انواع ام اس "MS"
«ام اس چيست؟» ام اس هنگامي در بدن آغاز ميشود كه گلبولهاي سفيد كه نقش دفاعي در بدن دارند به ميلين كه حفاظتي براي رشتههاي عصبي است و كمك ميكند كه پيامهاي الكتريكي با سرعتي چندين برابر منتقل شوند، بجاي يك عامل بيگانه حمله ميكنند و هر بار كه اين گلبولها به رشتههاي اعصاب مربوط به يكي از اندامهاي بدن حمله كنند، آن اندام دچار مشكل ميشود. «انواع ام اس» شايد بتوان گفت دو بيمار ام اس را نميتوان يافت كه چگونگي شروع و ادامه بيماريشان شبيه هم باشد ولي در كل بيماري ام اس را ميتوان به چهار دسته اصلي تقسيم كرد.
1-ام اس خوشخيم (Benign MS) كه در اين نوع فقط تعداد كمي حمله رخ ميدهد كه اين حملات نيز معمولا با بهبودي كامل همراه است. اين نوع اماس در طي زمان بدتر نميشود و معمولا موجب هيچ ناتواني ماندگاري نخواهد شد. 2- نوع عود كننده و فردكش يابنده (Relapsihg Remitting MS ) كه اكثر مبتلايان بيماريشان را با همين نوع آغاز ميكنند و به اين صورت است كه در آنها هر حمله بيماري، يك دوره آرام در پي دارد كه بيماران در اين مدت مشكلي ندارند، حملهها نيز معمولا غير قابل پيشبينياند.
3- نوع پيشرونده ثانويه (Secondary Progressive MS ) ، اين دسته ميتوان ادامه نوع قبلي دانست يعني پس از چندين سال حمله و آرامش بيمار به حدي ميرسد كه بدون وجود دورههاي واضحي از حمله با گذشت زمان ضعيفتر ميشود.
4- نوع پيشرونده اوليه (Primary Progressive) در اين نوع بيماري هرگز حالتهاي عود يا فروكش را ندارند و از همان حالت ممكن است هر زماني متوقف شود يا همچنان بدتر شود. «علائم و مشكلات شايع در ام اس» تظاهرات و سير بيماري ام اس از شخصي به شخص ديگر متفاوت است. چشمها نيز معمولا اولين و شايعترين عضو درگير هستند، قدرت بينايي نيز معمولا در اشخاصي كه درگيري چشمي داشتهاند تا حدي كاهش مييابد. اندامهاي دست و پا نيز ممكن است دچار مشكلات حسي و حركتي شوند مثل احساس كرختي، به خواب رفتگي يا سوزن سوزن شدن، اشكال در راه رفتن و حركات اداري ديگر را ميتوان نام برد. گوشها گاهي دچار مشكلاتي نظير وزوز يا كاهش شنوايي ميشوند. احساس نياز مكرر به دفع ادرار، بند آمدن و احتباس ادرار، بياختياري در دفع ادرار و بالاخره كاهش ميل و توانايي جنسي از مشكلاتي هستند كه در دستگاه ادراري - تناسلي بيماران به وجود ميآيند. از دست دادن تعادل هنگام راه رفتن خصوصا در تاريكي ممكن است به خاطر درگيري مخچه باشد به جزء اين موارد ميتوان به مشكلاتي نظير تمركز حواس و گاهي بيحواسي، اضطراب، افسردگي، احساس درد در ماهيچهها، اشكال در سخن گفتن، اشكال در اجابت مزاج اشاره كرد. گروهي از عوامل ميتوانند زمينه ساز ايجاد مشكلات جديد باشند كه از آنها ميتوان به گرما و رطوبت، وزرشهايي كه حرارت بدن را بالا ميبرند، تب و مهمتر از همه اينها فشار روحي و عصبي كه استرس رواني ميگويند. «ام اس و فيزيوتراپي» يكي از مشكلات اصلي ما، ضعف و محدوديت در حركت است كه از طرفي به علت درگيري قسمتهاي حركتي در مغز و نخاع و از طرف ديگر به علت كم حركت شدن خود بيماران كه به يكي از اين عوامل مربوط ميشود؛ افسردگي و بيحوصلگي، ترس از افتادن و كم بودن تحرك داراي عوارضي مانند كوتاه و ضعيفتر شدن عضلات ، زخم بستر، يبوست و ... تفاوت بيماران ام اس با افرادي كه بعد از شكستگي و باز كردن گچ نيازمند به فيزيوتراپي هستند، در اين است كه فيزيوتراپي بيماران ام اس ، براي مدت نامحدودي صورت ميگيرد. منظور ما از انجام حركات فيزيوتراپي رسيدن به وضعيت بهتر جسمي و روحي است. «چه بخوريم؟» معمولا زماني كه فرد بيمار شد بعد از اين كه به دنبال دارو و درمان رفت به فكر ميافتد كه چه مواد غذايي استفاده كند و از چه غذاهايي پرهيز كند. تاكنون هيچ رابطه مشخص بين مواد غذايي و ام اس پيدا نشده است، حالا كه ميدانيم بوسيله رژيم غذايي نميتوان ام اس را درمان كرد ولي با يك برنامهريزي خوب غذايي ميتوانيم از يكسري عوارض بيماري جلوگيري كنيم. به عنوان مثال استفاده كافي از ميوهها و سبزيجات علاوه بر تامين درصد بالايي از ويتامينهاي ضروري ميتواند به بهتر كار كردن دستگاه گوارش و جلوگيري از يبوست كمك بسزايي كند. ما ميتوانيم آزادانه غذاهاي متنوعي مصرف كنيم و يا از هر برنامه غذايي كه ميپسنديم پيروي كنيم به شرطي كه حاوي مواد اصلي و ضروري بدن باشد. اين مواد شامل پروتيئنها، هيدراتهاي كربن (نشاسته و قند)، چربيها، ويتامينها و املاح ميباشد. طبق جدول پيشنهادي انجمن ام اس آمريكا براي يك رژيم غذايي متعادل، بهتر است بخش اصلي غذا از هيدراتهاي كربن و سپس ميوهها و سبزيجات، گوشت و سرانجام كمترين سهم آن از چربيها باشد. «درمان ام اس» داروهاي موجود براي درمان ام اس از نظر كاربرد به سه گروه اصلي تقسيم بندي ميشوند،
1- براي حملات بيماري، در اين دوره زماني معمولا به صورت تزريقي وريدي و يا خوراكي تجويز ميشوند و معمولا طول هر دوره بين چهار تا هفت روز طول ميكشد. از اين مواد، متيل پردنيزولون (سولومدرول يا دپومدرول) بيشتر به كار ميرود و به جز آن از دگزامتازون، پروفيرون، بتامتازون هم استفاده ميشود.
2- براي كنترل علائم بيماري: بيش از 30 داروي مختلف به اين منظور به كار ميروند، مثلا از آمانتادين براي كم كردن اختلالات حركتي و از باكلوفن براي مقابله با سفتي عضلاني (اسپاسم) استفاده ميشود.
3- براي كنترل دوره بيماري: براي اين منظور سه دارو وجود دارد كه دو عدد از آنها از دسته اينترفرونها هستند، اينترفرونها مواد پروتئيني هستند كه به طور طبيعي در بدن براي مقابله با بعضي عفونتها توليد ميشوند. اين سه دارو عبارتند از:
1- اينترفرون بتا، يكA (آوونكس)
2- اينتروفرون بتا، يك B (بتاسرون)
3- گلاتيرامراستات (كوپاكسون)
از روشهاي درماني ديگر ميتوان به تاثير خوب بعضي از اين روشها دقيقا اثبات شده است مانند كاردرماني، فيزيوتراپي، گفتاردرماني و ماساژ . اما روشهايي ديگري هم هست كه بيماران نتايج خوبي از آن گرفتهاند، مثل مديتيشن ، يوگا، هوميوپاتي، انرژي درماني و .... «چه كساني ام اس ميگيرند؟» هنوز چگونگي شروع ام اس دقيقا مشخص نشده است ولي امروزه دريافتهاند كه مثلا شيوع اين بيماري در مناطق مختلف دنيا با هم متفاوت است. به عنوان مثال در كشورهاي شمال اروپا و آمريكا و افرادي نيز كه پوست، مو و چشم روشن دارند شيوع آن بيشتر ديده ميشود ولي در سياهپوستان و ژاپنيها كمياب است. همچنين ام اس در خانمها بيشتر از آقايان ديده ميشود و شروع آن معمولا در سنين 20 تا 40 سالگي است. در مورد اثر مهاجرت به ابتلاء به ام اس ديده شده در افرادي كه قبل از 15 سالگي به سرزمين ديگري مهاجرت كردهاند ميزان شيوع بيماري مانند ميزان شيوع آن در مردم سرزمين جديد است. اين بيماري بيشتر در كساني بروز ميكند كه شخصيت خاصي دارند چنين افرادي معمولا مسئوليت پذير ولي حساس هستند كه هنگام بروز ناملايمات خيلي خودخوري ميكنند.
منبع:WWW.IRTEB.COM
1-ام اس خوشخيم (Benign MS) كه در اين نوع فقط تعداد كمي حمله رخ ميدهد كه اين حملات نيز معمولا با بهبودي كامل همراه است. اين نوع اماس در طي زمان بدتر نميشود و معمولا موجب هيچ ناتواني ماندگاري نخواهد شد. 2- نوع عود كننده و فردكش يابنده (Relapsihg Remitting MS ) كه اكثر مبتلايان بيماريشان را با همين نوع آغاز ميكنند و به اين صورت است كه در آنها هر حمله بيماري، يك دوره آرام در پي دارد كه بيماران در اين مدت مشكلي ندارند، حملهها نيز معمولا غير قابل پيشبينياند.
3- نوع پيشرونده ثانويه (Secondary Progressive MS ) ، اين دسته ميتوان ادامه نوع قبلي دانست يعني پس از چندين سال حمله و آرامش بيمار به حدي ميرسد كه بدون وجود دورههاي واضحي از حمله با گذشت زمان ضعيفتر ميشود.
4- نوع پيشرونده اوليه (Primary Progressive) در اين نوع بيماري هرگز حالتهاي عود يا فروكش را ندارند و از همان حالت ممكن است هر زماني متوقف شود يا همچنان بدتر شود. «علائم و مشكلات شايع در ام اس» تظاهرات و سير بيماري ام اس از شخصي به شخص ديگر متفاوت است. چشمها نيز معمولا اولين و شايعترين عضو درگير هستند، قدرت بينايي نيز معمولا در اشخاصي كه درگيري چشمي داشتهاند تا حدي كاهش مييابد. اندامهاي دست و پا نيز ممكن است دچار مشكلات حسي و حركتي شوند مثل احساس كرختي، به خواب رفتگي يا سوزن سوزن شدن، اشكال در راه رفتن و حركات اداري ديگر را ميتوان نام برد. گوشها گاهي دچار مشكلاتي نظير وزوز يا كاهش شنوايي ميشوند. احساس نياز مكرر به دفع ادرار، بند آمدن و احتباس ادرار، بياختياري در دفع ادرار و بالاخره كاهش ميل و توانايي جنسي از مشكلاتي هستند كه در دستگاه ادراري - تناسلي بيماران به وجود ميآيند. از دست دادن تعادل هنگام راه رفتن خصوصا در تاريكي ممكن است به خاطر درگيري مخچه باشد به جزء اين موارد ميتوان به مشكلاتي نظير تمركز حواس و گاهي بيحواسي، اضطراب، افسردگي، احساس درد در ماهيچهها، اشكال در سخن گفتن، اشكال در اجابت مزاج اشاره كرد. گروهي از عوامل ميتوانند زمينه ساز ايجاد مشكلات جديد باشند كه از آنها ميتوان به گرما و رطوبت، وزرشهايي كه حرارت بدن را بالا ميبرند، تب و مهمتر از همه اينها فشار روحي و عصبي كه استرس رواني ميگويند. «ام اس و فيزيوتراپي» يكي از مشكلات اصلي ما، ضعف و محدوديت در حركت است كه از طرفي به علت درگيري قسمتهاي حركتي در مغز و نخاع و از طرف ديگر به علت كم حركت شدن خود بيماران كه به يكي از اين عوامل مربوط ميشود؛ افسردگي و بيحوصلگي، ترس از افتادن و كم بودن تحرك داراي عوارضي مانند كوتاه و ضعيفتر شدن عضلات ، زخم بستر، يبوست و ... تفاوت بيماران ام اس با افرادي كه بعد از شكستگي و باز كردن گچ نيازمند به فيزيوتراپي هستند، در اين است كه فيزيوتراپي بيماران ام اس ، براي مدت نامحدودي صورت ميگيرد. منظور ما از انجام حركات فيزيوتراپي رسيدن به وضعيت بهتر جسمي و روحي است. «چه بخوريم؟» معمولا زماني كه فرد بيمار شد بعد از اين كه به دنبال دارو و درمان رفت به فكر ميافتد كه چه مواد غذايي استفاده كند و از چه غذاهايي پرهيز كند. تاكنون هيچ رابطه مشخص بين مواد غذايي و ام اس پيدا نشده است، حالا كه ميدانيم بوسيله رژيم غذايي نميتوان ام اس را درمان كرد ولي با يك برنامهريزي خوب غذايي ميتوانيم از يكسري عوارض بيماري جلوگيري كنيم. به عنوان مثال استفاده كافي از ميوهها و سبزيجات علاوه بر تامين درصد بالايي از ويتامينهاي ضروري ميتواند به بهتر كار كردن دستگاه گوارش و جلوگيري از يبوست كمك بسزايي كند. ما ميتوانيم آزادانه غذاهاي متنوعي مصرف كنيم و يا از هر برنامه غذايي كه ميپسنديم پيروي كنيم به شرطي كه حاوي مواد اصلي و ضروري بدن باشد. اين مواد شامل پروتيئنها، هيدراتهاي كربن (نشاسته و قند)، چربيها، ويتامينها و املاح ميباشد. طبق جدول پيشنهادي انجمن ام اس آمريكا براي يك رژيم غذايي متعادل، بهتر است بخش اصلي غذا از هيدراتهاي كربن و سپس ميوهها و سبزيجات، گوشت و سرانجام كمترين سهم آن از چربيها باشد. «درمان ام اس» داروهاي موجود براي درمان ام اس از نظر كاربرد به سه گروه اصلي تقسيم بندي ميشوند،
1- براي حملات بيماري، در اين دوره زماني معمولا به صورت تزريقي وريدي و يا خوراكي تجويز ميشوند و معمولا طول هر دوره بين چهار تا هفت روز طول ميكشد. از اين مواد، متيل پردنيزولون (سولومدرول يا دپومدرول) بيشتر به كار ميرود و به جز آن از دگزامتازون، پروفيرون، بتامتازون هم استفاده ميشود.
2- براي كنترل علائم بيماري: بيش از 30 داروي مختلف به اين منظور به كار ميروند، مثلا از آمانتادين براي كم كردن اختلالات حركتي و از باكلوفن براي مقابله با سفتي عضلاني (اسپاسم) استفاده ميشود.
3- براي كنترل دوره بيماري: براي اين منظور سه دارو وجود دارد كه دو عدد از آنها از دسته اينترفرونها هستند، اينترفرونها مواد پروتئيني هستند كه به طور طبيعي در بدن براي مقابله با بعضي عفونتها توليد ميشوند. اين سه دارو عبارتند از:
1- اينترفرون بتا، يكA (آوونكس)
2- اينتروفرون بتا، يك B (بتاسرون)
3- گلاتيرامراستات (كوپاكسون)
از روشهاي درماني ديگر ميتوان به تاثير خوب بعضي از اين روشها دقيقا اثبات شده است مانند كاردرماني، فيزيوتراپي، گفتاردرماني و ماساژ . اما روشهايي ديگري هم هست كه بيماران نتايج خوبي از آن گرفتهاند، مثل مديتيشن ، يوگا، هوميوپاتي، انرژي درماني و .... «چه كساني ام اس ميگيرند؟» هنوز چگونگي شروع ام اس دقيقا مشخص نشده است ولي امروزه دريافتهاند كه مثلا شيوع اين بيماري در مناطق مختلف دنيا با هم متفاوت است. به عنوان مثال در كشورهاي شمال اروپا و آمريكا و افرادي نيز كه پوست، مو و چشم روشن دارند شيوع آن بيشتر ديده ميشود ولي در سياهپوستان و ژاپنيها كمياب است. همچنين ام اس در خانمها بيشتر از آقايان ديده ميشود و شروع آن معمولا در سنين 20 تا 40 سالگي است. در مورد اثر مهاجرت به ابتلاء به ام اس ديده شده در افرادي كه قبل از 15 سالگي به سرزمين ديگري مهاجرت كردهاند ميزان شيوع بيماري مانند ميزان شيوع آن در مردم سرزمين جديد است. اين بيماري بيشتر در كساني بروز ميكند كه شخصيت خاصي دارند چنين افرادي معمولا مسئوليت پذير ولي حساس هستند كه هنگام بروز ناملايمات خيلي خودخوري ميكنند.
منبع:WWW.IRTEB.COM