ملاک احتیاج به علت

اصطلاح عام فلسفی به هر چیزی که چیزدیگری بر آن متوقف باشد، علت می گویند. پس از لحاظ فلسفی، کاغذ و قلم و مرکب و همه اینها اجزای علت نوشتن هستند و یک اصطلاح خاصی داریم که به معنای فاعل است.
يکشنبه، 19 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ملاک احتیاج به علت
بر اساس اصالت وجود، دیدگاه مرحوم صدرالمتألهین که عالی‌ترین دیدگاه در این باب است عبارت است از این که رابطه علیت را باید در میان وجود علت و وجود معلول جستجو کرد نه در ماهیت آنها. معلولیت و وابستگی معلول، ذاتی وجود آن است و وجود وابسته هیچ گاه مستقل و بی نیاز از علت نخواهد شد. به عبارت دیگر، وجود معلول عین تعلق و وابستگی به علت هستی بخش است.


علیت از منظر اندیشمندان اسلامی

در این بخش تعریف برخی از اندیشمندان مسلمان درباره علت و معلول ذکر می گردد: مرحوم فارابی: «العلة ما یجب أن یوجد مع المعلول».(1). اشاره جناب فارابی در این تعریف به علل حقیقی است و اشراف و احاطه وجودی آنها را بر معلولهایشان خاطر نشان ساخته است.
 
مرحوم ابن سینا: «ان العلة هی کل ذات یلزم منه ان یکون وجود ذات اخرى انما هو بالفعل من وجود هذا بالفعل»(2). در این تعریف جناب شیخ اشاره می کند که تحقق علت تامه و بالفعل مساوی با تحقق معلول است و سنخیت و هماهنگی بین علت و معلول مورد توجه قرار گرفته است.
 
مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی: «کل شیء یصدر عنه امر اما بالاستقلال او بالانضمام فانه علة لذلک الامر و الامر معلول له».(3) علت تامه بر دو قسم است: علت تامه بسیط و علت تامه مرکب. در این تعریف مرحوم خواجه به این تقسیم بندی اشاره کرده است.
 
مرحوم صدر المتألهین: «العلة لها مفهومان: احدهما هو الشیء الذی یحصل من وجوده شیء آخر و من عدمه عدم شیء آخر و ثانیهما هو ما یتوقف علیه وجود الشیء فیمتنع بعدمه و لا یجب بوجوده».(4) در این تعریف ملاصدرا، علت تامه و علت ناقصه را بیان کرده است.کاغذ و قلم و مرکب و همه اینها اجزای علت نوشتن هستند و یک اصطلاح خاصی داریم که به معنای فاعل است، یعنی آن موجودی که موجود دیگری را پدید می آورد؛ ولو متوقف بر چیزهای دیگر هم باشد. مرحوم فیض کاشانی: «السبب و یقال له العلة ما یجب الشیء بوجوده و یمتنع بعدمه»(5). در این تعریف به این نکته توجه داده شده است که بود و نبود معلول وابسته به علت است.
 
مرحوم حکیم سبزواری: «ان الذی الشیء الیه افتقر مطلقا، صدورا او قواما تاما او ناقصا فعلة و الشیء المفتقر معلولا».(6) در این تعریف مرحوم سبزواری به افتقار و نیازمندی معلول، به وجود علت اشاره نموده است که معلول همه هستی و هویت خود را از علت داراست.


علیت از دیدگاه نقل (آیات و روایات)

به گفته راغب: «السبب» به معنای ریسمانی است که به کمک آن از درخت خرما بالا روند و جمع آن اسباب است و هر وسیله ای که برای رسیدن به چیزی از آن کمک گرفته می شود، سبب گویند. (7)


تفاوت میان علت و سبب در لغت

برخی از علل پس از معلول تحقق می یابند؛ مثل علت غایی که در ذهن مقدم است و در خارج مؤخر است. اما سبب به هیچ وجه از مسبب خود متأخر نیست. علت در لغت چیزی است که به وسیله آن حکم چیز دیگری تغییر می یابد و از همین جاست که به بیماری نیز علت گفته اند؛ زیرا بیماری حال بیمار را دگرگون می سازد.(8)
 
علت معمولا در زبان عرفی به معنایی گفته می شود که هدف و مقصد فاعل را نشان می دهد و به اصطلاح در عرف، علت را به علت غایی اطلاق می کنند و می گویند: علت اینکه این کار را انجام دادی چه بود؟ یعنی هدف تو از این کار چه بود؟ اما در اصطلاح عام فلسفی به هر چیزی که چیز دیگری بر آن متوقف باشد، علت می گویند. پس از لحاظ فلسفی، کاغذ و قلم و مرکب و همه اینها اجزای علت نوشتن هستند و یک اصطلاح خاصی داریم که به معنای فاعل است، یعنی آن موجودی که موجود دیگری را پدید می آورد؛ ولو متوقف بر چیزهای دیگر هم باشد. اما علیت مصدر جعلی است از علت، یعنی علت بودن. اصل علیت یعنی اصل مؤثر بودن چیزی در پیدایش شیئی دیگر به معنای عام آن و یا فاعل داشتن یک پدیده به معنای خاص آن.


علیت در روایات

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد وجود رابطه سببیت در عالم، ضمن اشاره به قدرت ذوالقرنین می فرماید: «الا و فیکم من هو علی سنته و أن الله عز و جل مکن له فی الارض و آتاه من کل شیء سببا»(9) آگاه باشید در میان شما کسانی مانند او هستند. همانا خداوند بزرگ، زمین را مسخر او گردانید و به او وسیله و سبب تمام اشیا را عطا کرد.) اشاره است به آیه ۸۴ و ۸۵ سوره کهف که خداوند می فرماید: «انا مکنا له فی الارض و آتیناه من کل شیء سببا فاتبع سببا».
 
به فرموده امام صادق (علیه السلام): «أبی الله ان یجری الاشیاء الا باسبابها فجعل لکل شیء سیبا»(10) خداوند اشیاء را در مجرای علل و اسباب آنها به جریان در می آورد و برای هر چیزی سببی قرار داده است.


چند روایت دیگر در باب علل و اسباب نقل می کنیم

امام على (علیه السلام) چند روایت دیگر نیز در باب علل و اسباب نقل می کنیم: «وقد جعل الله سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق و رحمه الخلق».(11) همانا خداوند استغفار و آمرزش خواستن را وسیله دائمی فرو ریختن روزی و موجب رحمت آفریدگان قرار داد.
 
«فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک والصلاة تنزیها عن الکبر و الزکاه تسبیبا للرزق .. والجهاد عزا للاسلام» (12) خدا ایمان را برای پاکسازی دل از شرک و نماز را برای پاک بودن از کبر و خودپسندی و زکات را عامل فزونی روزی... و جهاد را برای عزت اسلام واجب کرد.
 
امام على (علیه السلام): «الحمد الله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره و سببا للمزید من فضله»(13) ستایش خداوندی را سزاست که حمد را کلید یاد خویش و سبب فزونی فضل و رحمت خود قرار داده است.
 
امام على (علیه السلام): «ان لکل أجل وقتا لایعدوه و سببا لایتجاوزه» (14)هر اجلى وقت معینی دارد که از آن پیش نیفتد و سبب مشخصی دارد که از آن تجاوز نکند.
 

پی‌نوشت:
1. ابونصر فارابی، التعلیقات، تحقیق دکتر جعفر آل یاسین، ص ۱۳۲.
٢. ابن سینا، رسائل.
٣. ابوالحسن شعرانی، کشف المراد، شرح تجرید الاعتقاد (ترجمه و شرح فارسی)، فصل سوم، ص ۱۲۴.
۴. الحکمة المتعالیه فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج ۲، ص۱۲۷.
۵. فیض کاشانی، اصول المعارف، با مقدمه جلال الدین آشتیانی، ص۵۷.
6. شرح منظومه، ص ۱۵۶.
7. مفردات الفاظ قرآن کریم.
8. ر.ک: الفروق فی اللغه، ج ۱
9. جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج ۲، ص ۱۴۹.
10. بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.
11. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۳.
12. همان، حکمت ۲۵۲ ۴
13. همان، خطبه ۱۵۷.
14. همان، خطبه ۱۹۳.
 
منبع: تفکرعقلی در کتاب و سنت، حمیدرضا رضانیا، چاپ دوم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، قم 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما