((ورزش زورخانه اى )) که به آن ((ورزش باستانى )) نیز اطلاق مى گردد، ورزشى است که کاملا بعد مذهبى داشته و به سختى با مذهب در آمیخته ، به گونه اى که اگر بخواهیم ورزش زورخانه اى را از مذهب جدا سازیم، دیگر ماهیت خود را از دست داده ، و ورزش زورخانه اى نخواهد بود.
در این ورزش ، تنها به تقویت جسم توجه نشده ، بلکه تقویت روح و روان و تربیت مذهبى و اخلاقى جوانان نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است . در این ورزش ، ورزش کاران یاد مى گیرند که پایان بدن ، بلکه قبل از بدن، ایمان خود را تقویت نموده ، و هر چه بر قوت و قدرت بدنى و رزمى آنان افزوده مى گردد، تواضع آنان نیز فزونى یابد.
ورزش کاران - بنابر آن چه که اسلام آموزش داده - در زورخانه اى که بر مبناى تعلیمات اسلام و اهل بیت رسول خدا (ص ) بنا شده ، متوجه مى شوند که ((ورزش ، هدف نیست ))، بلکه وسیله اى است براى بیش تر و بهتر خدمت نمودن به خدا و خلق خدا و مى فهمند که ((قوى ترین مردم کسى است که بر هواهاى نفسانى خود غلبه نموده به هنگام خشم ، آن را فرو برده و به گاه غلبه بر خصم ، عفو را شکرانه نعمت پیروزى که خدا به آنان عطا فرموده قرار دهد.)).
پوریاى ولى ، یکى از پیروان راستین حضرت على علیه السّلام - که شاید بتوان وى را بنیان گذار ورزش زورخانه اى دانست - در باره قهرمان واقعى مى گوید:
گر بر سر نفس خود امیرى مردى
بر کور و کر ار نکته نگیرى مردى
مردى نبود فتاده را پاى زدن
گر دست فتاده اى بگیرى مردى
گر مرد رهى ، نظر به ره باید داشت
خود را نگه از کنار چه باید داشت
در خانه دوستان چو گشتى محرم
دست و دل و دیده را نگه باید داشت
در این رشته ورزشى ، همه چیز: اشعار، آداب ، تشویق ها، شکل ساختمان زورخانه ، شکل گود و تعداد اضلاع آن ، ساعات تمرین و حتى شمارش حرکات ورزشى و... رنگ مذهبى دارد، از این رو مى توان زورخانه را یک مکتب دانست .
ورزش در زورخانه ، با نام خدا و ذکر ائمه اطهار آغاز (شده ) و پایان مى گیرد. در گذشته نه چندان دور، پهلوانان ... نه تنها پرورش جسم را به جوانان مى آموختند، بلکه درس آزادى ، انسانیت ، تقوا و پرهیزکارى به آنان
داده و مسائل شرعیه را نیز گوشزد مى کردند.[1]
پی نوشت:
[1] مهدى عباسى ، تاریخ ورزش باستانى و کشتى پهلوانى ایران ، ص 20.منبع: حوزه نت