تعداد کلمات: 921 / تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه.
تحقیر مردم
شاه در مورد مردم ایران میگفت: «این مردم قادر به انجام هیچ چیز نیستند، مثل گوسفندان میمانند.» (3)
شاه معتقد بود که اگر آثار تمدن در ایران دیده میشود از برکت خاندان پهلوی است. او میگفت: «مردم ایران از معدود ملل عقب افتاده جهان بودند که حتی عادت به شستوشوی دست و صورت خود را نداشتند و این پدرش رضاخان بود که مردم را به شستن دست و صورت و نظافت شخصی عادت داد.» (4)
به روایت ملکه مادر، رضاشاه، مردم ایران را «مردمی که عادت به شستن دست و صورت نداشتند و آب دماغ خود را به آستین پیراهن میکشیدند و پاک میکردند.» (5) توصیف میکرد.
ملکه مادر، مردم ایران را مردمی«حسود» (6) و «مذبذب» میدانست که حتی حکومت کردن بر آنان افتخار نداشت. (7)
به روایت علی شهبازی، سر تیم محافظ شاه، فرح مردم جنوب تهران را «کمتر از حیوان میدانست.» (8)
شاه چنان نسبت به مردم ایران بیاعتنا بود که هیچ یک از دختران ایران را در ابتدای جوانی لایق ازدواج نمیدانست او ابتدا با شاهزاده فوزیه مصری ازدواج کرد و سپس تصمیم گرفت با «گابریلا» دختر پادشاه برکنار شده ایتالیا ازدواج کند. در دربار نیز تمام فشار بر این بود که «اعلیحضرت زن خارجی بگیرند»، اما موضوع با مخالفت آیتالله بروجردی خاتمه یافت. (9)
شاه حتی در بیماریهای پیش پا افتاده مانند دنداندرد از پزشکان ایرانی استفاده نمیکرد و برایش از سوییس دندانپزشک مخصوص میآوردند. (10)
شاه چنان به مردم ایران بیاعتنا بود که از مصاحبه با خبرنگاران داخلی اجتناب میکرد.
شاه علت سقوط خود را عقبافتادگی مردم ایران و «بزرگترین اشتباه» خود را سعی در پیش بردن «به زور به سوی استقلال و سلامت و فرهنگ و سطح زندگی و آسایش» ارزیابی کرده است. (11)
فریده دیبا، مادر فرح دیبا، در مورد خصوصیات دامادش میگوید: «محمدرضا، به دلیل تربیت غربیاش، مردم را کوچک و ذلیل و زبون میانگاشت و جان کلام اینکه افرادِ مقابل خود را فاقد شخصیت میخواست! اگر کسی در برابر او خودی نشان میداد، درجا کنار گذاشته میشد. او مایل بود هرکاری در مملکت انجام میشود، به حساب او گذاشته شود و دوست داشت همه نوکر و کارگزار او باشند... در ارتش نیز همین سیاست را دنبال میکرد. امرا و فرماندهان ارتش، مشتی افراد پیروپاتال و بهراستی بیعرضه بودند. محمدرضا بهویژه در ارتش سعی میکرد افراد بیعرضه و نوکرصفت و بلهقربانگو و حقیر را مصدر امور کند. من در مراسم رسمی یا میهمانیها میدیدم که چطور افسران عالیرتبه ارتش، حتی کفش محمدرضا را میبوسیدند... این افسران، فاقد هر نوع شخصیت بودند. » (12)
شاه وزیران خود را «الاغهایی» مینامید که به «دردی» نمیخورند. (13) او برای هر یک از زیردستان خود نامی تحقیرآمیز گذاشته بود و در دربار آنها را با این نامها صدا میزد. شاه، عقل منفصل خود و دوست دوران کودکی و نوکر وفادار خود یعنی ژنرال حسین فردوست را «خردوست» صدا میکرد و نوکری مانند ارتشبد نعمتالله نصیری را که به خاطر شاه دست به هر جنایتی میزد، «نعمت خرگردن» صدا میزد. (14) ملکه مادر علت انتخاب این نام را برای نصیری داشتن «گردن کلفتی مثل خر» میدانست. (15) ارتشبد عباس قرهباغی، رئیس ستاد مشترک ارتش شاهنشاهی ایران، با آن همه عظمت و یال کوپال، در دربار «عباس پشکل» خوانده میشد. (16)
شاه از محمود حاجبی رئیس فدراسیون تنیس روی میز و همنشین ثابت شاه در قمار میخواست که صدای خر در بیاورد. حاجبی با استادی تمام عرعر میکرد و حاضرین از خنده روده بر میشدند. (17)
قلی ناصری، دلقک معروف دربار که به کریم شیرهای اعلیحضرت معروف بود با ادای هویدا وی را سخت تحقیر میکرد. به گزارش فریده دیبا، در یک مهمانی که در کاخ شمس برگزار شده بود، قلی ناصری با تقلید صدا و حرکات هویدا سنگ تمام گذاشت و بهخصوص حرفهایی را زد و اداهای زنانهای را درآورد که مخنث بودن هویدا را نشان میداد. شاه و میهمانان فوقالعاده شاد شدند و خیلی زیاد خندیدند... هویدا رنگش سفید شده بود و بیچاره مثل کسی که برق او را گرفته باشد خشک و بیحرکت در جایش میخکوب شده بود. (18)
پی نوشت:
1. ر.ک : محمد باقر حشمت زاده، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران، ص ۳۴۳ .
2. اسدالله علم، پیشین، ج2، ص 609
3. فریده دیبا، دخترم فرح، ترجمهی الهه رئیس فیروز، انتشارات به آفرین، تهران، ص 338
4. همان، ص 392
5. تاج الملوک، آیرملو پهلوی، خاطرات ملکهی پهلوی، انتشارات به آفرین، تهران 1380، ص 332
6. همان، ص 352
7. همان، ص 354
8. علی شهبازی، محافظ شاه (خاطرات علی شهبازی)، پیشین، ص 234
9. اردشیر زاهدی، پیشین، صص 124-125
10. اسدالله علم، پیشین، ص 108
11. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ: ترجمه حسین ابوترابیان، مترجم، تهران 1371، ص 391
12. ر.ک : اصغر حیدری، جُبن ذاتی پهلویها، نشریه زمانه، ۱۷/۱۱/۸۴ .
13. همان، ص 657
14. فریده دیبا، ص 272
15. تاج الملوک، پیشین، ص 387
16. همان، ص 384
17. احمد علی انصاری، پس از سقوط، ص 55
18. فریده دیبا، پیشین،صص 116-117
مطالب مرتبط
بزک | خوی اشرافزادگی خاندان شاه
بزک | دیکتاتوری و خودبرتربینی محمدرضا شاه
بزک | اعترافات تکاندهنده خواهر شاه
بزک | گزارش سیا درباره مفاسد اخلاقی شاه
بزک | هوسبازیهای محمدرضا متاثر از توصیه مادر به فرزند!
بزک | خاندان قمارباز پهلوی
بزک | جشن 800 میلیون دلاری تخت جمشید
بزک | هواپیمای شاه؛ گنج سیار نامشروع!
بزک | رقم نجومی ثروت محمدرضا پهلوی چقدر بوده است؟