به عنوان نمونه، انتشار کتاب آیات شیطانی در انگلستان و ممنوعیت حجاب در فرانسه، هریک به نقطۀ عطفی در رشد حیات سیاسی و اجتماعی مسلمانان در غرب تبدیل شده است و در نتیجۀ همین تحولات، امروزه اسلام به کانون جذب جوانان و روشنفکرانی تبدیل شده است که پیش از این، به جنبشهای چپ و ضد نژادپرستی روی میآوردند[1] و به طور اختصاص در کشور انگلستان، بر اساس آمار رسمی شمار مساجد از ۱۳ باب در ۱۹۶۳م، به ۴۵۰ باب در ۱۹۹۳م رسید[2].
لذا مواجه ی با اسلام همواره در دَوَران میان دو گرایش بوده است، برخی به ناحق و نادانسته، آموزه ها و اندیشه های اسلامی را انکار و تخریب می کردند و عده ای دیگر نیز مبتنی بر مطالعه و کسب دانش، درصدد شناخت و پیروی بیش از پیش از اسلام بوده اند که حقیقتا نیز، گروه دوم، قاطعانه گوی سبقت را از دسته ی اول ربودند و جریان های دینی امروزه در غرب و شرق را می توان برآمده از این حقیقت دانست که غلبه قاطعانه در مواجه با اندیشه اسلامی، حزب ها و گروه هایی هستند که اسلام و اندیشه اسلامی را حق و حقیقت یافته اند و درصدد اند که این آموزه ها را ملاک و مبنای زندگی فردی و اجتماعی خود قرار دهند؛ لذا اسلام گرایی و بیداری اسلامی که از جمله گرایش های عمده ی دنیای معاصر می باشند، برآمده از این اقبال ها به اسلام می باشد.
در باب بیداری اسلامی باید بیان کرد که هرچند برخی در تلاش بوده اند که «اثبات حقانیت اسلام از راه علوم تجربی و ریاضیات و مطابقت و هماهنگی احکام اسلام با دانشهای جدید و نیز اثبات توانایی اسلام برای ادارۀ جامعه»[3] به جامعه معرفی کنند لکن باید مد نظر داشت که اقبال عمومی به اسلام به این علت محدود نمی شود، بلکه علت اصلی گسترش و نفوذ اسلام در تمام جوامع و مخصوصا جوامع غربی، به جهت آموزه های دقیق، صحیح، مفید و ساختارمند می باشد و رمز جاودانگی اسلام نیز از این جهت می باشد.
جنبش های اسلام گرایی و اقبال به اسلام در غرب، پردامنه می باشد و به دهه های اخیر میلادی مربوط نمی شود، چنان که ورود نخستین مسلمانان به قارۀ آمریکا، به زمان کشف این قاره باز می گردد؛ ولی نخستین گروه های بزرگ مسلمان که وارد این سرزمین شدند، بردگانِ سیاه افریقایی بودند که گفته شده است که حدود یک پنجم کل بردگان سیاه را در آمریکا تشکیل می دادند[4] ولی ناگفته پیداست که اقبال به اسلام در دهه های اخیر گسترش قابل ملاحظه ای یافته است و علت آن را می توان در چند مولفه پی جویی کرد:
دلیل اولی که می توان برای این جریان ذکر کرد همان مطلبی است که پیشتر به آن اشاره شد و آن اسلام ستیزی های افراطی است که در جای جای مختلف مناطق غربی شکل گرفته است که غالب این اسلام ستیزی ها در عمل نتیجه ای بالعکس داشته است و با توجه به آماده بودن قلوب انسان ها برای دریافت هدایت ها و الهام های الهی، انسان ها و جوامع به محض آشنا شدن و مواجه با آموزه های اسلام، به این دین شریف متمایل می شوند.
دلیل دوم را می توان در جریان های آزادی خواه معاصر در کشور های عربی مشاهده کرد؛ امروزه جریان بیداری اسلامی در کشورهای مختلف عربی در حال شکل گیری و رشد می باشد که این جریان ها درصدد دست یابی به آزادی های اجتماعی و تحقق جامعه ای مدنی بر اساس آموزه های اسلامی می باشند و علاوه بر این در تلاش اند که حاکمان و سلاطین مملکت خود را به زیر کشیده و الگویی اسلامی برای حکومت داری را بنا نهند؛ این جریان ها در کشورهای مختلف مصر، لیبی، بحرین، عربستان و.. وجود دارد که تنفس می کنند و در تلاش اند که به اهداف خود دست یابند و به همین جهت، این تلاش ها، پیگیری ها و تعارض هایی که با حکومت مرکزی شکل می گیرد، موجبات حضور رسانه ای جریان ها را فراهم می آورد که نتیجه آن، آشنا شدن ملل و جوامع غربی با این آموزه ها و اندیشه اسلامی می باشد که ثمره آن، اقبال و گرایش گسترده و همه جانبه ی جوامع غربی به اندیشه اسلامی می باشد که اسلام گرایی امروز جوامع غربی را می توان برآمده از این جریان های بدیل در جوامع شرقی دانست.
لازم به ذکر است که در چند دهه اخیر، فلسطین و لبنان نیز در تاریخ بیداری اسلامی جایگاه ویژهای یافتهاند؛ این ویژگی در لبنان ناشی از موفقیتهای سیاسی و نظامی نیروهای مقاومت اسلامی (عمدتاً شیعۀ) این کشور در اخراج اشغالگران اسرائیلی از جنوب کشور خود می باشد[5].
نویسنده: محمدصادق ذوقی
پی نوشت ها:
[1] Kepel, G, Allah in the West, Oxford, ۱۹۹۷، ج۱، ص۲۰۳.
[2] Nielson, J, Muslims in Western Europe, Edinburgh, ۱۹۹۵، ج۱، ص۴۵.
[3] جعفری، محمدمهدی، تکملهای لازم، ج۱، ص۱۵۹، نهضت بیدارگری در جهان اسلام، تهران، ۱۳۶۲ش.
[4] خداقلیپور، محمود، و فهیمه وزیری، اسلام و مسلمانان در آمریکا، ج۱، ص ۲۵۴-۲۶۸ و 325، قم، ۱۳۷۹ش
[5] مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، لبنان؛ جلد : 13 صفحه : 5368