دیدگاه آیت الله جوادی آملی در باب عقل نظری و عملی

آراء استاد جوادی آملی درباره عقل

گاهی اوقات هوا و هوس و دلبستگی به تمنیات دنیوی به قدری شدید است که کار عقل عملی را مختل می نماید. از این رو انگیزه برای کارهای پسندیده ضعیف می گردد.
يکشنبه، 5 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آراء استاد جوادی آملی درباره عقل
به نظر می رسد که جامعیت و گستره دیدگاه مرحوم ابن سینا و در ادامه، استاد جوادی آملی بیشتر از دیدگاه دیگران است. زیرا درست است که عقل در حیطه ادراکی فعالیت دارد اما اگر دست آن از تدبیر و نظارت امور عملی قطع گردد، محرک انسان به سوی کارها و متصدی آن، کدام یک از قوای نفس خواهد بود؟
 
به تعبیر برخی بزرگان «عقل حکم چراغ را دارد برای ماشین زندگی ما. اما آنچه حرکت می دهد غرایز و امیال ماست. تا یک میلی نداشته باشیم فعالیت نمی کنیم. » در این صورت باعث امیال به سوی فعالیت ها کیست؟ ممکن است گفته شود شهوت و غضب و هوی و هوس باعث است. در این صورت باعث امیال به سوی خوبی ها و افعال پسندیده کیست؟ آری همه قوا چه ادراکی و چه تحریکی همه از شئون نفس است. اما در هر صورت محرک انسان به سوی افعال اگر عقل نباشد کدام یک از قوای نفس، متصدی این کار است؟ در یک مجلس که بزرگ و کوچک در آن اجتماع نموده اند چرا یک کودک در مرئی و منظر جمع، کارهای کودکانه‌ای انجام میدهد که هیچ فرد بالغ و فهیمی در آن مجلس چنین کارهایی را نمی کند؟ چون شوق و نفع کودک، کودکانه است و نفع و شوق بزرگ چیز دیگر است. با نگاهی به روایات در باب عقل، این حقیقت روشن می گردد که دامنه کارکرد عقل در روایات، بیشتر از قلمرو ادراک صرف مطرح شده است و به نوعی امور عملی نیز در حیطه کار عقل واقع شده است. (که این مطلب در فصل تفکر عقلی در روایات بررسی خواهد شد.)
 
با توجه به این که حقیقت نفس یک حقیقت تشکیکی بین مراتب رفیع و والا و مراتب دنی و نازل است، در عین وحدت نفس؛ از این رو آنس نفس با امور طبیعی و حشر آن با مسائل دنیوی گونه ای میل را در آن ایجاد می کند که هوا و هوس و در تعبیر قرآنی «نفس اماره» خوانده شده است. از سوی دیگر، آشنایی نفس با حقایق علوی و فطرت خداجو و مراتب عالی نظام هستی و غیب عالم، خواست های دیگری در نفس ایجاد می نماید که از آن، به خداخواهی و در بیان قرآنی، «نفس مطمئنه» تعبیر شده است و آنچه عقل نظری از حقایق و معارف از هست ها و نیستها درک می کند، در صورتی که متناسب با امور جزئی و فعل و انفعال دنیوی بدنی آنچه را که در قالب بایدها و نبایدها به کار می گیرد، این بخش را عقل عملی بنامیم.
 
به طور خلاصه می توان محرک و انگیزه انسان به سوی افعال ناشایست را هم سویی نفس با امور طبیعی یا هوی و هوس نامید و محرک و انگیزه انسان به سوی کارهای ارزشی و پسندیده را اندیشه و درک روشن نفس توسط عقل نظری دانست؛ به گونه ای که فهم درست از هستها بتواند در قالب بایدها در آید. اینجاست که عقل عملی دست به کار می شود و فرآیند عمل را مدیریت می کند. حال ممکن است سؤالی مطرح شود که آیا کفار و مشرکین و انسانهای منحرف، از عقل نظری بی بهره اند که در بخش عقل عملی انگیزه کارهای شایسته را ندارند؟
 
در پاسخ باید گفت: گاهی اوقات هوا و هوس و دلبستگی به تمنیات دنیوی به قدری شدید است که کار عقل عملی را مختل می نماید. از این رو انگیزه برای کارهای پسندیده ضعیف می گردد. در صورتی که راه های جولان هوی و هوس مسدود گردد و راههای تبعیت از فطرت خداجو و همسویی با عقل نظری (با اصول و چهارچوب صحیح و منطقی) مفتوح گردد، عقل عملی، محرک و انگیزه انسان به سوی کارهای پسندیده می شود.
 
توضیح این که نفس ناطقه انسان به گونه ای است که هم کمالات انسانی را داراست و هم در عین وحدت، کمالات نفس حیوانی و نفس نباتی را دارد. یعنی این چنین نیست که سه نفس در عرض هم در وجود انسان مجتمع شده باشند. بلکه چون نفس انسانی در سیر حرکت جوهری خود، ابتدا در عرصه نفسیت نباتی است و در ادامه به کمال نفس حیوانی می رسد و در عین دارایی کمالات آنها به سوی کمالات نفس ناطقه اوج می گیرد؛ از این رو مثل نفس ناطقه همچون عدد صد است که همه کمالات اعداد مادون صد را داراست اما محدود به حدود و قیود هیچ یک از اعداد مادون نیست.
 
از طرفی باید دانست که همه اعمال اختیاری انسان تحت ضابطه خاصی انجام می گیرد و آن این است که ابتدا تصور فعل، در مرحله دوم تصدیق به نفع، در مرحله سوم شوق، در مرحله چهارم اراده و سپس عمل تحقق پیدا می کند. اما نکته حائز اهمیت توجه به این حقیقت است که همیشه در کارهای اختیاری انسان، تصور و تصدیق به نفع و شوق و اراده حکیمانه نیست. بلکه چه بسا انسان در مرحله ادراک حیوانی و در سطح مشتهیات نفسانی طبیعی، این فرآیند را طی کند. از این رو چه بسا نفع یک فرد برای دیگری اصلا نفع نباشد و شوق یکی در نگاه دیگری شوق حیوانی قلمداد گردد.
 
در یک مجلس که بزرگ و کوچک در آن اجتماع نموده اند چرا یک کودک در مرئی و منظر جمع، کارهای کودکانه‌ای انجام میدهد که هیچ فرد بالغ و فهیمی در آن مجلس چنین کارهایی را نمی کند؟ چون شوق و نفع کودک، کودکانه است و نفع و شوق بزرگ چیز دیگر است.
 
نتیجه این که مطابق بیان حکما گاهی مرتبه ادراک انسان، ادراک حیوانی و عمل حیوانی است و زمانی در درجه ادراک و عمل انسانی است. انگیزه کارهای عاقلانه و حکیمانه در انسان همان عقل عملی است و انگیزه کارهای حیوانی در انسان، شهوت و غضب است. به تعبیر دیگر، انگیزه انسان گاهی متعادل است و گاهی به افراط و تفریط کشیده شده.
 
به فرموده آیت الله جوادی آملی: «عقل نیروی راهنما و راهبر اندیشه و انگیزه و وظیفه اصلی آن، هماهنگ ساختن این دو است. بدین منظور نخست عقل نظری اندیشه را از وسوسه های حس و وهم و خیال می رهاند، ولی از آنها به کلی دست نمی شوید؛ بلکه با تعدیل این امور از آنها بهره می برد و از افراط و تفریط می پرهیزد. پس از پیراستن اندیشه، باید دستگاه انگیزه و اراده نیز پاکیزه شود تا علم به مرحله عمل بار یابد. بدین منظور عقل عملی زانوی شهوت و غضب را عقال می کند تا انسان از این مرکب های راهوار و تعدیل شده نیز به درستی بهره گیرد». آموختن دانش، عقل نظری را کامل می کند. اما عقل عملی با تمرین مکرر عمل صالح به کمال می رسد.(1)
 
پی‌نوشت:
1. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص۱۲۰
 
منبع: تفکرعقلی در کتاب و سنت، حمیدرضا رضانیا، چاپ دوم، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، قم 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط