یکی از روشهای افزایش تأثیر که رسانهها امروزه برای هدایت افکار عمومی از آن بهره میبرند، تأثیرگذاری بر ضمیر ناخودآگاه است. این کار را رسانهها با دو شیوه اصلی انجام میدهند. در این مقاله به یکی از آنها میپردازیم. استفاده از پیامهای زیر آستانهای امروزه در موسیقیهای تولیدشده و فیلمهای ماهوارهای بخش تفکیکناپذیری از آنها را شکل میدهد.
تعداد کلمات 1200زمان مطالعه 6دقیقه
مقدمه
رسانه و ضمیر ناخودآگاه
نمونه بسیار برجسته نفوذ غیرمستقیم با آگاهی کم دامنه تلاش برای اثرگذاری بر رفتار با نفوذ در ضمیر ناخودآگاه افراد است. (پیامهای زیرآستانهای) این پیامها در متون تبلیغاتی نهفته است و اغلب برای تقویت جذابیت یک فرآورده با پرداختن به آرزوهای ناخودآگاه و نامشخص طراحی میشوند.
پیامهای زیر آستانهای در متون رسانهای با شیوههایی بیاعتنا به ادراکات آگاهانه نهفته است. برای مثال پیامهای زیر آستانهای فیلمها و ویدئوها تنها در کمتر از یک ثانیه روی پرده به چشم میآیند تا بینندگان پیامهای خارجشده از بافت اصلی را ببینند اما عملاً نگاه نکنند. در موسیقیهای ضبطشده پیامهای گفتاری به شیوهای روی صفحهها و نوارها گذاشته میشود که تنها با گوش کردن به آواز بهصورت برعکس میتوان آنها را دریافت. رسانههای چاپی بهویژه تبلیغات مجلهای در عکسها و ارتباطات تصویری حاوی پیشنهادات زیر سطح خودآگاهی هستند. آنها از ظریفترین اشکال نفوذ رسانههای همگانیاند.
خودآگاهی زمانی –مکانی
گسترش کارآمدانه ایدئولوژی چیره به بهرهگیری راهبردی از نظامهای انگاره سازی بستگی دارد که دارای دوگونه اصلی تصور ساز و میانجیگرانه هستند. نظامهای انگاره ساز بیان صریح لایههایی از بازنمودهای مسلکی و بهکارگیری روشمندانه فنآوری ارتباطی را برای توزیع این بازنمودها دربرمیگیرند که در صورت موفقیت پیام گیران را به پذیرش و پراکندن درونمایههای اندیشه چیره برمیانگیزند. نظامهای پندارهای تصور ساز از تکواژههای بازنمود دهنده تصور ساز با ریختارهای درونی پیچیده از ساختارهایی کلامی فراهم آمده که برداشتهای (معناشناسانه) ویژهای را ارائه کرده و برمیگزیند. رسانهها واژگانی را که منافع گروههایی ویژه را بر دیگر منافع و گروهها برمیگزیند با طرح پیامهای آن گروه به شیوهای خوشایند منتشر میکنند و مشروعیت میبخشند.
پیامهای زیر آستانهای در متون رسانهای با شیوههایی بیاعتنا به ادراکات آگاهانه نهفته است. برای مثال پیامهای زیر آستانهای فیلمها و ویدئوها تنها در کمتر از یک ثانیه روی پرده به چشم میآیند تا بینندگان پیامهای خارجشده از بافت اصلی را ببینند اما عملاً نگاه نکنند. در موسیقیهای ضبطشده پیامهای گفتاری به شیوهای روی صفحهها و نوارها گذاشته میشود که تنها با گوش کردن به آواز بهصورت برعکس میتوان آنها را دریافت. رسانههای چاپی بهویژه تبلیغات مجلهای در عکسها و ارتباطات تصویری حاوی پیشنهادات زیر سطح خودآگاهی هستند. آنها از ظریفترین اشکال نفوذ رسانههای همگانیاند.
ایدئولوژی از بازنمودهای نمادین ویژهای پدید میآید و هرکدام از دیدگاهی که برای آنها سودمند است بهره میگیرند. ایدئولوژی از راه سامانهای تولیدی که رسانهها با بهرهگیری از آن نوعی شیوه زندگی را جهانی میکنند نیز انتقال مییابد.
روشن است که آنچه تبلیغات بازرگانی خوانده میشود تنها فرآوردهها خدمات یا باورهایی جدامانده از دیگر باورها نیست. تبلیغات نظامهای چندلایه و یکپارچه تصورسازی را معرفی میکنند که پندارههای بههمپیوستهای از فرآوردهها مصرفکنندههای مطلوب و بهره گیر از این فراوردهها و شرکتهای بزرگ سودبرنده از فروش این فرآوردهها را دربرمیگیرند، تفسیر میکنند و مطرح میسازند. از همه مهمتر اینکه تبلیغات با ساختار تودرتوی سیاسی-اقتصادی – فرهنگی و ارزشهای و کنشهای اجتماعی نهفته در این ساختار که تصور میشود همه کنشهای مصرفکننده را ممکن میسازد نیز همین برخورد را دارد.[6]
تلویزیون خود سرعت تماشایش را معین میکند. تصویر اول همیشه با تصویر بعدی یکی میشود از راه شعاعهای نور به انسان میرسد و با سرعت الکترونیکی خودش به درون شخص پیش میرود و به مغز میرسد. تماشاگر هیچ راهی برای کم کردن سرعت این جریان ندارد مگر آنکه کلاً دستگاه را خاموش کند. اگر تصمیم به تماشای تلویزیون دارید، هیچ انتخابی در پیش روی مخاطب نیست جز پذیرفتن شعاعهای تصاویر الکترونیکی آنگونه که بهسوی شما میآیند. اولین اثر این پدیده به وجود آمدن یک حالت ذهنی غیرفعال است. ازآنجاکه هیچ راهی برای متوقف کردن تصاویر وجود ندارد، شخص صرفاً خود را به آنها میسپارد. علاوه بر این شخص مجبور است تمامی مسیرهای دریافت حسی را برای ورود آسانتر تصاویر باز نگه دارد؛ و فکر کردن فقط مانع این جریان میشود.
اطلاعات تلویزیون بیشتر در ضمیر ناخودآگاه ذهن دریافت میشود و نه در ضمیر خودآگاه. اگر دریافت کاملاً در ضمیر خودآگاه بود فکر کردن درباره آن میسر میشد. اما داشتن ذهنی هوشیار در زمان دیدن تلویزیون بسیار دشوار است.[7]
لزوم ثابت ماندن چشمها در موقع تماشای صفحه کوچک تلویزیون مطمئناً عامل مهمی در ایجاد احساس بیهوشی است که از تصاویری ناشی میشود که بدون فکر ما به ذهن ناخودآگاهمان راه مییابند.[8] حرکت چشم و اندیشیدن با یکدیگر در ارتباط هستند. اگر چشمها در حرکت نباشند و مردهوار بهجایی زل بزنند قدرت تفکر تحلیل میرود.[9]
تلویزیون رسانهای ارتباطی است که وقتی در معرض آن قرار میگیریم بدون آنکه تلاشی کنیم، حجم زیادی از اطلاعات را بیآنکه دربارهشان بیاندیشیم به ما انتقال میدهد.[10] مسئله وحشتناکی که در مورد تلویزیون وجود دارد این است که اطلاعات وارد مغز میشود ولی ما نسبت به آن واکنش نشان نمیدهیم. این اطلاعات مستقیماً وارد حافظه ما میشوند و ما احتمالاً بعداً نسبت به آنها عکسالعمل نشان میدهیم بدون آنکه بدانیم به چه چیزی داریم واکنش نشان میدهیم. وقتی تلویزیون تماشا میکنیم به خود آموزش میدهیم که واکنش نداشته باشیم و بنابراین چند وقت بعد کارهایی انجام میدهیم بیآنکه علت یا منشأ آنها را بدانیم.[11]
پی نوشت
[1] انبیا،68.
[2] طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، ج 29، ص 145.
[3] موجودیت غرب و رسانههای تکنولوژیک، ص 210.
[4] موجودیت غرب و رسانههای تکنولوژیک، ص .218
[5] لال، جیمز، رسانهها ارتباطات فرهنگ رهیافتی جهانی، ص 34-35.
[6] لال، جیمز، رسانهها ارتباطات فرهنگ رهیافتی جهانی، ص 16.
[7] کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، ص 249.
[8] کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، ص 250.
[9] کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، ص 251.
[10] کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، ص 261.
[11] کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، ص 264.
منابع
قرآن
طباطبایی، محمدحسین،المیزان فی تفسیر القرآن، محمدباقر موسوی همدانی،تهران،کانون انتشارات محمدی،چاپ سوم،1363.
حسنی، محمد، موجدیت غرب و رسانه های تکنولوژیک، چاپ اول ، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما،1384.
لال، جیمز، رسانهها ارتباطات فرهنگ رهیافتی جهانی، مترجم: مجید نکودست، مؤسسه ایران،1379.
ماندر،جری، کندوکاوی در ماهیت و کارکرد تلویزیون، آیدین میرشکار، چاپ اول، تهران ، کتاب صبح،1384.