مواجهه‌ی ایدئولوژیک با متافیزیک و غرب

مواجهه‌ی ایدئولوژیک (قسمت دوم)

هر جا نوعی عقلانیت متافیزیکی ظهور کرده هر چند نه به آن اصالت، شدت و چدتی که در غرب ظهور یافته است حاصل بسط متافیزیک یونانی بوده است. این نوع عقل گرایی متافیزیکی در هیچ جا و در هیچ مورد از ابراز وجود باز نمی ایستد و هر چیزی را متعلق تفکر خویش قرار میدهد.
دوشنبه، 2 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مواجهه‌ی ایدئولوژیک (قسمت دوم)
هایدگر در آثار نخستینش از پیروزی با غلبه (Uberwindung) بر متافیزیک سخن می گفت، لیکن او به درستی دریافت که مفهوم «غلبه» خود هنوز حاصل اراده معطوف به قدرت و لذا مفهومی متافیزیکی است. نیچه در مقاله خود با عنوان «در باب سودمندیها و مضار تاریخ برای حیات» (۱۸۷۴) به وضوح مفهوم غلبه را مفهومی مدرن تلقی می کند. هایدگر، پس از گشت مشهور در تفکرش و در آثار متأخر خویش، ترجیح میدهد که به جای تعبیر «غلبه بر متافیزیک»، از عبارت گسست (Verwindung) از متافیزیک» بهره گیرد. لذا، آنچه هایدگر چشم انتظار بود دیگر نه غلبه بر متافیزیک، بلکه گسست از آن بود. طبق گزارش واتیمو، بنا بر آنچه هایدگر به مترجمان فرانسوی اش می گوید، اصطلاح «گسست» هم مفهوم پذیرش و هم مفهوم تعمق را در بردارد، و در عین حال هم مفهوم مراقبت و بهبودی و هم مفهوم چرخش و تغییر نیز در آن نهفته است.
 
اینک دقیقا همین فهم تمایز میان دو مفهوم «گسست» و «غلبه» در نسبت با متافیزیک است که می تواند ما را در افق روشن تری از تفکر قرار دهد. اما اگر از مفهوم تصورناپذیر «غلبه بر متافیزیک» نیز بگذریم، به راستی خود گذر یا گسست از متافیزیک به چه معناست؟ امروز بسیاری از مخاطبان هایدگر این پرسش را در برابر تفکر وی مینهند: چگونه میتوان از پایان فلسفه  متافیزیک سخن گفت، و این پایان چه معنا و مفهومی برای تفکر بشر امروزی دربردارد؟
 
باید اذعان کرد که درهم شکستن ناگهانی متافیزیک غیرممکن است، هر چند که خود اوصاف بنیادین تفکر متافیزیکی به خودویران سازی این سنت منتهی شده است. متافیزیک را به هیچ وجه نمی توان به صورت مجموعه ای از باورها یا نظامی نظری به کناری نهاد. گذر یا گسست از متافیزیک پایان فلسفه معنایی جز پایان یافتن سیطره ساحتی از وجود آدمی بر دیگر ساحات وجود وی نخواهد داشت. بشر در سنت متافیزیک، همان گونه که نقادان بزرگ این سنت نشان داده اند، در پرتو حاکمیت معنای خاصی از عقل، عقل گرایی و منطق ساحات اصیل دیگر وجود خویش را از یاد برده است و به واسطه همین فراموشی، گشودگی اش را به ساحتی اصیل از جهان از کف داده است.
 
حقیقت، رویدادگی است و سنت متافیزیک بخشی از تاریخ رویدادگی هستی است. تاریخ متافیزیک، به منزله بخشی از تاریخ خود هستی، امکاناتی را فراروی آدمی نهاده است. درست است که با غلبه بخشیدن به این امکانات، امکانات اصیل دیگری را که حاصل سنت های تاریخی دیگری است، از دست میدهیم، اما از سوی دیگر، با غلبه بخشیدن به مأثر سنتهای غیر متافیزیکی نیز- مشروط به این که اساسا چنین غلبه بخشیدنی در حوزه قدرت و اختیار بشری باشد امکاناتی را که سنت تفکر متافیزیکی در اختیارمان قرار داده است از کف میدهیم. همچنین، هرگز نمی توان به تمامی بر متافیزیک غلبه یافت یا به تمامی نادیده اش گرفت یا آن را به نحو کامل شیطانی و حاصل خفای مطلق وجود دانست. مواجهه ایدئولوژیک فردید با متافیزیک کاملا سوبژه محور می شود و این خود حکایتگر حضور یکی از مقومات تفکر متافیزیکی، یعنی همان سوبژه محوری، در تفکر ضدمتافیزیکی فردید است.
 
