سرود ملي ايران
طبق معمول آن روزگار، دربار مداخله كرد و به ارتش دستور داده شد تا در اين زمينه اقدام كند. انجام اين امر، به عهده سالار معزز، رئيس موزيك نظام گذاشته شد. رضا نيازمند در فصلنامه رهآورد چاپ آمريكا در شماره 34 ماجراي ساخته شدن سرود ملي ايران را چنين شرح داده است:
«تشكيل انجمنهاي ادبي از اوايل مشروطيت متداول شد. در آن زمان وثوقالدوله كه علاقه زيادي به شعر و ادب فارسي داشت، جلساتي براي موضوعات ادبي تشكيل داده بود اين انجمنها در اوايل سلطنت رضاشاه رونق گرفت و حدود 17 انجمن ادبي در تهران تشكيل شد، مانند انجمن ادبي حكيم نظامي كه روزهاي چهارشنبه در منزل وحيد دستگردي در خيابان عينالدوله (ايران) تشكيل ميشد. انجمن يا محفل ادبي فرهنگ در منزل آقاي فرهنگ، انجمن دانشوران روزهاي شنبه در منزل آقاي عادل خلعتبري، انجمن آذرآبادگان به رياست آقاي ديهيم نماينده تبريز، انجمن كاوه روزهاي شنبه در منيريه، منزل شاهزاده سيفالله ميرزا و انجمن ادبي شيخالرئيس كه شبهاي جمعه برگزار ميشد، «شيخالرئيس كه نام اصلي او شاهزاده محمدهاشم بود، قبلاً در خراسان معلم عبدالحسين تیمورتاش بود بعداً به سمت نماينده مجلس انتخاب شد و به تهران آمد و اين انجمن را تشكيل داد.»
ملكالشعراي بهار، تيمورتاش، رشيد ياسمي، عباس اقبال آشتياني، سعيد نفيسي هم هر هفته متفقاً انجمني داشتند به نام انجمن دانشكده كه مطالب مورد بحث، نخست ادبي بود و به تدريج سياسي شد.
مهمترين انجمن آن روزها، انجمن ادبي بود كه وحيد دستگردي، شاهزاده افسر، اديبالسلطنه سميعي، حاج ميرزا يحيي دولتآبادي، سرمد، شهريار، پارسا تويسركاني، پروين اعتصامي و پژمان بختياري آن را تشكيل داده بودند.
در اين موقع رضا شاه تصميم گرفت به مسافرت تركيه برود. به او اطلاع دادند كه در آن جا براي او سرود ملي خواهند نواخت. چون ايران سرود ملي نداشت. رضا شاه دستور داد به انجمن ادبي ايران تكليف كنند، سرود ملي تهيه شود. موضوع در انجمن مطرح شد ولي اعضاء نميدانستند كه چگونه سرود ملي تهيه نمايند. ابتدا تصميم گرفتند. سرودهاي ساير ممالك را گوش دهند تا معلوم شود سرود ملي چيست و متضمن چه مطالبي است، سپس شعرهايي بسرايند و با آهنگ بياميزند. قرار شد آقاي مينباشيان در انجمن حضور يابد و در اين مورد راهنمايي كنند. آقاي مينباشيان (غلامرضا خان سالار معزز) در مدرسه موزيك كه شعبهاي از دارالفنون بود تحت نظر «موسيو لومر» فرانسوي تحصيل موسيقي كرده بود و سپس معلم موسيقي و بعد رياست كل موزيك نظام را بر عهده داشت. او با ياري مزينالدوله كتاب همآهنگي و سازشناسي و موسيقي نظامي را ترجمه كرده و تا درجه سرتيپي بالا رفته بود ـ و در موقع نام خانوادگي، او نام مينباشيان را براي خود انتخاب كرده بود. او پيانو خوب مينواخت، تصنيفها و سرودهاي خوبي درست كرد، سرود مدرسه آمريكاييهاي تهران را او تصنيف كرده و مارشهاي نظامي و سرودهاي نظامي زيادي از او باقي است. يكي از بهترين سرودهاي او اين است:
خيزـ همتي گمار اكنون
عالمي نما پرخون ـ بيدريغ
ترك جان كن ـ تا به كي درنگ
سربه تن نزيبد باشدـ ار به ننگ
در جلسه انجمن قرار شد شاهزاده افسر و مينباشيان با هم سرود بسازند، بدين ترتيب كه شعر آن را شاهزاده افسر تهيه كند و آهنگ آن را مينباشيان. به زودي سرود شاهنشاهي آماده شد و به دربار تقديم گرديد كه به نظر رضاشاه برسد. شاه پس از شنيدن شعر و آهنگ دو جاي آن را اصلاح كرد. يكي اينكه گفته شده بود: از اجنبي جان ميستانيم ـ كه رضا شاه گفت : از دشمنان جان ميستانيم. ديگر كلمه شهنشه بود كه گفته شده بود: شهنشه زنده بادا ـ كه رضا شاه تغيير به شاهنشه ما زنده بادا ... بدين طريق سرود ملي ايران تهيه گرديد.»
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی /س
«تشكيل انجمنهاي ادبي از اوايل مشروطيت متداول شد. در آن زمان وثوقالدوله كه علاقه زيادي به شعر و ادب فارسي داشت، جلساتي براي موضوعات ادبي تشكيل داده بود اين انجمنها در اوايل سلطنت رضاشاه رونق گرفت و حدود 17 انجمن ادبي در تهران تشكيل شد، مانند انجمن ادبي حكيم نظامي كه روزهاي چهارشنبه در منزل وحيد دستگردي در خيابان عينالدوله (ايران) تشكيل ميشد. انجمن يا محفل ادبي فرهنگ در منزل آقاي فرهنگ، انجمن دانشوران روزهاي شنبه در منزل آقاي عادل خلعتبري، انجمن آذرآبادگان به رياست آقاي ديهيم نماينده تبريز، انجمن كاوه روزهاي شنبه در منيريه، منزل شاهزاده سيفالله ميرزا و انجمن ادبي شيخالرئيس كه شبهاي جمعه برگزار ميشد، «شيخالرئيس كه نام اصلي او شاهزاده محمدهاشم بود، قبلاً در خراسان معلم عبدالحسين تیمورتاش بود بعداً به سمت نماينده مجلس انتخاب شد و به تهران آمد و اين انجمن را تشكيل داد.»
ملكالشعراي بهار، تيمورتاش، رشيد ياسمي، عباس اقبال آشتياني، سعيد نفيسي هم هر هفته متفقاً انجمني داشتند به نام انجمن دانشكده كه مطالب مورد بحث، نخست ادبي بود و به تدريج سياسي شد.
مهمترين انجمن آن روزها، انجمن ادبي بود كه وحيد دستگردي، شاهزاده افسر، اديبالسلطنه سميعي، حاج ميرزا يحيي دولتآبادي، سرمد، شهريار، پارسا تويسركاني، پروين اعتصامي و پژمان بختياري آن را تشكيل داده بودند.
در اين موقع رضا شاه تصميم گرفت به مسافرت تركيه برود. به او اطلاع دادند كه در آن جا براي او سرود ملي خواهند نواخت. چون ايران سرود ملي نداشت. رضا شاه دستور داد به انجمن ادبي ايران تكليف كنند، سرود ملي تهيه شود. موضوع در انجمن مطرح شد ولي اعضاء نميدانستند كه چگونه سرود ملي تهيه نمايند. ابتدا تصميم گرفتند. سرودهاي ساير ممالك را گوش دهند تا معلوم شود سرود ملي چيست و متضمن چه مطالبي است، سپس شعرهايي بسرايند و با آهنگ بياميزند. قرار شد آقاي مينباشيان در انجمن حضور يابد و در اين مورد راهنمايي كنند. آقاي مينباشيان (غلامرضا خان سالار معزز) در مدرسه موزيك كه شعبهاي از دارالفنون بود تحت نظر «موسيو لومر» فرانسوي تحصيل موسيقي كرده بود و سپس معلم موسيقي و بعد رياست كل موزيك نظام را بر عهده داشت. او با ياري مزينالدوله كتاب همآهنگي و سازشناسي و موسيقي نظامي را ترجمه كرده و تا درجه سرتيپي بالا رفته بود ـ و در موقع نام خانوادگي، او نام مينباشيان را براي خود انتخاب كرده بود. او پيانو خوب مينواخت، تصنيفها و سرودهاي خوبي درست كرد، سرود مدرسه آمريكاييهاي تهران را او تصنيف كرده و مارشهاي نظامي و سرودهاي نظامي زيادي از او باقي است. يكي از بهترين سرودهاي او اين است:
خيزـ همتي گمار اكنون
عالمي نما پرخون ـ بيدريغ
ترك جان كن ـ تا به كي درنگ
سربه تن نزيبد باشدـ ار به ننگ
در جلسه انجمن قرار شد شاهزاده افسر و مينباشيان با هم سرود بسازند، بدين ترتيب كه شعر آن را شاهزاده افسر تهيه كند و آهنگ آن را مينباشيان. به زودي سرود شاهنشاهي آماده شد و به دربار تقديم گرديد كه به نظر رضاشاه برسد. شاه پس از شنيدن شعر و آهنگ دو جاي آن را اصلاح كرد. يكي اينكه گفته شده بود: از اجنبي جان ميستانيم ـ كه رضا شاه گفت : از دشمنان جان ميستانيم. ديگر كلمه شهنشه بود كه گفته شده بود: شهنشه زنده بادا ـ كه رضا شاه تغيير به شاهنشه ما زنده بادا ... بدين طريق سرود ملي ايران تهيه گرديد.»
منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی /س