اخلاق اسلامي در نظام اداري از ديدگاه امام علي (ع)
نويسنده: زهرا حقيقت
ضرورت اخلاق اداري
خطرناكترين رويداد انساني انحطاط اخلاقي و شكسته شدن مرزهاي اخلاقي است كه در اين صورت هيچ چيز به سلامت نخواهد ماند و انسانيت انسان فرو مي ريزد، و اين امر در امور اداري از جايگاهي خطير و ويژه برخوردار است. زيرا وقتي انسان از محدوده فردي خارج مي شود و در پيوند با ديگر انسانها قرار مي گيرد و اين پيوند صورتي اداري مي يابد، اگر اخلاق نيك حاكم بر روابط انساني نباشد، فاجعه چندين برابر مي شود. به همين دليل است كه والاترين ملاك در هر سازمان اداري متخلق بودن افراد به اخلاق انساني است.
از منظر امير مومنان علي (علیه السّلام) آنچه مايه برتري آدميان و سبب والايي شان ايشان است، كرامتهاي اخلاقي است و اين كرامتها در اداره امور نقشي اساسي دارد. روايت شده كه آن حضرت فرمود: «عليكم بمكارم الاخلاق فانها رفعه»
« بر شما باد به مكارم اخلاق كه آن سبب والايي است. »
والايي مردمان و اعتبار آنان به مكارم اخلاق در ايشان است و كساني كه در جايگاه اداره امور قرار مي گيرند، بيش از هر چيز به مكارم اخلاق و بزرگواريهاي انساني نيازمندند كه روابط انسانها بدون كرامتهاي اخلاقي، روابطي خشك و نادرست خواهد شد.
اهميت نوع نگرش اداري
اينكه انسان خود را چگونه ببيند و چگونه بيابد و چه جايگاهي در هستي براي خود قائل باشد، به شدت در اخلاق و رفتار او تاثيرگذار است. آن كه خود را «عبد» مي يابد و براي خويش «كرامت انساني» و «عزت ايماني» قايل است به گونه اي رفتار مي كند، و آن كه «عبد» بودن خود را از ياد مي برد و براي خويش «كرامت» و «عزت» قائل نيست به گونه اي ديگر و متضاد با گونه نخست رفتار مي نمايد.
بنابراين از مهمترين اموري كه بايد به آن پرداخت، حفظ و رشد كرامت كاركنان نظام اداري، و ترميم و تقويت كرامت ايشان است كه اگر كاركنان نظام اداري خود را كريم ببينند، كريمانه رفتار مي كنند و كرامت خود را با هيچ چيز معاوضه نمي نمايند. اميرمؤمنان علي(علیه السّلام) در سفارشي گرانقدر به فرزندش حسن(علیه السّلام) چنين فرموده است:
«اكرم نفسك عن كل دنيه، و اين ساقتك الي الرغائب، فانك لن تعتاض بما تبذل من نفسك عوضاً»1
نفس خود را از هر پستي گرامي دار، هرچند تو را به آنچه خواهاني برساند، چه آنچه را از خود بر سر اين كار مي نهي، هرگز به تو برنگرداند.
بيرون شدن از بندگي غير خدا و خود را بنده خدا ديدن، انسان را به كرامت حقيقي مي رساند و از پستي دور مي سازد، چنانچه در آيات قرآن كريم داريم كه:
«ماكان لبشر ان يؤتيه الله الكتاب و الحكم و النبوه ثم يقول للناس كونوا عباداً لي من دون الله و لكن كونوا ربانيين بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون»2
هيچ بشري را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبري بدهد، سپس او به مردم بگويد كه به جاي خدا، بندگان من باشيد، بلكه بايد بگويد كه خداشناس و خداپرست باشيد بدان سبب كه كتاب خدا را به ديگران مي آموختيد و خود به خواندن آن مي پرداختيد.
نگاه به كار و مسئوليت
« و ان عملك ليس لك بطعمه و لكنه في عنقك امانه و انت مسترعي لمن فوقك ليس لك ان تفتات في رعيه و لا تخاطر الا بوثيقه». 3 همانا كاري كه به عهده توست، طعمه اي برايت نيست، بلكه امانتي است بر گردنت، و آن كه تو را بدان كار گمارده، نگهباني امانت را به عهده ات گذارده، و تو پاسخگوي آني نسبت به آن كه فردا دست توست. اين حق براي تو نيست كه در ميان مردمان به استبداد و خودرأيي عمل نمايي و به كاري دشوار جز با دستاويز محكم درآيي.
نيكو و زيبا ديدن كار و تلقي مثبت از مسئوليت، حال و هواي زندگي انسان را مثبت و نيكو و زيبا مي سازد و اساساً ارزش آدمي به آن چيزي است كه آن را نيكو و زيبا مي بيند. اميرمؤمنان علي(علیه السّلام) در سخني بسيار والا فرموده است:
«قيمه كل امري ما يحسنه»4 انسان را آن بهاست كه در ديده اش زيباست.
توجه به درستي عمل و دقت در كار خوب انجام دادن امور، حقي است براي نفس كار و مسئوليت و هر كه در اداي چنين حقي كوتاهي روا دارد، بايد پذيراي تبعات منفي آن در روح و روان خويش، گذشته از جوانب و نتايج ديگر، باشد. علي(علیه السّلام) چنين درباره كوتاهي در كار فرموده است: «من قصر في العمل ابتلي بالهم»5 هر كه در كار كوتاهي ورزد، دچار اندوه گردد.
در هر كار و مسئوليتي آنچه اساس است توجه به كيفيت و دقت، و درست و خوب انجام شدن آن است و اين حق كار و مسئوليت است كه بايد ادا شود و نوع عملكرد آدمي ميزان سنجش الهي است. اميرمؤمنان علي(علیه السّلام) در ضمن خطبه اي كه سفارش به پرواپيشگي نموده، چنين فرموده است: «اراد ان يبلوكم ايكم احسن عملا. فبادرو بأعمالكم تكونوا مع جيران الله في داره»6 او خواسته است شما را بيازمايد تا كار كداميك از شما بهتر انجام شود. پس با كردارهاي خود پيشي گيريد تا در خانه خدا با همسايگان خدا باشيد.
اميرمؤمنان(علیه السّلام) در اين بيان خود به اين آيه اشاره دارد كه خداي متعال فرموده: «الذي خلق الموت و الحياه ليبلوكم ايكم احسن عملاً»7 آن كه مرگ و زندگي را بيافريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما نيكو كارتر هستيد.
از اين رو آنچه در انجام دادن كار و مسئوليت به عنوان حق آن بايد سخت مورد توجه قرار گيرد، كيفيت كار و خوب انجام دادن مسئوليت است، نه گذراندن امور به هر صورت كه شد، و اين چيزي است كه در اخلاق اداري بايد در درجه نخست اهميت قرار گيرد. به بيان اميرالمؤمنين علي(علیه السّلام): «انكم الي اعراب الأعمال أحوج منكم الي اعراب الأقوال»8 بي گمان شما به اعراب عملها محتاج تريد تا به اعراب سخنها.
عمل اعراب گذاري شده، عملي است كيفي و عملي كه خوب و درست و دقيق انجام مي گيرد و بي گمان چنين عملي اندك شمرده نمي شود. امام علي(علیه السّلام) در حكمتي والا در اين باره فرموده است: «لايقل عمل مع التقوي، و كيف يقل ما يتقبل؟»9 هيچ كاري با تقوا اندك نيست و چگونه اندك بود آنچه پذيرفتني است. بالندگي كار و مسئوليت در صحت و سلامت و قوت آن است و ترفيع آدمي با اين ميزان صورت مي پذيرد. همچنين تلاش مداوم و پيوسته و دوري از هرگونه سستي و كوتاهي حقي اساسي در حقوق كار و مسئوليت است.
نگاه به مردم
«فانصفوا الناس من انفسكم، واصبروا لحوائجهم، فانكم خزان الرعيه و وكلاء الامه، و سفراء الائمه. ولا تحشموا احداً عن حاجته، و لا تحبسوه عن طلبته.»10 پس داد مردم را از خود بدهيد و در برآوردن حاجتهاي آنان شكيبايي ورزيد، كه شما خزانه دار رعيت هستيد، و امت را وكلا، و امامان را سفيران. حاجت كسي را را ناكرده مگذاريد، و او را از آنچه مطلوب اوست بازمداريد.
كاركنان اداري زماني به درستي مي توانند انصاف را پاس بدارند كه داد مردمان را از خويش بدهند و در رفتار با آنان شكيبايي داشته باشند و با ا يشان طلبكارانه برخورد ننمايند و خود را وكيل و خزانه دار آنان ببينند و احساس كنند كه به موكلان خود پاسخگويند و فلسفه وجودي ايشان در نظام اداري خدمتگزاري به مردم است.
خطرناكترين آفت اخلاق سازماني و تباه كننده ترين عامل رفتار انساني اين است كه كارگزاران و كاركنان نظام اداري از بالا به پايين به مردم بنگرند، و خود را بر آنان مسلط ببينند، و در اداره امور خود را فرمانروا تصور نمايند و اراده فرمانروايي كنند. در نگاه اميرمؤمنان علي(علیه السّلام) حقوق مردم بالاترين و والاترين حقوق شمرده مي شود تا آنجا كه امام(علیه السّلام) حقوق و حرمت مردم را برخاسته از اصل توحيد و پيوند يافته با آن مي بيند، چنانكه مي فرمايد:
«الفرائض الفرائض، ادوها الي الله تودكم الي الجنه. ان الله حرم حراما غير مجهول، واحل حلالا غير مدخول، و فضل حرمه المسلم علي الحرم كلها، و شد بالاخلاص و التوحيد حقوق المسلمين في معاقدها.»11 واجبها! واجبها! آن را براي خدا به جا آوريد كه شما را به بهشت مي رساند. خدا حرامي را حرام كرده كه ناشناخته نيست، ولي حلالي را حلال كرده كه از عيب خالي است، و حرمت مسلمانان را از ديگر حرمتها برتر نهاده، و حقوق مسلمانان را با اخلاص و يگانه پرستي پيوند داده است.
در نظام اداري آنچه بايد در رأس مناسبات و روابط و رفتارها حاكم باشد، حرمت نگهداشتن مردم و پاسداري از حقوق ايشان است. اين دريافت كه هر كس در هر مرتبه اي از نظام اداري در جايگاهي قرار گرفته است كه بتواند پاسدار حقوق مردم و حافظ حرمتهايشان باشد، تلقي اشخاص را در رويارويي با نعمت مسئوليت و به كارگيري آن در جهت خدمت به انسانها تصحيح مي نمايد، و در اين صورت است كه يك نظام اداري مبتني بر اخلاق انساني ظهور مي كند و در اين مسير پايدار مي ماند. به بيان امام علي(علیه السّلام):
«ان الله عبادا يختصهم الله بالنعم لمنافع العباد فيقرها في ايديهم مابذلوها، فاذا منعوها نزعها منهم ثم حولها الي غيرهم.»12 همانا خدا را بندگاني است كه آنان را به نعمتها مخصوص كند براي سودهاي بندگان. پس آن نعمتها را در دست آنان وامي نهد چندان كه آن را ببخشد، و چون از بخشش بازايستند، نعمتها را از ايشان بستاند و ديگران را بدان مخصوص گرداند.
اصول اخلاق اداري
امانتداري
«ان عملك ليس لك بطعمه، و لاكنه في عنقك امانه»13 همانا كاري كه به عهده توست، طعمه اي برايت نيست، بلكه امانتي است بر گردنت.
بر اين مبنا هر كس در هر مرتبه اداري امانتدار مردم است و بايد از اموال و امكانات و حقوق و حدود و حيثيت و شرافت آنان پاسداري كند. در منظر اميرمؤمنان علي(علیه السّلام) بزرگترين خيانت، خيانت به امت و تعدي به امانت است.
در آموزشهاي امام علي(علیه السّلام) امانت والاترين چيز و امانتداري برترين كار معرفي شده است. از اين رو نخستين شرط اتصاف به اخلاق اداري، امانتداري است. در سخنان گرانقدر امير مؤمنان علي(علیه السّلام) چنين آمده است: «رأس الاسلام الأمانه»14 رأس امانتداري مسلماني است. ]يعني امين بودن و خيانت نكردن[
خدمتگزاري
«يا جابر، من كثرت نعم الله عليه كثرت حوائج الناس اليه، فمن قام لله فيها بما يجب عرضها للدوام و البقاء، و لم يقم فيها بما يجب عرضها للزوال والفناء.»15 «اي جابر! آن كه نعمت خدا بر او بسيار بود، نياز مردم به او بسيار باشد. پس هر كه در آن نعمت ها براي خدا كار كند، خدا نعمت ها را براي وي پايدار كند. و آن كه آن را چنان كه واجب است به مصرف نرساند نعمت او را ببرد و نيست گرداند.
هرچه در انجام دادن امور، روحيه خدمتگزاري كامل تر باشد، ارزش كار و كارگزار بيشتر است و اميرمؤمنان(علیه السّلام) سفارش مي كند كه بايد در اين جهت حركت كرد. آن حضرت فرموده است.
«لايستقم قضاء الحوائج الا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستكتامها لتظهر، و بتعجيلها لتهنو.»16 روا ساختن حاجت جز با سه چيز راست نيايد. خرد شمردن آن تا بزرگ نمايد، پوشيدن آن تا آشكار گردد. و شتاب كردن در آن تا گوارا شود.
مسئوليت پذيري
كمال آدمي، به كمال مسئوليت پذيري اوست. هر چه كسي در مسئوليت پذيري سستي ورزد، تباهي در كارش بيشتر خواهد بود، و هر چه كسي مسئوليت پذيري بيشتري داشته باشد، به كمال بيشتري از نظر اخلاق فردي و اخلاق اداري دست مي يابد. امام علي(علیه السّلام) حيطه مسئوليت پذيري را بسيار گسترده تعيين نموده و از كارگزاران و كاركنان خود خواسته است كه نسبت به كليه كارها و اقدامات، و نيز روابط و مناسبات خود مسئوليت پذير باشند.
«اتقوا الله في عباده و بلاده، فانكم مسؤولون حتي عن البقاع والبهائم.»18 از خدا بترسيد در حق بندگانش و شهرهايش، زيرا شما مسئوليد حتي در برابر سرزمين ها و چارپايان.
اصل مسئوليت پذيري مي آموزد كه هر كس در هر مرتبه اي كه باشد، نسبت به تمام امور و كارهاي خود مسئول و پاسخگوست. هيچ كارگزاري نمي تواند هرگونه كه خواست با مردم رفتار نمايد و خود را نيز پاسخگو نداند. بر اين مبنا كسي حق كمترين اهانت و بي احترامي به مردم را ندارد. كه افراد حتي نسبت به نوع نگاه و بيان و رفتار خود مسئولند. امام علي(علیه السّلام) يادآور شده است: «لاتقل ما لايعلم، بل لاتقل كل ما تعلم، فان الله سبحانه قد فرض علي جوارك كلها فرائض يحتج بها عليك يوم القيامه.»19 چيزي را كه نمي داني نگو، حتي بسياري از چيزهايي را كه مي داني، بر زبان نياور، زيرا خدا بر اعضاي تو احكامي واجب كرده است كه در روز رستاخيز بدان اعضا بر تو حجت خواهد آورد.
انضباط كاري
«وامض لكل يوم عمله، فان لكل يوم ما فيه.»20 كار هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روز كاري مخصوص به خود دارد.
پيگيري
نظام اداري نبايد به گونه اي باشد كه مردم سردرگم شوند و كارشان معطل گردد و به سرگرداني گرفتار آيند. حبس كردن امور و متوقف ساختن كارها از بزرگترين آفات نظام اداري است كه جز با روحيه پيگيري جدي رفع نمي گردد.
مهرورزي
«قلوب الرجال وحشيه، فمن تألفها أقبلت عليه.»22 دلهاي آدميان رمنده است، پس هركه با آن الفت برقرار سازد، روي بدو نهد.
نيروي محبت از نظر اجتماعي، نيروي عظيم و مؤثري است و بهترين اجتماع آن اجتماعي است كه با نيروي محبت اداره شود. محبت زعيم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعيم و زمامدار، علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگي براي ثبات و ادامه حيات حكومت است. تا عامل محبت نباشد، رهبر نمي تواند و يا بسيار دشوار است كه اجتماعي را رهبري كند و مردم را افرادي منضبط و قانوني تربيت كند ولو اينكه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار كند. مردم آنگاه قانوني خواهند بود كه از زمامدارشان علاقه ببينند، و آن علاقه هاست كه مردم را به پيروي و اطاعت مي كشاند. قرآن به پيغمبر خطاب مي كند كه اي پيغمبر، نيروي بزرگي را براي نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داري.
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظاً غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامر» 23 به موجب لطف و رحمت الهي، برايشان نرم دل شدي كه اگر تندخوي سخت دل بودي از پيرامونت پراكنده مي گشتند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار با آنان مشورت كن.
در اينجا علت گرايش مردم به پيامبراكرم(ص) را علاقه و مهري دانسته كه نبي اكرم(ص) نسبت به آنان مبذول مي داشت. باز دستور مي دهد كه ببخششان و برايشان استغفار كن و با آنان مشورت كن. اينها همه از آثار محبت و دوستي است، همچنان كه رفق و حلم و تحمل همه از شئون محبت و احسانند.
بردباري
«واصبروا لحوائجهم» 24 در برآوردن حاجتهاي مردم شكيبايي ورزيد.
اميرمؤمنان بردباري را در كنار دانش در رأس ارزشها معرفي كرده است، چنانكه وقتي او را از خير پرسيدند، فرمود:
«ليس الخير أن يكثر مالك و ولدك، ولكن الخير ان يكثر علمك و يعظم حلمك» 25
خير آن نيست كه مال و فرزندت بسيار شود، بلكه خير آن است كه دانشت فراوان گردد و بردباري ات بزرگمقدار شود.
بنابراين يك نظام اداري ارزشمند، نظامي است كه بر اعمال و رفتار كارگزاران و كاركنانش بردباري حاكم باشد.
دادورزي
«العدل الانصاف، والاحسان التفضل» 27 عدل انصاف است و احسان نيكويي كردن.
خداوند به نيكويي كردن و انصاف فرمان داده است و اين فرمان شمول دارد و نظام اداري، نظامي اخلاقي است كه تمام روابط و مناسبات آن بر اساس دادورزي باشد. بر اين مبناست كه امام علي(علیه السّلام) كارگزاران دستگاه اداري خود را پيوسته به دادورزي فراخوانده است.
پي نوشت :
1) نهج البلاغه، نامه 31
2) قرآن، آل عمران79.
3) همان نامه، 5
4) نهج البلاغه، حكمت81
5) همان حكمت، 127
6) همان خطبه، 183
7) قرآن، ملك آيه 2
8) غررالحكم، جلد يك ص 262
9) نهج البلاغه، حكمت95
10) همان نامه، 51
11) همان، خطبه 167
12) همان، حكمت 425
13) نهج البلاغه، نامه 5
14) شرح غررالحكم، جلد 4، ص 47
15) نهج البلاغه، حكمت372
16) حكمت، 101
17) همان، خطبه 103
18) همان، خطبه167
19) همان، حكمت 382
20) نهج البلاغه، نامه53
21) نهج البلاغه، نامه51
22) نهج البلاغه، حكمت50
23) قرآن، آل عمران، 159
24) همان، نامه 51
25) همان، حكمت 94
26) قرآن، نحل90
27) نهج البلاغه، حكمت 231
/س