1- قضاوت عجولانه
قضاوت عجولانه از عملکرد افراد، یکی از عوامل بدبینی است. مثلًا کسی که از دیوار بالا می رود، ممکن است صاحبخانه باشد که کلید ندارد، یا ممکن است سارق باشد. اما بعضی فوراً حمل بر قصد سرقت می کنند. اگر جوانی با دختری قدم می زند، ممکن است با او محرم و یا نامحرم باشد، ولی شخص بدبین، حمل بر روابط نامشروع می کند.شخصی می بیند دوستش با او برخورد سردی دارد، بدون این که احتمال دهد که دوستش، شاید توجه نداشته، چنین قضاوت می کند که دوستش با وی خوب نیست و عمداً به او اعتنا نکرده است.
2- هم نشینی با افراد بدبین
یکی از زمینه های بدبینی، مجالست و هم نشینی با افراد بدبین است. بدبینی مانند ویروس است و سریع انتقال می یابد. کسی که اطراف او را انسان های بدگمان و بدبین احاطه کرده اند، دیدِ او نسبت به همه بدبینانه است.امام علی (ع) فرمود: مُجالسةُ الاشرار تُورثُ الظَنَّ بالاخیار[1]
هم نشینی با بدان، سبب بدگمانی نسبت به نیکان می شود.
همان طوری که تأثیر و نفوذ مرد امیدوار و نیرومند در اطرافیانش مسری است و برخی از مردم از عظمت روح و امیدواری او نیرو می گیرند، شخص بدبین نیز به دیگران تلقین رنج و اضطراب می کند و امید را که همچون چراغی نورافشان، راه پر پیچ و خم زندگی را روشن می سازد، از آنها می گیرد.
3- هم نشینی با بدان
هم نشینی با افراد آلوده، می تواند باعث ایجاد بدبینی دیگران نسبت به فرد باشد.امام علی (ع) فرمود: صُحبَةُ الاشرارِ تَکسِبُ الشَّرَّ کالرّیحِ اذا مَرَّت بِالنَّتَن حَملَت نَتَناً[2]
مصاحبت با بدان، شر می آورد مانند باد که وقتی بر گندابی عبور کند، بوی تعفن حمل خواهد نمود.
امام صادق (ع) فرمود: أَدَّبَنِی أَبِی (ع) بِثَلَاثٍ یا بُنَی مَنْ یصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا یسْلَمْ وَ مَنْ لَا یقَیدْ أَلْفَاظَهُ ینْدَمْ وَ مَنْ یدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ یتَّهَم[3]
پدرم مرا به سه چیز تربیت کرد: 1- پسرم هر کس با رفیق بد بنشیند، سالم نمی ماند 2- هر کس جلو زبان خود را نگیرد، پشیمان می شود 3- هر کس جاهای بد، رفت و آمد کند، متهم می گردد.
4- حسد و کینه
یکی از عوامل سوءظنّ حسد است؛ چرا که شخص حسود می خواهد از هر طریق از مقام و موقعیت محسود بکاهد. فرد حسود، رفتار دیگران را توجیهِ صحیح و منطقی نمی کند. چنان چه برادران یوسف محبت و مهرورزی پدر را به یوسف و برادرش بنیامین با بدگمانی تحلیل کرده و آن را بر گمراهی و ضلالت پدر حمل نمودند.قرآن می فرماید: إِذْ قالُوا لَیوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلی أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ[4]
آن گاه که گفتند: یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب تر ازماست، حال آن که ما خود گروهی نیرومندیم، قطعاً پدر ما، در گمراهی آشکار است.
5- آلودگی باطنی
گاهی بدبینی، ناشی از آلودگی و ناپاکی خود شخص است. فرد بدبین همه چیز را از دریچه ذهن خود می بیند و همه را با خود مقایسه می کند و چون جز آلودگی و بدی چیز دیگری در خود سراغ ندارد، دیگران را نیز ناپاک و آلوده می پندارد و به آنان بدبین می شود (چنان که در مثل آمده: کافر همه را به کیش خود پندارد). امام علی (ع) می فرماید:الشَّریرُ لایظُنُّ بِاحَدٍ خَیراً لِانَّهُ لایراهُ الّا کنَفسِه[5]
آدم تبهکار، به هیچ کس گمان نیک نمی برد، زیرا همگان را به خوی و خصلت خود می بیند.
در زبان شعر چنین آمده است:
اذا ساءَ فِعلُ المَرء سائَت ظُنُونُه وَ صَدَّقَ ما یعتادُهُ مِن تَوَهُّم
زمانی که عملکرد آدمی بد باشد، گمانش نیز بد خواهد بود. فقط آن چه را که بر اساس توهماتی که عادت کرده می پذیرد.
بدگمان باشد همیشه زشتکار
نامه خود خواند اندر حق یار[6]
نامه خود خواند اندر حق یار[6]
بدگمانی، بیشتر از باطن پلید و آلوده، سرچشمه می گیرد و فرد شرور به هیچ کس گمان نیکو نمی برد؛ چرا که آئینه باطنش پلید و چرکین و شکسته است.
و با آئینه شکسته وچرکین نمی تواند چهره دیگران را پاکیزه و درست ببیند. همچنین هنگامی که انسان در خانواده یا شهری که فساد بر آن حاکم شده است، زندگی کند نظر او نسبت به همه افراد، حتی نیکان، بد می شود.
6- توقعات بیجا
یکی از ریشه های سوءظنّ، برآورده نشدن توقعاتی است که انسان، از دیگران دارد. مثلًا از کسی توقع احسانی دارد، ولی او آن را برآورده نمی سازد؛ بدین ترتیب به او بدبین می شود و این مسئله را حمل بر بخل او می کند و یا ممکن است از کسی توقع احترام داشته باشد، ولی اگر به علتی احترام لازم را نبیند، مثلًا به او سلام نکند یا جلوی پایش بلند نشود، این بی احترامی را حمل بر تکبر می کند.[7]بعضی از مسلمانانِ ظاهری که به سبب نداشتن استحقاق یا جهات دیگر، رسول خدا (ص) از غنایم، چیزی به آنها نداد و این بر خلاف میل و انتظارات آنان بود، به رسول خدا (ص) بدبین شده و کار او را ناروا دانستند. در حالی که اگر توقعات خود را بی جا می دیدند، از تقسیم رسول خدا (ص) خشمگین نمی شدند.
قرآن در این زمینه می فرماید: وَ مِنْهُمْ مَنْ یلْمِزُک فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یسْخَطُونَ[8]
ودرمیان آنها کسانی هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده می گیرند؛ اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضی می شوند؛ و اگر داده نشود، خشم می گیرند (؛ خواه حقّ آنها باشد یا نه)
در جنگ احد که مسلمانان دچار شکست شدند، برخی از مسلمانان به خدا بدبین شدند؛ چون توقع داشتند خداوند در هر حال مسلمانان را پیروز سازد. قرآن می فرماید: وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیةِ[9]
اما گروه دیگری در فکر جان خویش بودند؛ آنها گمان های نادرستی (همچون گمان های دوران جاهلیت) درباره خدا داشتند.
7- سخن چینی
یکی از عوامل سوءظن، سخن چینی است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: أَ لَا أُخْبِرُکمْ بِشِرَارِکمْ- قَالُوا بَلَی یا رَسُولَ اللَّهِ- قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَینَ الْأَحِبَّةِ- الْبَاغُونَ لِلْبِرَاءِ الْعَیب[10]آیا می خواهید شما را به بدترین تان رهنمائی کنم؟ عرض کردند: بلی، ای رسول خدا؛ فرمود: کسانی که در راه سخن چینی گام بر می دارند، کسانی که میان دوستان جدائی می افکنند، و کسانی که برای بی گناهان عیب جوئی و عیب تراشی می کنند.
و نیز فرمود: لا یبلغنی أحد منکم عن احد من أصحابی شیئا فإنی أحب أن أخرج إلیکم و أنا سلیم الصدر[11]
هیچ کس از اصحاب من برای من سخن چینی نکند و چیزی را که پشت سرم شنیده، به من نرساند که من دوست دارم با دلی صاف و سینه ای سالم از بین شما بروم.
8- وراثت
بسیاری از صفات مثبت و منفی ممکن است از طریق وراثت به انسان منتقل شود. پدران و مادران بدبین، غالباً فرزندانی بدبین دارند. هم از جهت وراثت و هم از جهت تلقین و تأثیرپذیری از رفتار والدین.
9- اختلال شخصیت
یکی دیگر از زمینه های بدبینی، اختلال شخصیت و ضعف روحی[12] است. مهم ترین ویژگی این اختلال، عبارت است از سوءظن وبی اعتمادی به دیگران. مبتلایان چنین می پندارند که دیگران آنان را مورد آزار، بهره کشی یا فریب قرار می دهند، در حالی که واقعیت چنین نیست.این افراد بدون هیچ دلیل، و بر پایه شواهد ناچیز و بی اهمیت، دچار این شک هستند که دیگران برضد آنان توطئه می کنند. درباره وفاداری همسر، بستگان و دوستان خویش، همیشه تردید دارند و اعمال آنان را به دقت مورد ریزبینی قرار می دهند تا شواهدی حاکی از نیات خصمانه آنان بیابند.
این افراد به صورت بیمارگونه، حسود هستند. اغلب، بدون این که شواهدی موجود باشد، مظنون به خیانت همسرشان هستند.
10- ورود به مکان های اتهام خیز
وارد شدن در مکان های اتهام خیز، یکی دیگر از زمینه های سوءظن است. امام علی (ع) می فرماید: مَن عَرضَ نفسه لِلتّهمة فَلا یلومَنَّ مَن اساءَ بِه الظَّن[13]کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او بدبین شده است، ملامت کند.
11- حساسیت های بیجا
حساسیت های نادرست و بی جا، زمینه ساز بدگمانی است. خانمی که نسبت به شوهرش بسیار حسّاس بود که مبادا همسر دیگری اختیار کند، از شدّت حسّاسیتش خواب دید که همسرش زن دیگری اختیار کرده و با این خواب، زندگی خود را تلخ کرد. در حالی که نباید انسان به خواب و احتمالات اهمیت بدهد.
12- تعمیم بدی ها
کسی که از جانب قشر خاصی آسیب دیده است، به تمام آن قشر و صنف خاص، بدبین می شود. زنی که در زندگی زناشویی از شوهر خود خیری ندیده، به تمام مردان بدبین می شود. خریداری که از سوی صنف خاصی بدی دیده، به همه آن صنف بدبین می شود.
13- پنهان کاری
افرادی که همه مسائل خود را از دیگران پنهان می کنند و نمی خواهند دیگران کوچک ترین اطلاعی از رفتارهای آنان داشته باشند، گاهی برای دیگران ایجاد شک می کنند که مبادا مسأله ای وجود داشته باشد.
14- مهر و محبت
گاه ریشه بدبینی، مهر و محبت شدید همسر یا مهر مادری است که به شدت مراقب حرکات شوهر یا فرزند خود هستند که مبادا محبت دیگران، جایگزین محبت آنان شود.
15- توجه به شایعات و تبلیغات منفی
یکی از عوامل و زمینه های بدبینی، شایعه سازی به منظور بدبین کردن مردم به افراد محبوبی همچون علما، شخصیت ها و... است. گاه یک فرد فاسق، مطلب نادرستی را جعل می کند و آن را به چند نفر می گوید و افرادی نیز بدون تحقیق در نشر آن می کوشند و در اثر آن، اعتماد عمومی متزلزل شده و آبرو و حیثیت چندین ساله افراد از بین می رود.
16- باور به خرافات
یکی از زمینه های بدبینی، باور به خرافات است. افراد خرافاتی مشکلات خود را در چهره دیگران می بینند، می گویند: قدم و نگاه فلان شخص مرا به چنین روزی انداخت و یا فلانی مرا طلسم و جادو کرد، دعا کرد و...[14]
17- نجوی یا سخن پنهانی
یکی دیگر از زمینه ها و عوامل بدبینی است.
18- گفتن رازهای مگو
یکی دیگر از زمینه های بدبین شدن دیگران به اوست.
19- حرکات و رفتارهای مشکوک
همچون: دیر آمدن به خانه، بی اعتنایی، تغییر در رفتار، گرم گرفتن با دیگران، فرستادن پیامک برای نامحرمان و افراد نامعلوم یا تماس های مشکوک به صورت پنهانی و...
20- غیبت، تهمت، سخن چینی و...
موجب بدبینی به دیگران می شود.
21- اقتضای شغلی
همچون موقعیت های اداره آگاهی، نیروی انتظامی که با منکرات جامعه سروکار دارند، موجب می شود که برخی از آنها ناخواسته، دید بدی نسبت به دیگران پیدا می کنند.پی نوشت ها:
[1] . امالى صدوق، ص 531.
[2] . غررالحکم، ج 4، ص 205.
[3] . بحارالانوار، ج 75، ص 261.
[4] . یوسف/ 8.
[5] . غررالحکم، ص 434، ح 1903؛ منتخب میزان الحکمه، ج 2، ص 639.
[6] . امثال الحکم، دهخدا، ج 1، ص 185.
[7] . قلب سلیم، شهید دستغیب، ص 564.
[8] . توبه/ 58.
[9] . آل عمران/ 154.
[10] . بحارالانوار، ج 72، ص 264.
[11] . تفسیر نمونه، ج 24، ص 390؛ مکارم الاخلاق، ص 17.
[12] . نوع خاصى از این اختلال شخصیتى، بیمارى پارانوئیا جنون هراس از دیگران است که همه را رقیب، دشمن، بدخواه و کینهتوز مىشمارد.( یادداشتهاى استاد مطهرى، ج 4، ص 572)
[13] . غررالحکم، ج 5، ص 390؛ نهجالبلاغه، قصار 109.
[14] . مجادله/ 9.
منبع: حوزه نت