شورای اورانژ

برای داشتن زندگی مسیحی، امداد و کمک خدا ضروری است، اما آنان همچنین بر این باور بودند که قدم نخست را ما خودمان می توانیم برداریم.
پنجشنبه، 4 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شورای اورانژ
تأکید بر فیض خدا و ناتوانی انسان
 
چکیده:
برای داشتن زندگی مسیحی، امداد و کمک خدا ضروری است، اما آنان همچنین بر این باور بودند که قدم نخست را ما خودمان می توانیم برداریم.
 
تعداد کلمات: 1129 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
شورای اورانژ
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

شورای اورانژ (۵۲۹)میلادی  تعلیم آوگوستین در مورد فیض و از پیش برگزیدگی، در جنوب گل (فرانسه) با مخالفت روبه رو شد. راهبان آن منطقه احساس کردند که تأکید زیاد بر فیض خدا و ناتوانی انسان، ممکن است باعث تشویق تساهل و تن آسایی شود. آنان احساس کردند که تأکید بر آنچه ما می توانیم انجام دهیم و نیز پرداختن به این امر، اهمیت دارد. آنان بر این اعتقاد بودند که برای داشتن زندگی مسیحی، امداد و کمک خدا ضروری است، اما آنان همچنین بر این باور بودند که قدم نخست را ما خودمان می توانیم برداریم. در مورد مسئله حقانیت، از نظر آنان فرد گناهکار به انسانی بیمار می ماند نه مرده، و فرد بیمار می تواند خود، قدم نخست را بردارد و از پزشک بخواهد که او را درمان کند. اگر ما بخواهیم، به ما داده خواهد شد، اگر بطلبیم خواهیم یافت و اگر بکوبیم، برای ما گشوده خواهد شد. به طور خلاصه، اعتقاد آنان در این شعار کوتاه میشد: «خدا به کسانی کمک می کند که به خودشان کمک میکنند.» این نگرش شبه پلاگیانیسما خوانده می شد.
 
برخی از شخصیت های برجسته آن زمان تحت تأثیر شبه پلاگیانیسم بودند که از جمله این اشخاص، می توان جان کاسیان ، اهل مارسی، را نام برد. او را می توان یکی از رهبران بزرگ رهبانیت در غرب دانست. آوگوستین در اواخر عمر خود در کتاب علیه آنان به نگارش در آورد که عبارتند از : از پیش برگزیدگی مقدسین و عطای نظرکردگی. آوگوستین با پیروان این نگرش نه به عنوان بدعتکاران، بلکه همچون برادران مسیحی که دچار اشتباه بودند، برخورد می کرد. نگرش شبه پلاگیانیستی پیش از زمان آوگوستین در کلیساها رواج داشت و خود آوگوستین در سالهای نخستین گرویدن خود به مسیح، پیرو چنین نگرشی بود. پس از مرگ آوگوستین، به مدت یک قرن، بحث و مشاجره در مورد این موضوع ادامه یافت و شوراهای مختلف کلیسایی مواضعی علیه این نگرش یا موافق با آن اتخاذ کردند. در سال ۵۲۹ میلادی این موضوع در شورای اورانژ ۴ مطرح شد. این شورا توسط سزاریوس، اهل آرله، رهبری می شد که از حمایت پاپ فلیکس چهارم برخوردار بود.

  بیشتر بخوانید :   راست‌دینی هوشمندانه

این شورا بیست و پنج حکم کلیسایی یا گزاره های تعلیمی کوتاه صادر کرد که در پایان هر کدام، یک نتیجه گیری وجود داشت. در مجموع، در این شورا شبه پلاگیانیسم رد شد. سیزده حکم از بیست و پنج حکم، این نظر را رد می کردند که انسان می تواند در بازگشت به سوی خدا قدم نخست را بردارد و تأکید می کردند، قبل از اینکه هر قدمی از سوی انسان برای بازگشت به سوی خدا برداشته شود، نخست باید فیض خدا عمل کند. این اقدام مقدماتی از سوی خدا ضرورت دارد، چون در سقوط آدم، تمامیت وجود انسان (یعنی بدن و روح او) به بدترین حالت ممکن تغییر یافته است. برای اینکه ما زندگی مسیحی را آغاز کنیم، این فیض مقدماتی ضرورت دارد و برای اینکه به زندگی مسیحی خود ادامه دهیم، فیض مساعدت کننده ضرورت دارد.
 
احکام این شورا، نیاز انسان به فیض را تصدیق می کردند؛ اما از نظر شورا این فیض با آیین های کلیسایی وابسته بود. از نظر این شورا، اراده آزاد انسانی توسط فیض تعمید، احیاء میگشت و با فیض تعمید و کمک و مساعدت عیسی مسیح، اگر فرد می خواست نجات یابد، صاحب قدرتی می شد که برای نجات یافتن لازم بود. در این زمان، تعمید کودکان در کلیساهای سرتاسر دنیا انجام می شد؛ بنابراین، تعلیم در مورد فیض به دوران کودکی اشخاص باز می گشت. در مورد تعمید، تأکید عملی روی این موضوع بود که قدرت و توان لازم برای نجات یافتن در اختیار فردی مسیحی که تعمید یافته، قرار داده شده است. این شورا شکلی از تعالیم آوگوستین را تعلیم می داد، اما این تعلیم باکاتولیسیسم رایج در آن زمان که به شکل نظام آیین های مختلف و تأکید بر انجام دادن اعمال نیکو بود، پیوند یافته بود. این شکل از تعلیم آوگوستینی بر سرتاسر حیات روحانی قرون وسطا سایه افکنده بود و بالاخره اینکه شورا، نه آموزه آوگوستین در مورد از پیش برگزیدگی «نجات یافتگان» بلکه ایده از پیش مقرر شدن «بدکاران» را محکوم کرد.
 برخی از شخصیت های برجسته آن زمان تحت تأثیر شبه پلاگیانیسم بودند که از جمله این اشخاص، می توان جان کاسیان ، اهل مارسی"، را نام برد. او را می توان یکی از رهبران بزرگ رهبانیت در غرب دانست. آوگوستین در اواخر عمر خود در کتاب علیه آنان به نگارش در آورد که عبارتند از : از پیش برگزیدگی مقدسین و عطای نظرکردگی. آوگوستین با پیروان این نگرش نه به عنوان بدعتکاران، بلکه همچون برادران مسیحی که دچار اشتباه بودند، برخورد می کرد. نگرش شبه پلاگیانیستی پیش از زمان آوگوستین در کلیساها رواج داشت و خود آوگوستین در سالهای نخستین گرویدن خود به مسیح، پیرو چنین نگرشی بود.
اگر کسی انکار کند که تمامیت وجود انسان که از بدن و روح تشکیل شده است، به واسطه گناه آدم، «به بدترین حالت ممکن تغییر یافته است و بر این اعتقاد باشد که آزادی روح انسان دست نخورده باقی مانده است و فقط بدن اسیر فساد و اضمحلال می شود، فریب خطای پلاگیوس را خورده است. (حکم اول )
 
اگر کسی باور داشته باشد که خدا منتظر این است تا اراده ما از گناه پاک شود؛ در عین حال، اعتراف نکند که اشتیاق ما برای پاک شدن توسط تأثیر و عملکرد روح القدس در ما به وجود می آید، وی با خود روح القدس مقاومت می کند که توسط سلیمان می گوید: «اراده انسان در دست خداوند است» (امثال ۳۵ : ۸ در ترجمه سپتواجنت). (حکم چهارم ) شخصی که به مسیح ایمان آورده و نجات یافته است (و نیز کسی که نجات یافته)، همواره نیازمند این است که کمک و مساعدت خدا را بجوید تا اینکه بتواند به هدفی والا دست یابد و یا اعمال نیکو در او تداوم یابد. (حکم دهم )
 
خدا ما را نه به دلیل شایستگی خودمان بلکه به دلیل آنچه توسط فیض او خواهیم بود، دوست دارد. (حکم دوازدهم )تعمید می تواند آزادی اراده که در نخستین انسان نابود گشت، تنها توسط فیض احیاء شود. (حکم سیزدهم )اعمال نیکو اگر انجام شوند، سزاوار پاداش هستند، اما فیض، کسی که آن را دریافت میکند سزاوار آن نیست، بر اعمال نیکو مقدم است و اشخاص را قادر می سازد تا اعمال نیکو را انجام دهند. (حکم هجدهم )
 
گناه انسان نخستین، چنان اراده آزاد انسان را ناتوان و ضعیف ساخته است که پس از ارتکاب آن، هیچ کس نمی تواند چنان که باید، خدا را دوست بدارد یا به او ایمان داشته باشد یا به خاطر او اعمال نیکو انجام دهد؛ مگر اینکه فیض و رحمت الاهی از پیش در او عمل کند... مطابق با ایمان کلیسای جامع، ما نیز ایمان داریم پس از اینکه فیض توسط تعمید به فرد افاضه شد، همه اشخاص تعمید یافته، اگر بخواهند آنچه برای نجات آنان اهمیت بنیادین دارد با تلاش وفادارانه به انجام رسانند، با کمک و مساعدت مسیح، توان و قابلیت انجام دادن آن را دارند. ما نه تنها ایمان نداریم که خدا عده ای را برای هلاکت و شرارت مقرر کرده است، بلکه با انزجار کامل اعلام میکنیم؛ اشخاصی که می خواهند به چنین عقیده شرارت آمیزی باور داشته باشند، ملعون هستند.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  پدر الهیات لاتین
  تفتیش عقاید در مسیحیت
  رنج و عمل نجات بخشی در مسیحیت

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.