سکولاریسم و دولت منتظر
نویسنده: عبدالحسین خسروپناه
واژه سکولاریسم پس از چالش میان کلیسا و جامعه وارد اندیشة سیاسی غرب شد و در طیف وسیعی از الحاد تا پذیرش دین در اروپا ظهور کرد که مهمترین هدف آن رها سازی کلیسا از حاکمیت سیاسی بوده است. سکولاریسم به معنای جدا شدن دین از دنیا و سکولاریزاسیون به معنای دنیوی کردن و جدا انگاری دین و دنیا و دین زدایی است. جدا انگاری دین از دنیا فرآیندی است که طی آن وجدان دینی فعالیتهای دینی و شعارهای دینی اعتبار و اهمیت خود را از دست میدهند. و در واقع دین در عمل کرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده میشود.
رواج سکولاریزاسیون به تمایز نهادهای اجتماعی و فعالیت تشکیلات انسانی و پیش فرضیهای ماورای طبیعی انجامید و به جداسازی دین و دنیا شناخته شد. و دین فقط به ارتباط انسان با ماورای طبیعت اختصاص یافت. به هر جهت میتوان از مهمترین شاخصهها و ویژگیهای سکولاریسم به جدایی دین از دولت ـ تساوی میان زن و مرد در قانون ـ حاکمیت و مشروعیت حکومت از ملت و آزادی دین از سیطرهی دولت و دولت از سیطرهی دین اشاره کرد.
اما عوامل و دلایل پیدایش سکولاریسم در مغرب زمین در نگاه به عوامل درون دینی از آموزههای متون دینی مسیحیان و نیز رفتارها و عمل کردهای روحانیان مسیحی، و به عوامل بیرون دینی خارج از سنت، مسیحیان تقسیم میشوند، که میتوان در علل تحقق سکولاریسم به موارد ذیل پرداخت.
۱ – جداانگاری دین از نهاد سیاست در مسیحیت و اناجیل اربعه و رهبران کلیسا
۲ – فقدان قوانین حکومتی و اجتماعی در متون مقدس مسیحیت
۳ – جزمیت گرایی افراطی کلسیای قرون وسطی و تعارض و چالش میان علم و دین با گسترش علوم طبیعی
۴ – جریان نهضت رفرمیسم در راستای کاهش نفوذ مذهب و دین در شئون زندگی اجتماعی
۵ – فقر و ناتوانی کلیسا در پاسخ به شبهات کلامی و فلسفی و نارسائی تعالیم انجیل و مسیحیت
سکولاریسم در غرب فقط زاییدهی افکار بداندیشان و دین ستیزان نبود بلکه خاستگاههای انسان شناسانه، معرفت شناسانه و دین شناسانه سکولاریسم را در نهایت به مثابه یک ایدئولوژی در عصر مدرنیته در آورده است. به عبارت دیگر علاوه بر بنیادهای اجتماعی و عوامل جامعه شناختی سکولاریسم باید به بینادهای نظری و فکری این فرآیند نیز توجه داشت که اومانیسم، علم گرایی، عقل گرایی، نمونههایی از آن است.
اما دولت منتظر به هیچ وجه با سکولاریسم هماهنگی ندارد. زیرا نظریه سکولاریسم با هیچ یک از ساحتهای اسلام سازگاری ندارد. و سیره عملی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و پیشوایان معصوم به شدت باسکولاریسم در تضاد است علاوه بر این که قوانین اسلامی در عرصههای اقتصاد، حقوق، ریاست، مدیریت اخلاق، تربیت و غیره نیز نافی این ادعاست.
دولت منتظر همانند حکومت جهانی مصلح ماهیتی ضد سکولاریستی باید داشته باشد چرا که قیام امام (علیه السلام) همراه با تشکیل حکومت دینی و دولت اسلامی است و احادیث بسیاری بر حضور حضرت مهدی (عج) در حیات اجتماعی انسانها دلالت دارد که تمام این موارد با سکولاریسم ناسازگار است. علاوه بر آن دولت منتظر با مبانی سکولاریسم از جمله کثرتگرایی دینی نیز در چالش است.
البته مخالفت دولت منتظر با سکولاریسم به معنای مخالفت با علم و تعقل نیست بلکه با سکولاریسم و علم گرایی نافی وحی، مخالفت میکند.
منبع:http://monjee.com
/س
رواج سکولاریزاسیون به تمایز نهادهای اجتماعی و فعالیت تشکیلات انسانی و پیش فرضیهای ماورای طبیعی انجامید و به جداسازی دین و دنیا شناخته شد. و دین فقط به ارتباط انسان با ماورای طبیعت اختصاص یافت. به هر جهت میتوان از مهمترین شاخصهها و ویژگیهای سکولاریسم به جدایی دین از دولت ـ تساوی میان زن و مرد در قانون ـ حاکمیت و مشروعیت حکومت از ملت و آزادی دین از سیطرهی دولت و دولت از سیطرهی دین اشاره کرد.
اما عوامل و دلایل پیدایش سکولاریسم در مغرب زمین در نگاه به عوامل درون دینی از آموزههای متون دینی مسیحیان و نیز رفتارها و عمل کردهای روحانیان مسیحی، و به عوامل بیرون دینی خارج از سنت، مسیحیان تقسیم میشوند، که میتوان در علل تحقق سکولاریسم به موارد ذیل پرداخت.
۱ – جداانگاری دین از نهاد سیاست در مسیحیت و اناجیل اربعه و رهبران کلیسا
۲ – فقدان قوانین حکومتی و اجتماعی در متون مقدس مسیحیت
۳ – جزمیت گرایی افراطی کلسیای قرون وسطی و تعارض و چالش میان علم و دین با گسترش علوم طبیعی
۴ – جریان نهضت رفرمیسم در راستای کاهش نفوذ مذهب و دین در شئون زندگی اجتماعی
۵ – فقر و ناتوانی کلیسا در پاسخ به شبهات کلامی و فلسفی و نارسائی تعالیم انجیل و مسیحیت
سکولاریسم در غرب فقط زاییدهی افکار بداندیشان و دین ستیزان نبود بلکه خاستگاههای انسان شناسانه، معرفت شناسانه و دین شناسانه سکولاریسم را در نهایت به مثابه یک ایدئولوژی در عصر مدرنیته در آورده است. به عبارت دیگر علاوه بر بنیادهای اجتماعی و عوامل جامعه شناختی سکولاریسم باید به بینادهای نظری و فکری این فرآیند نیز توجه داشت که اومانیسم، علم گرایی، عقل گرایی، نمونههایی از آن است.
اما دولت منتظر به هیچ وجه با سکولاریسم هماهنگی ندارد. زیرا نظریه سکولاریسم با هیچ یک از ساحتهای اسلام سازگاری ندارد. و سیره عملی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و پیشوایان معصوم به شدت باسکولاریسم در تضاد است علاوه بر این که قوانین اسلامی در عرصههای اقتصاد، حقوق، ریاست، مدیریت اخلاق، تربیت و غیره نیز نافی این ادعاست.
دولت منتظر همانند حکومت جهانی مصلح ماهیتی ضد سکولاریستی باید داشته باشد چرا که قیام امام (علیه السلام) همراه با تشکیل حکومت دینی و دولت اسلامی است و احادیث بسیاری بر حضور حضرت مهدی (عج) در حیات اجتماعی انسانها دلالت دارد که تمام این موارد با سکولاریسم ناسازگار است. علاوه بر آن دولت منتظر با مبانی سکولاریسم از جمله کثرتگرایی دینی نیز در چالش است.
البته مخالفت دولت منتظر با سکولاریسم به معنای مخالفت با علم و تعقل نیست بلکه با سکولاریسم و علم گرایی نافی وحی، مخالفت میکند.
منبع:http://monjee.com
/س