اموری که گناه را بزرگتر می کنند

در اینجا به عواملی پرداخته ایم که باعث می شوند گناهان کوچک به گناهان بزرگتر تبدیل شوند.
يکشنبه، 16 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اموری که گناه را بزرگتر می کنند
از آیات و روایات استفاده می شود که در چند مورد، گناهان کوچک تبدیل به گناهان بزرگ می شوند. از جمله:


1- اصرار بر گناه

تکرار گناه کوچک، آن را تبدیل به گناه بزرگ می کند و اگر انسان حتی یک گناه کند، ولی استغفار نکند و در فکر توبه هم نباشد، اصرار به حساب می آید. قرآن درباره پرهیزکاران می فرماید:

وَ لَمْ یصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یعْلَمُونَ[1]

آنان آگاهانه بر گناهانشان اصرار نمی ورزند.

امام باقر (ع) در تفسیر آیه فوق می فرماید: اصرار، عبارت از این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.

امام علی (ع) فرمود:

إِیاک وَ الْإِصْرَارَ فَإِنَّهُ مِنْ أَکبَرِ الْکبَائِرِ وَ أَعْظَمِ الْجَرَائِم[2]

از اصرار بر گناه بپرهیز، چرا که از بزرگ ترین جرایم است.


2- کوچک شمردن گناه

کوچک شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبدیل می کند، برای روشن شدن موضوع، به مثال زیر توجه کنید:

اگر کسی سنگی به سوی ما پرتاب کند، ولی بعداً پشیمان شده و عذرخواهی کند، ممکن است او را ببخشیم، ولی اگر سنگ ریزه ای به ما بزند، و در مقابل اعتراض ما بگوید: این که چیزی نیست؛ او را نمی بخشیم، زیرا این کار، از روح استکباری او پرده بر می دارد و بیانگر آن است که گناهش را کوچک می شمرد. امام حسن عسکری (ع) می فرماید:

مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لَا یغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَیتَنِی لَا أُؤَاخَذُ إِلَّا بِهَذَا[3]

از گناهان نابخشودنی این است که انسان بگوید: کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند یعنی آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمارد.

امام علی (ع) فرمود:

أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُه[4]

بزرگ ترین گناهان آن معصیتی است که گناهکار آن را کوچک بشمارد.


3- اظهار خوشحالی هنگام گناه

لذت بردن از گناه و شادمانی هنگام انجام گناه، از اموری است که گناه را بزرگ می کند و موجب کیفر بیشتر می شود. امام علی (ع) فرمود:

شَرُّ الْأَشْرَارِ مَنْ یتَبَجَّحُ بِالشَّر[5]

بدترین بدها کسی است که به انجام بدی خوشحال گردد.

و نیز فرمود:

حَلَاوَةُ الْمَعْصِیةِ یفْسِدُهَا أَلِیمُ الْعُقُوبَة[6]

عذاب دردناک گناه، شیرینی آن را تباه می سازد.

امام سجاد (ع) فرمود:

ایاک و الابتِهاجَ بِالذَّنبِ فَانَّ الابتِهاجَ بِهِ اعظَم مِن رُکوبِهِ[7]

از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز که این شادی بزرگ تر از انجام خود گناه است.


4- گناه از روی طغیان

یکی دیگر از اموری که موجب تبدیل گناه کوچک به گناه بزرگ می شود، طغیان و سرکشی در انجام گناه است. قرآن کریم می فرماید:

فَأَمَّا مَنْ طَغی * وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا* فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِی الْمَأْوی[8]

و اما آنها که طغیان کردند و زندگی دنیا را مقدم شمردند، بی گمان جایگاهشان دوزخ است.


5- مغرور شدن به مهلت الهی

یکی از اموری که گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل می کند، آن است که گنهکار مهلت خدا و مجازات نکردن سریع او را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب خدا بداند. خداوند در قرآن می فرماید:

وَ یقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمَصِیرُ[9]

گناهکاران در دل می گویند: چرا خداوند ما را به خاطر گناهانمان عذاب نمی کند؟ جهنم برای آنها کافی است، وارد آن می شوند و بد جایگاهی است.

عذاب جهنم برای چنین افرادی، دلیل آن است که گناه افرادی که مغرور به عدم مجازات سریع خداوند هستند، گناه کبیره است.


6- تجاهر به گناه

آشکار نمودن گناه نیز، آن را به گناه بزرگ تبدیل می کند. شاید از این نظر که آشکار نمودن گناه حاکی از تجرّی و بی باکی بیشتر گنهکار است و موجب آلوده کردن جامعه و عادی نمودن گناه می گردد.

امام علی (ع) فرمود:

إِیاک وَ الْمُجَاهَرَةَ بِالْفُجُورِ فَإِنَّهَا مِنْ أَشَدِّ الْمَآثِم[10]

از آشکار نمودن گناهان بپرهیز که آن از سخت ترین گناهان است.

امام رضا (ع) فرمود:

الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یعْدِلُ سَبْعِینَ حَسَنَةً وَ الْمُذِیعُ بِالسَّیئَةِ مَخْذُول[11]

پاداش پنهان کننده کردار نیک، معادل هفتاد کار نیک است و آشکار کننده گناه، خوار می باشد.


7- گناه شخصیت ها

گناه آنان که در جامعه، دارای موقعیت خاص هستند با گناه دیگران یکسان نیست، و چه بسا گناه کوچک آنها، حکم گناه بزرگ را داشته باشد، زیرا گناه آنها دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است.

گناه شخصیت ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعی می تواند زمینه اغوا و انحراف جامعه و موجب سستی دین مردم شود.

بر همین اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصیت ها، غیر از حساب او با دیگران است.[12]


پی نوشت ها:
[1] . آل عمران/ 135.
[2] . مستدرک الوسائل، ج 11، ص 368.
[3] . تحف العقول، ص 486.
[4] . اصول کافى، ج 2، ص 287.
[5] . عیون الحکم و المواعظ، ص 294؛ تصنیف غررالحکم، ص 105.
[6] . تصنیف غررالحکم، ص 186.
[7] . بحارالانوار، ج 75، ص 159؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 269.
[8] . نازعات/ 37 تا 39.
[9] . مجادله/ 8.
[10] . عیون الحکم و المواعظ، ص 95؛ تصنیف غررالحکم، ص 462.
[11] . اصول کافى، ج 2، ص 428.
[12] . احزاب/ 30.

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط