جان بنیان
چکیده:
سیاحت مسیحی بزرگ ترین شاهکار بنیان است. این اثر در سال ۱۶۷۸ انتشار یافت و بهای هر نسخه آن هجده پنس بود. پس از آن، این اثر به بیش از صد زبان ترجمه شد و بارها و بارها تجدید چاپ شد. در کتاب فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار، بنیان و تجربه خود را به شکلی شخصی بیان می کند.
تعداد کلمات: 938 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
سیاحت مسیحی بزرگ ترین شاهکار بنیان است. این اثر در سال ۱۶۷۸ انتشار یافت و بهای هر نسخه آن هجده پنس بود. پس از آن، این اثر به بیش از صد زبان ترجمه شد و بارها و بارها تجدید چاپ شد. در کتاب فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار، بنیان و تجربه خود را به شکلی شخصی بیان می کند.
تعداد کلمات: 938 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: تونی لِین
ترجمه: روبرت آسریان
ترجمه: روبرت آسریان
جان بنیان در سال ۱۶۲۸ در الستوا (در نزدیکی بدفورد ) در خانوادهای فقیر چشم به جهان گشود. جان بنیان بین سالهای ۱۶۴۴ تا ۱۶۴۷ در ارتش تحت فرماندهی مجلس نمایندگان خدمت کرد. در سال ۱۶۴۹ با دختری که از خانواده ای مذهبی و دیندار بود، پیوند زناشوی بست و تحت تأثیر همسرش در جستجوی خدا بر آمد. اما تنها پس از پشت سر گذاشتن چندین سال آشفتگی و ناآرامی درونی ( که این تجربه خود را در زندگی نامه روحانی اش، یعنی کتاب فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار بیان کرده است) بود که وی در نهایت، توانست در ارتباطش با خدا به آرامش دست یابد. در این زمینه، کمکهای شبان کلیسای سنت جان، جان گیفورد ، که جزء استقلال طلبان بود، تأثیر زیادی بر وی گذاشت. در سال ۱۶۵۳، بنیان عضو این کلیسا شد و پس از گذشت اندک زمانی در آنجا شروع به موعظه کردن نمود.
به زودی وی به عنوان واعظی برجسته، مشهور شد. یک بار چارلز دوم، پادشاه انگلستان، از جان اون ، که از علما بزرگ عصر خود بود، پرسید که چرا وی به شنیدن مواعظ بنیان، که فردی تحصیل نکرده و عامی است علاقه دارد؟ او در پاسخ شاه گفت: «عالی جناب من حاضر هستم آنچه تاکنون تحصیل کردهام بدهم، اما در مقابل، توانایی این مرد را در موعظه کردن داشته باشم.»
در سال ۱۶۶۰ با بازگشت چارلز دوم به سلطنت، حکومت استبدادی در انگلستان مجددا برقرار شد و این امر، به معنای آن بود که همه کسانی که مطیع و منقاد نظام مذهبی نوی ن انگلیکن نمی شدند، تحت آزار و جفا قرار می گرفتند. بنیان به جرم موعظه کردن در همان سال، دستگیر و به زندان انداخته شد و چون از موعظه کردن دست نمی کشید، تا سال ۱۶۷۲ در زندان باقی ماند. وی در سال ۱۶۷۷ نیز مدت زمانی کوتاه زندانی شد. در زندان بود که وی در اثر مشهور خود، یعنی فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار و سیاحت مسیحی را تألیف کرد. وی در سال ۱۶۸۸، یعنی زمانی که آزار و جفای کلیساهای دیگر به پایان رسیده بود، چشم از جهان فروبست.
بیشتر بخوانید : پدر تاریخ کلیسا
سیاحت مسیحی بزرگ ترین شاهکار بنیان است. این اثر در سال ۱۶۷۸ انتشار یافت و بهای هر نسخه آن هجده پنس بود. پس از آن، این اثر به بیش از صد زبان ترجمه شد و بارها و بارها تجدید چاپ شد. در کتاب فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار، بنیان و تجربه خود را به شکلی شخصی بیان می کند. نحوه ایمان آوردن وی به گونه ای بود که شاید اشخاص معدودی همان تجربه را داشته باشند. اما در سیاحت مسیحی، تجربه زائر مسیحی، می تواند تجربه هر فرد مسیحی باشد که در طریق زندگی گام بر می دارد. بنیان، آزمایش ها و وسوسه ها و خوشیها و تسلی های زندگی مسیحی را به گونه ای بیان میکند که چنان با سنت الهیاتی کالونیستی و باپتیستی وی سازگار نیست. کتاب سیاحت مسیحی الهام بخش آفرینش آثار بسیاری شده است. در این مورد، برای مثال، می توان به داستانی کوتاه از نوی سنده امریکایی قرن نوزدهم، ناتانیل هاوثورن با عنوان خط آهن آسمانی اشاره کرد که داستان بنیان را در زمینه و چارچوب دوران معاصر قرار میدهد و ارزش های عصر آزاداندیش ما را بر آن حاکم می گرداند.
در سال ۱۶۶۰ با بازگشت چارلز دوم به سلطنت، حکومت استبدادی در انگلستان مجددا برقرار شد و این امر، به معنای آن بود که همه کسانی که مطیع و منقاد نظام مذهبی نوی ن انگلیکن نمی شدند، تحت آزار و جفا قرار می گرفتند. بنیان به جرم موعظه کردن در همان سال، دستگیر و به زندان انداخته شد و چون از موعظه کردن دست نمی کشید، تا سال ۱۶۷۲ در زندان باقی ماند. وی در سال ۱۶۷۷ نیز مدت زمانی کوتاه زندانی شد. در زندان بود که وی در اثر مشهور خود، یعنی فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار و سیاحت مسیحی را تألیف کرد. وی در سال ۱۶۸۸، یعنی زمانی که آزار و جفای کلیساهای دیگر به پایان رسیده بود، چشم از جهان فروبست.
هنگامی که در بیابان این جهان ره می سپردم، ناگاه به مکانی رسیدم که در آن غاری بود و در آنجا به خواب رفتم. در عالم رؤیا، مرد ژنده پوشی را دیدم که در مکانی ایستاده بود و روی از خانه اش برگردانده بود. وی کتابی در دست و باری سنگین بر دوش داشت. و نگریستم و او را دیدم که کتاب را گشوده، آن را می خواند و در حالی که کتاب را می خواند، میگریست و می لرزید. سپس خویشتنداری از کف داد و با فریادی حزن آلود گفت: «چه کنم؟».. مسیحی بدین سان میدوید تا به مکانی که کمی مرتفع بود رسید و در آن مکان صلیبی قرار داشت و اندکی پایین تر از آن در درهای، مقبرهای دیده می شد. سپس در رؤیای خود دیدم در حینی که مسیحی با صلیب خود به پایین فرو می آمد، باری که بر دوشش بود از شانه هایش به زمین افتاد و غلتید تا اینکه به دهانه مقبره رسید و به درون آن فروافتاد. و دیگر آن را ندیدم....
بنابراین، شهروندان «بازار باطل»، شخص وفادار را بیرون آوردند تا مطابق قانون خود با او رفتار نمایند. و آنان نخست وی را تازیانه زدند، سپس او را زیر مشت گرفتند، بعد با چاقو گوشت بدن او را بریدند، پس از آن، او را با سنگها سنگسار کردند، آنگاه شمشیرها به تن او فرو کردند، سپس او را بر دار بسته سوزانیدند تا اینکه خاکستر گشت. و بدین سان، کار وفادار خاتمه یافت.
و من در پشت انبوه مردمان، کالسکه و دو اسب را دیدم که منتظر وفادار بودند و به محض اینکه دشمنان وفادار به زندگی او خاتمه دادند، وی به درون کالسکه وارد شد. و آنگاه، وی از میان ابرها و همراه با صدای شیپورها از طریق مستقیم، به سوی دروازه آسمانی بالا برده شد.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
در سال ۱۶۶۰ با بازگشت چارلز دوم به سلطنت، حکومت استبدادی در انگلستان مجددا برقرار شد و این امر، به معنای آن بود که همه کسانی که مطیع و منقاد نظام مذهبی نوی ن انگلیکن نمی شدند، تحت آزار و جفا قرار می گرفتند. بنیان به جرم موعظه کردن در همان سال، دستگیر و به زندان انداخته شد و چون از موعظه کردن دست نمی کشید، تا سال ۱۶۷۲ در زندان باقی ماند. وی در سال ۱۶۷۷ نیز مدت زمانی کوتاه زندانی شد. در زندان بود که وی در اثر مشهور خود، یعنی فیض عظیم بر بزرگترین گناهکار و سیاحت مسیحی را تألیف کرد. وی در سال ۱۶۸۸، یعنی زمانی که آزار و جفای کلیساهای دیگر به پایان رسیده بود، چشم از جهان فروبست.
هنگامی که در بیابان این جهان ره می سپردم، ناگاه به مکانی رسیدم که در آن غاری بود و در آنجا به خواب رفتم. در عالم رؤیا، مرد ژنده پوشی را دیدم که در مکانی ایستاده بود و روی از خانه اش برگردانده بود. وی کتابی در دست و باری سنگین بر دوش داشت. و نگریستم و او را دیدم که کتاب را گشوده، آن را می خواند و در حالی که کتاب را می خواند، میگریست و می لرزید. سپس خویشتنداری از کف داد و با فریادی حزن آلود گفت: «چه کنم؟».. مسیحی بدین سان میدوید تا به مکانی که کمی مرتفع بود رسید و در آن مکان صلیبی قرار داشت و اندکی پایین تر از آن در درهای، مقبرهای دیده می شد. سپس در رؤیای خود دیدم در حینی که مسیحی با صلیب خود به پایین فرو می آمد، باری که بر دوشش بود از شانه هایش به زمین افتاد و غلتید تا اینکه به دهانه مقبره رسید و به درون آن فروافتاد. و دیگر آن را ندیدم....
بنابراین، شهروندان «بازار باطل»، شخص وفادار را بیرون آوردند تا مطابق قانون خود با او رفتار نمایند. و آنان نخست وی را تازیانه زدند، سپس او را زیر مشت گرفتند، بعد با چاقو گوشت بدن او را بریدند، پس از آن، او را با سنگها سنگسار کردند، آنگاه شمشیرها به تن او فرو کردند، سپس او را بر دار بسته سوزانیدند تا اینکه خاکستر گشت. و بدین سان، کار وفادار خاتمه یافت.
و من در پشت انبوه مردمان، کالسکه و دو اسب را دیدم که منتظر وفادار بودند و به محض اینکه دشمنان وفادار به زندگی او خاتمه دادند، وی به درون کالسکه وارد شد. و آنگاه، وی از میان ابرها و همراه با صدای شیپورها از طریق مستقیم، به سوی دروازه آسمانی بالا برده شد.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)
بیشتر بخوانید :
فلسفهی افلاطون برای مردم عامی
راستدینی هوشمندانه
پدر الهیات لاتین