لبخند، بال و پر زنان
روی لبهای ابیطالب نشست
خوب یادم هست که قنداقهای
داشت غرق بوسه میشد روی دست
بر زمین بال فرشته پهن بود
آسمان، شعر امامت میسرود
غنچهای در قلب کعبه میشکفت
عطر گل در کوچهها پیچیده بود
با صدایش زنده شد عطر بهار
در رگ گلبوتههای مخملی
اولین آیینهی باغ خدا
آمد و مادر صدایش زد "علی"
حمید هنرجو
خوب یادم هست که قنداقهای
داشت غرق بوسه میشد روی دست
بر زمین بال فرشته پهن بود
آسمان، شعر امامت میسرود
غنچهای در قلب کعبه میشکفت
عطر گل در کوچهها پیچیده بود
با صدایش زنده شد عطر بهار
در رگ گلبوتههای مخملی
اولین آیینهی باغ خدا
آمد و مادر صدایش زد "علی"
حمید هنرجو