پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ عوامل و دلایل گوناگونی داشت و کارشناسان بسیاری در داخل و خارج کشور در این زمینه قلمفرسایی کردهاند. برخی از این کارشناسان معتقدند فساد مالی خاندان پهلوی یکی از دلایل انقلاب ایران میباشد. با توجه به اسناد موجود نگاهی کوتاه و مجمل به پرونده مفاسد و داراییهای رژیم پهلوی که در سرنگونی آن بیتأثیر نبوده است میاندازیم.
تعداد کلمات: 675/ تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه.
تعداد کلمات: 675/ تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه.
هواپیمای شاه؛ گنج سیار نامشروع!
خروج شاه از ایران در ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷، بزنگاهی مهم در فرآیند انتقال ثروت ملی به خارج از کشور بود.
عباس میلانی این وضعیت را اینگونه روایت میکند:
«از صبح ۱۶ ژانویه (۲۶ دی) ضرب زندگی در دربار تندتر شده بود. همهچیز انگار در حال تعلیق بود. مبلها را پوشانده و بسیاری از نقاشیها را از دیوار پایین آورده بودند. اینجا و آنجا جعبههایی دیده میشد. سفر شاه و ملکه قریبالوقوع به نظر میرسید. دو روز قبل از سفر، در ۱۴ ژانویه (۲۴ دی) چهارده بسته بزرگ، پر از متعلقات شاه و خاندان سلطنتی، به فرودگاه برده شده بود. اندازه این ۱۴ بسته در حدی بود که عملاً یکی از دو هواپیمایی را که قرار بود شاه و همراهانش را به خارج ببرد، پر میکرد. چند روز قبل، هواپیمای اختصاصی کوچکی، الیاسی، یکی از خدمتکاران معتمد شاه را به ژنو برده بود. الیاسی اوراق بهادار و دیگر اسناد ارزشمند شاه را بههمراه خود به سوئیس برد. چند و چون این پرواز یکسره محرمانه نگه داشته شد. محتویات آنچه الیاسی به سوئیس برد نیز روشن نیست.» [1]
رئیس کل تشریفات دربار، آغاز عملیات خروج شاه و همراهان را در ۲۴ دیماه ۵۷ اعلام کرد. او دستور داد برچسبهای شناسایی چمدانها، بستهها و صندوقهای شاه، که منقش به آرم دربار و سلطنتی بود، به درون کاخ نیاوران آورده شود تا تشریفات لازم و آخرین شناسایی درباره آنها صورت بگیرد. برچسبهای اختصاصی دربار اینک آماده شده بود تا به چمدانها و صندوقها الصاق گردد. یک تیم از افراد مورد تأیید فرح در دربار، جمعآوری و بستهبندی همهگونه عتیقه، جواهرات و الماسهای گرانبها، ساعتهای تمامطلا، تاج و نیمتاجهای تمامزمرد را برعهده داشتند و این کالاهای ارزشمند نیز در ۳۸۴ بسته و چمدان کوچک جای گرفت.
این گنجینه از جواهرات و عتیقهجات در مکانهای امن کاخ نیاوران نگهداری میشد. فرح بر همه بستهبندیها نظارت کامل داشت. بستهبندی و جمعآوری دلارهای آمریکایی که از ماهها قبل نقدا جمع شده بودند توسط بخش مالی دربار انجام گردید. تاج شاهنشاهی با 3380 قطعه الماس و 50 قطعه زمرد، 368 حبه مروارید و با وزن 2 کیلو و 80 گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با 1646 قطعه الماس و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش دهها میلیون دلار به عنوان بخش اندکی از جواهرات ربوده شده سلطنتی هستند.
سعید قانعی در اینباره مینویسد:
«البته این جواهرات مختص خود شاه و فرح بود، والاحضرتها جواهرات خود را بهطور جداگانهای آورده بودند. بهویژه اشرف که پیش از اوجگیری انقلاب از ایران خارج شده بود و به همین سبب هم سر فرصت عمده جواهرات خود را از ایران خارج کرده بود. همچنین ملکه مادر (مادر شاه) هم که حدود یک سالی قبل از انقلاب به لندن آمده بود، بیشتر جواهرات خود را در همان زمان همراه آورده بود.» [2]
با توجه به شرایط بحرانی، هیجانزده و آشفته ماههای منجر به انقلاب و روزهای پس از آن، یافتن آماری دقیق و قابل اطمینان از میزان سرمایههای خارجشده توسط خاندان پهلوی و کارگزاران رژیم، دور از ذهن به نظر میرسد. لذا باید تنها به تواتر روایات نویسندگان و مطلعین تکیه کرد و از خلال آن، به برآوردی تقریبی و البته منطقی دست یافت. آنچه مسلم است، رویکرد منفعتطلبانه و طلبکارانه شخص شاه و خانواده او در قبال اموال و سرمایههای ملی است. رویکردی مذموم، غیرقانونی و غیرشرعی که به آنان اجازه داد تا در تداوم چپاولگریهای مالی خود، هرآنچه در توان دارند از کشور خارج کنند. سرمایهای که یا صرف خوشگذرانیهای ناتمام و خلق کاریکاتوری از زندگی اشرافی آنها در داخل ایران شد و یا تأمینکننده مخارج گروههای اپوزیسیون معارض با نظام بوده و هست.
بخش عمده و نامعلومی از این سرمایهها نیز همچنان در چنبره بانکهای آمریکایی است که به بهانههای واهی، بلوکه و از تحویل به صاحبان اصلی آن جلوگیری شده است. ثروت ملی هدررفته توسط خاندان پهلوی در کنار سرمایههای انسانی، اجتماعی و فکری که توسط این رژیم نابود شد، واقعیتی تلخ است که هیچگاه از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد.
عباس میلانی این وضعیت را اینگونه روایت میکند:
«از صبح ۱۶ ژانویه (۲۶ دی) ضرب زندگی در دربار تندتر شده بود. همهچیز انگار در حال تعلیق بود. مبلها را پوشانده و بسیاری از نقاشیها را از دیوار پایین آورده بودند. اینجا و آنجا جعبههایی دیده میشد. سفر شاه و ملکه قریبالوقوع به نظر میرسید. دو روز قبل از سفر، در ۱۴ ژانویه (۲۴ دی) چهارده بسته بزرگ، پر از متعلقات شاه و خاندان سلطنتی، به فرودگاه برده شده بود. اندازه این ۱۴ بسته در حدی بود که عملاً یکی از دو هواپیمایی را که قرار بود شاه و همراهانش را به خارج ببرد، پر میکرد. چند روز قبل، هواپیمای اختصاصی کوچکی، الیاسی، یکی از خدمتکاران معتمد شاه را به ژنو برده بود. الیاسی اوراق بهادار و دیگر اسناد ارزشمند شاه را بههمراه خود به سوئیس برد. چند و چون این پرواز یکسره محرمانه نگه داشته شد. محتویات آنچه الیاسی به سوئیس برد نیز روشن نیست.» [1]
رئیس کل تشریفات دربار، آغاز عملیات خروج شاه و همراهان را در ۲۴ دیماه ۵۷ اعلام کرد. او دستور داد برچسبهای شناسایی چمدانها، بستهها و صندوقهای شاه، که منقش به آرم دربار و سلطنتی بود، به درون کاخ نیاوران آورده شود تا تشریفات لازم و آخرین شناسایی درباره آنها صورت بگیرد. برچسبهای اختصاصی دربار اینک آماده شده بود تا به چمدانها و صندوقها الصاق گردد. یک تیم از افراد مورد تأیید فرح در دربار، جمعآوری و بستهبندی همهگونه عتیقه، جواهرات و الماسهای گرانبها، ساعتهای تمامطلا، تاج و نیمتاجهای تمامزمرد را برعهده داشتند و این کالاهای ارزشمند نیز در ۳۸۴ بسته و چمدان کوچک جای گرفت.
این گنجینه از جواهرات و عتیقهجات در مکانهای امن کاخ نیاوران نگهداری میشد. فرح بر همه بستهبندیها نظارت کامل داشت. بستهبندی و جمعآوری دلارهای آمریکایی که از ماهها قبل نقدا جمع شده بودند توسط بخش مالی دربار انجام گردید. تاج شاهنشاهی با 3380 قطعه الماس و 50 قطعه زمرد، 368 حبه مروارید و با وزن 2 کیلو و 80 گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با 1646 قطعه الماس و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش دهها میلیون دلار به عنوان بخش اندکی از جواهرات ربوده شده سلطنتی هستند.
سعید قانعی در اینباره مینویسد:
«البته این جواهرات مختص خود شاه و فرح بود، والاحضرتها جواهرات خود را بهطور جداگانهای آورده بودند. بهویژه اشرف که پیش از اوجگیری انقلاب از ایران خارج شده بود و به همین سبب هم سر فرصت عمده جواهرات خود را از ایران خارج کرده بود. همچنین ملکه مادر (مادر شاه) هم که حدود یک سالی قبل از انقلاب به لندن آمده بود، بیشتر جواهرات خود را در همان زمان همراه آورده بود.» [2]
با توجه به شرایط بحرانی، هیجانزده و آشفته ماههای منجر به انقلاب و روزهای پس از آن، یافتن آماری دقیق و قابل اطمینان از میزان سرمایههای خارجشده توسط خاندان پهلوی و کارگزاران رژیم، دور از ذهن به نظر میرسد. لذا باید تنها به تواتر روایات نویسندگان و مطلعین تکیه کرد و از خلال آن، به برآوردی تقریبی و البته منطقی دست یافت. آنچه مسلم است، رویکرد منفعتطلبانه و طلبکارانه شخص شاه و خانواده او در قبال اموال و سرمایههای ملی است. رویکردی مذموم، غیرقانونی و غیرشرعی که به آنان اجازه داد تا در تداوم چپاولگریهای مالی خود، هرآنچه در توان دارند از کشور خارج کنند. سرمایهای که یا صرف خوشگذرانیهای ناتمام و خلق کاریکاتوری از زندگی اشرافی آنها در داخل ایران شد و یا تأمینکننده مخارج گروههای اپوزیسیون معارض با نظام بوده و هست.
بخش عمده و نامعلومی از این سرمایهها نیز همچنان در چنبره بانکهای آمریکایی است که به بهانههای واهی، بلوکه و از تحویل به صاحبان اصلی آن جلوگیری شده است. ثروت ملی هدررفته توسط خاندان پهلوی در کنار سرمایههای انسانی، اجتماعی و فکری که توسط این رژیم نابود شد، واقعیتی تلخ است که هیچگاه از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نخواهد شد.
پینوشت
1. عباس میلانی، نگاهی به شاه، تورنتو: پرشین سیرکل، ۱۳۹۲، ص ۵۰۹.
2. مرکز اسناد انقلاب اسلامی: (http://yon.ir/nT6bk)
مطالب مرتبط
بزک | رقم نجومی ثروت محمدرضا پهلوی چقدر بوده است؟