از وابستگي تا همبستگي
نويسنده: فهيمه كهتري
چقدر با واژه دلبستگي آشناييد؟ اگر بخواهيم دلبستگي كودك را در جملهاي کوتاه تعريف کنيم بايد بگوييم مفهومي است که بر پايه ميزان اعتماد کودک به اطرافيان و به خصوص افرادي که مسئوليت نگهداري او را بر عهده دارند به وجود ميآيد.
سه نوع دلبستگي(وابستگي) را ميتوان مشخص کرد.
البته دستهاي از کودکان نيز در هيچکدام از گروههاي بالا قرار نميگيرند که به دليل رفتارهاي متناقضشان در گروه آشفته قرار ميگيرند.
مادرانِ شيرخواران دلبستهايمن، در برابر گريه کودک غالبآ به سرعت واکنش نشان ميدهند و وقتي او را بغل ميکنند، رفتاري محبتآميز دارند.
بالغيني که سبک وابستگي اضطرابي- دودلانه (ناايمن دوسوگرا) دارند، معمولاً در پي همسران رمانتيک هستند ؛ از حسادت شديد رنج ميبرند و درصد طلاق در آنها بالاست.
افرادي که سبک وابستگي اجتنابي (ناايمن اجتنابي) دارند، چندان گرايشي به روابط نزديک ندارند و غالبآ احساس تنهايي ميکنند. به نظر ميرسد از صميميت ميترسند و در شرايط استرس و تعارض در روابط خود را پس ميکشند. ميزان قطع ارتباط در آنها بالاست.
افرادي که سبک وابستگيايمن دارند، به روابط بسيار دل ميبندند و بدون ترس از طرد شدن يا انحصارطلبي رفتار ميکنند.
اين امر در درجه اول به رابطه کودک با مراقب اصلي خصوصاً مادر بر ميگردد. پاسخدهي حساس مراقب به نيازهاي کودک شيرخوار به وابستگي ايمن منجر ميشود. مادرانِ شيرخواران دلبستهايمن، در برابر گريه کودک غالبآ به سرعت واکنش نشان ميدهند و وقتي او را بغل ميکنند، رفتاري محبتآميز دارند. آنها همچنين پاسخهاي خود را با نيازهاي شيرخوار هماهنگ ميکنند.اما در مورد کودکاني که دلبسته ناايمن هستند، مادران بيشتر بر اساس تمايلات يا حالات خلقي خود و نه بر مبناي علائم دريافتي از کودک پاسخ ميدهند.
مادران شيرخواران ناايمن- اجتنابي، فرزندان خود را بهاندازه مادران شيرخواران وابستهايمن در آغوش ميگيرند ولي به نظر ميرسد که از تماس بدني با فرزندان خود بهاندازه مادران کودکان دلبستهايمن لذت نميبرنند و حتي گاهي طرد کننده هستند؛ به ويژه هنگامي که کودک آشفته است و نياز به تسلي دارد از تماس بدني با او پرهيز ميکنند.و طبق فرمولهاي کتاب از کودک مراقبت ميکنند.مادران کودکان دلبسته ناايمن دوسوگرا، رويه همساني در مراقبت از کودک ندارند. آنها گاه در پاسخدهي به کودک بسيار حساسند و گاه توجهي به او ندارند و در مواقعي نيز رفتارهايشان مزاحم کودک است. مشکل اين مادران اين است که شيوه و زمان تعاملشان با نيازهاي کودک همسان نيست.
رابطه فرزند و مادر دوسويه است. يعني همانطور که والدين در رفتار کودک تأثير ميگذارند، کودک نيز در رفتار والدين اثر ميگذارد بنا بر اين ممکن است کودکي که آرام است و با ديگران تعامل دارد و به آنها با لبخند واکنش نشان ميدهد، بيشتر از کودکي که لبخند نميزند و به ديگران بي اعتناست، مورد توجه قرار گيرد و شانس بيشتري براي قرار گرفتن در گروه دلبسته ايمن داشته باشد.
با طي مراحل زير كودك از وابستگي به سوي همبستگي حركت ميكند.
لازم است گاهي يک شب کودک در منزل نزديکان بخوابد و به همراه گروههاي مورد اعتماد، اردو يا مسافرتهاي چند روزه داشته باشد تا از والدين جدا شود. در دوازده سالگي بند ناف رواني کودک از والدين بايد بريده شود.
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ
سه نوع دلبستگي(وابستگي) را ميتوان مشخص کرد.
ا- دلبستهايمن:
2- دلبسته ناايمن اجتنابي:
3- دلبسته ناايمن دوسوگرا:
البته دستهاي از کودکان نيز در هيچکدام از گروههاي بالا قرار نميگيرند که به دليل رفتارهاي متناقضشان در گروه آشفته قرار ميگيرند.
مادرانِ شيرخواران دلبستهايمن، در برابر گريه کودک غالبآ به سرعت واکنش نشان ميدهند و وقتي او را بغل ميکنند، رفتاري محبتآميز دارند.
بالغيني که سبک وابستگي اضطرابي- دودلانه (ناايمن دوسوگرا) دارند، معمولاً در پي همسران رمانتيک هستند ؛ از حسادت شديد رنج ميبرند و درصد طلاق در آنها بالاست.
افرادي که سبک وابستگي اجتنابي (ناايمن اجتنابي) دارند، چندان گرايشي به روابط نزديک ندارند و غالبآ احساس تنهايي ميکنند. به نظر ميرسد از صميميت ميترسند و در شرايط استرس و تعارض در روابط خود را پس ميکشند. ميزان قطع ارتباط در آنها بالاست.
افرادي که سبک وابستگيايمن دارند، به روابط بسيار دل ميبندند و بدون ترس از طرد شدن يا انحصارطلبي رفتار ميکنند.
رفتار مادران، دلبستگي كودكان
اين امر در درجه اول به رابطه کودک با مراقب اصلي خصوصاً مادر بر ميگردد. پاسخدهي حساس مراقب به نيازهاي کودک شيرخوار به وابستگي ايمن منجر ميشود. مادرانِ شيرخواران دلبستهايمن، در برابر گريه کودک غالبآ به سرعت واکنش نشان ميدهند و وقتي او را بغل ميکنند، رفتاري محبتآميز دارند. آنها همچنين پاسخهاي خود را با نيازهاي شيرخوار هماهنگ ميکنند.اما در مورد کودکاني که دلبسته ناايمن هستند، مادران بيشتر بر اساس تمايلات يا حالات خلقي خود و نه بر مبناي علائم دريافتي از کودک پاسخ ميدهند.
مادران شيرخواران ناايمن- اجتنابي، فرزندان خود را بهاندازه مادران شيرخواران وابستهايمن در آغوش ميگيرند ولي به نظر ميرسد که از تماس بدني با فرزندان خود بهاندازه مادران کودکان دلبستهايمن لذت نميبرنند و حتي گاهي طرد کننده هستند؛ به ويژه هنگامي که کودک آشفته است و نياز به تسلي دارد از تماس بدني با او پرهيز ميکنند.و طبق فرمولهاي کتاب از کودک مراقبت ميکنند.مادران کودکان دلبسته ناايمن دوسوگرا، رويه همساني در مراقبت از کودک ندارند. آنها گاه در پاسخدهي به کودک بسيار حساسند و گاه توجهي به او ندارند و در مواقعي نيز رفتارهايشان مزاحم کودک است. مشکل اين مادران اين است که شيوه و زمان تعاملشان با نيازهاي کودک همسان نيست.
رابطه فرزند و مادر دوسويه است. يعني همانطور که والدين در رفتار کودک تأثير ميگذارند، کودک نيز در رفتار والدين اثر ميگذارد بنا بر اين ممکن است کودکي که آرام است و با ديگران تعامل دارد و به آنها با لبخند واکنش نشان ميدهد، بيشتر از کودکي که لبخند نميزند و به ديگران بي اعتناست، مورد توجه قرار گيرد و شانس بيشتري براي قرار گرفتن در گروه دلبسته ايمن داشته باشد.
با طي مراحل زير كودك از وابستگي به سوي همبستگي حركت ميكند.
1- مرحله همزيستي يا يکي بودن:
2- مرحله چسبندگي:
3- مرحله عادت:
4- مرحله وابستگي:
5- مرحله جدايي و رهايي:
لازم است گاهي يک شب کودک در منزل نزديکان بخوابد و به همراه گروههاي مورد اعتماد، اردو يا مسافرتهاي چند روزه داشته باشد تا از والدين جدا شود. در دوازده سالگي بند ناف رواني کودک از والدين بايد بريده شود.
6- مرحله استقلال و آزادي:
7- مرحله همبستگي:
منبع: روزنامه اطلاعات
/خ