ما در این مقاله ابتدا به مسئله چگونگی فشار قبر می پردازیم، و سپس به این مطلب خواهیم پرداخت که آیا این فشار قبر عمومی است یا مختص افراد خاصی است؟. و در آخر، چه عواملی، باعث فشار قبر می شود؟.
حقیقت فشار قبر
مراد از فشار قبر، این قبر خاکی نیست که مانند دستگاه پرس برهم بیاید، بلکه مراد از آن گرفتاری ها و فشارهایی است که انسان در آغاز ورود به برزخ در اثر ورود به یک عالم ناشناخته با موجودات عجیب باید تحمل کند که خود را در تنگنای تاریک و وحشت آوری می بیند و هرچه تعلقاتش به دنیا و آلودگی های روحی اش بیشتر باشد، طبعاً این فشار بیشتر است.وسعت و یا تنگی قبر را تابع بزرگی و کوچکی روح و باطن اوست. برخی از انسانها دارای روح بزرگی اند که قرآن از آن به شرح صدر تعبیر می کند و برخی از روح ها کوچکند چون دچار حسد، بخل، کینه، سوء ظن، و تکبر و امثال اینهایند.[1]
اما انسانهای با روح بزرگ، به تعبیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فشار قبرشان به اندازه ای است که مادری مهربان، به سر فرزندش که گِله ی سردردش را کرده است، می دهد.[2]
فشار قبر عمومی است یا خصوصی؟
اما آیا این فشار قبر عمومی است یا مختص افراد خاصی است؟.از برخی از روایات اینگونه بر می آید که فشار قبر عمومی است؛ البته فقط عده ی کمی هستند که از آن جان سالم بدر می برند؛ ابو بصیر میگوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: آیا احدی هست که از فشار قبر نجات پیدا کند؟ فرمود: پناه به خدا میبریم از فشار قبر. چقدر اندک هستند افرادی که از فشار قبر نجات پیدا میکنند.[3]
اما در مقابل روایات دیگری نیز داریم که از آن معلوم می شود، مومنین فشار قبر ندارند؛
ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «مومن از عقائد حقه ای که دارد پرسیده می شود؛ وقتی جواب گفت، دری از بهشت برویش باز می شود که از آن نور و خنکی و بوی بهشت داخل می شود؛ سپس راوی می گوید: سوال کردم، پس فشار قبر کجاست؟ فرمود: هیهات! که فشاری بر مومنان باشد.»[4]
اختلاف روایات، بدلیل درجات مومنین است که برخی اصلاً تعلق و آلودگی ندارند که فشار ندارند، و هر کس به هر اندازه آلودگی داشته باشد، فشار قبر به همان اندازه دارد. البته ناگفته نماند که فشار قبر برای مومن، کفاره ی گناهان و برای کافر، عذاب است.
غیبت، عامل فشار قبر
برخی از رفتارهای انسان در دنیا و تعلقات و وابستگی های وی، باعث فشار قبر می شوند که یکی از آن عوامل غیبت است.گناهی که متاسفانه در جامعه ما، خیلی رایج شده و قبحش ریخته شده است، غیبت است که مطابق روایتی، یک سوم فشار قبر بخاطر آن است.[5] این در حالی است که حرمت غیبت اجماعی، بلکه از ضروریات فقه دانسته شده است.[6]
ابوذر می گوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدم که غیبت چیست؟ حضرت فرمودند: «غیبت عبارت است از اینکه نسبت به برادرت چیزی بگویی که او از آن خوشش نمی آید.»
امام صادق (علیه السلام)، غیبتِ مؤمن را عامل خروج از ولایت خدا و وارد شدن در ولایت شیطان معرفی میفرماید.[7]
غیبت اقسام مختلفی دارد: گفتن مستقیم یا با کنایه، نوشتن، با اشاره دست و پا، یا پیامک، و تایید غیبت دیگران با پسندیدن آن در فضای مجازی و غیره.امام خمینی (ره) در کتاب چهل حدیث آثاری چند برای غیبت مطرح کرده است: فاسد شدن ایمان و اخلاق در جامعه، رسوایی و بیآبرویی انسان در دنیا و آخرت، از بین رفتن قُبح معاصی و گناهان، در نتیجه افزایش فساد، برهم خوردن وحدت در اجتماع بر اثر دور شدن قلوب از هم.[8]
یکی از راههای ترک این خصلت زشت و فراگیر، سکوت است که انسان سعی کند، در مورد کسانی که حاضر نیستند، سکوت کند و سخنی بر زبان نیاورد، البته باید گفت، این سکوت در درمان بسیاری از خصلت های زشت دیگر، نیز موثر است که شاید بدون تمرین بر انسان سخت می نماید.
غیبت اقسام مختلفی دارد: گفتن مستقیم یا با کنایه، نوشتن، با اشاره دست و پا، یا پیامک، و تایید غیبت دیگران با پسندیدن آن در فضای مجازی و غیره.
شنیدن غیبت
شنیدن غیبت، مانند خود غیبت آثار مخربی بر نفس انسان دارد. از مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نقل شده که در مجلسی بودند که در آن شبهه غیبتی رخ داد؛ از آن مجلس که خارج شدند، فرمودند: این جلسه مرا ۴۰ روز عقب انداخت.اختلاف روایات، بدلیل درجات مومنین است که برخی اصلاً تعلق و آلودگی ندارند که فشار ندارند، و هر کس به هر اندازه آلودگی داشته باشد، فشار قبر به همان اندازه دارد. البته ناگفته نماند که فشار قبر برای مومن، کفاره ی گناهان و برای کافر، عذاب است.شاید یکی از حکمت های شدید بودن غیبت از زنا، آن است که در روایت دارد که «زنا با توبه بخشیده می شود، اما غیبت با توبه ولی بدون گذشت شخص مورد غیبت، بخشیده نمی شود.»[9]
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در وصیت خود به ابوذر فرمود: «از غیبت بترس، زیرا که آن از زنا شدیدتر است. عرض کردم: برای چه یا رسول الله؟
فرمود: برای آنکه زناکار اگر توبه کرد خداوند او را میآمرزد، ولی غیبت آمرزیده نشود تا آنکه صاحبش گذشت کند».[10]
منابع:
[1] فیض کاشانی، علم الیقین، ج2، ص 1077
[2] تفسیر کشف الاسرار، ج۶، ص۱۹۵
[3] الکافی، ج۳، ص۲۳۶/ مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۶۰
[4] الکافی، ج۳، ص۱۳۰/ بحار الانوار، ج۶، ص۱۹۷
[5] بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۵
[6] خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۰۳
[7] و من اغتابه بما فیه، فهو خارج من ولایة الله تعالی داخل فی ولایة الشیطان. صدوق، أمالی ج ۳، ص۹۱/ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۸۵
[8] خمینی، چهل حدیث، حدیث نوزدهم، ص۳۰۹
[9] جامع السعادات، ج۲، ص۳۱۲ تا ۳۱۶
[10] وسائل الشیعة، ج 8، ص 598، «ابواب احکام العشرة»، باب 152، حدیث 9