیازهای اساسی اجتماعی و بهداشتی معتادان را تأمین میکنند.
دستگاههایی که در سطح اول فعالاند، از کارکردهای اصلی زیر برخوردارند: ردیابی، جلب کردن، ایجاد انگیزه و جهت دادن به معتادان برای استفاده از سرویسهای تخصصی با توجه به نیازهای اساسی اجتماعی و بهداشتی معتادان، ایجاد همآهنگی لازم با سازمانهای مسئول سطوح دوم و سوم؛ که جذب اجتماعی معتادان را تسهیل میکنند. سطح دوم دوره، از گروه بیماران سرپایی تشکیل شده و دستگاههای مرتبط، مسئول طراحی و توسعۀ طرحهای منفرد درمانی برای آنها هستند. خدمات تشکیلدهندۀ بخش دوم را میتوان به خدمات خاص با ماهیت کلی (کمکهای اولیه، بهداشت تخصصی یا روانی) دستهبندی کرد.
صرفنظر از این که این خدمات در چه دستهای باشد، آنها باید در قالب سیستم بهداشت عمومی، مراقبت تخصصی، پیگیری و جهت دادن به سطح سوم خدمات، همآهنگی لازم را ایجاد کنند. سطح سوم از منابع خاص دارای درجۀ بالای تخصصی است. تمهیدات مختلف در این سطح، از نوع مافوق حوزۀ بهداشتی است و دسترسی به آنها باید از طریق سطح دوم صورت گیرد. در سطح سوم مداخله، منابعی مثل واحدهای بیمارستانی دفع مسمومیت، مراکز مسکونی و غیره گنجانیده شدهاند. به علاوه دورۀ درمانی باید بتواند در سطوح مختلف روی منابع و برنامههایی که هدف اصلی آنها جذب معتادان به اجتماع و کار است، حساب کند. این سیاست درمانی طرحهای نواحی خودگردان در مورد موادمخدر راهکارهایی برای بهبود پوشش درمانی افراد معتاد به الکل، تنباکو و موادمخدر جدید ارائه میکند که اهداف آن عبارتند از: ارائۀ مراقبتهای سرپایی به بیماران در مراکز ویژه، بهخصوص در مراکز بهداشتی محل زندگی آنها؛ بهبود کیفیت امداد به وسیله روشهای ارزیابی؛ تقویت برنامههای پیگیری و مداخلۀ سریع برای افراد کمسن که به موادمخدر معتاد شدهاند، یا فرزندان معتادان؛ و گسترش طرحهای درمانی به ندامتگاه و زندان و تقویت برنامههای درمانی ندامتگاهها و اولویت دادن به مشارکت زندانیان معتاد در برنامۀ کاری و پرورشی.
برنامۀ توزیع متادون در بارسلون، به طور کاملاً مستقل از مادرید، آغاز شده است. این برنامه 13 مرکز شهرداری را که یک مرکز همآهنگی و 11 داروخانه به خود اختصاص داده است، دربردارد. این داروخانهها، علاوه بر تسلیم مادۀ جایگزین نسبت به شخص بیمار هستند. از میان 9500 معتاد هروئینی که در کاتالونیا وجود دارد، 7000 نفر از آنان، یک برنامۀ مراقبت یا ترک اعتیاد را از طریق متادون دنبال میکنند. در میان این 7000 نفر، 2000 نفر از آنان یک برنامۀ بسیار فشردۀ نودروزه را، به طور ویژه پیگیری میکنند. حال آن که 5000 نفر از آنان یک برنامۀ سمزدایی (ترک اعتیاد) آزادانه را دنبال میکنند. مقامات پزشکی مراکز مذکور معتقدند که متادون، تنها درمان معتبر برای ترک موادمخدر سنگین است.
لازم است بدانیم که مجریان این برنامهها، یعنی پزشکان و داروسازان، متعهد به پیگیری و مراقبت از معتادان هستند، حال آنکه بیمار (معتاد) برای اقدام به درمان کاملاً آزاد است. اسپانیا درحال حاضر، هیچگونه برنامۀ توزیع کنترلشدۀ موادمخدر، به ویژه هروئین یا موادمخدر از نوع آمفتامینها را به رسمیت نمیشناسد. دولت اسپانیا همانند هلند، وقت خود را برای از بین بردن تابوهای مصرف موادمخدر و بیانگیزه کردن افکار عمومی نسبت به مصرف آن اختصاص داده است. در همین راستا، سازمانهای اطلاعرسانی فعالیت خود را به دیگر موادی که قابلیت ایجاد عادت را دارند، همانند الکل و تنباکو تسری دادهاند. این امر با آگاهی از این مسئله صورت گرفته است که در کاتالونیا، 83 درصد از جوانان بین 25 ـ 16 سال، به طور معمول، به مصرف الکل میپردازند و 90 درصد از آنان، به طور منظم، مقداری الکل (معادل پنج لیتر آبجو) مصرف میکنند. در این استان، تعداد مرگهای ناشی از مصرف توتون در یک سال 850 مورد تخمین زده شده است. در 1997 در استان مستقل باسک، 37 مرکز سیار وجود داشت که 4785 شعبه، 2 واحد بیمارستانی ترک اعتیاد برای 209 مصرفکننده، 4 مجتمع درمانی که 550 بیمار را پذیرفته بودند و 137 مرکز متادون برای 1400 مصرفکننده را در اختیار داشت.
در اسپانیا، در سال 1997، 476 مرکز ترک اعتیاد برای 99714 بیمار، 48 واحد بیمارستانی ترک اعتیاد برای 5494 مصرفکننده، 89 مجتمع درمانی برای 6568 نفر و 717 مرکز متادون برای 42230 مصرفکننده، وجود داشت. همچنین در سیاست درمانی استراتژی ملی، به منظور تسهیل جذب معتادان به برنامههای تربیتی کار درمانی، اهداف زیر در نظر گرفته شده است:
• تأسیس و توسعۀ «گروههای رسیدگی به معتادان» در ندامتگاهها؛
• گسترش برنامههای ندامتگاه مخصوص برای زنان؛
• ترویج برنامههایی برای جامعهپذیری معتادان بر حسب منابع و نیازهایشان (توسط شوراهای شهرهای بالای 20000 نفر جمعیت یا شهرهایی که شهرداریهای آنان، به طور قانونی تأسیس شده است)؛
• تقویت فعالیت مشترک با شبکههای بهداشتی و سرویسهای اجتماعی جهت به وجود آوردن برنامههای ویژه که تمام منابع در دسترس را در جوامع محلی و خودگردان مورد استفاده قرار میدهند؛
• دارا بودن برنامههای استاندارد تربیتی ویژه و استخدام در طرحهای «نواحی خودگردان و محلی»؛ و ادامۀ تشدید همکاری با «نمایندگیهای استخدام دولتی».
منبع: کتاب اعتیاد در ایران، نوشته سعید مدنی قهفرخی، انتشارات ثالث، تهران،1390.
سیستم امداد و جذب اجتماعی برای معتادان، دورههای درمانی را پیریزی میکنند؛ این دورههای امدادی با مشارکت شبکۀ بهداشت روانی، گروههای مددکار و سرویسهای اجتماعی برگزار میشود. در عین حال، برنامههایی برای برخورد با مسائل مربوط به اعتیاد به الکل یا تنباکو نیز، در این طرح گنجانده شده است. پس از برآوردن الزامات عمومی درمان معتادان، توجه خاص به نابرابریها و بهویژه توجه به گروههای اجتماعی استفادهکنندهای که نه با شبکۀ امدادی تماس میگیرند و نه در شرایطی هستند که مصرف مشکلساز خود را رها کنند یا مایل به انجام آن نیستند، حیاتی است.
این سیستم به عنوان یک شبکۀ امدادرسانی برای استفادۀ عموم پیکربندی شده و به طور کلی مراکز و سرویسهای تخصصی و ویژه، به صورت همآهنگ در آن گنجانده شدهاند. این مراکز امکان درمان سرپایی یا بستری را فراهم میآورند و کمکهای مختلفی را که با مشخصهها و نیازهای هر بیمار وفق داده شده است، ارائه میدهند. برنامههای امداد باید هم از نظر دسترسی و هم در بقیۀ موارد قابل انعطاف باشند و ترجیحاً در منطقۀ سکونت بیمار انجام پذیرند. به منظور برقراری تماس با تعداد فراوان معتادان، استراتژیها باید طوری طراحی شوند که به طور فعال، معتادان را جلب کرده و دسترسی آنها را به منابع مختلف سیستم امداد و جذب اجتماعی تسهیل کنند.در سیاست موادمخدر اسپانیا، استانهای مستقل بر اساس نوآوریها و ابتکارات منطقهای متمرکز شدهاند؛ این سیاستها دارای تعارضها و اختلافات مربوط به خود بوده و با دولت مرکزی ارتباط پیچیدهای دارند؛ اما در زمینۀ کاهش عرضه، دولتمردان اسپانیایی در تدوین سیاستهای خود به مواردی چون فعالیتهای فرصتطلبانۀ سازمانهای بزهکار، پیشرفت وسایل ارتباطی و حملونقل و فناوریهای جدید اطلاعاتی که برای توسعۀ فعالیتهای جنایتکارانه در سطح بینالمللی استفاده میشود، به خوبی توجه داشتهاند. این برنامهها برای مقابله با این سازمانها در سه سطح مبارزه با سازمانهای بینالمللی، مبارزه علیه توزیع داخلی قاچاق مواد و مبارزه با خردهفروشی موادمخدر تنظیم شده است که هدف آنها بسط اقداماتی برای کاهش عرضۀ مواد، افزایش کنترل روی مکانهای خردهفروشی موادمخدر و طراحی و انجام برنامههای پیشگیری از موادمخدر برای «نیروها و ارگانهای امنیتی کشور» بوده است.
در اکثر موارد، مراقبت درمانی از یک معتاد، ترکیب همآهنگ منابع مختلف امداد را میطلبد. ترکیب منابع، گاهی به صورت ترتیبی و گاهی همزمان صورت میگیرد؛ به این معنی که هر منبع و وسیلۀ درمانی یک عنصر لازم است، ولی به تنهایی کفایت نمیکند و هر کدام از آنها، بخشی از فرایند پیچیدۀ درمان هستند. این مسئله اجباراً باعث کار در شبکه و همچنین مراکز، سرویسها و برنامههایی میشود که بخشی از همان فرایند را تشکیل میدهند. در اسپانیا روشهای مختلف در سیستم امداد و جامعهپذیری معتادان باید به وسیلۀ نهادهای تخصصی تأیید یا تصویب شوند. بنا نهادن ساختار سیستم در سطوح مختلف مداخله ضروری است. این سطوح با طرحهای نواحی خودگردان در مورد موادمخدر همآهنگ است. این همآهنگی در مورد دورههای درمانی، شرایط دسترسی و سطوح تکمیلی مداخله اعمال میشود.
استراتژی ملی موادمخدر توصیه میکند که تمام مناطق بهداشتی، یک دورۀ درمانی داشته باشند که دستکم در سه سطح مداخله، به نیازهای درمانی معتادان پاسخ کافی بدهد. اولین سطح از دورههای درمانی باید در ورودی اصلی سیستم قرار گیرد و از اجزای زیر تشکیل شده باشد: گروههای کمکهای اولیه، سرویسهای اجتماعی و منابعی که برنامههای کاهش خطر و آسیب را انجام میدهند و همچنین، سایر خدماتی که نیازهای اساسی اجتماعی و بهداشتی معتادان را تأمین میکنند.
دستگاههایی که در سطح اول فعالاند، از کارکردهای اصلی زیر برخوردارند: ردیابی، جلب کردن، ایجاد انگیزه و جهت دادن به معتادان برای استفاده از سرویسهای تخصصی با توجه به نیازهای اساسی اجتماعی و بهداشتی معتادان، ایجاد همآهنگی لازم با سازمانهای مسئول سطوح دوم و سوم؛ که جذب اجتماعی معتادان را تسهیل میکنند. سطح دوم دوره، از گروه بیماران سرپایی تشکیل شده و دستگاههای مرتبط، مسئول طراحی و توسعۀ طرحهای منفرد درمانی برای آنها هستند. خدمات تشکیلدهندۀ بخش دوم را میتوان به خدمات خاص با ماهیت کلی (کمکهای اولیه، بهداشت تخصصی یا روانی) دستهبندی کرد.
صرفنظر از این که این خدمات در چه دستهای باشد، آنها باید در قالب سیستم بهداشت عمومی، مراقبت تخصصی، پیگیری و جهت دادن به سطح سوم خدمات، همآهنگی لازم را ایجاد کنند. سطح سوم از منابع خاص دارای درجۀ بالای تخصصی است. تمهیدات مختلف در این سطح، از نوع مافوق حوزۀ بهداشتی است و دسترسی به آنها باید از طریق سطح دوم صورت گیرد. در سطح سوم مداخله، منابعی مثل واحدهای بیمارستانی دفع مسمومیت، مراکز مسکونی و غیره گنجانیده شدهاند. به علاوه دورۀ درمانی باید بتواند در سطوح مختلف روی منابع و برنامههایی که هدف اصلی آنها جذب معتادان به اجتماع و کار است، حساب کند. این سیاست درمانی طرحهای نواحی خودگردان در مورد موادمخدر راهکارهایی برای بهبود پوشش درمانی افراد معتاد به الکل، تنباکو و موادمخدر جدید ارائه میکند که اهداف آن عبارتند از: ارائۀ مراقبتهای سرپایی به بیماران در مراکز ویژه، بهخصوص در مراکز بهداشتی محل زندگی آنها؛ بهبود کیفیت امداد به وسیله روشهای ارزیابی؛ تقویت برنامههای پیگیری و مداخلۀ سریع برای افراد کمسن که به موادمخدر معتاد شدهاند، یا فرزندان معتادان؛ و گسترش طرحهای درمانی به ندامتگاه و زندان و تقویت برنامههای درمانی ندامتگاهها و اولویت دادن به مشارکت زندانیان معتاد در برنامۀ کاری و پرورشی.
برنامۀ توزیع متادون در بارسلون، به طور کاملاً مستقل از مادرید، آغاز شده است. این برنامه 13 مرکز شهرداری را که یک مرکز همآهنگی و 11 داروخانه به خود اختصاص داده است، دربردارد. این داروخانهها، علاوه بر تسلیم مادۀ جایگزین نسبت به شخص بیمار هستند. از میان 9500 معتاد هروئینی که در کاتالونیا وجود دارد، 7000 نفر از آنان، یک برنامۀ مراقبت یا ترک اعتیاد را از طریق متادون دنبال میکنند. در میان این 7000 نفر، 2000 نفر از آنان یک برنامۀ بسیار فشردۀ نودروزه را، به طور ویژه پیگیری میکنند. حال آن که 5000 نفر از آنان یک برنامۀ سمزدایی (ترک اعتیاد) آزادانه را دنبال میکنند. مقامات پزشکی مراکز مذکور معتقدند که متادون، تنها درمان معتبر برای ترک موادمخدر سنگین است.
لازم است بدانیم که مجریان این برنامهها، یعنی پزشکان و داروسازان، متعهد به پیگیری و مراقبت از معتادان هستند، حال آنکه بیمار (معتاد) برای اقدام به درمان کاملاً آزاد است. اسپانیا درحال حاضر، هیچگونه برنامۀ توزیع کنترلشدۀ موادمخدر، به ویژه هروئین یا موادمخدر از نوع آمفتامینها را به رسمیت نمیشناسد. دولت اسپانیا همانند هلند، وقت خود را برای از بین بردن تابوهای مصرف موادمخدر و بیانگیزه کردن افکار عمومی نسبت به مصرف آن اختصاص داده است. در همین راستا، سازمانهای اطلاعرسانی فعالیت خود را به دیگر موادی که قابلیت ایجاد عادت را دارند، همانند الکل و تنباکو تسری دادهاند. این امر با آگاهی از این مسئله صورت گرفته است که در کاتالونیا، 83 درصد از جوانان بین 25 ـ 16 سال، به طور معمول، به مصرف الکل میپردازند و 90 درصد از آنان، به طور منظم، مقداری الکل (معادل پنج لیتر آبجو) مصرف میکنند. در این استان، تعداد مرگهای ناشی از مصرف توتون در یک سال 850 مورد تخمین زده شده است. در 1997 در استان مستقل باسک، 37 مرکز سیار وجود داشت که 4785 شعبه، 2 واحد بیمارستانی ترک اعتیاد برای 209 مصرفکننده، 4 مجتمع درمانی که 550 بیمار را پذیرفته بودند و 137 مرکز متادون برای 1400 مصرفکننده را در اختیار داشت.
در اسپانیا، در سال 1997، 476 مرکز ترک اعتیاد برای 99714 بیمار، 48 واحد بیمارستانی ترک اعتیاد برای 5494 مصرفکننده، 89 مجتمع درمانی برای 6568 نفر و 717 مرکز متادون برای 42230 مصرفکننده، وجود داشت. همچنین در سیاست درمانی استراتژی ملی، به منظور تسهیل جذب معتادان به برنامههای تربیتی کار درمانی، اهداف زیر در نظر گرفته شده است:
• تأسیس و توسعۀ «گروههای رسیدگی به معتادان» در ندامتگاهها؛
• گسترش برنامههای ندامتگاه مخصوص برای زنان؛
• ترویج برنامههایی برای جامعهپذیری معتادان بر حسب منابع و نیازهایشان (توسط شوراهای شهرهای بالای 20000 نفر جمعیت یا شهرهایی که شهرداریهای آنان، به طور قانونی تأسیس شده است)؛
• تقویت فعالیت مشترک با شبکههای بهداشتی و سرویسهای اجتماعی جهت به وجود آوردن برنامههای ویژه که تمام منابع در دسترس را در جوامع محلی و خودگردان مورد استفاده قرار میدهند؛
• دارا بودن برنامههای استاندارد تربیتی ویژه و استخدام در طرحهای «نواحی خودگردان و محلی»؛ و ادامۀ تشدید همکاری با «نمایندگیهای استخدام دولتی».
منبع: کتاب اعتیاد در ایران، نوشته سعید مدنی قهفرخی، انتشارات ثالث، تهران،1390.