تفکر امری بالذات تاریخی است. این بدان معناست که آدمی نمی تواند همه اندیشه های پیشین را نادرست تلقی کند. تفکر نباید و نمی تواند از اندیشه های قبل از خودش غفلت ورزد، حتی اگر این اندیشه ها، اندیشه های موجود در سنت سوبژکتیویستی و نیست انگارانه متافیزیک غربی باشد. ما نمی توانیم تفکر خویش را از نو، به نحوی آغاز کنیم که گویی سنت متافیزیک هرگز به وقوع نپیوسته یا از اساس ممکن بوده است به وقوع نپیوندد. ما میتوانیم به پاره ای از و نه همه امکاناتی که سنت متافیزیک در برابرمان می نهد نه بگوییم، اما فراموش نکنیم که تفکر ما در ادامه همین سنت و در واکنش بدان قوام یافته است. هایدگر می کوشد، به منظور حرکت در ساحت تفکر، متفکرانی را به چالش فرابخواند که اندیشه ما را شکل داده اند. وی خواهان گسست از متافیزیک است. با این وصف، نمیخواهد با اتخاذ مواضعی ایدئولوژیک و ستیزه جویانه متافیزیک را نابود سازد. او خواهان اندیشیدن در باب سنت متافیزیکی به منظور نیل به تفکری غیرمتافیزیکی است. متافیزیک مهم است و مهم باقی خواهد ماند، نه از آن جهت که ما آن را مهم می انگاریم، و به این سنت به دیده احترام می نگریم، بلکه از آن روی که ما نیستیم که تاریخ را به وجود می آوریم. تاریخ وجود بر ما سیطره دارد و سنت های تاریخی بر ما عرضه میشوند و ما صرفا بدانها نایل می شویم. این سخن به هیچ وجه دعوت به نوعی موضع تاریخ گرایانه و تحلیل و تقلیل تفکر و کنش آزادانه آدمی در دل شرایط و مناسبات تاریخ یا فراخوان به نوعی انفعال یا تقدیرگرایی تاریخی نیست؛ بلکه بیشتر به معنای توجه دادن به درکی غیرسوبژه محور، غیربشرانگارانه، غیرمتافیزیکی و غیرایدئولوژیک از تاریخ و سنتهای نظری آن از جمله سنت تاریخی متافیزیک غربی است.
 سرعت تحولات عظیم فکری، فلسفی و علمی غرب (اروپا)، این سرزمین کوچک، در قیاس با وسعت بسیار، توده های انبوه، تاریخ طولانی و حرکت کند آسیا و خاورزمین تفکر برانگیز است. شخصیت های بزرگ و راستین در همه سنتهای تاریخی دیده می شوند، اما تنوع و گستردگی شخصیت ها و اندیشه ها، بدان فراوانی و با آن ویژگیها که در مغرب زمین یافت می شود، در هیچ جای تاریخ دیده نمی شود. فردید به سبب همین نگاه یک سونگر، تقلیل گرا و دوقطبی اندیش خویش فراموش می کند که عقل گرایی از نوع متافیزیکی اش تنها با یونانیان آغاز شد و از آن پس، هر جا نوعی عقلانیت متافیزیکی ظهور کرده هر چند نه به آن اصالت، شدت و چدتی که در غرب ظهور یافته است حاصل بسط متافیزیک یونانی بوده است. این نوع عقل گرایی متافیزیکی در هیچ جا و در هیچ مورد از ابراز وجود باز نمی ایستد و هر چیزی را متعلق تفکر خویش قرار میدهد. این نوع عقل گرایی آماده است الزام آوری تفکر منطقی، برهانی و استنتاج مبتنی بر اصول پذیرفته شده و نیز واقعیت هایی را که از وصف کلیت و ضرورت بهره مندند بفهمد و تصدیق کند. عقل گرایی خودبنیاد یونانی، در مقایسه با عقل شهودی عبری، متکی به اصول و روش است، و از این روست که هم ریاضیات نظری و هم منطق صوری را بنیان نهاده، یا لااقل آنها را بسط داده و تکامل بخشیده است.
 
با پایان یافتن قرون وسطی و آزاد شدن عقل یونانی از سنت و تفکر تئولوژیک، در دوره جدید عقل گرایی متافیزیکی به کلی غیر از آنی شده است که در عقلانیت شرقی و خاورمیانه ای می توان دید. در سنت عبری، حقایق منزل و الهام شده همواره حقایقی کامل، ازلی و ابدی تلقی می گردند، در حالی که در باخترزمین، عقلانیت متافیزیکی در کنار تحقیقات علمی و تجربی، با نظر انتقادی بر نتایج قطعی در هر موضوعی، راهی بی پایان را می پیماید. انسان غربی مرزهای عقل گرایی متافیزیکی، یعنی عقل خودبنیاد انتقادی را با چنان وضوحی میشناسد که تاکنون در هیچ سرزمین و سنت نظری تاریخی دیگری دیده نشده است. در غرب، عقلانیت متافیزیکی، در هیچ جا آرام و قرار نمی یابد و به وضعی ثابت تن نمیدهد. سرعت تحولات عظیم فکری، فلسفی و علمی غرب (اروپا)، این سرزمین کوچک، در قیاس با وسعت بسیار، توده های انبوه، تاریخ طولانی و حرکت کند آسیا و خاورزمین تفکر برانگیز است. شخصیت های بزرگ و راستین در همه سنتهای تاریخی دیده می شوند، اما تنوع و گستردگی شخصیت ها و اندیشه ها، بدان فراوانی و با آن ویژگیها که در مغرب زمین یافت می شود، در هیچ جای تاریخ دیده نمی شود. به سبب عدم ثبات و حرکت پیوسته در سنت تفکر یونانی، چنین تقسیم بندیهای روشن تاریخی بر اساس تحولات فکری و انقلاب در افق دید، آن چنان که در تاریخ مغرب زمین دیده می شود، در هیچ سنت نظری دیگری دیده نمی شود: دورة پیش سقراطی، دوره سقراطی، دورۂ فلسفه های یونانی، دوره فلسفه های رومی، دوره أبای کلیسا، قرون وسطی، دورة بهار فئودالیته، دوره رنسانس، عصر روشنگری، دوران مدرنیته، دوره یا شرایط پست مدرن و ....
 
نیروهای محرکی که تحرک بی پایان سنت متافیزیک غربی را سبب می گردند از «استثناها»یی سرچشمه می گیرند که به قواعد تن نداده، آنها را فرو می ریزند و قواعد تازه ای بنا می کنند. متافیزیک یونانی، بر خلاف سنت عبری، به «استثنا» امکان ابراز وجود و مجال رشد میدهد. اما در سنت عبری «استثنا» غالبة مرتد و کافر تلقی می گردد. در سنت متافیزیک غربی، برخلاف سنت عبری و خاورمیانه ای، آمادگی دیدن، شنیدن، پذیرفتن و تفکر بینهایت وجود دارد. در عقلانیت متافیزیکی هر موضوعی را میتوان با قاطعیت تا نقطه نهایی دنبال کرده، به روشنی کامل رساند و در برابر «یا این یا آن» قرار داد، و بدین سان اصول را عیان کرد و درونی ترین تعارضات و چالشگاههای بنیادین را آشکار ساخت. در این سنت، هیچ کس و هیچ چیز را نمی توان مطلق و نهایی تلقی کرد و هر چیز و هرکس، درست در همان جا که مدعی مطلق بودن، مرکزیت و محوریت خویش است، مورد تردید و انکار قرار می گیرد، مثل کلیسا، مذهب کاتولیک، مذهب پروتستان، مسیحیت، امپراتوری، پادشاهی، الهیات، اخلاق، مدرنیته و حتی خود علم، خود عقل و خود متافیزیک. نمی توان همه این شاخصه ها را نادیده گرفت یا ذیل مقولات «عقل شیطانی» یا «تبعیت از طاغوت و نفس اماره» قرار داد.
ادامه دارد..

منبع: هایدرگر در ایران، بیژن عبد الکریمی، چاپ دوم، مؤسسه پژوهشی حکمت فلسفه ایران، تهران1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط