بیداری اسلامی زمینه ها و پیامدها

در متون سیاسی معاصر ایران و جهان، عامل اصلی تحولات فکری و اجتماعی دو سده ی اخیر جوامع مسلمان و هم چنین بیداری اسلامی را رو به رو شدن مسلمانان با فرهنگ و تمدن جدید غرب و درک برخورد استعماری و سلطه خواهانه ی غربیان با فرهنگ و داشته های ارزشی خویش دانسته اند. بر این اساس، مهم ترین عوامل بیداری
يکشنبه، 17 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بیداری اسلامی زمینه ها و پیامدها

بیداری اسلامی زمینه ها و پیامدها
بیداری اسلامی زمینه ها و پیامدها


 

نویسنده : عباس موسوی هاشمی
منبع : اختصاصی راسخون




 

چکیده
 

در متون سیاسی معاصر ایران و جهان، عامل اصلی تحولات فکری و اجتماعی دو سده ی اخیر جوامع مسلمان و هم چنین بیداری اسلامی را رو به رو شدن مسلمانان با فرهنگ و تمدن جدید غرب و درک برخورد استعماری و سلطه خواهانه ی غربیان با فرهنگ و داشته های ارزشی خویش دانسته اند. بر این اساس، مهم ترین عوامل بیداری اسلامی را می توان در سه مورد ذیل خلاصه نمود:
الف. حرکت های استعماری غرب (که طی دو مرحله: استعمار سیاسی و استعمار فکری و فرهنگی صورت پذیرفت)
ب. هدایت و راهنمایی نخبگان مسلمان
ج‌. گسترش ابزار ارتباطی و توسعه ی صنعت گردشگری
این تحولات که از اوایل سده 13 هـ ق / 19 م، با هدایت نخبگان مسلمان صورت پذیرفت، با طرح آرا و افکار گوناگون درباره حکومت اسلامی و اسلام ـ به منزله عقیده ای جهان شمول و راهنمای عمل ـ و نیز با تبیین جایگاه اسلام در دنیای جدید پایه های تئوری آن سامان یافت و در روزگار ما با انقلاب هایی که روز به روز بر دامنه ی آن افزوده می گردد، نمودی عملی یافته است. پیامدهای حاصل از این گونه حرکت ها در سه مرحله ی ذیل قابل بررسی می باشد:
الف. پیامدهای کوتاه مدت (شکل گیری حرکت های مردمی)
ب. پیامدهای میان مدت (تثبیت انگاره های دینی به عنوان مکتب برتر)
ج. پیامدهای بلند مدت (توسعه و جهان شمول گردیدن ارزش های دینی)
کلید واژه : بیداری اسلامی، دنیای متجدد، جهانی سازی، رنسانس

مقدمـه
 

بیداری اسلامی یک پدیده ی اجتماعی است که مردمان این روزگار شاهدان عینی و راویان آینده ی آن می باشند. بر این اساس، آن چه در این نوشتار گرد آمده، تلفیقی است میان یافته های حسی و مؤیدات کتاب خانه ای، که در انجام آن به منابع یاری رسان خواننده در تکمیل و پی گیری مباحث، اشاره گردیده است. علاوه بر این، به منظور ارایه نمودن تصویری منطقی و واقعی از این پدیده ی اجتماعی کوشش شده است تا مهم ترین مباحث در عباراتی موجز و گویا با حفظ ساختار دانش جامعه شناسی به تصویر کشیده شود؛ زیرا رعایت اصول این دانش ـ علی رغم نقدهایی که در زمینه ی پیش فرض ها و روش بررسی پدیده های اجتماعی، بدان وارد است ـ خود ابزاری مناسب برای درک صحیح تمامی عناصر مؤثر در شکل گیری این پدیده ی اجتماعی و میزان تأثیرگذاری هر یک به شمار می آید.

پیشینه ی موضوع (ترسیم سیمای کلی)
 

سیر تاریخی اندیشه ی اسلامی ـ و به تبع آن بلاد اسلامی ـ را می توان در چهار مرحله ی: ایجاد، شکوفایی، ایستایی و رکود، احیا و بازیابی مجدد به نظاره نشست. (ر.ک: پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران: ج1، مقدمه کتاب) و این درست به مثابه همان سیری است که غربیان در مسیر دست یابی به روزگار امروزین خویش پیموده اند. (نگـ: تاریخ فرهنگی سیاسی معاصر: 59)
مرحله ی نخست. عهد عتیق (دوران باستان/ ایجاد امپراتوری روم)
مرحله ی دوم. عهد جدید (روزگار شکوفایی و عظمت جهان غرب/ اوج اقتدار امپراتوری روم)
مرحله ی سوم. قرون وسطی (دوران ایستایی و رکود/ حاکمیت کلیسا)
مرحله ی چهارم. عصر جدید (دوران مدرن/ احیا و بازگشت به روزگار پر صلابت امپراتوری روم/ عصر رنسانس)
از این روی، بسیاری پس از آغاز حرکت های احیاگرانه ی اندیشه اسلامی آن را با تعابیری چون «رنسانس اسلامی»، «نوزایی اسلامی»، «تجدد اسلامی» و ... یاد نمودند؛ با این همه آن چه در جهان اسلام در حال شکل گیری است، با آن چه در غرب به وقوع پیوست، یک تفاوت اساسی دارد و آن، نوع نگاه به ماورا و جایگاه انگاره های دیدنی در عرصه ی نوزایی و احیای مجدد حیات اجتماعی می باشد. غربیان دوران استیلای سیاسی کلیسا و اندیشه ی دینی را دوران ایستایی و رکود خود دانستند و از این رهگذر پیوسته با عنوان «عصر تاریکی» از آن یاد نمودند و به تبع این اندیشه، تنها راه تعالی خویش را بازگشت به اندیشه های خداناباورانه ی روزگار امپراتوری باستان می پنداشتند. در حالی که دوران رکود و ایستایی در بلاد اسلامی روزگاری است که مسلمانان از انگاره های معنوی آموزه های دینی خود دست شسته و به یوغ استبداد صنعتی غرب گردن نهادند و از این روی تنها راه رهایی خود را بازگشت به همان ریشه های اصیل اسلامی خود می دانند؛ وجود این تفاوت اساسی باعث شد پژوهش گران نکته سنجی چون صاحب کتاب پویای فرهنگ و تمدن اسلام و ایران (نگـ: ج1، مقدمه کتاب) به جای استفاده از عنوان های پیش گفته، برای معرفی حرکت احیاگرانه ی مسلمانان، از عبارت بیداری اسلامی استفاده نمایند، تا مرزهای اندیشه ای این دو حرکت را به خوبی بازشناسانند.ریشه های بیداری اسلامی را باید در شعله های افروخته ی انقلاب صنعتی غرب جست و جو نمود! تب فراگیر صنعتی در غرب آنان را با دو نیاز جدی رو به رو ساخت:
1.تأمین انرژی دایمی و پایدار (که معمول جغرافیای بلاد غرب از این ودیعه ی الاهی تهی و یا کم بهره بودند)
2. ایجاد یک بازار مصرفی با ثبات
وجود این دو نیاز، چشمانِ غربیان را به فراتر از مرزهای جغرافیایی خود سوق داد؛ و بلاد اسلامی به لحاظ وضعیت استراتژیک جغرافیایی و منابع سرشار انرژی، در کنار شرایط رو به رکود سیاسی، بهترین گزینه برای تأمین این دو نیاز به شمار می آمدند. (نگـ: تاریخ سیاسی و دیپلوماسی ایران: ج1، مقدمه کتاب/ فرهنگ و تمدن ایران و اسلام: 152 ـ 149) این گونه بود که حرکت های استعماری غربیان ابتدا در قالب استعمار سیاسی و سپس در شکل استعمار فکری و فرهنگی (اندیشه های نو استعماری) رخ نمود؛ تا یک بار برای همیشه اندیشه ی اسلامی را در موزه ی تاریخ اندیشه های الاهی جای دهد. در این میان، بلاد اسلامی که در هجمه ی نخستِ غرب ـ علی رغم مقاومت های ابتدایی و پراکنده ـ به بندگی خویش و اربابی غرب تن سپردند. هجمه ی دوم غربیان ـ که با هدف استحاله ی فکری و فرهنگی صورت می پذیرفت ـ را تاب نیاوردند.
در این رابطه، اساسی ترین نقش در آگاهی بخشی به عموم جامعه را، نخبگان جوامع اسلامی بر عهده داشتند؛ بزرگانی مانند: سید مجاهد (م 1242 هـ ق)، سید جمال الدین اسدآبادی (م 1315 هـ ق)، رشید رضا (م 1354 هـ ق)، اقبال لاهوری (م 1357 هـ ق)، محمود شلتوت (م 1383 هـ ق) و ... فعالیت های بزرگانی چنین، در کنار اصرار و پی گیری غربی ها در زمینه ایجاد تحول فکری و فرهنگی در بستر جوامع اسلامی مسلمانان را به مقاومت واداشت، که اوج این مقاومت ها و ثمربخش ترین آن ها را می توان در تشکیل حکومت اسلامی در ایران به نظاره نشست و سیر تکاملی آن را در حرکت های اسلام خواهانه ی مردم در کشورهای مختلف اسلامی پی جویی نمود.

زمینه های پیدایش
 

هر پدیده ی اجتماعی به نوعی محصول وقایعی می باشد که در بستر جامعه به صورت پروسه و یا پروژه صورت پذیرفته است. پدیده ی بیداری اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نمی باشد.در یک نگاه کلی می توان بیداری اسلامی را محصول توأمان نگاه استعماری و ابزاری غرب و ضعف دستگاه های سیاسی بلاد اسلامی که موجبات عقب ماندگی آن ها را فراهم آورده بود، دانست. (ر.ک: فرهنگ و تمدن ایران و اسلام: 219 ـ 209) چنان که گفته آمد (ر.ک: همین نوشتار: ص 3) جهان غرب به دلیل تحولات برق آسای صنعتی و غلیان دو نیاز اساسی تأمین انرژی و بازار مصرفی مطمئن (برای کسب در آمد بیش تر و در نتیجه تعالی ثروت) دیگر کشورهای تأمین کننده ی یکی از این دو نیاز را، آماج حرکت های استعماری قرار داد؛ و به دلیل تسلط اندیشه های انسان گرایانه با محوریت اعتلای قدرت و ثروت (چون ماکیاولیسم و ...) در تأمین این هدف بهره بردن از هیچ ابزاری را فروگذار ننمود. (نگـ: تاریخ عقاید سیاسی: 47 ـ 19/ تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب: 199 ـ 165)با توجه به آن چه گذشت، می توان تحقق بیداری اسلامی را محصول سه عامل ذیل دانست:
الف. حرکت های استعماری غرب
ب .هدایت و راهنمایی نخبگان مسلمان
ج .گسترش ابزار ارتباطی و توسعه ی صنعت گردشگری
که در ادامه به بررسی تفصیلی هر یک پرداخته می شود.
الف. حرکت های استعماری
حرکت های استعماری غرب را می توان طی دو مرحله بررسی نمود:
1ـ استعمار سیاسی (استعمار صلیبی/ استعمار کهنه)
غربی ها در این مرحله ـ به تبع نیاکان خود ـ در برخورد با بلاد اسلامی راه حمله ی نظامی و استیلای سیاسی را پیش گرفتند. و این گونه بود که اصطلاح تحت الحمایگی شکل گرفت و کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری ـ چون مجانین و اطفال نیازمند ولی و قیم ـ تحت الحمایه ی یک یا چند کشور غربی قرار گرفته و منابع انرژی آنان ملک اختصاصی و یا مال مشاع شان گردید؛ و سرمایه و دست رنج آن ها صرف خرید کالاهای غربی و در نتیجه توسعه ی بیش از پیش صنعتی و اقتصادی غرب شد.
2ـ استعمار فکری و فرهنگی (اندیشه های نو استعماری/ استعمار نو)
غربیان که یگانه دلیل شان از حرکت های استعماری، تأمین نیازهای صنعتی و تثبیت آقایی خود بوده و هست؛ استیلای سیاسی را ناکافی، ناپایدار و لوث شده یافتند. از این روی، بر آن شدند تا طرحی دگر در انداخته و اهداف خود را در قالب آن پی جویی نمایند. چنین بود که به جای تصرف مرز های جغرافیایی، به تسخیر مرزهای اندیشه ای روی آوردند؛ تا با حذف اختلافات ایدئولوژیک راه را برای تاخت و تازهای سیاسی خود هموار سازند. (نگـ: آسیا در برابر غرب: 51 ـ 1) این ایده، در کشورهای بسیاری نمود خارجی یافت، بدان گونه که اختلاف این کشورها با غرب از اختلافات ایدئولوژیک به سمت اختلافات غیر ایدئولوژیک روی نهاد که پیش از هر چیز مثبت هم گرایی ایدئولوژیک با غرب می باشد. کشورهایی چون ژاپن (از مراکز صنعت پورنوگرافی جهان!!!) چین، روسیه و ... در این زمره جای دارند.غرب برای توسعه ی مرزهای ایدئولوژیک خود از ابزارهای متنوعی بهره می برد، که به طورکلی می توان به 3 ابزار ذیل اشاره نمود:
1ـ ایجاد و حمایت از مکاتب، فرق و احزاب رنگارنگ سیاسی و فکری، با هدف هدم ایدئولوژی های مخالف، و ایجاد وابستگی فکری و سیاسی
2 و 3ـ بهره گیری از مواد افیونی و سرمایه گذاری و توسعه ی صنعت پورنوگرافی، با هدف تضعیف نیروی انسانی و بیگانه سازی از خود.علاوه بر این، غربی ها با تأسیس سازمان های فرا ملی و تقسیم بندی جهانی کشورها در سه گروه کشورهای توسعه یافته (جهان اول)، در حال توسعه (جهان دوم) و سنتی (جهان سوم) دست به آفرینش یک ترکیب ثابت جهانی زدند، به گونه ای که کشورهای توسعه یافته، همیشه توسعه یافته؛ کشورهای در حال توسعه، همیشه در حال توسعه یافتگی؛ و کشورهای سنتی، همیشه غوطه ور در بدویت خویش!!! در این میان، تنها کشورهایی می توانستند از این چرخه ی پولادی سر برآورند که ایدئولوژی غربی را به طور کامل پذیرفته باشند. و کشورهایی که از روش های دیگری برای تکامل خود استفاده می نمودند، به انواع هجمه های غرب گرفتار آمده و در نهایت از پای در می آمدند. هجمه هایی مانند: تحریم اقتصادی، تهاجمات فرهنگی و حتا حملات نظامی و کودتاهای سیاسی و ... . (نگـ: انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها: 241 ـ 149)
ب . هدایت و راهنمایی نخبگان مسلمان
به جرئت می توان اذعان نمود، اساسی ترین عنصر در تحقق بیداری اسلامی، نخبگان فرهنگی و سیاسی مسلمان می باشند؛ زیرا درک حرکت های دقیق سیاسی و فرهنگی غرب، و هدف گذاری های آینده ی آن ها جز از طریق چشمان تیزبین اندیشه ها ـ که در نخبگان جوامع تبلور یافته است ـ امکان پذیر نبوده و نیست. آری! نخبگان مسلمان با آگاهی عمیق نسبت به توانمندی ها و ظرفیت های بی نظیر اندیشه اسلامی، و نقصان های جدی اندیشه غربی، و توجه به هدف گذاری های تقابلی و حذف گرایانه ی غربیان، به آگاهی دهی سطوح مختلف بلاد اسلامی پرداختند؛ که در این میان تلاش های بنیادین بزرگانی چون: سید جمال الدین اسدآبادی (م 1315 هـ ق)، اقبال لاهوری (م 1357 هـ ق) و در نقطه ی اوج این حرکت ها حضرت امام خمینی (م 1409 هـ ق) ستودنی است. علاوه بر این، حرکت های علمی و منطقه ای بزرگانی چون: رشیدرضا (م 1354 هـ ق)، آیت الله بروجردی (م 1380 هـ ق) ، محمود شلتوت (م 1383 هـ ق)، شهید مطهری (ش 1399 هـ ق)، شهید سید محمدباقر صدر (ش 1400 هـ ق)، علامه طباطبایی (م 1401 هـ ق)، امام موسی صدر (زاده ی 1348 هـ ق) و ... نقشی اساسی در تعدیل و روشن گری اندیشه ی عموم مسلمانان نسبت به حرکت های حذف گرایانه ی غرب داشته و دارد. (نگـ: فرهنگ و تمدن اسلامی: 277 ـ 237)
ج. گسترش ابزار ارتباطی و توسعه ی صنعت گردشگری
یکی از پدیده های روزگار معاصر، پیشرفت شگفت آور ابزارهای ارتباطی می باشد، به گونه ای که یک فرد بدون نیاز به سفرهای متعدد ـ تنها با استفاده از یک ابزار ارتباطی ـ می تواند تمامی مرزهای جغرافیایی کشورهای دیگر را درنوردیده و از اوضاع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن ها اطلاع یابد. در کنار آن، ارتقای گردشگری به یک صنعت و ایجاد ارتباط میان ملت ها ـ که معمولاً فارق از سیاست بازی های متداولِ میان دولت ها شکل می پذیرد ـ عوامل بسیار مؤثری در برملا شدن حرکت های دوگانه ی غرب نسبت به کشورهای هم اندیش و غیر هم اندیش خود گردید. مسلمانان به مشاهده دریافتند که غربیان آنان را برای نیل به پیشرفت، به مسیری رهنمون می شوند که نه تنها آن ها را از چاهِ در حال توسعه بودن برون نمی آورد، بلکه به مثابه باتلاق، هر چه می کوشند بیش تر فرو می روند و این در حالی است که خود برای دست یابی به روزگار فعلی از راه دیگری رفته اند و مسیر دیگری را پیموده اند. جمع میان این سه عنصر (حرکت های استعماری غرب، هدایت و راهنمایی نخبگان مسلمان،‌ محسوس گردیدن تناقضات رفتاری غربیان) توجه مسلمانان را به سمت ارزش های آیین توحیدی خود معطوف ساخت؛ تا بدان جای که یگانه راه رهایی از عقب ماندگی و تعالی صحیح انسانی را در بازگشت به ریشه های اسلامی دانستند و این آغازی بود بر حرکت هایی که امروزه تحت عنوان «بیداری اسلامی» شاهد و ناظر آن هستیم.

پیامدها
 

بدیهی است که هر حرکتی اعم از فردی و یا اجتماعی، پیامدهایی در پی دارد. بیداری اسلامی نیز به عنوان یک پدیده ی اجتماعی، از این قاعده مستثنا نمی باشد.پیامدهای بیداری اسلامی شباهت بسیاری با سیر تاریخی حرکت های صدر اسلام دارد، یعنی هم چنان که روزگار صدر اسلام دارای یک مرحله ی آغاز، سپس تثبیت و در نهایت توسعه بود، بیداری اسلامی نیز در روزگار معاصر دارای یک مرحله ی شکل گیری حرکت های مردمی، سپس تثبیت انگاره های دینی به عنوان مکتب برتر و در نهایت توسعه و جهان شمول گردیدن آن می باشد؛ که در ادامه به بررسی این پیامدها پرداخته می شود.

الف. پیامدهای کوتاه مدت
 

ملموس ترین و نخستین نشانه ی بیداری اسلامی، اوج گرفتن اعتراضات عمومی می باشد. به گواه تاریخ اجتماعی آدمیان، این گونه اعتراضات به یکی از دو صورت اعتراضات قانونی (مسالمت آمیز) و یا اعتراضات غیر قانونی (خیابانی) صورت می پذیرد. در صورت نخست، این اعتراضات معمولاً در قالبِ صورت های منطقی پایان می پذیرد، به گونه ای که حتا در شدیدترین نوع آن ـ که مردم خواهان کناره گیری دولت حاکم هستند، این خواسته ـ در قالب رفراندوم صورت می پذیرد. و در صورت دوم، معمولاً اعتراضات مردمی به یکی از 3 نوع انقلاب، یعنی انقلاب های چریکی، جمعی و یا مشروطه ختم می گردد. (نگـ: سیری در نظریه های انقلاب: 141 ـ 7) در این میان، اعتراضات مردمی در بلاد اسلامی، به دلیل فساد دولت های حاکم و وابستگی کامل آن ها به بیگانگان؛ معمولاً به براندازی از طریق انقلاب خاتمه یافته و می یابد. تفاوت اساسی این گونه انقلاب ها با سایر انقلاب های صورت پذیرفته در جهان آن است که انقلاب های شکل گرفته در میان ملت های اسلامی، در نهایت به یکی از دو نوع انقلاب جمعی و یا مشروطه انجام می یابد و شاید دلیل عدم توفیق انقلاب های چریکی در بلاد اسلامی، برجستگی نگاه دینی مردم در حرکت های انقلابی باشد، زیرا در منابع اسلامی توجه بسیاری به حرکت های جمعی شده است، تا بدان جای که برخی عبادات چون: نماز جمعه و ... حتماً باید با اجتماع عمومی انجام گیرد و در منابع مکتوب به نقل از بزرگان دین آمده است «یدالله علی الجماعه» و از همین رو است که در سده های اخیر مردمی ترین انقلاب ها، در بلاد اسلامی صورت پذیرفته و رهبران اسلامی را می توان توانمندترین رهبران جهان در بسیج عمومی ـ در راستای ایجاد حرکت های سیاسی ـ به شمار آورد، که اوج این هر دو خصوصیت را می توان در شخصیت امام روح الله رحمت الله علیه به نظاره نشست، (نگـ: انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها: 272 ـ 259) و این در حالی است که اکثر انقلاب های صورت گرفته در غرب ـ خصوصاٌ امریکای لاتین ـ در قالب حرکت های چریکی شکل گرفته است، که انقلاب کوبا از نمونه های بارز آن و نگاشته های ارنست رافائل گوارا (معروف به چه گوارا) مانند: کتاب خاطرات موتور سیکلت و جنگ های چریکی تا حدود بسیاری تبیین کننده ی اندیشه قایلان بدین گونه حرکت های انقلابی می باشد.

ب. پیامدهای میان مدت
 

انقلاب، یعنی دگرگونی؛ و این دگرگونی اگر چه از اهداف انقلاب می باشد، ولی باعث شکل گیری یک خلاء مقطعی برنامه ای و مدیریتی می گردد، که طی آن دست های پیدا و پنهان بسیاری می کوشند تا بنیان انقلاب را بر اندیشه های خود استوار سازند، که از مهم ترین این اندیشه ها می توان به اندیشه های قوم گرایانه، ملی گرایانه (ناسیونالیسم)، غرب گرایانه و ... اشاره نمود. ولی از آن جا که مطالبه ی اصلی مردم در پی جویی و شکل گیری انقلاب، نهادینه سازی و حاکمیت اندیشه های اسلامی می باشد؛ آموزه های اسلامی در شکل گیری شالوده ی دولت های پس از انقلاب بیش ترین سهم را دارند. بدیهی است، تحقق این معنا و نهادینه گردیدن آن، برابر با شکست خوردن بسیاری از طراحی های غربیان می باشد. و از این رهگذر طراحی هایی چون ایجاد خاورمیانه ی بزرگ به رؤیایی بیش نخواهد ماند و کابوس ناتمام زوال، خواب را از چشم استعمارگران خواهد رُبود.

پ. پیامدهای بلند مدت
 

محور قرار گرفتن اندیشه های دینی و شکل گیری امت واحده ی اسلامی از مهم ترین پیامدهای بیداری مسلمانان در دراز مدت می باشد، که خود آغازی بر تشکیل حکومت جهانی موعود و در نهایت جهانی سازی اسلامی خواهد بود. چنان که در آیات مصحف شریف نیز ـ بنا به اقتضای کلام ـ از این مسأله با تصریح و اشاره سخن گفته شده است، تا بدان جای که فرموده است: «أن الأرض یرثها عبادی الصالحون» (انبیاء [21]: 105)

نتیجه گیری
 

حرکت های رو به رشد بیداری در سطح جوامع اسلامی، نوید بخش آینده ای روشن و سرشار از استقلال و پیشرفت برای ملت های مسلمان می باشد، که بر تارک آن می توان حکومت جهانی موعود را نظاره گر بود، حکومتی که وقوع آن حتمی و وعده داده شده ی از سوی خداوند متعال است، آن جا که می فرماید: «أن الأرض یرثها عبادی الصالحون». (انبیاء [21]: 105) و حاکم دادگستر آن بهترین حاکمان، چنان که در مصحف شریف آمده است: «بقیت الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین». (هود [11]: 86)
برای مطالعه ی بیش تر
1. آسیا در برابر غرب، داریوش شایگان، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، تهران، 1388 هـ ش
2.انقلاب اسلامی زمینه ها و پیامدها، دکتر منوچهر محمدی، دفتر نشر و پخش معارف، چاپ نخست، قم، 1380 هـ ش
3. پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، 2ج، دکتر علی اکبر ولایتی، نشر معارف، چاپ دوم، قم، 1388 هـ ش
4. تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب، دکتر ابوالقاسم طاهری، نشر قومس، چاپ نهم، تهران، 1388 هـ ش
5. تاریخ عقاید سیاسی، دکتر محسن عزیزی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1384 هـ ش
6. تاریخ سیاسی و دیپلوماسی ایران، علی اکبر بینا، 2ج، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، تهران، 1383 هـ ش
7. تاریخ فرهنگی سیاسی معاصر، علی اکبر حصاری، نشر هاجر، چاپ نخست، 1383 هـ ش
8. سیری در نظریه های انقلاب، دکتر مصطفی ملکوتیان، نشر قومس، چاپ چهارم، 1384 هـ ش
9. فرهنگ و تمدن اسلامی، دکتر علی اکبر ولایتی، نشر معارف، چاپ دهم، قم، 1388 هـ ش




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط