عصر روشنگری و انقلابهای دموکراتیک

در مسیحیت کاتولیک، هیچیک از زن و مرد، حق طلاق ندارند و تنها، زمانی که زن مرتکب زنا شده باشد، مرد میتواند او را طلاق دهد.
دوشنبه، 9 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عصر روشنگری و انقلابهای دموکراتیک
آنان که پس از رنسانس و رفورماسیون مذهبی، عصر روشنگری، انقلابهای دموکراتیک و نهایتا انقلاب صنعتی به مدرنیته دست یافتند، اکنون در زمره کشورهای توسعه یافته و قطب های صنعتی جهان به شمار می آیند. واژة «مدرن» به معنای «به تازگی، اخیرة و گذشته ای بسیار نزدیک»، در قرنهای پنجم و ششم به کار رفته است و به لحاظ نظری دارای این ویژگیهاست:
 
- اومانیسم (انسان خدایی)
 - تأکید و تکیه بر عقل جزئی نفسانیتمدار و استیلاجو؛
- اصالت علم جدید؛
 - جدا کردن اخلاق از تاروپود عالم؛
 - فناوری جدید و نظام تکنوکراسی؛
 - سکولاریزم و سکولاریزه کردن امور؛
 - بوروکراسی پیچیده؛ - نیهیلیسم؛
 - اعتقاد به شأن قانون گذاری برای عقل جزئی بشر و حاکمیت آن؛
 - سرمایه سالاری.
 
در عصر حاضر، خانواده با دو رویکرد مخاطره آمیز و متفاوت روبه روست که در هر دو، نوعی خودخواهی باعث شده است که مصلحت خانواده و فرانگری فدا شود و کانون انس و الفت و محبت، به سقوط نزدیک شود. این دو رویکرد عبارت اند از:
- تمدن و مدرنیته؛ رویکرد جدیدی که خانواده را می بلعد و با نگرش برون دینی، مبتنی بر فرهنگ اومانیستی و ایدئالیستی، بشر را تهدید می کند؛
- رویکردی برخاسته از سنتهای غلط و آمیخته با خرافه، جهل و تعصب که خانواده ها برای خلاصی از آنها باید راه سومی را برگزینند.مدرنیته، آثار مخرب فراوانی بر پایداری زندگی مشترک گذاشته و باعث از هم پاشی زناشویی شده است. ویل دورانت می گوید: آنچه اکنون رخ می دهد، ازدواج نیست، بلکه نوعی همکاری جنسی است که رو به زوال است، چون ریشه ندارد. در این نوع ازدواجها، زن و مرد در خود فرو رفته و قطعات منفرد و جداگانه ای هستند. اینجا، از خودگذشتگی و عشق، به خودپرستی و خودبینی تبدیل شده است. طلاق بیشتر خواهد شد و شهرها از زناشوییهای از هم پاشیده و متروک، پر خواهد گشت. رسم ازدواج، کاملا شکل تازه تر و سست تری به خود خواهد گرفت. این واقعیت در حالی است که در جوامع سنتی و گذشته غرب، آماری از طلاق نیست؛ چراکه طلاق در آن جوامع ممنوع بود و اگر به صورت غیرقانونی صورت می گرفت، قابل ثبت نبود. در مسیحیت کاتولیک، هیچیک از زن و مرد، حق طلاق ندارند و تنها، زمانی که زن مرتکب زنا شده باشد، مرد میتواند او را طلاق دهد. غرب در سی سال گذشته، شاهد افزایش میزان طلاق و کاهش تقبیح آن بوده است. طی قرنهای متعدد در غرب، ازدواج عملا تجزیه ناپذیر تلقی میشد. طلاق در موارد محدودی مانند انجام نگرفتن زناشویی، مجاز شمرده می شد. یک یا دو کشور صنعتی هنوز طلاق را به رسمیت نمی شناسند. در ایرلند، در سال ۱۹۸۶ اکثر مردم، علیه اجازه طلاق به زن و شوهر رأی دادند. اما اکنون این موارد، منفرد و استثنایی هستند و اکثر کشورها به سرعت در جهت آسان تر کردن طلاق حرکت می کنند. در نتیجه تغییرات ارزشی و حقوقی دهه های اخیر، در بیشتر کشورهای غربی طلاق با رشد بی سابقه ای روبه رو شده است، به طوری که گاه این مسئله یکی از شاخصهای انقلاب جنسی در غرب مطرح میشود.
 حالت چشم و هم چشمی قوت می گیرد و از خصایص فرهنگی جامعه، به ویژه نسل جوان می شود. این پدیده، ازدواج را با چالش‌های جدی روبه رو می سازد و نگرانی های مربوط به آن افزایش می یابد.در انگلستان که نمونه ای از کشورهای مدرن است، تک همسری در قانون رسمیت یافته است. اما با در نظر گرفتن فراوانی طلاق، برخی محققان اظهار کرده اند: الگوی ازدواج باید تک همسری پی در پی باشد تا افراد، مجاز باشند تعدادی همسر به طور پی در پی داشته باشند.
 
شمار بسیاری از مردم به شیوه هم خانگی (زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی) رو می آورند. این نوع زندگی که در سال ۱۹۷۹ میلادی، ۲ / ۷ درصد از زندگی ها را تشکیل میداد، در سال ۱۹۸۵ به پنج درصد رسید. براثر افزایش طلاق و شمار نوزادان نامشروع، بچه های بیشتری ناگزیرند که دست کم بخشی از دوران کودکی خود را در خانواده های تک سرپرست به سر برند. شمار این گونه خانواده ها از هشت درصد در سال ۱۹۷۲، به سیزده درصد در سال ۱۹۸۶ رسیده است. بسیاری از مردم این روند را شاهدی بر فروپاشی خانواده می دانند. این شیوه را با شیوه کسانی مقایسه کنید که فرزندان را گوهرهای نفیس زندگی میدانند که باید به آنها عشق ورزید.از نتایج و توابع ذاتی مدرنیته، رواج نسبی گرایی اخلاقی و معرفتی، سطحی گرایی و ظاهربینی، شیوع ابتذال و انحطاط در روابط انسانها با یکدیگر به ویژه در روابط زن و مرد، و کالایی شدن مناسبات است.
 
افزایش سطح انتظارات و گسترش چشم و هم چشمی
پدیده مصرف زدگی، ایجاد نیازهای کاذب و رشد خصوصی سازی، فردیت را تقویت می کند. در چنین فضایی، همه می کوشند به فکر خودشان باشند. عموم مردم روز به روز نیازهای جدیدی حس می کنند و همگام با آن، انتظاراتشان اوج می گیرد. حالت چشم و هم چشمی قوت می گیرد و از خصایص فرهنگی جامعه، به ویژه نسل جوان می شود. این پدیده، ازدواج را با چالش‌های جدی روبه رو می سازد و نگرانی های مربوط به آن افزایش می یابد. اگر در گذشته، جوان با کمترین امکانات و با رضایت خاطر ازدواج می کرد، امروزه احساس می شود که امکانات فراوانی برای شروع زندگی لازم است. به همین دلیل، ازدواج ها به تأخیر می افتد. جوان بخشی از نیازمندی خود را که باید در محدوده زندگی زناشویی باشد، از فضای باز جامعه تأمین می کند، بدون اینکه مسئولیتی بپذیرد. از همین جا، فرد بی مسئولیت می شود و میخواهد فقط خواست خود را برآورده سازد، در حالی که به دیگران بی توجه باشد. گاه جوان با امکانات اندک ازدواج می کند، اما از آنجا که انتظارات و توقعات به قوت خود باقی است، ازدواج بر شالوده سستی بنا می شود و همیشه متزلزل است.
 
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط