بیداری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری(7)
بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز جمعهى تهران، 21/7/85
مسئلهى لبنان، يك مسئلهى معمولى و عادى نبود. اين جنگ سى و سه روزه، يك پديدهى تاريخى بود. ما حادثهاى شبيه آن در كل اين منطقه به ياد نداريم و دشمنان ملتهاى مسلمان و بيدارى اسلامى هم هرگز انتظار و توقع چنين چيزى را نداشتند؛ اما اتفاق افتاد.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار مردم شهرستان كازرون، 16/2/87
دشمن نظام جمهورى اسلامى، يعنى شبكهى استكبار جهانى - نه فقط حكومت آمريكا يعنى آن مجموعهى سردمداران قدرت اقتصادى ظالمانهى امروز دنيا كه دولتها را مىآورند و ميبرند؛ در همين كشورهائى كه به نام دموكراسى معروف شدهاند، در خود آمريكا و در بعضى از كشورهاى ديگر كه با شبكهى صهيونيستى پيوند استوار دارند، اينها هستند. دولتهائى كه با اين شبكهى پرنفوذ و پرقدرت مستكبر جهانى در ارتباطند، منافع خودشان را در برابر نهضت اسلامى و بيدارى اسلامى در خطر مىبينند؛ اين منافع نامشروع را در تهديد مىبينند. دشمن، آنهايند. اين دشمن از همهى وسائل ممكن براى مواجههى با اين ملت استفاده كرده است و در مانده است.
بیانات در ديدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص)، 9/5/87
مسئله فقط مسئلهى ايران هم نيست؛ امروز دنياى اسلام بيدارى پيدا كرده است؛ آگاهى پيدا كرده است. يك روزى بود تصور ميشد هر چه كه قدرتمندان و قلدران و گردنكلفتهاى عالم - حالا در يك وضع آمريكا، در يك وضع شوروى سابق - بخواهند، همان خواهد شد و سياسيون چارهاى ندارند جز اينكه بر طبق ميل آنها رفتار كنند. امروز اين باور در بين ملتها كه اصلا وجود ندارد، در بين سياستمداران و نخبگان سياسى هم بسيار اين باور ضربه خورده است. بايد ايستاد، بايد ايستادگى كرد.
بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر، 10/7/87
امروز دنياى اسلام افق روشنى در مقابل خود مشاهده ميكند. دشمنان بزرگ و مستكبران گردنكلفت عالم كه همهى دنيا در اختيار آنها هست، امروز در مقابل خيزش امتهاى مسلمان و بيدارى ملتهاى مسلمان احساس ناتوانى ميكنند؛ راه بر روى آنها بسته است و اين نشاندهندهى وعدهى الهى است كه فرمود: «و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوى عزيز». و فرمود: «و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين». اينها وعدهى الهى است. و فرمود: «و الله غالب على أمره». اين وعدههاى الهى به بركت بيدارى و حركت مسلمانها بتدريج خود را نشان ميدهد.
يك جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. اين جهاد لزوما جهاد نظامى نيست؛ جهاد سياسى است، جهاد فكرى است، جهاد علمى است، جهاد اجتماعى است، جهاد اخلاقى است. و امت بزرگ اسلام بتدريج با ابعاد گوناگون اين جهاد آشنا شده است و آشنا ميشود. امروز شما نگاه كنيد به صحنهى منطقهى بسيار حساس خاورميانه، همين پيشرفت امت اسلامى را مىبينيد.
بيانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عيد سعيد فطر، 10/7/87
امروز دنياى اسلام نسبت به مسئلهى فلسطين بسيار حساستر و بسيار پرانگيزهتر است. علت اين است كه دنياى اسلام بيدار شده است. اگر اين بيدارى در سال 1948 ميلادى - يعنى 1327 هجرى شمسى - كه فلسطين به طور رسمى غصب شد و در اختيار صهيونيستها قرار گرفت، وجود ميداشت، قطعا واقعيتها جور ديگرى ميبود و اين حادثهى تلخ دنياى اسلام و اين جراحت عميق بر پيكر امت اسلامى واقع نميشد. امروز مسلمانها بيدارند، متوجهاند، روز به روز هم به توفيق پروردگار بيدارتر خواهند شد. و من لازم است عرض بكنم يكى از مهمترين عوامل اين حمايت و گسترش جهانى، ايستادگى و مقاومت ملت شجاع فلسطين است. ما به ملت فلسطين درود ميفرستيم. اين ملت حقا و انصافا اثبات كرده است كه لايق نام مسلمانى و لايق نام يك ملت زنده است. ما از همين جا در مقابل شما جمعيت مسلمان به مردم فلسطين و به دولت قانونى فلسطين و به برادر مجاهدمان آقاى هنيه ميگوئيم: بدانيد كه ملت ايران شما را تنها نگذاشته است و تنها نخواهد گذاشت.
بيانات در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين، 14/12/87
امت بزرگ ما امروز به بركت بيداری اسلامی، دارای قدرت عظيمی است. كليد حل مشكلات فراوان كشورهای اسلامی، در دست همت و يكپارچگی اين مجموعهی شگرف است، و مسألهی فلسطين، فوریترين مسألهی جهان اسلام است.
... اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيبانی نظامی و سياسی امريكا، چهرهئی مهيب و شكستناپذير نشان میداد، دو بار از نيروهای مقاومت كه با اتكاء به خدا و مردم، بيش از اتكاء به سلاح و تجهيزات میجنگيدند، شكستخورده و با وجود تمرينها و آمادهسازيهای نظامی و سازمانهای عريض و طويل اطلاعاتی و حمايت بيدريغ امريكا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيداری اسلامی را ظاهر ساخته است.
از سوئی ديگر جناياتی كه در حادثه تاريخی غزه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ كشتار وسيع مردم غيرنظامی، ويران كردن خانههای بيدفاع، سوراخ كردن سينهی كودكان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، بهكارگيری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهای اوليهی مردم در مدتی نزديك به دو سال، و بسی جنايات ديگر، ثابت كرد كه غريزهی وحشيگری و جنايت در سران دولت جعلی صهيونيست، با دهههای آغازين فاجعهی فلسطين هيچ تفاوتی نيافته و همان سياست و همان خويِ درندگی و بیرحمی كه فاجعههای دير ياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم بعينه بر ذهن و دل ظلمانی اين طاغوتهای زمان حاكم است كه البته امروز با بهرهگيری از پيشرفت فناوری، دائرهی جنايت بسی گستردهتر و فاجعهبارتر ميباشد. چه آنان كه با توهم شكستناپذيری رژيم صهيونيست، شعار «واقعبينی» سر داده دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز كردند، و چه كسانی كه به خيال باطل خود، نسل دوم و سوّم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستی سالم در كنار آنان را در دل پروراندند، اكنون بايد به خطای خود پی برده باشند. اولاً: با موج بيداری امت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامی، آن هيبت دروغين فرو ريخته و نشانههای ناتوانی و درماندگی در رژيم غاصب آشكار گشته است، و ثانياً خوی تجاوزگری و بیشرمی از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است كه در دهههای اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند كه ميتوانند، از هيچ جنايتی رويگردان نيستند.
بیانات مقام معظم رهبری در بيستمين سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، 14/3/88
پرچم اول كه در حقيقت يك بعد از دعوت امام و نهضت امام است، مربوط به امت بزرگ اسلامى است. پرچم دوم هم اگرچه كه مربوط به ملت ايران است، مربوط به ايران و ايرانى است، اما چون يك تجربهى عملى از تحرك حياتبخش اسلام است، براى امت اسلامى اميدآفرين و حركتساز است. چون اين نهضت بزرگ در ايران تجربهى عملى بيدارى اسلام و تحقق اسلام بود، بنابراين اگرچه كه به طور مستقيم مربوط به ايران و ايرانى است، اما نتيجهى آن باز براى امت اسلام داراى ارزش و اهميت است. من دربارهى هر دو بعد، مطالب كوتاهى را عرض ميكنم.
در بعد اول كه برافراشتن پرچم اسلام بود، اين موجب شد كه مسلمانان در همهى جاى دنيا احساس هويت كردند؛ احساس شخصيت كردند. بعد از آنى كه در طول سالهاى متمادى كوشش شده بود كه هويت اسلامى خرد شود، له شود، وقتى اين انقلاب به وجود آمد، وقتى قامت برافراشتهى امام بزرگوار ما در منظر مردم مسلمان عالم پديدار شد، همه احساس كردند كه يك هويتى، يك شخصيتى، يك اصالتى پيدا كردهاند. همين موجب شد كه در شرق و غرب دنياى اسلام نشانههاى بيدارى مسلمانان پديدار بشود: ملت فلسطين بعد از دهها سال ناكامى جان گرفت؛ جوانان كشورهاى عربى كه بعد از شكست در سه جنگ كه دولتهايشان با رژيم صهيونيستى داشتند و دلمرده و مأيوس بودند، دوباره روحيه گرفتند - اينها ديگر مربوط به دنياى اسلام است؛ مخصوص به مسائل كشور ما نيست - رژيم صهيونيستى كه غدهى سرطانى در دل كشورهاى اسلامى است و تا آن روز يك چهرهى شكستناپذير از خود نشان داده بود و خيلىها در دنياى اسلام باور كرده بودند كه رژيم صهيونيستى شكستناپذير است، از دست جوانان مسلمان سيلى خورد؛ انتفاضههاى فلسطينى شروع شد، ضربههاى پياپى بر رژيم غاصب وارد شد؛ چه در انتفاضهى اول، چه در انتفاضهى اقصى، چه در شكست و عقبنشينى نه سال قبل از لبنان، چه در جنگ سى و سه روزه و چه در سال گذشته در جنگ بيست و دو روزهى با مردم مظلوم غزه؛ همهى اينها ضرباتى بود كه بر رژيم صهيونيستى وارد شد. اين در حالى است كه آن روزى كه انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد، رژيم صهيونيستى از نظر دولتهاى مسلمان و ملتهاى مسلمان، بخصوص ملتهاى عرب، يك رژيم شكستناپذير به حساب مىآمد. اين موجب شد كه رژيم صهيونيستى عجالتا شعار از نيل تا فرات را كنار بگذارد و به دست فراموشى بسپرد. ملتهاى مسلمان - از آفريقا تا شرق آسيا - به فكر ايجاد نظام اسلامى و حكومت اسلامى افتادند با فرمولهاى گوناگون؛ نه لزوما با همان فرمول نظام جمهورى اسلامى ما؛ اما به فكر حاكميت اسلام بر كشورشان افتادند. بعضى از كشورها موفق هم شدند؛ بعضى هم آيندهى نويدبخشى در انتظارشان هست از حركتهاى اسلامى.
روشنفكران در دنياى اسلام با اميد تازهاى به ميدان آمدند؛ همان شاعران و هنرمندان و نويسندگانى كه با يأس حرف ميزدند، احساس شكست ميكردند، بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، بعد از حركت عظيم امام بزرگوار و ايستادگىهاى اين ملت، روحيهىشان عوض شد، لحن كلامشان و شعرشان و قلمشان تغيير پيدا كرد؛ رنگ اميد به خود گرفت. و اين رشته سر دراز دارد.
من همين جا به ملتهاى مسلمان عرض ميكنم اگر امروز شما مىبينيد كه لحن دنياى غرب در برابر شما نرمتر شده است، اين در نتيجهى همين بيدارى عمومى و ايستادگى در دنياى اسلام است. وعدهى بىتخلف خداوند كه پيروزى مؤمنان را وعده كرده است، تحقق پيدا نميكند، مگر در صورتى كه مؤمنان ايستادگى كنند، پافشارى كنند، جانفشانى كنند. همان مقدارى كه اين ايستادگى ديده شد، ورق برگشت؛ دنياى اسلام در مقابل غرب از آن حالت تحقيرشدگى خارج شد.
در گذشته، دنياى سلطه و قدرتمندان سلطهگر نسبت به كشورهاى اسلامى به طور دلخواه تصميمگيرى ميكردند؛ نه نظر ملتهاى مسلمان و نه نظر دولتهاى اسلامى را حتى سؤال هم نميكردند. اگر نفت داشتند، براى نفتشان؛ اگر بازار داشتند، براى بازارشان برنامهريزى ميكردند، تصميم ميگرفتند و آن تصميم بايد عمل ميشد. با بيدارى دنياى اسلام اين وضعيت تا حد زيادى تغيير پيدا كرد. مسلمانها بايد اين تجربه را در همهى دنياى اسلام به عنوان يك تجربهى موفق و مغتنم قدر بدانند و راه خودشان را بر اساس او تنظيم بكنند. آنچه ملتها را عزيز ميكند، سربلند ميكند، ايستادگى آنهاست.
امروز شما ملاحظه كنيد حتى اين دولت جديد آمريكا، سعى ميكند چهرهى جديدى را از دولت ايالات متحده براى مردم اين منطقه ترسيم كند. البته حق هم دارند كه اين را بخواهند؛ چون دولت قبلى آمريكا يك چهرهى زشت و منفور و خشنى از دولت ايالات متحده در نزد ملتهاى اين منطقه به وجود آورده است. ملتهاى منطقهى خاورميانه، منطقهى اسلامى و شمال آفريقا از ته دل از آمريكا متنفرند؛ چون در طول سالهاى متمادى از آمريكا در اين منطقه خشونت ديدند، دخالت نظامى ديدند، حقكشى ديدند، تبعيض ديدند، مداخلههاى زورمدارانه ديدند، از دست رفتن حقوق خودشان را به وسيلهى دولتهاى زورگوى آمريكائى در طول سالهاى گذشته مشاهده كردند، لذا متنفرند. خوب، حالا دولت جديد آمريكا درصدد است اين چهره را متحول كند؛ يعنى چهرهى جديدى از آمريكا در اين منطقه ترسيم كند. اين چه جورى ميشود؟ من اين را به طور قاطع ميگويم: اين با حرف و نطق و شعار به دست نخواهد آمد. آنها كارهائى كردهاند كه عميقا ملتهاى اين منطقه را آزرده است، رنجانده است، به آنها ضربه زده است؛ نميشود با حرف و نطق و شعار اين آزردگى را، اين رنجش را، اين نفرت عميق را برطرف كرد؛ عمل لازم است.
دولتهاى آمريكا در طول اين سالهاى گذشته - بخصوص رئيس جمهور نابخرد قبلى آمريكا - به عنوان مبارزهى با تروريسم به اشغال دو كشور اسلامى دست زد: يعنى عراق و افغانستان. بعد شما در افغانستان نگاه ميكنيد مىبينيد هواپيماهاى جنگى آمريكائى مردم را، صد نفر، صد و پنجاه نفر - نه يك بار، نه دو بار، نه ده بار - در طول اين چند سال مرتب بمباران ميكنند و به قتل ميرسانند. خوب، مگر تروريستها چه كار ميكنند؟ اين همين كارى است كه تروريستها ميكنند؛ منتها تروريستها يك نفر، دو نفر، ده نفر را ميكشند، شما صد نفر، صد و پنجاه نفر را يكجا ميكشيد. اين چه جور مبارزهى با تروريسم است؟ در عراق عناصر تروريست بعثى را - طبق اطلاعات مسلم ما - پشتيبانى و همراهى كردند، در حالى كه شعار مبارزهى با تروريسم ميدادند! اينهاست كه ملتهاى منطقه را از آمريكا متنفر كرده است؛ چهرهى آمريكا را سياه كرده است، مخدوش كرده است. اگر رئيس جمهور تازهى آمريكا ميخواهد اين چهره را عوض كند، اين كارها بايد عوض بشود؛ با نطق و با شعار و با اين چيزها حاصل نميشود. ملتهاى مسلمان هم ميدانند كه صداقت دولتمردان آمريكا آن وقتى مشخص ميشود كه در عمل به تغيير دست بزنند؛ والا اگر در عمل به تغيير دست نزنند، صد تا نطق هم كه بكنند، حرفهاى شيرين و زيبا هم كه به امت اسلامى تحويل بدهند، اثرى نخواهد كرد؛ تغييرى به وجود نخواهد آمد. اين بيدارى اسلامى، آن وجه اول از حركت عظيم امام بزرگوار ما بود.
پیام رهبر معظم انقلاب به كنگره عظیم حج، 5/9/88
مسلمانان سراسر جهان بينديشند كه فتنهها و جنگها، انفجارها و ترورها و كشتارهاى كور كه در سالهاى اخير در عراق و افغانستان و پاكستان به راه افتاده است، چگونه و كجا تدبير و طراحى مىشود؟ چرا تا پيش از ورود تحكمآميز و مالكانهى ارتشهاى غربى به سركردگى آمريكا به اين منطقه، ملتها شاهد اين همه مصيبت و محنت نبودند؟ اشغالگران از سوئى نهضتهاى مقاومت مردمى در فلسطين و لبنان و ديگر نقاط را تروريست مينامند و از سوئى تروريسم وحشى فرقهئى و قومى را ميان ملتهاى اين منطقه سازماندهى و رهبرى ميكنند. منطقهى خاورميانه و شمال آفريقا در دورانى طولانى و بيش از يك قرن، به دست دولتهاى غربى انگليس و فرانسه و ديگران و سپس به دست امريكا استثمار و اشغال و تحقير شدند؛ منابع طبيعى آنان غارت و روحيهى آزادگى در آنان سركوب شد و ملتهاى آنان گروگان طمعورزى بيگانگان متجاوز شدند، و پس از آن كه بيدارى اسلامى و نهضتهاى مقاومت ملتها، ادامهى آن وضع را براى ستمگران بينالمللى ناممكن ساخت و مسألهى شهادت و عروج الىالله و فىسبيلالله همچون عاملى بىبديل در صحنهى جهاد اسلامى بار ديگر ظاهر شد، متجاوزان منفعل به شيوههاى مزورانه روى آوردند و استعمار جديد را جايگزين روش گذشته كردند. ولى امروز ديو چند چهرهى استعمار، همهى توانائيهاى خود را براى به زانو در آوردن اسلام به عرصه آورده است؛ از نيروى نظامى و مشت آهنين و اشغال صريح تا زنجيرهى اهريمنى تبليغات و به كارگيرى هزاران سامانهى دروغ پراكنى و شايعهسازى، و از سازماندهى دستجات ترور و آدمكشى بيرحمانه تا گسترش دادن ابزارهاى فساد اخلاقى و تكثير و ترويج مواد مخدر و تخريب عزم و روحيه و اخلاق جوانان، و از تهاجم همه جانبهى سياسى به مراكز مقاومت تا برانگيختن نخوتهاى قومى و تعصبهاى فرقهئى و ايجاد دشمنى ميان برادران.
بيانات در ديدار مردم به مناسبت عيد غدير، 15/9/88
ما هم بايد بفهميم؛ ما شيعيان هم بايد بفهميم؛ بدانيم سياست استكبار امروز، جدا كردن شيعه از غير شيعه است، جدا كردن گروههاى مسلمان از يكديگر و به جان هم انداختن گروههاى مسلمان است. ما بايد كمك نكنيم به اين هدف؛ ما بايستى نگذاريم دشمن به اين هدف برسد؛ هم ما موظفيم، هم غير شيعه؛ آن كسانى كه شيعه نيستند؛ جمعيتها و مذاهب غير شيعه در اسلام. همه اين را بدانند: امروز شيعه است كه در ايران اسلامى، اين پرچم اقتدار اسلامى و عزت اسلامى را بلند كرده است و بر روى دست گرفته و استكبار احساس عجز ميكند؛ اين يك واقعيت است؛ اين يك واقعيت است. اين توطئههائى كه در اين سى سال عليه نظام جمهورى اسلامى از سوى دشمنان گوناگون - البته در رأس آنها آمريكا و خبيثترين آنها انگليس - انجام دادند، به خاطر اين است كه اينها مرعوبند؛ از حركت اسلامى، از بيدارى اسلامى، از به خود آمدن دنياى اسلام ميترسند؛ ميدانند كه اگر دنياى اسلام به خود بيايد، توجه كند، احساس استقلال كند، احساس هويت كند، احساس عزت بكند، اين منطقهى حساس دنيا كه در اختيار مسلمانان است - كه حساسترين مناطق دنيا، همين منطقهى مسلماننشين است - از تحت سيطرهى استكبار بيرون خواهد رفت؛ از اين ميترسند. چون ميترسند، توطئه ميكنند؛ ابزارهاى گوناگون را به كار ميگيرند. امروز سردمداران سياستهاى استكبارى - آمريكا و صهيونيستها و بقيهى مستكبرين - همهى توان خودشان را به كار گرفتهاند، بلكه بتوانند ملت ايران را، نظام جمهورى اسلامى را منزوى كنند، بىاثر كنند؛ نتوانستهاند و به توفيق الهى، به فضل الهى، به حول و قوهى الهى باز هم نخواهند توانست.
بیانات در ديدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (ص)، 13/12/88
اين را بايد به عنوان يك درسى، يك يادآورى و تذكر مهمى در ولادت نبى مكرم اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم) در ذهن خودمان نگه داريم، از آن درس بگيريم، از آن عبرت بگيريم، و نزديك بشويم؛ همچنان كه نزديك هم شدهايم. امروز خوشبختانه فرياد رساى دفاع از اتحاد امت اسلامى و بيدارى اسلامى در دنياى اسلام، در كشورهاى مختلف، در ميان ملتهاى مختلف، انعكاسهاى بسيار مطلوب و مثبتى داشته است. خداى متعال به حرف حق بركت ميدهد؛ ميروياند نهالى را كه در سرزمين حق نشانده شده است. اين حرف، امروز در دنيا وقع دارد. امروز در دنيا پذيرش وجود دارد نسبت به اين سخن حقى كه جمهورى اسلامى با صداى رسا و با همهى وجود آن را بيان ميكند. دولت، ملت، مسئولين، همه و همه در اين مسائل اصولى، حرفشان يكى است، فريادشان يكى است. سخن جمهورى اسلامى در اين زمينهها سخن واضحى است و بحمدالله انعكاس هم دارد.
منبع:www. khamenei.ir
/ع
مسئلهى لبنان، يك مسئلهى معمولى و عادى نبود. اين جنگ سى و سه روزه، يك پديدهى تاريخى بود. ما حادثهاى شبيه آن در كل اين منطقه به ياد نداريم و دشمنان ملتهاى مسلمان و بيدارى اسلامى هم هرگز انتظار و توقع چنين چيزى را نداشتند؛ اما اتفاق افتاد.
بيانات مقام معظم رهبری در ديدار مردم شهرستان كازرون، 16/2/87
دشمن نظام جمهورى اسلامى، يعنى شبكهى استكبار جهانى - نه فقط حكومت آمريكا يعنى آن مجموعهى سردمداران قدرت اقتصادى ظالمانهى امروز دنيا كه دولتها را مىآورند و ميبرند؛ در همين كشورهائى كه به نام دموكراسى معروف شدهاند، در خود آمريكا و در بعضى از كشورهاى ديگر كه با شبكهى صهيونيستى پيوند استوار دارند، اينها هستند. دولتهائى كه با اين شبكهى پرنفوذ و پرقدرت مستكبر جهانى در ارتباطند، منافع خودشان را در برابر نهضت اسلامى و بيدارى اسلامى در خطر مىبينند؛ اين منافع نامشروع را در تهديد مىبينند. دشمن، آنهايند. اين دشمن از همهى وسائل ممكن براى مواجههى با اين ملت استفاده كرده است و در مانده است.
بیانات در ديدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص)، 9/5/87
مسئله فقط مسئلهى ايران هم نيست؛ امروز دنياى اسلام بيدارى پيدا كرده است؛ آگاهى پيدا كرده است. يك روزى بود تصور ميشد هر چه كه قدرتمندان و قلدران و گردنكلفتهاى عالم - حالا در يك وضع آمريكا، در يك وضع شوروى سابق - بخواهند، همان خواهد شد و سياسيون چارهاى ندارند جز اينكه بر طبق ميل آنها رفتار كنند. امروز اين باور در بين ملتها كه اصلا وجود ندارد، در بين سياستمداران و نخبگان سياسى هم بسيار اين باور ضربه خورده است. بايد ايستاد، بايد ايستادگى كرد.
بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت عید فطر، 10/7/87
امروز دنياى اسلام افق روشنى در مقابل خود مشاهده ميكند. دشمنان بزرگ و مستكبران گردنكلفت عالم كه همهى دنيا در اختيار آنها هست، امروز در مقابل خيزش امتهاى مسلمان و بيدارى ملتهاى مسلمان احساس ناتوانى ميكنند؛ راه بر روى آنها بسته است و اين نشاندهندهى وعدهى الهى است كه فرمود: «و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوى عزيز». و فرمود: «و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الأرض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين». اينها وعدهى الهى است. و فرمود: «و الله غالب على أمره». اين وعدههاى الهى به بركت بيدارى و حركت مسلمانها بتدريج خود را نشان ميدهد.
يك جهاد بزرگ در مقابل ملت مسلمان است. اين جهاد لزوما جهاد نظامى نيست؛ جهاد سياسى است، جهاد فكرى است، جهاد علمى است، جهاد اجتماعى است، جهاد اخلاقى است. و امت بزرگ اسلام بتدريج با ابعاد گوناگون اين جهاد آشنا شده است و آشنا ميشود. امروز شما نگاه كنيد به صحنهى منطقهى بسيار حساس خاورميانه، همين پيشرفت امت اسلامى را مىبينيد.
بيانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عيد سعيد فطر، 10/7/87
امروز دنياى اسلام نسبت به مسئلهى فلسطين بسيار حساستر و بسيار پرانگيزهتر است. علت اين است كه دنياى اسلام بيدار شده است. اگر اين بيدارى در سال 1948 ميلادى - يعنى 1327 هجرى شمسى - كه فلسطين به طور رسمى غصب شد و در اختيار صهيونيستها قرار گرفت، وجود ميداشت، قطعا واقعيتها جور ديگرى ميبود و اين حادثهى تلخ دنياى اسلام و اين جراحت عميق بر پيكر امت اسلامى واقع نميشد. امروز مسلمانها بيدارند، متوجهاند، روز به روز هم به توفيق پروردگار بيدارتر خواهند شد. و من لازم است عرض بكنم يكى از مهمترين عوامل اين حمايت و گسترش جهانى، ايستادگى و مقاومت ملت شجاع فلسطين است. ما به ملت فلسطين درود ميفرستيم. اين ملت حقا و انصافا اثبات كرده است كه لايق نام مسلمانى و لايق نام يك ملت زنده است. ما از همين جا در مقابل شما جمعيت مسلمان به مردم فلسطين و به دولت قانونى فلسطين و به برادر مجاهدمان آقاى هنيه ميگوئيم: بدانيد كه ملت ايران شما را تنها نگذاشته است و تنها نخواهد گذاشت.
بيانات در چهارمين كنفرانس حمايت از ملت فلسطين، 14/12/87
امت بزرگ ما امروز به بركت بيداری اسلامی، دارای قدرت عظيمی است. كليد حل مشكلات فراوان كشورهای اسلامی، در دست همت و يكپارچگی اين مجموعهی شگرف است، و مسألهی فلسطين، فوریترين مسألهی جهان اسلام است.
... اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيبانی نظامی و سياسی امريكا، چهرهئی مهيب و شكستناپذير نشان میداد، دو بار از نيروهای مقاومت كه با اتكاء به خدا و مردم، بيش از اتكاء به سلاح و تجهيزات میجنگيدند، شكستخورده و با وجود تمرينها و آمادهسازيهای نظامی و سازمانهای عريض و طويل اطلاعاتی و حمايت بيدريغ امريكا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيداری اسلامی را ظاهر ساخته است.
از سوئی ديگر جناياتی كه در حادثه تاريخی غزه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ كشتار وسيع مردم غيرنظامی، ويران كردن خانههای بيدفاع، سوراخ كردن سينهی كودكان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، بهكارگيری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهای اوليهی مردم در مدتی نزديك به دو سال، و بسی جنايات ديگر، ثابت كرد كه غريزهی وحشيگری و جنايت در سران دولت جعلی صهيونيست، با دهههای آغازين فاجعهی فلسطين هيچ تفاوتی نيافته و همان سياست و همان خويِ درندگی و بیرحمی كه فاجعههای دير ياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم بعينه بر ذهن و دل ظلمانی اين طاغوتهای زمان حاكم است كه البته امروز با بهرهگيری از پيشرفت فناوری، دائرهی جنايت بسی گستردهتر و فاجعهبارتر ميباشد. چه آنان كه با توهم شكستناپذيری رژيم صهيونيست، شعار «واقعبينی» سر داده دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز كردند، و چه كسانی كه به خيال باطل خود، نسل دوم و سوّم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستی سالم در كنار آنان را در دل پروراندند، اكنون بايد به خطای خود پی برده باشند. اولاً: با موج بيداری امت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامی، آن هيبت دروغين فرو ريخته و نشانههای ناتوانی و درماندگی در رژيم غاصب آشكار گشته است، و ثانياً خوی تجاوزگری و بیشرمی از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است كه در دهههای اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند كه ميتوانند، از هيچ جنايتی رويگردان نيستند.
بیانات مقام معظم رهبری در بيستمين سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، 14/3/88
پرچم اول كه در حقيقت يك بعد از دعوت امام و نهضت امام است، مربوط به امت بزرگ اسلامى است. پرچم دوم هم اگرچه كه مربوط به ملت ايران است، مربوط به ايران و ايرانى است، اما چون يك تجربهى عملى از تحرك حياتبخش اسلام است، براى امت اسلامى اميدآفرين و حركتساز است. چون اين نهضت بزرگ در ايران تجربهى عملى بيدارى اسلام و تحقق اسلام بود، بنابراين اگرچه كه به طور مستقيم مربوط به ايران و ايرانى است، اما نتيجهى آن باز براى امت اسلام داراى ارزش و اهميت است. من دربارهى هر دو بعد، مطالب كوتاهى را عرض ميكنم.
در بعد اول كه برافراشتن پرچم اسلام بود، اين موجب شد كه مسلمانان در همهى جاى دنيا احساس هويت كردند؛ احساس شخصيت كردند. بعد از آنى كه در طول سالهاى متمادى كوشش شده بود كه هويت اسلامى خرد شود، له شود، وقتى اين انقلاب به وجود آمد، وقتى قامت برافراشتهى امام بزرگوار ما در منظر مردم مسلمان عالم پديدار شد، همه احساس كردند كه يك هويتى، يك شخصيتى، يك اصالتى پيدا كردهاند. همين موجب شد كه در شرق و غرب دنياى اسلام نشانههاى بيدارى مسلمانان پديدار بشود: ملت فلسطين بعد از دهها سال ناكامى جان گرفت؛ جوانان كشورهاى عربى كه بعد از شكست در سه جنگ كه دولتهايشان با رژيم صهيونيستى داشتند و دلمرده و مأيوس بودند، دوباره روحيه گرفتند - اينها ديگر مربوط به دنياى اسلام است؛ مخصوص به مسائل كشور ما نيست - رژيم صهيونيستى كه غدهى سرطانى در دل كشورهاى اسلامى است و تا آن روز يك چهرهى شكستناپذير از خود نشان داده بود و خيلىها در دنياى اسلام باور كرده بودند كه رژيم صهيونيستى شكستناپذير است، از دست جوانان مسلمان سيلى خورد؛ انتفاضههاى فلسطينى شروع شد، ضربههاى پياپى بر رژيم غاصب وارد شد؛ چه در انتفاضهى اول، چه در انتفاضهى اقصى، چه در شكست و عقبنشينى نه سال قبل از لبنان، چه در جنگ سى و سه روزه و چه در سال گذشته در جنگ بيست و دو روزهى با مردم مظلوم غزه؛ همهى اينها ضرباتى بود كه بر رژيم صهيونيستى وارد شد. اين در حالى است كه آن روزى كه انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد، رژيم صهيونيستى از نظر دولتهاى مسلمان و ملتهاى مسلمان، بخصوص ملتهاى عرب، يك رژيم شكستناپذير به حساب مىآمد. اين موجب شد كه رژيم صهيونيستى عجالتا شعار از نيل تا فرات را كنار بگذارد و به دست فراموشى بسپرد. ملتهاى مسلمان - از آفريقا تا شرق آسيا - به فكر ايجاد نظام اسلامى و حكومت اسلامى افتادند با فرمولهاى گوناگون؛ نه لزوما با همان فرمول نظام جمهورى اسلامى ما؛ اما به فكر حاكميت اسلام بر كشورشان افتادند. بعضى از كشورها موفق هم شدند؛ بعضى هم آيندهى نويدبخشى در انتظارشان هست از حركتهاى اسلامى.
روشنفكران در دنياى اسلام با اميد تازهاى به ميدان آمدند؛ همان شاعران و هنرمندان و نويسندگانى كه با يأس حرف ميزدند، احساس شكست ميكردند، بعد از پيروزى انقلاب اسلامى، بعد از حركت عظيم امام بزرگوار و ايستادگىهاى اين ملت، روحيهىشان عوض شد، لحن كلامشان و شعرشان و قلمشان تغيير پيدا كرد؛ رنگ اميد به خود گرفت. و اين رشته سر دراز دارد.
من همين جا به ملتهاى مسلمان عرض ميكنم اگر امروز شما مىبينيد كه لحن دنياى غرب در برابر شما نرمتر شده است، اين در نتيجهى همين بيدارى عمومى و ايستادگى در دنياى اسلام است. وعدهى بىتخلف خداوند كه پيروزى مؤمنان را وعده كرده است، تحقق پيدا نميكند، مگر در صورتى كه مؤمنان ايستادگى كنند، پافشارى كنند، جانفشانى كنند. همان مقدارى كه اين ايستادگى ديده شد، ورق برگشت؛ دنياى اسلام در مقابل غرب از آن حالت تحقيرشدگى خارج شد.
در گذشته، دنياى سلطه و قدرتمندان سلطهگر نسبت به كشورهاى اسلامى به طور دلخواه تصميمگيرى ميكردند؛ نه نظر ملتهاى مسلمان و نه نظر دولتهاى اسلامى را حتى سؤال هم نميكردند. اگر نفت داشتند، براى نفتشان؛ اگر بازار داشتند، براى بازارشان برنامهريزى ميكردند، تصميم ميگرفتند و آن تصميم بايد عمل ميشد. با بيدارى دنياى اسلام اين وضعيت تا حد زيادى تغيير پيدا كرد. مسلمانها بايد اين تجربه را در همهى دنياى اسلام به عنوان يك تجربهى موفق و مغتنم قدر بدانند و راه خودشان را بر اساس او تنظيم بكنند. آنچه ملتها را عزيز ميكند، سربلند ميكند، ايستادگى آنهاست.
امروز شما ملاحظه كنيد حتى اين دولت جديد آمريكا، سعى ميكند چهرهى جديدى را از دولت ايالات متحده براى مردم اين منطقه ترسيم كند. البته حق هم دارند كه اين را بخواهند؛ چون دولت قبلى آمريكا يك چهرهى زشت و منفور و خشنى از دولت ايالات متحده در نزد ملتهاى اين منطقه به وجود آورده است. ملتهاى منطقهى خاورميانه، منطقهى اسلامى و شمال آفريقا از ته دل از آمريكا متنفرند؛ چون در طول سالهاى متمادى از آمريكا در اين منطقه خشونت ديدند، دخالت نظامى ديدند، حقكشى ديدند، تبعيض ديدند، مداخلههاى زورمدارانه ديدند، از دست رفتن حقوق خودشان را به وسيلهى دولتهاى زورگوى آمريكائى در طول سالهاى گذشته مشاهده كردند، لذا متنفرند. خوب، حالا دولت جديد آمريكا درصدد است اين چهره را متحول كند؛ يعنى چهرهى جديدى از آمريكا در اين منطقه ترسيم كند. اين چه جورى ميشود؟ من اين را به طور قاطع ميگويم: اين با حرف و نطق و شعار به دست نخواهد آمد. آنها كارهائى كردهاند كه عميقا ملتهاى اين منطقه را آزرده است، رنجانده است، به آنها ضربه زده است؛ نميشود با حرف و نطق و شعار اين آزردگى را، اين رنجش را، اين نفرت عميق را برطرف كرد؛ عمل لازم است.
دولتهاى آمريكا در طول اين سالهاى گذشته - بخصوص رئيس جمهور نابخرد قبلى آمريكا - به عنوان مبارزهى با تروريسم به اشغال دو كشور اسلامى دست زد: يعنى عراق و افغانستان. بعد شما در افغانستان نگاه ميكنيد مىبينيد هواپيماهاى جنگى آمريكائى مردم را، صد نفر، صد و پنجاه نفر - نه يك بار، نه دو بار، نه ده بار - در طول اين چند سال مرتب بمباران ميكنند و به قتل ميرسانند. خوب، مگر تروريستها چه كار ميكنند؟ اين همين كارى است كه تروريستها ميكنند؛ منتها تروريستها يك نفر، دو نفر، ده نفر را ميكشند، شما صد نفر، صد و پنجاه نفر را يكجا ميكشيد. اين چه جور مبارزهى با تروريسم است؟ در عراق عناصر تروريست بعثى را - طبق اطلاعات مسلم ما - پشتيبانى و همراهى كردند، در حالى كه شعار مبارزهى با تروريسم ميدادند! اينهاست كه ملتهاى منطقه را از آمريكا متنفر كرده است؛ چهرهى آمريكا را سياه كرده است، مخدوش كرده است. اگر رئيس جمهور تازهى آمريكا ميخواهد اين چهره را عوض كند، اين كارها بايد عوض بشود؛ با نطق و با شعار و با اين چيزها حاصل نميشود. ملتهاى مسلمان هم ميدانند كه صداقت دولتمردان آمريكا آن وقتى مشخص ميشود كه در عمل به تغيير دست بزنند؛ والا اگر در عمل به تغيير دست نزنند، صد تا نطق هم كه بكنند، حرفهاى شيرين و زيبا هم كه به امت اسلامى تحويل بدهند، اثرى نخواهد كرد؛ تغييرى به وجود نخواهد آمد. اين بيدارى اسلامى، آن وجه اول از حركت عظيم امام بزرگوار ما بود.
پیام رهبر معظم انقلاب به كنگره عظیم حج، 5/9/88
مسلمانان سراسر جهان بينديشند كه فتنهها و جنگها، انفجارها و ترورها و كشتارهاى كور كه در سالهاى اخير در عراق و افغانستان و پاكستان به راه افتاده است، چگونه و كجا تدبير و طراحى مىشود؟ چرا تا پيش از ورود تحكمآميز و مالكانهى ارتشهاى غربى به سركردگى آمريكا به اين منطقه، ملتها شاهد اين همه مصيبت و محنت نبودند؟ اشغالگران از سوئى نهضتهاى مقاومت مردمى در فلسطين و لبنان و ديگر نقاط را تروريست مينامند و از سوئى تروريسم وحشى فرقهئى و قومى را ميان ملتهاى اين منطقه سازماندهى و رهبرى ميكنند. منطقهى خاورميانه و شمال آفريقا در دورانى طولانى و بيش از يك قرن، به دست دولتهاى غربى انگليس و فرانسه و ديگران و سپس به دست امريكا استثمار و اشغال و تحقير شدند؛ منابع طبيعى آنان غارت و روحيهى آزادگى در آنان سركوب شد و ملتهاى آنان گروگان طمعورزى بيگانگان متجاوز شدند، و پس از آن كه بيدارى اسلامى و نهضتهاى مقاومت ملتها، ادامهى آن وضع را براى ستمگران بينالمللى ناممكن ساخت و مسألهى شهادت و عروج الىالله و فىسبيلالله همچون عاملى بىبديل در صحنهى جهاد اسلامى بار ديگر ظاهر شد، متجاوزان منفعل به شيوههاى مزورانه روى آوردند و استعمار جديد را جايگزين روش گذشته كردند. ولى امروز ديو چند چهرهى استعمار، همهى توانائيهاى خود را براى به زانو در آوردن اسلام به عرصه آورده است؛ از نيروى نظامى و مشت آهنين و اشغال صريح تا زنجيرهى اهريمنى تبليغات و به كارگيرى هزاران سامانهى دروغ پراكنى و شايعهسازى، و از سازماندهى دستجات ترور و آدمكشى بيرحمانه تا گسترش دادن ابزارهاى فساد اخلاقى و تكثير و ترويج مواد مخدر و تخريب عزم و روحيه و اخلاق جوانان، و از تهاجم همه جانبهى سياسى به مراكز مقاومت تا برانگيختن نخوتهاى قومى و تعصبهاى فرقهئى و ايجاد دشمنى ميان برادران.
بيانات در ديدار مردم به مناسبت عيد غدير، 15/9/88
ما هم بايد بفهميم؛ ما شيعيان هم بايد بفهميم؛ بدانيم سياست استكبار امروز، جدا كردن شيعه از غير شيعه است، جدا كردن گروههاى مسلمان از يكديگر و به جان هم انداختن گروههاى مسلمان است. ما بايد كمك نكنيم به اين هدف؛ ما بايستى نگذاريم دشمن به اين هدف برسد؛ هم ما موظفيم، هم غير شيعه؛ آن كسانى كه شيعه نيستند؛ جمعيتها و مذاهب غير شيعه در اسلام. همه اين را بدانند: امروز شيعه است كه در ايران اسلامى، اين پرچم اقتدار اسلامى و عزت اسلامى را بلند كرده است و بر روى دست گرفته و استكبار احساس عجز ميكند؛ اين يك واقعيت است؛ اين يك واقعيت است. اين توطئههائى كه در اين سى سال عليه نظام جمهورى اسلامى از سوى دشمنان گوناگون - البته در رأس آنها آمريكا و خبيثترين آنها انگليس - انجام دادند، به خاطر اين است كه اينها مرعوبند؛ از حركت اسلامى، از بيدارى اسلامى، از به خود آمدن دنياى اسلام ميترسند؛ ميدانند كه اگر دنياى اسلام به خود بيايد، توجه كند، احساس استقلال كند، احساس هويت كند، احساس عزت بكند، اين منطقهى حساس دنيا كه در اختيار مسلمانان است - كه حساسترين مناطق دنيا، همين منطقهى مسلماننشين است - از تحت سيطرهى استكبار بيرون خواهد رفت؛ از اين ميترسند. چون ميترسند، توطئه ميكنند؛ ابزارهاى گوناگون را به كار ميگيرند. امروز سردمداران سياستهاى استكبارى - آمريكا و صهيونيستها و بقيهى مستكبرين - همهى توان خودشان را به كار گرفتهاند، بلكه بتوانند ملت ايران را، نظام جمهورى اسلامى را منزوى كنند، بىاثر كنند؛ نتوانستهاند و به توفيق الهى، به فضل الهى، به حول و قوهى الهى باز هم نخواهند توانست.
بیانات در ديدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (ص)، 13/12/88
اين را بايد به عنوان يك درسى، يك يادآورى و تذكر مهمى در ولادت نبى مكرم اسلام (صلى الله عليه و اله و سلم) در ذهن خودمان نگه داريم، از آن درس بگيريم، از آن عبرت بگيريم، و نزديك بشويم؛ همچنان كه نزديك هم شدهايم. امروز خوشبختانه فرياد رساى دفاع از اتحاد امت اسلامى و بيدارى اسلامى در دنياى اسلام، در كشورهاى مختلف، در ميان ملتهاى مختلف، انعكاسهاى بسيار مطلوب و مثبتى داشته است. خداى متعال به حرف حق بركت ميدهد؛ ميروياند نهالى را كه در سرزمين حق نشانده شده است. اين حرف، امروز در دنيا وقع دارد. امروز در دنيا پذيرش وجود دارد نسبت به اين سخن حقى كه جمهورى اسلامى با صداى رسا و با همهى وجود آن را بيان ميكند. دولت، ملت، مسئولين، همه و همه در اين مسائل اصولى، حرفشان يكى است، فريادشان يكى است. سخن جمهورى اسلامى در اين زمينهها سخن واضحى است و بحمدالله انعكاس هم دارد.
منبع:www. khamenei.ir
/ع