راست‌دینی هوشمندانه

مصر در قرن دوم مرکز مهم گنوستیسیسم بود. خاستگاه بسیاری از رهبران گنوستیک، مصر بود یا در مصر تعلیم می دادند. در مقایسه، پانتانوس نخستین نماینده راست دینی مسیحی در مصر بود که امروزه او را می شناسیم. از آنجا که گنوستیسیسم در مصر تهدیدی جدی تلقی می شد.
سه‌شنبه، 2 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راست‌دینی هوشمندانه
دینداری
 
چکیده:
مصر در قرن دوم مرکز مهم گنوستیسیسم بود. خاستگاه بسیاری از رهبران گنوستیک، مصر بود یا در مصر تعلیم می دادند. در مقایسه، پانتانوس نخستین نماینده راست دینی مسیحی در مصر بود که امروزه او را می شناسیم. از آنجا که گنوستیسیسم در مصر تهدیدی جدی تلقی می شد.
 
تعداد کلمات: 1256 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
راست‌دینی هوشمندانه
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
تیتوس فلاویوس کلمنس در اواسط قرن دوم میلادی در خانواده ای یونانی و غیر مسیحی چشم به جهان گشود. او پس از ایمان آوردن، به مسافرت های زیادی رفت و در محضر بعضی از معلمان مسیحی به تلمذ پرداخت. او از ششمین و آخرین معلم خود بسیار راضی بود؛ یعنی از پانتانوس که یک مدرسه فلسفی مسیحی را در اسکندریه اداره می کرد. کلمنت نزد او ماند و بالاخره در سال ۱۹۰ میلادی اداره مدرسه فلسفی را بر عهده گرفت. او به هنگام جفایی که در سال ۲۰۲ و ۲۰۳ میلادی علیه مسیحیان آغاز شد، اسکندریه را ترک کرد و هرگز بدانجا بازنگشت. او در سال ۲۱۶ میلادی در آسیای صغیر درگذشت.
 
مصر در قرن دوم مرکز مهم گنوستیسیسم بود. خاستگاه بسیاری از رهبران گنوستیک، مصر بود یا در مصر تعلیم می دادند. در مقایسه، پانتانوس نخستین نماینده راست دینی مسیحی در مصر بود که امروزه او را می شناسیم. از آنجا که گنوستیسیسم در مصر تهدیدی جدی تلقی می شد، به نظر می رسد که راست دینی در آنجا شکلی ساده اندیشانه و مبهم داشته و عاری از هرگونه روشنگری و اندیشه پردازی بود. این راست دینی به معنای ایمان صرف و خودداری از رویارویی با سؤالات اساسی بود. پانتانوس و پس از او کلمنت، در پی این بودند تا راست دینی را طوری معرفی کنند که از نظر عقلانی نیز کار آمد و بسنده باشد. آنان در پی این بودند که نشان دهند یک مسیحی بدون اینکه یک بدعتکار باشد، می تواند پرسش های فلسفی و عقلانی را مورد بررسی قرار دهد. کار کلمنت توسط جانشین برجسته تر او، اوریجن، دنبال شد.

  بیشتر بخوانید :   منافع جسمی‌ و روحی شر در الهیات مسیحی

از آثار کلمنت سه اثر مهم باقی مانده است که هر یک به سه مرحله مسیحی مربوط می شود:
۱- توصیه به یونانیان. یک اثر دفاعیاتی است. این اثر از الگوی آثار مدافعه گران قرن دوم، چون ژوستین پیروی می کند، اما طرح پیچیده تری دارد.
 
۲- قیم. شامل دستورالعمل هایی در زمینه تعلیم دادن به نوایمانان است. این کتاب راهنمایی برای رفتار ظاهری بوده، همچون مقدمه ای جهت آماده سازی فرد نوایمان برای دریافت آموزه های روحانی است. این کتاب از نوعی زهد یا زندگی ساده دفاع می کند که در بین دو طریق افراطی زندگی؛ یعنی زندگی تسلیم هوا و هوس و زندگی ریاضت کشانه که به کلی از دنیا چشم می پوشد، حد وسطی ارائه میدهد.
 
۳- کیسه های نمدین (یا متفرقات). اثری پیچیده و عجیب است که در آن تعلیم روحانی کلمنت ارائه می شود. در حالی که برای ترتولیان * ایمان پاسخگوی همه نیازهای ماست، برای کلمنت ایمان فقط نخستین گام است و بنیانی که معرفت بر اساس آن به وجود می آید. کلمنت یک مسیحی آرمانی در پی معرفت را می نمایاند؛ یعنی شخصی روحانی را که در ورای ایمان خود به سوی کسب معرفت و دانش پیشرفت می کند. معرفت مورد نظر، معرفتی صرفأ فلسفی و آکادمیک نیست، بلکه درکی روحانی است که برای کسب آن باید از نظر اخلاقی پاک و منزه بود و در مورد خدا به تعمق و ژرف اندیشی پرداخت.
 در مورد منجی ما، در نظر گرفتن این نکته که بدن او برای بقاء محتاج خوردن و آشامیدن بود، مسخره است. او برای نیاز بدنی اش غذا نمی خورد؛ زیرا بدن وی به واسطه قدرتی مقدس پابرجا بود، بلکه علت تغذیه وی این بود که در ذهن اشخاص پیرامون او، تصور نادرستی از واقعیت انسان بودن او شکل نگیرد (دوستیسم)... رسولان که تحت تعلیم خداوند، عمیقا بر خشم و ترس و شهوت غلبه یافته بودند، حتی تحت تأثیر عواطفی که نیکو به نظر می رسد نیز نبودند؛ عواطفی چون غیرت، همیت و خوشی. چون اذهان وضعیتی ثابت و تغییر ناپذیر داشت، عواطف و خواسته های آنان دستخوش تغییر نمی شد. آنان پس از رستاخیز خداوند، در چنین وضعیت تغییر ناپذیری پیوسته تحت تعلیم و تربیت بودند.
هدف کلمنت این بود که شکلی اندیشه مندانه و از نظر عقلانی بسنده و کارآمد را از راست دینی ارائه دهد. او چون ژوستین در فلسفه یونان حقایقی را مشاهده می کرد. از نظر او، همانگونه که عهد عتیق یهودیان را برای پذیرفتن عیسی مسیح آماده ساخته بود، فلسفه نیز یونانیان را برای پذیرش او آماده کرده بود. هشدارهای پولس رسول علیه فلسفه (برای مثال در کولسیان ۸ : ۲) بد و کاذب بودند. کلمنت در حالی که از بدعت گنوستیکی فاصله گرفته بود، بسیاری از عناصر تفکر یونانی را پذیرفت؛ اما تعلیم او نشان میدهد که در مورد اجتناب از بدعتها، صرف داشتن انگیزه خوب، توجیه کننده نتیجه کار نیست. کلمنت در مخالفت با دوستیسم (یعنی این دیدگاه که عیسی مسیح فقط به نظر می رسید یک انسان است) این موضوع را تصدیق می کرد که او می خورد و می آشامید، ولی به این موضوع باور نداشت که مسیح نیازمند خوردن و آشامیدن باشد. کلمنت در مخالفت با این دیدگاه گنوستیکها که ازدواج را امری نادرست می دانستند، بر این موضوع تأکید می کرد که ازدواج عطیهای از سوی خداست؛ اما به این موضوع باور نداشت که یک زوج مسیحی ایده آل می توانند با هم روابط جنسی داشته باشند. از نظر او روابط جنسی صرفا باید به منظور بقای نسل و عاری از هرگونه میل و خواست انجام می شد.
 
قبل از ظهور خداوند، یونانیان برای رسیدن به عدالت به فلسفه نیاز داشتند و اکنون این فلسفه آنان را به سوی زهد و تقوا هدایت میکند. فلسفه نوعی تعلیم و تربیت ویژه برای آماده سازی کسانی است که توسط استدلال و اقامه برهان به ایمان دست می یابند...؛ زیرا خدا سرچشمه همه چیزهای نیکوست. در مورد بعضی امور، چون عهد جدید و عهد عتیق، او مستقیما سرچشمه و منبع این امور عالی و نیک، و در مورد بعضی امور دیگر، چون فلسفه، او به شکل غیر مستقیم سرچشمه و منبع است. شاید فلسفه مستقیما از سوی خدا به یونانیان داده شده باشد تا زمانی که خداوند آنان را به سوی خود بخواند. در واقع، فلسفه چون معلمی بود که فکر یونانی را به سوی خود بخواند. در واقع، فلسفه چون معلمی بود که فکر یونانی را به سوی مسیح هدایت کرد، به همان شکلی که شریعتی عهد عتیق این نقش را در مورد یهودیان ایفا کرد. بنابراین، فلسفه عاملی مهیاساز بود که راه را برای کسانی که باید توسط مسیح کامل می شدند، آماده ساخت. (کیسه های نمدین ۵ : ۱ )
 
در مورد منجی ما، در نظر گرفتن این نکته که بدن او برای بقاء محتاج خوردن و آشامیدن بود، مسخره است. او برای نیاز بدنی اش غذا نمی خورد؛ زیرا بدن وی به واسطه قدرتی مقدس پابرجا بود، بلکه علت تغذیه وی این بود که در ذهن اشخاص پیرامون او، تصور نادرستی از واقعیت انسان بودن او شکل نگیرد (دوستیسم)... رسولان که تحت تعلیم خداوند، عمیقا بر خشم و ترس و شهوت غلبه یافته بودند، حتی تحت تأثیر عواطفی که نیکو به نظر می رسد نیز نبودند؛ عواطفی چون غیرت، همیت و خوشی. چون اذهان وضعیتی ثابت و تغییر ناپذیر داشت، عواطف و خواسته های آنان دستخوش تغییر نمی شد. آنان پس از رستاخیز خداوند، در چنین وضعیت تغییر ناپذیری پیوسته تحت تعلیم و تربیت بودند. (کیسه های نمدین ۹ : ۶ )
 
کلمنت در برابر گنوستیسیسم در پی رسیدن به یک گزینه راست دینانه بود، منتها در مورد میدان دادن به بعضی از افکار گنوستیکی بی تقصیر نبود. این نکته صحیح است که ایمان منجر به معرفت می شود؛ اما از نظر کلمنت، در نهایت، ایمان به معنای مسیحیت راست دینانه و معرفت به معنای تفکر یونان بود. یکی از ارکان بنیادین این الاهیات، مفهوم تأثرناپذیری بود. تفکر یونانی، خدا را موجودی تأثرناپذیر می دانست و خدا موجودی بود که ماورای همه عواطف و احساسات قرار داشت. این حالت برای یک فیلسوف به عنوان هدف و غایت مطرح بود و کلمنت نیز بر این باور بود. از نظر او یک مسیحی نیز که در پی معرفت است می تواند به چنین هدفی دست یابد. آرمان تأثرناپذیری که مدت زمانی بس طولانی تأثیر بسیار عمیقی بر آرمانهای مسیحی بر جای گذاشت؛ با تعالیم کتاب مقدس بیگانه است. اما اشتباه کلمنت نباید باعث شود تا دستاورد او در مورد پیوند دادن پیشرفت روحانی و عقلانی کلیسا و مسیحیت راست دینانه، کم رنگ جلوه کند. در واقع، تا حد زیادی به واسطه تلاش های کلمنت و اشخاصی مشابه او بود که مسیحیت مصر در قرن چهارم به مسیحیتی عمیقا راست دینانه تبدیل شود.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1393)

  بیشتر بخوانید :
  میزان اعتبار کتاب مقدّس
  چیستیِ کتاب مقدس از نگاهِ مسیحیان
  تثلیث از منظر واژه‌شناسی و قرآن

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط