سبک زندگی حسنی
یکی از مباحث بسیار مهم و اصولی در آیین مقدس اسلام بخصوص در مکتب حقه تشیع، مسأله ی امام شناسی است. این موضوع از دو منظر حائز اهمیت است. یکی اینکه سخن، رفتار و گفتار امامان برای مسلمانان حجت بوده، از این رو بر یک مسلمان واجب است که با فرهنگ و اندیشه و سبک زندگی ایشان آشنا باشد، از طرفی هر انسان مسلمانی در زندگی خود نیازمند به الگو و اسوه صالح و نیکو و مورد تأیید خدای متعال است. از هر دریچه ای که به موضوع امام شناسی نگاه کنیم، تحقیق و پژوهش در سیره و روش ائمه اطهار (علیهم السلام) بسیار ضروری و پر اهمیت است، از این رو در ایام پر سرور و سعادت میلاد امام حسن مجتبی(ع) تصمیم گرفتیم تا خوشه ای از خرمن سبک زندگی این امام همام را مورد واکاوی قرار دهیم و پنجره ای کوچک از مباحث امام شناسی را به روی مخاطبان باز نماییم.
ماه رمضان و پیمان محبت و دوستی با امام حسن مجتبی(ع)
ماه رمضان ماه قرآن و پیمان بستن با خدای متعال و قرآن کریم است، از طرفی خدای متعال در آیات رحمانیش می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛[1] ! بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]؛» از طرفی بر اساس آموزه های قرآنی و فرهنگ اسلامی به خوبی می دانیم که محبت بدون تبعیت و پیروی در واقع محبت و دوستی نیست؛ چرا که خدای متعال حجت را بر مدعیان دوستی تمام کرده و این چنین فرموده است: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّه؛[2] بگو: «اگر خدا را دوست مىدارید، از من پیروى کنید.»
کما اینکه محققان و مفسران قرآن کریم این چنین بیان داشته اند: «یعنى محبت تنها یک علاقه قلبى ضعیف و خالى از هر گونه اثر نیست، بلکه باید آثار آن در عمل انسان منعکس باشد، کسى که مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستین نشانه اش این است که از پیامبر و فرستاده او پیروى کند. در حقیقت این یک اثر طبیعى محبت است که انسان را به سوى محبوب و خواسته هاى او مى کشاند، البته ممکن است محبت هاى ضعیفى یافت شود که شعاع آن از قلب به بیرون نیفتد، اما اینگونه محبت ها به قدرى ناچیز است که نمىتوان نام محبت بر آن گذاشت. یک محبت اساسى حتما آثار عملى دارد، حتما دارنده آن را با محبوب پیوند مىدهد، و در مسیر خواست هاى او به تلاش پرثمر وامى دارد.»[3]در خصوص دوستی و محبت خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) بخصوص امام حسن مجتبی(ع) نیز بر همین منوال است، اگر ما مدعی دوستی این ذوات مقدسه هستیم باید از ایشان تبعیت و پیروی کنیم.
در منابع روایی نقل شده است: روزی یکى از غلامان امام حسن عملى انجام داده بود که مستوجب عقاب شده بود، لذا امام حسن دستور داد تا او را بزنند. آن غلام گفت: اى مولاى من! وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ یعنى (مؤمن باید) از خطاى مردم درگذرد، امام حسن فرمود: من از تو درگذشتم. غلام گفت: اى مولاى من! وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یعنى خدا نیکوکاران را دوست می دارد. امام حسن فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم و مستمرى تو را دو برابر با قبل از این قرار دادم.»
کما اینکه محققان و مفسران قرآن کریم این چنین بیان داشته اند: «یعنى محبت تنها یک علاقه قلبى ضعیف و خالى از هر گونه اثر نیست، بلکه باید آثار آن در عمل انسان منعکس باشد، کسى که مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستین نشانه اش این است که از پیامبر و فرستاده او پیروى کند. در حقیقت این یک اثر طبیعى محبت است که انسان را به سوى محبوب و خواسته هاى او مى کشاند، البته ممکن است محبت هاى ضعیفى یافت شود که شعاع آن از قلب به بیرون نیفتد، اما اینگونه محبت ها به قدرى ناچیز است که نمىتوان نام محبت بر آن گذاشت. یک محبت اساسى حتما آثار عملى دارد، حتما دارنده آن را با محبوب پیوند مىدهد، و در مسیر خواست هاى او به تلاش پرثمر وامى دارد.»[3]در خصوص دوستی و محبت خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) بخصوص امام حسن مجتبی(ع) نیز بر همین منوال است، اگر ما مدعی دوستی این ذوات مقدسه هستیم باید از ایشان تبعیت و پیروی کنیم.
در منابع روایی نقل شده است: روزی یکى از غلامان امام حسن عملى انجام داده بود که مستوجب عقاب شده بود، لذا امام حسن دستور داد تا او را بزنند. آن غلام گفت: اى مولاى من! وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ یعنى (مؤمن باید) از خطاى مردم درگذرد، امام حسن فرمود: من از تو درگذشتم. غلام گفت: اى مولاى من! وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یعنى خدا نیکوکاران را دوست می دارد. امام حسن فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم و مستمرى تو را دو برابر با قبل از این قرار دادم.»
اقتباس و الگو برداری از زندگی امام حسن(ع) در سه حوزه طلایی
البته بر اهل علم پوشیده نیست که تبعیت و الگو برداری از سبک زندگی امامان معصوم(ع) باید در تمام ابعاد و عرصه های زندگی فردی و اجتماعی جریان داشته باشد، ولی در این نوشتار به جهت رعایت اختصار به سه بُعد سبک زندگی امام حسن مجتبی(ع) اشاره خواهیم داشت:
1-رابطه انسان با خدا در زندگی
بر اساس جهان بینی اسلامی اولین و مهمترین ابعاد زندگی انسان در حیات مادی، بعُد شناختی و معرفتی معنوی نسبت به خدای متعال است. تا انسان این جنبه از زندگی و حیات مادی خود را و ارتباط با خدای متعال را سامان ندهد سایر جنبه های زندگی در حاشیه قرار دارند؛ چرا که فلسفه و حقیقت زندگی بشر نیز معرفت و عبودیت نسبت به خدای متعال بوده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛[4] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند.» با نگاهی اجمالی به منابع اسلامی و دقت در سبک زندگی امام حسن مجتبی(ع) به خوبی می توان زندگی و سلوک ایشان را در اوج عبودیت و بندگی حق تعالی مشاهده کرد به طوری که دوست و دشمن به این موضوع معترف بوده اند. در روایتی که جناب مفضل از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده این چنین بیان شده است:
پدرم از پدرش باز گفت که حسن بن على بن ابى طالب (ع) اعبد و ازهد و افضل اهل زمانش بود و همیشه پیاده به حج می رفت و بسا با پاهاى برهنه بود و همیشه چون یاد مرگ می کرد می گریست و چون یاد قبر می کرد می گریست و چون یاد قیامت و نشور می کرد می گریست و چون یاد گذشت بر صراط می کرد می گریست و چون یاد ملاقات با خدا می کرد نالهاى می زد که از آن بی هوش می شد و چون به نماز می ایستاد برابر خدا لرزه بر اندامش مىافتاد و چون یاد بهشت و دوزخ مىافتاد چون مار گزیده پریشان می شد و از خدا بهشت می خواست و به او از دوزخ پناه می برد و همیشه آیه از قرآن نمی خواند که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا داشت جز آنکه می گفت لبیک اللهم لبیک و در هر حال که دیده می شد ذکر خداى سبحانه می کرد.»[5]
پدرم از پدرش باز گفت که حسن بن على بن ابى طالب (ع) اعبد و ازهد و افضل اهل زمانش بود و همیشه پیاده به حج می رفت و بسا با پاهاى برهنه بود و همیشه چون یاد مرگ می کرد می گریست و چون یاد قبر می کرد می گریست و چون یاد قیامت و نشور می کرد می گریست و چون یاد گذشت بر صراط می کرد می گریست و چون یاد ملاقات با خدا می کرد نالهاى می زد که از آن بی هوش می شد و چون به نماز می ایستاد برابر خدا لرزه بر اندامش مىافتاد و چون یاد بهشت و دوزخ مىافتاد چون مار گزیده پریشان می شد و از خدا بهشت می خواست و به او از دوزخ پناه می برد و همیشه آیه از قرآن نمی خواند که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا داشت جز آنکه می گفت لبیک اللهم لبیک و در هر حال که دیده می شد ذکر خداى سبحانه می کرد.»[5]
2-رابطه انسان با مردم در زندگی
بر اساس فرهنگ قرآن انسان می بایست زندگی خود را به گونه ای سامان بخشید که رنگ و بوی الهی داشته باشد، کما اینکه خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون؛[6] رنگ خدایى (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگى از رنگ خدایى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىکنیم.» سبک زندگی امام حسن مجتبی(ع) به معنای واقعی رنگ خدایی داشت و مصداق روشن روایت شریف «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ؛» [7] بود.
امام حسن(ع) در اخلاق اجتماعی اسوه، صبر، انفاق و کرم، سخاوت و دستگیری از نیازمندان بودند، سخاوت و کرم و بخشش ایشان نه تنها شامل انسان های نیازمند می شد، بلکه حیوانات بیابان نیز از کرم و روحیه سخاوت ایشان بهره مند بودند.[8] امام حسن(ع) در یک کلام کوه فضائل و مناقب اخلاق بودند در منابع روایی نقل شده است: روزی یکى از غلامان امام حسن عملى انجام داده بود که مستوجب عقاب شده بود، لذا امام حسن دستور داد تا او را بزنند. آن غلام گفت: اى مولاى من! وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ یعنى (مؤمن باید) از خطاى مردم درگذرد، امام حسن فرمود: من از تو درگذشتم. غلام گفت: اى مولاى من! وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یعنى خدا نیکوکاران را دوست می دارد. امام حسن فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم و مستمرى تو را دو برابر با قبل از این قرار دادم.»[9]
امام حسن(ع) در اخلاق اجتماعی اسوه، صبر، انفاق و کرم، سخاوت و دستگیری از نیازمندان بودند، سخاوت و کرم و بخشش ایشان نه تنها شامل انسان های نیازمند می شد، بلکه حیوانات بیابان نیز از کرم و روحیه سخاوت ایشان بهره مند بودند.[8] امام حسن(ع) در یک کلام کوه فضائل و مناقب اخلاق بودند در منابع روایی نقل شده است: روزی یکى از غلامان امام حسن عملى انجام داده بود که مستوجب عقاب شده بود، لذا امام حسن دستور داد تا او را بزنند. آن غلام گفت: اى مولاى من! وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ یعنى (مؤمن باید) از خطاى مردم درگذرد، امام حسن فرمود: من از تو درگذشتم. غلام گفت: اى مولاى من! وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ یعنى خدا نیکوکاران را دوست می دارد. امام حسن فرمود: تو را در راه خدا آزاد نمودم و مستمرى تو را دو برابر با قبل از این قرار دادم.»[9]
3-برخورد با دشمنان و معاندان
امام حسن(ع) خصوص برخورد با دشمنان و معاندان قرآن و سنت نیز مصداق بارز ایه شریف بودند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود؛[10] محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.» در توصیف شجاعت و دلاوری امام حسن(ع) و مقابله با دشمنان همین بس که تاریخ نویسان در خصوص این چنین نگاشته اند: «آن حضرت در جنگ صفین، در بسیج عمومی و نیروها و گسیل داشتن ارتش امیرمومنان (ع) برای جنگ با معاویه، نقش مهمی به عهده داشت و با سخنان پر شور و مهیج خویش، مردم کوفه را به جهاد در رکاب علی (ع) و سرکوبی خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود.»[11]
پی نوشت ها:
[1]. شوری آیه 23.
[2]. آل عمران آیه 31.
[3]. تفسیر نمونه، ج2، ص513
[4]ذاریات آیه 56.
[5]. الأمالی( للصدوق)، ص178. «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِیاً وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَى ...»
[6]. بقره آیه 138.
[7]. بحار الأنوار، ج58، ص129.
[8]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج43 ؛ ص352، ح29. مِنْ بَعْضِ کُتُبِ الْمَنَاقِبِ الْمُعْتَبَرَةِ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ نَجِیحٍ قَالَ: رَأَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لُقْمَةً طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ قَالَ دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ.
[9]. همان.
[10]. سوره فتح آیه 29.
[11]. واقعه صفین، ص 113.
پی نوشت ها:
[1]. شوری آیه 23.
[2]. آل عمران آیه 31.
[3]. تفسیر نمونه، ج2، ص513
[4]ذاریات آیه 56.
[5]. الأمالی( للصدوق)، ص178. «أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِیاً وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَى ...»
[6]. بقره آیه 138.
[7]. بحار الأنوار، ج58، ص129.
[8]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج43 ؛ ص352، ح29. مِنْ بَعْضِ کُتُبِ الْمَنَاقِبِ الْمُعْتَبَرَةِ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ نَجِیحٍ قَالَ: رَأَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لُقْمَةً طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ قَالَ دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ.
[9]. همان.
[10]. سوره فتح آیه 29.
[11]. واقعه صفین، ص 113.