تأثیر تلویزیون بر آموزش و آموزش از راه دور
چکیده
در این مقاله به تاثیر آموزش مجازی و محاسن ومعایب آن میپردازیم.این آموزشها به صورتهای مختلفی می تواند ظاهر شود. و تنها در صورت استفاده حساب شده و محدود میتواند مفید باشد.
تعداد کلمات1109 زمان مطالعه5 دقیقه
در این مقاله به تاثیر آموزش مجازی و محاسن ومعایب آن میپردازیم.این آموزشها به صورتهای مختلفی می تواند ظاهر شود. و تنها در صورت استفاده حساب شده و محدود میتواند مفید باشد.
تعداد کلمات1109 زمان مطالعه5 دقیقه
رضیه برجیان
آموزش مجازی
یکی از مسائلی که با گسترش و توسعه وسایل ارتباط جمعی مطرحشده است؛ جایگاه و تأثیر آموزش مجازی است. آموزش از طریق رسانهها به شکلهای متفاوتی میتواند ظاهر شود: فیلمها و برنامههای تلویزیونی آموزشی، کلاس درسهای ضبطشده اساتید مطرح، آموزشهای کلیپی و کوتاه موجود در اینترنت و شبکههای مجازی. ما در این مقاله ابتدا به تأثیر فیلمها و برنامههای تلویزیونی آموزشی بر مخاطبانش خصوصاً کودکان میپردازیم و در آخر مروری خواهیم داشت بر نقطهضعفها و قوتهای آموزش از طریق کلاسهای درس ضبط شده.
برنامه های آموزشی تلویزیونی
در مواجهه با هر پدیده ای هم ضمیر خودآگاه و هم ضمیر ناخودآگاه انسان تحت تأثیر قرار میگیرد. غیر از آموزش شرطی که به تسامح آن را آموزش نام نهاده اند؛ هر آموزش علمی و بصیرتزایی با ضمیر خودآگاه انسان سر و کار دارد. نوشتن، رؤیا یا اتفاقاتی که در طور روز می افتد و احساساتی که به انسان دست میدهد، منتقل کردن اطلاعات داخلی از ضمیر ناخودآگاه (یعنی جایی که در آن ذخیره شده است به ضمیر خودآگاه است) یعنی جایی که می توانید در باره آن فکر کنید[1]
فکر کردن در باره یک پدیده عمل ضمیر خودآگاه است پس فکر و تحلیل میتواند احساسات و آنچه را که در ضمیر ناخودآگاه ما پنهان شده است به ما بنمایاند. وقتی کتابی را می خوانیم میتوانیم هر لحظه که خواستیم آن را متوقف کنیم یا پاراگرافی را دوباره یا چندباره بخوانیم البته اکنون سعی میشود با افزایش هیجان و استرس در رمان ها از چنین حادثه ای اجتناب شود. اما وقتی تلویزیون میبینیم تنها میتوانیم چشمانمان را به آن بدوزیم، تصاویر این بار نه به انتخاب ما که به انتخاب کارگردان به ذهن ما وارد میشوند. این اوست که تعیین میکند چه جملاتی و چه تصاویری بارها تکرار شوند، ریتم فیلم کی آهسته و کی تند شود. در نتیجه وقتی تلویزیون تماشا میکنیم روند عادی فکر کردن و تشخیص دادن در بهترین حالت خود نیمه فعال است. تلویزیون قابلیت ارائه اطلاعات مفید به بیننده ها را دارد اما فناوری تلویزیون و خاصیت ذاتی تماشای آن مانع یادگیری به نوعی که مد نظر ماست میشود. به هنگام تماشای تلویزیون یادگیری بر مبنای فکر و شناخت نیست و کمتر میتوان مطالب را به خاطر سپرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. [2]
برنامه های آموزشی تلویزیونی در دو قالب و گروه سنی ارائه می شوند. یکی برنامه های مستند و شبه مستند برای برزگسالان که در آنها فضاپردازی ،موسیقی و تعویض سریع و زیاد صحنه ها ، تندتر یا کندتر کردن روند آزمایشات علمی از روشهایی هستند که برای ایجاد جذابیت از آنها استفاده می شود؛ و این یعنی کاهش تفکر در طی مدت دیدن برنامه ها؛ یعنی صرفا انتقال اطلاعات دست کاری شده . گرچه این دستکاری در ظاهر مخل آموزش مفاهیم مورد نظر نباشد، مانع جدی بر سر راه تفکر خلاق است. دسته دوم برنامه هایی است که برای کودکان طراحی می شود. این برنامه ها ناچار همراه با جذابیت های ناشی از عروسک های ملوس افراد مشهور با آهنگ های دلپذیر و تعویض بسیار سریع صحنه هاست. گرچه این برنامهها از طرف کودکان حتی اولیاء آنها با استقبال مواجه میشود اما چند نکته اساسی در مورد آنها وجود دارد. چنین برنامههای سرگرم کننده ای کودکان را برای ورود به فرهنگی که دوستدار شادی و خوشگذرانی است آماده میسازد[3]
جذابیت این برنامهها سبب میشود که دیگر کلاس های درس کسل کننده به نظر آیند و صد البته این آموزشهای مجازی نمیتوانند جایگزین کلاس درس شوند؛ چرا که کلاس درس مکانی است با داد و ستدهای اجتماعی. در کلاس درس فرصت پرسش از آموزگار است. در مدرسه ما با پرورش و رشد زبانی مواجه هستیم. حضور در مدرسه یعنی آموزش نظم، تکلیف و مسؤولیتپذیری. عصر ارتباطات واژه ای کاملاً جدید برای تصویر دنیای کنونی است. نقش تعیین کنندهای که ارتباطات در زندگی انسان قرن بیستم و بیست و یکم ایفا میکند تا جایی است که برخی از پژوهشگران علوم اجتماعی به ویژه آنهایی که در زمینههای مربوط به ارتباطات اجتماعی مطالعه میکنند برای توصیف زمان ما از اصطلاح عصر ارتباطات سخن بگویند[4]
در مواجهه با هر پدیده ای هم ضمیر خودآگاه و هم ضمیر ناخودآگاه انسان تحت تأثیر قرار میگیرد. غیر از آموزش شرطی که به تسامح آن را آموزش نام نهاده اند؛ هر آموزش علمی و بصیرتزایی با ضمیر خودآگاه انسان سر و کار دارد.
در حالی که آموزش تلویزیونی توأم است با آزادی های فردی. رفتار کودک در مدرسه منجر به درک ظرافت ها و رعایت آیین های رفتار اجتماعی میشود و او را برای شرکت در اجتماع آماده میسازد. اما حضور در برابر صفحه تلویزیون مستلزم رعایت هیچ ضابطه اجتماعی نیست. زیرا تلویزیون هیچ مفهومی از رفتار اجتماعی ندارد. در حالی که شوخی و خنده در کلاس درس وسیله ای است در خدمت هدف، در تلویزیون وظیفه اصلی و تنها رسالت خنده و سرگرمی است و هدف نهایی[5]
آنچه امروز با آن سرو کار داریم فروپاشی و از هم گسیختگی سریع پایه ها و زمینههای تعلیم و تربیت است که بر محور الفاظ و عبارات آرام و مکتوب استوار است. و همزمان و با همان سرعت با ظهور نظام تعلیم و تربیتی مواجه هستیم که مبتنی بر شالوده های تصاویر الکترونی است که به گونهای برق آسا در حرکتند و لحظه به لحظه تحول می یابند. [6]
فکر کردن در باره یک پدیده عمل ضمیر خودآگاه است پس فکر و تحلیل میتواند احساسات و آنچه را که در ضمیر ناخودآگاه ما پنهان شده است به ما بنمایاند. وقتی کتابی را می خوانیم میتوانیم هر لحظه که خواستیم آن را متوقف کنیم یا پاراگرافی را دوباره یا چندباره بخوانیم البته اکنون سعی میشود با افزایش هیجان و استرس در رمان ها از چنین حادثه ای اجتناب شود. اما وقتی تلویزیون میبینیم تنها میتوانیم چشمانمان را به آن بدوزیم، تصاویر این بار نه به انتخاب ما که به انتخاب کارگردان به ذهن ما وارد میشوند. این اوست که تعیین میکند چه جملاتی و چه تصاویری بارها تکرار شوند، ریتم فیلم کی آهسته و کی تند شود. در نتیجه وقتی تلویزیون تماشا میکنیم روند عادی فکر کردن و تشخیص دادن در بهترین حالت خود نیمه فعال است. تلویزیون قابلیت ارائه اطلاعات مفید به بیننده ها را دارد اما فناوری تلویزیون و خاصیت ذاتی تماشای آن مانع یادگیری به نوعی که مد نظر ماست میشود. به هنگام تماشای تلویزیون یادگیری بر مبنای فکر و شناخت نیست و کمتر میتوان مطالب را به خاطر سپرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. [2]
برنامه های آموزشی تلویزیونی در دو قالب و گروه سنی ارائه می شوند. یکی برنامه های مستند و شبه مستند برای برزگسالان که در آنها فضاپردازی ،موسیقی و تعویض سریع و زیاد صحنه ها ، تندتر یا کندتر کردن روند آزمایشات علمی از روشهایی هستند که برای ایجاد جذابیت از آنها استفاده می شود؛ و این یعنی کاهش تفکر در طی مدت دیدن برنامه ها؛ یعنی صرفا انتقال اطلاعات دست کاری شده . گرچه این دستکاری در ظاهر مخل آموزش مفاهیم مورد نظر نباشد، مانع جدی بر سر راه تفکر خلاق است. دسته دوم برنامه هایی است که برای کودکان طراحی می شود. این برنامه ها ناچار همراه با جذابیت های ناشی از عروسک های ملوس افراد مشهور با آهنگ های دلپذیر و تعویض بسیار سریع صحنه هاست. گرچه این برنامهها از طرف کودکان حتی اولیاء آنها با استقبال مواجه میشود اما چند نکته اساسی در مورد آنها وجود دارد. چنین برنامههای سرگرم کننده ای کودکان را برای ورود به فرهنگی که دوستدار شادی و خوشگذرانی است آماده میسازد[3]
جذابیت این برنامهها سبب میشود که دیگر کلاس های درس کسل کننده به نظر آیند و صد البته این آموزشهای مجازی نمیتوانند جایگزین کلاس درس شوند؛ چرا که کلاس درس مکانی است با داد و ستدهای اجتماعی. در کلاس درس فرصت پرسش از آموزگار است. در مدرسه ما با پرورش و رشد زبانی مواجه هستیم. حضور در مدرسه یعنی آموزش نظم، تکلیف و مسؤولیتپذیری. عصر ارتباطات واژه ای کاملاً جدید برای تصویر دنیای کنونی است. نقش تعیین کنندهای که ارتباطات در زندگی انسان قرن بیستم و بیست و یکم ایفا میکند تا جایی است که برخی از پژوهشگران علوم اجتماعی به ویژه آنهایی که در زمینههای مربوط به ارتباطات اجتماعی مطالعه میکنند برای توصیف زمان ما از اصطلاح عصر ارتباطات سخن بگویند[4]
در مواجهه با هر پدیده ای هم ضمیر خودآگاه و هم ضمیر ناخودآگاه انسان تحت تأثیر قرار میگیرد. غیر از آموزش شرطی که به تسامح آن را آموزش نام نهاده اند؛ هر آموزش علمی و بصیرتزایی با ضمیر خودآگاه انسان سر و کار دارد.
در حالی که آموزش تلویزیونی توأم است با آزادی های فردی. رفتار کودک در مدرسه منجر به درک ظرافت ها و رعایت آیین های رفتار اجتماعی میشود و او را برای شرکت در اجتماع آماده میسازد. اما حضور در برابر صفحه تلویزیون مستلزم رعایت هیچ ضابطه اجتماعی نیست. زیرا تلویزیون هیچ مفهومی از رفتار اجتماعی ندارد. در حالی که شوخی و خنده در کلاس درس وسیله ای است در خدمت هدف، در تلویزیون وظیفه اصلی و تنها رسالت خنده و سرگرمی است و هدف نهایی[5]
آنچه امروز با آن سرو کار داریم فروپاشی و از هم گسیختگی سریع پایه ها و زمینههای تعلیم و تربیت است که بر محور الفاظ و عبارات آرام و مکتوب استوار است. و همزمان و با همان سرعت با ظهور نظام تعلیم و تربیتی مواجه هستیم که مبتنی بر شالوده های تصاویر الکترونی است که به گونهای برق آسا در حرکتند و لحظه به لحظه تحول می یابند. [6]
آموزش از طریق کلاسهای درس ضبط شده
در واقع وقتی که قرار باشد تکنولوژی امکان استفاده از بهترین اساتید را (آن هم وقتی در قالب کلاس درس به تدریس پرداخته اند نه در قالب برنامههای جذاب و مهیج تلویزیونی) برای تعداد بیشتری فراهم آورد، در آن هنگام است که سؤال جدی و چالش بر انگیز بر سر آموزش مجازی خود را نشان میدهد.
این کلاسها فرصتهایی ناب را برای کسانی که حقیقتاً طالب علم هستند(نه مدرک) فراهم میآورد؛ اما هرگز نمیتواند جایگزین ردههای واقعی شود. ردههای درس واقعی امکان سؤال و جواب، امکان یادگیری نحوه تفکر و زاویه دید نگاه به مسئله را میتوانند فراهم آوردند؛ چیزی که در دیدن فیلم کلاسها اتفاق نمیافتند. نباید فراموش کرد که مغز هنگام فکر کردن امواجی را از خود ساطع میکند و صدالبته امواجی را نیز دریافت مینماید؛ یعنی سطحی از آموزش حضوری نه در کلام و نوشته که در ارتباط ذهنی خواهناخواه اتفاق میافتد.
این کلاسها فرصتهایی ناب را برای کسانی که حقیقتاً طالب علم هستند(نه مدرک) فراهم میآورد؛ اما هرگز نمیتواند جایگزین ردههای واقعی شود. ردههای درس واقعی امکان سؤال و جواب، امکان یادگیری نحوه تفکر و زاویه دید نگاه به مسئله را میتوانند فراهم آوردند؛ چیزی که در دیدن فیلم کلاسها اتفاق نمیافتند. نباید فراموش کرد که مغز هنگام فکر کردن امواجی را از خود ساطع میکند و صدالبته امواجی را نیز دریافت مینماید؛ یعنی سطحی از آموزش حضوری نه در کلام و نوشته که در ارتباط ذهنی خواهناخواه اتفاق میافتد.
پینوشت
[1] کندوکاوی در ماهیت تلویزیون، ص 252.
[2] کندوکاوی در ماهیت تلویزیون، ص 256.
[3] پستمن، نیل ،زندگی در عیش مردن در خوشی، صادق طباطبایی، ص 298.
[4] ژئوپولیتیک اطلاعات آنتونی اسمیت ترجمه فریدون شیروانی، ص 7.
[5] پستمن، نیل ،زندگی در عیش مردن در خوشی، صادق طباطبایی، ص 300.
[6] پستمن، نیل ،زندگی در عیش مردن در خوشی، صادق طباطبایی، ص 302.
منابع
ژئوپولیتیک اطلاعات آنتونی اسمیت ترجمه فریدون شیروانی، چاپ سوم، سروش، 1393، تهران.
پستمن، نیل ،زندگی در عیش مردن در خوشی، صادق طباطبایی،چاپ دوم، تهران:اطلاعات،1375.
ماندر،جری، کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، آیدین میرشکار، چاپ اول، تهران ، کتاب صبح،1384.