آثار سیاسی نماز با انس و حضور قلب

نماز دارای آثار عبادی و اخلاقی و اجتماعی و فرهنگی می باشد در این مقاله آثار سیاسی نماز را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
شنبه، 31 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار سیاسی نماز با انس و حضور قلب
مقدمه:
نماز، نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله، ستون دین و استوارترین تکیه گاه و یادآور «راه و مقصد» است. نماز، کلاس سیاسی، فرهنگی، معنوی و تربیتی است که در آن، تواضع و خشوع و صفا و خلوص و معرفت و کمال تدریس می شود.

در این مقاله به بخشی از آثار سیاسی نماز نظیر: نماز عامل تحکیم وحدت سیاسی، برقرارى وحدت اجتماعى، جامعه پذیرى افراد، شخیص و اطاعت از رهبرى، نتیجه نماز با ولایت، نتیجه نماز بی ولایت، نماز عبادى - سیاسى، نماز عبادى - سیاسى، منصبى بودن نمازجمعه، کیفر مخالفت با نمازجمعه، را مورد بحث و بررسی قرار می دیم

آثار سیاسی نماز با انس و حضور قلب، 
تأثیر سیاست بر اداره کشور مناسبات اجتماعی، حساسیت و پیچیدگی بیش از حد این مقوله را نشان می دهد به ویژه آن که سیاستمداران به بینش های مردم جهت می دهند و آن ها را در مسیر اهداف خود هدایت می کنند.
به همین دلیل است که حساسیت افکار عمومی در مقابل جریان های سیاسی بیشتر از مسایل علمی و فرهنگی است. اگر سیاست را به معنای تدبیر صحیح در امور جامعه بدانیم، در آن صورت در اندیشه اسلامی نماز و سیاست رابطه تنگاتنگی با هم خواهند داشت.

حتی نماز در حالت فردی نیز می تواند از ابعاد یک عمل سیاسی برخوردار باشد؛ زیرا قبول خداوند مستلزم عدم تسلیم در مقابل غیر او و به معنای تسلیم نشدن در مقابل طاغوت؛ یعنی حکومت استبدادی است، ولی برپایی نماز در حالت جماعت به نحو آشکارتری دارای بار سیاسی است.
 

نماز عامل تحکیم وحدت سیاسی

در یک حکومت دینی، وجود گروه های نمازگزار در جامعه، به عنوان یکی از پل های ارتباطی بین دولت و شهروندان است و زمینه روانی همکاری و هم اندیشی سیاسی را بین دولت و شهروندان نمازگزار افزایش می دهد.

تأثیر مثبت گروه های نمازگزار زمانی بر ما آشکارتر می شود که می بینیم نماز، هم در سطح خود و هم در سطح کلان بر استحکام، وفاق و جامعه پذیری افراد تأثیر فراوان دارد.

حضور نمازگزاران در نمازهای جماعت و جمعه می تواند از بروز اختلال در مناسبات سیاسی جامعه جلوگیری کند. در نتیجه، باعث سهولت در هدایت انرژی عاطفی جامعه، طراوت فرهنگی، تقویت تعهدات جمعی و تحکیم هویت گروهی می شود.

اگر مسئولان و دست اندرکاران جامعه از نمازگزاران واقعی باشند، زمینه برای پیدایش و گسترش گفتمان تفاهم آمیز حاکمیت با مردم، هموار می شود و به تبع آن تفاهم سیاسی و اعتماد متقابل نسبت به قضاوت، اجرا، تخصص و... محقق می شود.

افزون بر این، اگر این گفتمان سیاسی، واقعی و صادقانه بوده و زیر سایه نماز ایجاد شده باشد، چند پی آمد را به همراه خواهد داشت:

الف) به افزایش ظرفیت اجرایی و آگاهی مسئولان و مردم نسبت به امکانات، کمبودها، نیازها و اهداف جامعه می انجامد. این به نوبه خود باعث افزایش همدلی سیاسی و ملی می شود.

ب) وجود گفتمان مشترک سیاسی بین مردم و مسئولان باعث افزایش توان اقناع طرفین می شود و واقع بینی سیاسی را در آن ها افزایش می دهد.

ج) وجود گفتمان سیاسی برآمده از نماز، امکان جذب نیروهای مختلف در جامعه را که دارای توان مندی های لازم باشند، افزایش می دهد.

د) گفتمان سیاسی برآمده از نماز، زمینه پذیرش انتقادات سازنده را بین مسئولان و مردم فراهم ساخته و مانع بروز خشونت های سیاسی می شود. در نتیجه، قابلیت های جامعه برای حل مسالمت آمیز تضادها و اختلاف های داخلی افزایش می یابد.

ه) مانع از بروز خودسری مسئولان، سوء استفاده آن ها از قدرت و هرگونه کژرفتاری سیاسی در جامعه می شود.[1]

در مجموع، می توان گفت نماز مانع از تراکم و تمرکز قدرت زیاد و اعطا کننده اختیارات و آزادی های واقعی به جامعه است. در مقابل، تراکم و تمرکز قدرت زیاد باعث بی میلی سیاسی نمازگزاران و بیگانگی آن ها از نظام سیاسی می شود.[2]

نماز برقرارى وحدت سیاسی و اجتماعى 
نماز باعث بروز همکارى اجتماعى بین نمازگزاران مى شود؛ اگر این همکارى بین مردم در شئونات مختلف زندگى اجتماعى باشد و این همکارى ها افزایش یابد، زمینه براى انجام کارهاى خیر که جنبه عمومى دارد و همچنین، تعهدات اجتماعى نمازگزاران نسبت به جامعه افزایش مى یابد.

این گونه تعاملات اجتماعى که برخاسته از روحیه معنوى و خدامحورى است، تنها در بُعد مادى همچون کمک مالى به نیازمندان خلاصه نمى شود؛ بلکه در ابعاد مختلف عاطفى و معرفتى نیز مى باشد و هر چه این ابعاد گسترش بیشترى پیدا نمایند، میزان ناامیدى و انفعال اجتماعى در جامعه کمتر مى شود.[3]

نماز جامعه پذیرى سیاسی افراد
نماز به صورت مستقیم و غیرمستقیم در جریان جامعه پذیرى افراد تأثیر مى گذارد. تأثیر مستقیم نماز در جامعه پذیرى بدین صورت است که نمازگزاران با پذیرش و درونى ساختن ارزش هاى موجود در نماز، رفتارى مطابق با انتظارات جامعه اسلامى از خود بروز مى دهند.

تأثیر غیرمستقیم نماز در جامعه پذیرى بستگى به میزان تأثیر نماز و دین در سایر نهادها و نظام هاى اجتماعى در جامعه دارد.

با توجّه به تأثیر فراوان نماز و دین در نهادها و نظام هاى اجتماعى در جامعه اسلامى مى توان بیان نمود که نماز تأثیرى بنیادى در نهادها و نظام هاى اجتماعى جامعه داشته و به همین میزان، نماز تأثیر غیرمستقیم فراوانى بر جامعه پذیرى افراد دارد.[4]

نماز سیاسی و تشخیص و اطاعت از رهبرى
براى امام جماعت شرایطى گفته شده که در صورت وجود آن شرایط مى توان به وى اقتدا کرد. مشکل امروز مسلمانان آن است که نماز مى خوانند ولى رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاک هاى الهى اند.

با زبان از خداوند راه مستقیم مى خواهند، ولى در عمل بیراهه مى روند. امام جمعه و جماعت علاوه بر دارا بودن زهد و تقوا، باید شخصیت آگاه به مسایل روز و انسانى با بصیرت باشد در غیر این صورت نمى تواند جامعه اسلامى را به سمت کمال و پیشرفت رهنمون باشد.

امام باقر علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَهٍ یجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیهُ غَیرُ مَقْبُول»[5] ؛ «هر کسى که به خدا ایمان دارد و عبادت هاى طاقت فرسا هم انجام مى دهد ولى امام لایقى از طرف خدا ندارد، تلاشش بى فایده است».

در صورتى که مسئولین و دست اندکاران جامعه از نمازگزاران واقعى باشند و در مساجد حضور پیدا کنند.

این امر خود باعث ایجاد و افزایش تفاهم سیاسى و اعتماد متقابل مردم و مسئولان مى شود و از امکانات، محدودیت ها و قابلیت طرفین باخبر شده و زمینه پذیرش انتقادات سازنده بین مسئولین و مردم نیز فراهم مى گردد.[6]

کوتاه سخن این که از نظر «سیاسى» نماز و به خصوص نمازهاى جمعه و اعیاد نشانگر شکوه و اتحاد مسلمانان و همچنین زمینه ساز پویایى و رشد سیاسى جوامع اسلامى مى باشد.

و همین امور دست به دست هم مى دهد تا مسلمانان همواره براى مقابله با توطئه هاى دشمن آماده بوده و در نتیجه دشمنان اسلام را در پیاده نمودن نقشه هاى شومشان ناکام بگذارند.

نماز بی ولایت مقبول نیست.
رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «هر کس خدا را در میان رکن و مقام بایستد، نماز بخواند و روزه بگیرد، سپس بمیرد.

و در حالی که دشمن اهل بیت محمد علیهم السلام باشد، خدا را ملاقات کند، خداوند او را در آتش جهنم می‌اندازد».«حاکم نیشابوری» و «ذهبی» این حدیث را صحیح و در مرتبه روایات صحیح مسلم می‌دانند.

در روایات می خوانیم: اگر انسان تمام عمرش را به نماز مشغول باشد، آن هم در کنار کعبه در شهر مقدّس مکّه، ولی رهبری الهی را نپذیرد نمازش قبول نیست.

مشکل امروز مسلمانان آن است که نماز می خوانند ولی رهبرانشان افراد ترسو و وابسته و دست نشانده و بدون ملاک های الهی اند. با زبان از خداوند راه مستقیم می خواهند، ولی در عمل بیراهه می روند.

 نمازی  بی ولایت منیجه اش داعش است.
ستون دین نماز است ولی نماز بی ولایت نتیجه ای جز انحراف برای فرد ندارد.داعش و وهابی و سلفی ها هم نماز می خوانند، نتیجه قرائت بی ولایت توسط داعش و وهابی ها، قتل و خون ریزی توسط آنهاست.نتیجه نماز بی ولایت داعش و وهابیت می شود.

امنیت حال حاضر کشور به دلیل وجود ولایت است، با وجود همه مشکلات نعمت امنیت در جامعه را نباید نادیده گرفت. وجود ولایت در هر فرد و جامعه هدایت و سعادت آن فرد و جامعه است، شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی همه تربیت شده مکتب ولایت و رسالت هستند.

نماز عبادى - سیاسى جمعه
در میان نمازهاى واجب، مى توان از نمازجمعه به عنوان نماز عبادى سیاسى یاد کرد زیرا:

١. نمازجمعه از شئوون حاکم اسلامى است و امام جمعه مناطق مختلف را نیز امام مسلمانان باید حکم دهد و تعیین کند.
٢. نمازجمعه را باید به جماعت اقامه کرد و اگر تا شعاع یک فرسخ در یک فرسخ نمازجمعه دیگرى برگزار شود، باطل است.
٢. آنان که از روى مخالفت و یا سهل انگارى در نمازجمعه شرکت نمى کنند، در روایات گوناگون مورد تهدید جدى قرار گرفته اند.

٣. دو رکعت از نماز را برداشته و به جاى آن دو خطبه گذاشته اند تا خطیب جمعه که همان امام و امیر جامعه اسلامى است با مردم سخن گفته، آنان را در جریان اخبار و حوادث جهان و رویدادهاى کشور اسلامى بگذارد.

4. به هنگام برگزارى نمازجمعه همه باید کارها را تعطیل کرده، به سوى نمازجمعه بشتابند.
5. نمازجمعه بر افراد ناتوان و کسانى که جهاد از آنان برداشته شده واجب نیست، و در نتیجه همچون جهاد با این نماز برخورد شده است.
6. امام جمعه باید بر سلاح و یا عصا تکیه زده با مردم سخن بگوید و این خود نوعى ابراز وجود و قدرت نمایى در برابر دشمنان و بیگانگان است.

حضرت امام خمینى قدس سره بارها در فرمایشات و سخنرانى ها از نمازجمعه به عنوان یک نماز عبادى سیاسى یاد کرده اند:
- نمازجمعه یک عبادت سرتاپا سیاسى است. .[7]

- نمازجمعه عبادت است، لکن عبادتى که مدغم در سیاست است، سیاست در عبادت مدغم است. .[8]
- در هر هفته یک اجتماع بزرگ، از همه [مردم، در یک محل تشکیل مى شود] و نمازجمعه که مشتمل دو خطبه است که در آن خطبتین باید مسائل روز،

احتیاجات کشور، احتیاجات منطقه و جهات سیاسى، جهات اجتماعى، جهات اقتصادى طرح شود و مردم مطلع بشوند بر این مسائل. .[9]

منصبى بودن نمازجمعه
بسیارى از فقیهان عالى قدر شیعه با استناد به احادیث و روایات وارده از رسول خدا صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام بر این باورند.

که یکى از شرایط اقامۀ نمازجمعه آن است که باید توسط شخص رسول خدا صلى الله علیه و آله و یا امام معصوم علیهم السلام و یا آن کس که از سوى امام معصوم منصوب شده اقامه گردد، وگرنه به جاى آن لازم است نماز ظهر خوانده شود.

«عمانى، اسکافى - نخستین کسى که فقه شیعه را تبویب فرموده -، شیخ مفید و شاگردشان مرحوم علم الهدى، سید مرتضى و شاگرد ایشان شیخ الطایفه، مرحوم شیخ طوسى در غالب کتبشان و مرحوم سلّار در مراسماین مطلب را اشاره فرموده اند.

همچنین مرحوم حلّى در سرائر و ابن زهره در غنیه تا برسد به طبقه اوّل متأخرین مثل علّامه و محقق همه تصریح به منصبى بودن نمازجمعه فرموده اند و ادّعاى اجماع نسبت به آن کرده اند.

بلى از طبقۀ دوم متأخرین مثل شهیدین و بعد از ایشان احتمالات دیگر به چشم مى خورد و قول به وجوب عینى، تعیینى و قول به حرمت دیده مى شود.

ولى ملاحظه کلمات اساطین قدما بر این فتواستکه نمازجمعه منصبى، و از شئون ولایت و مخصوص به وجود امام عادل و بسط ید اوست.


نقل شده است که مرحوم وحید بهبهانى، تعداد اجماعات قدما را به چهل نقل رسانده، یعنى چهل نقل اجماع از اساطین قدما را به دست آورده است.

بنابراین ادّعاى قطع به اتفاق قدما به منصبى بودن نمازجمعه مجازفه نیست، بلکه کمتر مسأله اى در فقه به این نحو اتفاق مى افتد و مى توان اجماع مصطلح - اتفاق فقها کاشف از قول معصوم علیه السلام را - در این مسأله تمام دانست» . [10]

همچنین اگر مرورى بر تاریخ برگزارى نمازجمعه از صدر اسلام تاکنون داشته باشیم، به خوبى آشکار است که رسول خدا صلى الله علیه و آله در سیزده سالى که در مکه حضور داشتند نمازجمعه را اقامه ننمودند، ولى پس از ورود به مدینه بوده است.

و آغاز تشکیل حکومت اسلامى از نخستین برنامه هاى رسول خدا صلى الله علیه و آله برقرارى نمازجمعه و اقامۀ آن توسط شخص آن حضرت بود.

پس از رحلت آن حضرت نیز، در دوران چهار سال و اندى که امیرمؤمنان على علیه السلام حکومت داشتند، نمازجمعه اقامه مى شد امّا از آن زمان تاکنون، در تاریخ اسلام دیده نشده است که یکى از امامان معصوم علیهم السلام نمازجمعه اقامه کرده باشند.

دلیلش این است که آنان مبسوط الید نبوده و چون حکومت را دیگران غاصبانه دراختیار گرفته بودند و در نتیجه نمازجمعه وسیله اى براى سوءاستفاده دشمنان اسلام و اهل بیت گردید.

لذا از اقامه نمازجمعه خوددارى مى کردند. البته از اینکه در طول تاریخ نمازجمعه و اقامه آن، همیشه در اختیار خلفا و حکومت ها بوده است نیز مى توان این نکته را استفاده کرد که نمازجمعه، یک نماز حکومتى و منصبى است.

علاوه بر این، مرحوم شیخ مفید یکى از دلایل عقلى، بر امامت حضرت ولىّ عصر - ارواحنافداه - را اقامۀ نمازجمعه برمى شمرد:

وَمِنْ ذلِکَ ما یَقْتَضِیهِ الْعَقْلُ بِالْاِسْتِدْلالِ الصَّحِیحِ مِنْ وُجُودِ إمامٍ مَعْصُومٍ کامِلٍ غَنِیٍّ عَنْ رَعایاه فِی الْأحْکامِ وَالْعُلُومِ فِی کُلِّ زَمانٍ، لاِستِحالَةِ خُلُوِّ الْمُکَلَّفِینَ مِنْ سُلْطانٍ یَکُونُونَ بِوُجُودِهِ أقْرَبُ إلَى الصَّلاحِ وَداعٍ لِلْغُواهِ، مُعَلِّمٍ لِلْجُهّال، مُنَبِّهٍ لِلْغافِلِینَ، مُحَذِّرٍ لِلضَّلالِ، مُقِیمٍ لِلْحُدُودِ، مُنْفِذٍ لِلْأحْکامِ، فاصِلٍ بَیْنَ أهْلِ الْاخْتِلافِ، ناصِبٍ لِلْأُمَراءِ، سادٍّ لِلثُّغُورِ، حافِظٍ لِلْأمْوالِ، حامٍ عَنْ بَیْضَةِ الْإِسْلامِ، جامِعٍ لِلنّاسِ فِی الْجُمُعَةِ وَالْاَعْیادِ.[11]

از جمله دلایل، چیزى است که عقل با دلایل صحیح و درست به آن حکم مى کند که در هر زمان لازم است امام معصوم و کاملى باشد که از مردم در فراگیرىاحکام و دانش ها، بى نیاز باشد.

زیرا ممکن نیست زمانى فرا رسد که تکلیف یافتگان، بدون حاکم و سلطانى باشند که آنان به وسیله او به صلاح و درستى نزدیک تر و از فساد و تباهى دور نشوند.

باید امام معصومى باشد که آموزنده نادانان، هشیارکننده غافلان و بى خبران، بیم دهنده گمراهان، اقامه کننده حدود، اجراکننده احکام، پایان دهنده اختلاف ها، گمارندۀ امیران، مسلط و حافظ مرزها، نگاهبان دارایى ها، حمایت کننده کیان اسلام و گردآورندۀ مردم در جمعه ها و عیدها باشد.

على علیه السلام فرمود:
لا یَصِحُّ الْحُکْمُ وَلَا الْحُدُودُ وَلَا الْجُمُعَةُ إلّا بِإِمامٍ.[12]
صحیح نیست قضاوت کردن، اجراى حدود و اقامه نمازجمعه، جز به وسیله امام.

همچنین در حدیثى دیگر آمده است:
إِنَّ الْجُمُعَةَ وَالْحُکُومَةَ لِإمامِ المُسْلِمِینَ.[13]
اقامه نمازجمعه و قضاوت کردن از آنِ امام مسلمانان است.
این دو روایت نیز دلیل روشنى بر منصبى بودن نمازجمعه است.

امام سجاد علیه السلام در دعاى 4٨ صحیفه سجّادیّه فرمود:
اللّهُمَّ! اِنَّ هذَا الْمَقامَ لِخُلَفائِکَ وَاصْفِیائِکَ وَمَواضِعَ اُمَنائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِها قَدِ ابتَزُّوها.بارخدایا! همانا این مقام - یعنى نمازجمعه و عید قربان - از آنِ جانشینان و برگزیدگان تو است.

و جایگاه امناى بلندپایه تو است که ویژۀ آنها نمودى، و ایشان را به آن اختصاص و برترى بخشیدى، که به تحقیق غاصبان و ظالمان به حقوق پیشوایان دین - خلفاى بنى امیه - این مقام را غصب کرده و به ظلم و ستم در اختیار گرفتند.

سپس امام سجاد علیه السلام ادامه مى دهد:
حَتّى عادَ صِفْوَتُکَ وخُلَفاؤُکَ مَغْلُوبِینَ مَقْهُورِینَ مُبْتَزِّینَ، یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلاً و کِتابَکَ مَنْبُوذاً، وفَرائِضَکَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهاتِ اَشْراعِکَ وسُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکةً.

تا جایى که برگزیدگان و جانشینان تو مغلوب و مقهور شدند و حق آنها از دستشان رفت، مى نگرند که حکم تو تبدیل گشته، و کتاب تو را متروک ساخته، و واجبات تو را از اهداف و مقاصد حقیقى آن دور ساخته و تحریف نموده، و سنت هاى پیامبر تو را ترک و رها ساخته اند.

على بن ابى طالب علیه السلام در تعبیرى هشداردهنده فرمود:ثَلاثَةٌ إنْ أنْتُمْ خالَفْتُمْ فِیهِنَّ أئِمَّتَکُمْ هَلَکْتُمْ: جُمُعَتُکُمْ، وَجِهادُ عَدُوِّکُمْ وَمَناسِکُکُمْ. [14]

سه چیز است که اگر با پیشوایانتان در آنها به مخالفت برخیزید خود را هلاک و نابود ساخته اید: نمازجمعه؛ جهاد با دشمنان و مناسک حج.

از مجموع روایاتى که در این بخش ذکر شد، به خوبى مى توان فهمید که نمازجمعه، با حکومت و رهبرى جامعۀ اسلامى ارتباطى مستقیم و تنگاتنگ دارد و علاوه بر ابعاد عبادى و تربیتى، نمازى است سیاسى که در آن، حاکم اسلامى مستقیماً با مردم روبه رو شده، مسائل مبتلابه جامعه را با آنان در میان مى گذارد.

کیفر مخالفت با نمازجمعه
على علیه السلام فرمود:
ثَلاثَةٌ إنْ أَنْتُمْ خالَفْتُمْ فِیهِنَّ أَئِمَّتَکُمْ هَلَکْتُم:
جُمُعَتُکُمْ، وَجِهادُ عَدُوِّکُمْ وَمَناسِکُکُمْ.[15]

سه چیز است که اگر شما در آنها با پیشوایان خود مخالفت کنید نابود مى شوید: نمازجمعه؛ جهاد با دشمن و مناسک حج.رسول خدا صلى الله علیه و آله به قومى که از شرکت در نمازجمعه خوددارى مى کردند، فرمود:

لَقَدْ هَمَمْتُ أنْ آمُرَ فِتْیانِی أنْ یَجْمَعُوا حُزَماً مِنْ حَطَبٍ ثُمّ أَنْطَلِقَ، فاُحَرِّقَ عَلىٰ قَوْمٍ بُیُوتَهُمْ، لایَشْهَدُون الْجُمُعَةَ. [16]

به تحقیق تصمیم گرفتم به جوانان خود امر کنم تا پشته هایى از هیزم گرد آورند. سپس کنار خانه کسانى که در نمازجمعه حاضر نمى شوند فرو ریخته، آنجا را به آتش بسوزانم.

در حدیثى دیگر آمده است: نمازى که تصمیم داشت رسول خدا صلى الله علیه و آله به خاطر ترک آن خانه هاى متخلفان را بسوزاند، نمازجمعه بود. [17]

تذکر این نکته ضرورى است: گرچه پیامبر صلى الله علیه و آله چنین اقدامى را انجام نداد، ولى این عکس العمل تند، بیانگر اهتمام آن حضرت به برگزارى هرچه بهتر و باشکوه تر نماز عبادى - سیاسى جمعه بوده است.

مرحوم شهید ثانى نیز از قول رسول خدا صلى الله علیه و آله این چنین نقل کرده است که حضرت فرمود:لَیَنْتَهِیَنَّ أقْوامٌ عَنْ وَدْعِهِمُ الْجُمُعاتِ أوْ لَیُخْتَمَنَّ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ ثُمَّ لَیَکُونُنَّ مِنَ الْغافِلِینَ.[18]

باید اقوام و گروه هاى مختلف مردم، از شرکت نکردن در نمازهاى جمعه بازداشته شوند، وگرنه خداوند بر دل هاى آنان مهر زده و در شمار غافلان قرار خواهند گرفت.

نتیجه:
نماز، رکن اصلی دین است و باید اصلی ترین جایگاه را در زندگی مردم داشته باشد. حیات طیّبه انسان در سایۀ حاکمیّت دین خدا، وقتی حاصل خواهد شد که انسانها دلِ خود را با یادِ خدا زنده نگهدارند .

و با کمک آن بتوانند با همۀ جاذبه های شرّ و فساد مبارزه کنند و همۀ بُت ها را بشکنند و دست تطاول همه شیطان های درونی و بُرونی را از وجود خود قطع کنند. این همان بعد سیاسی نماز است بخصوص در نماز جمعه که سیاسی عبادی می باشد.

این ذکر و حضور دائمی فقط به برکت نماز حاصل می شود. و نماز در حقیقت پشتوانۀ مستحکم و ذخیرۀ تمام نشدنی در مبارزه ئی است که آدمی با شیطان نفس خود که او را به پَستی و زَبونی می کشد، و شیطان های قدرت که با زَر و زُور، او را وادار به ذلّت و تسلیم می کنند،.

هیچ وسیله ئی مستحکم تر و دائمی تر از نماز برای ارتباط میان انسان با خدا نیست، مبتدی ترین انسانها رابطۀ خود با خدا را بوسیلۀ نماز آغاز می کنند.جامعه اسلامی حکومتی است که از این بعد سیاسی نماز جهت روشنگری سیاسی ملت استفاده می کند.
 

پی نوشت ها:

1- همان، صص 162-164.
2- همان، صص 169-173.
3. علیرضا وحدت پناه، نماز و جامعه شناسى، ستاد اقامه نماز و احیاى زکات، بهار ۸۴، دوم، ص ۱۶۴.
4. همان، ص ۵۳.
5. الکافى، ج ۱، ص ۱۸۳.
6. علیرضا وحدت پناه، نماز و جامعه شناسى، ص ۱۶۲.
7 . صحیفه نور، ج ١٨، ص ٢٧6
8. همان، ج ٣، ص ١٢٠
9. صحیفه نور، ج ٨، ص ٢64
10 . مباحثى پیرامون نمازجمعه، ص ١٨٧
11 . ارشاد مفید، ص ٣4٢
12 . مستدرک الوسائل، ج 6، ص ١٣
13 . جواهر الکلام، ج ١١، ص ١5٨
14. مستدرک الوسائل، ج 6، ص ٧
15. همان، ص ٧
16. سنن بیهقى، ج 4، ص ١٧٠
17 . المصنف، ابن ابى شیبه، ج ٢، ص 6٢
18 . وسائل الشیعه، ج ٧، ص ٣٠٢
 

منبع:
علی قاضی عسکر، نماز جمعه، تهران: نشرمشعر، 1390.
نمازگزاری تا انس با نماز (1)
http://hawzeh.thaqalain.ir/
https://www.mehrnews.com/news/4758414
https://www.pasokhkadeh.ir/34230
https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/51407

*این مقاله در تاریخ 1401/7/17 بروزرسانی شده است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط