جنگ تحميلي و نفت (1)
نویسنده : دكتر محمدباقر حشمت زاده
مقدمه
تاريخچه و اهميت موضوع
با ورق زدن تاريخ كشورمان از آغاز اين قرن به خوبي ميتوانيم تاثيرات اساسي و عميق نفت را در شكلدهي و جهت گيري اقتصاد و سياست و حتي فرهنگ ايران مشاهد كنيم؛ از جمله تاثير نفت و مسائل مربط به امتياز آن به انگليس در فروپاشي قاجار و تاسيس سلطنت رضا شاه، نقش نفت در اشغال ايران توسط متفقين در طول جنگ دوم و پس از آن شكل گيري نهضت ملي نفت "كودتاي 28 مرداد و نيز قضاياي سياسي و اقتصادي كه از اين پس به وجود آمد. همچنين نقش تعيين كننده نفت در اقتصاد، قابل مطالعه و بررسي عميق است.
انقلاب سفيد محمد رضا شاه، كه رفرمي دستوري از سوي امريكا بود و با هدف تغيير ساخت اجتماعي كشور از فئوداليسم به سرمايه داري صورت گرفت، مهمترين زمينه را براي اساسي شدن نقش درآمدهاي نفتي در ساخت اقتصادي كشور در پي داشت، به گوهاي كه پس از آن ميبايد تاثير نفت را در سياست كشور تنها از بعد اقتصاد تك محصولي وابسته در نظر گرفت. انقلاب سفيد زمينهاي براي قيام 15 خرداد به رهبري حضرت امام شد. پس از سركوب اين قيام و تبعيد امام، شاه با تكيه بر درامد نفتي اقتصاد كشور را هرچه بيشتر در جهت مصرفي شدن و ايجاد صنايع مونتاژ وابسته سوق داد و براي سركوب هر گونه مخالفتي، با كمك درآمدهاي رو به افزايش نفت، دستگاه ارتش و ساواك را تجهيز كرد و در همان راستا، براي توجيه آن سياست، هر روز وسايل تحميقي و تبليغي خود را گسترش ميداد. اين مسائل در جريان بحران انرژي و افزايش شديد درآمدهاي نفتي در اوايل دهه 50 شمسي سرعت و شدت بيشتري گرفت، اما هنگامي كه افق درآمدهاي خيال انگيز و رويايي نفت در سال 1355 تيره شد و شاه به ناچار با سرعت و شدت، مخارج و هزينه دستگاههاي عريض و طويل اداري - نظامي و انتظامي را كه به خاطر درآمدهاي نفتي به شدت به فساد و زد و بند الوده بودند محدود كرد اوضاع كشور هر چه بيشتر آشفته و كنترل امور سست گرديد. اين مسائل افزون بر عوامل داخلي و خارجي ديگر، زمينه مساعدي براي انقلاب اسلامي، كه بذرهاي اصلي آن در 15 خرداد كاشته شده بود فراهم كرد. اعتصاب كاركنان صنعت نفت در پاييز 1357 و به دنبال آن به فرمان حضرت امام براي قطع و تحريم صادرات نفتي نقش بسيار مهمي در سقوط نظام شاهنشاهي و پيروزي انقلاب اسلامي داشت. در پي قطع عرضه روزانه بيش از چهار ميليون بشكه نفت به بازارهاي جهاني به مدت 70 ر وز، طليعه دومين شوك و بحران نفتي براي كشورهاي مصرف كننده صنعتي غرب آشكار شد و در مدت كمتر از يكسال، قيمت نفت از بشكهاي حدود 13 دلار به بشكهاي بيش از 40 دلار رسيد. به موازات آن، امواج انقلاب اسلامي از مرزهاي ايران عبور كرد و ثبات و تعادل سياسي بسياري از كشورهاي مسلمان و منطقه را كه به نفع ابرقدرتها برقرار شده بود بر هم زد. بنابراين انقلاب اسلامي از نظر بسياري از اين كشورها و نيز ابرقدرتها، به عنوان تهديدي اساسي عليه امنيت ملي آنها تلقي شد كه از ديدگاه آنها جنبههاي مختلفي داشت و يكي از آنها تهديد امنيت اقتصادي و انرژي بود.
بخش اول: نفت و ريشههاي جنگ تحميلي
نفت، اقتصاد و سياست
توليد و عرضه مستمر نفت و انرژي ---- رشد و توسعه مستمر اقتصادي ---- ثبات و امنيت اجتماعي و سياسي
بنابراين از زماني كه توليد اقتصادي و صنعتي در غرب هر چه بيشتر به مصرف نفت وابسته گرديد همواره تامين مستمر نفت، بخش مهمي از استراتژي امنيت ملي كشورهاي غرب بود. همزمان با اوجگيري و پيروزي انقلاب اسلامي ايران،اقتصاد و صنعت غرب در اوج وابستگي به نفت بود به گونهاي كه در الگوي مصرف انرژي آن كشورها نفت و گاز بيش از 60 درصد سهم داشتندف در حالي كه سهم سه انرژي ديگر ، يعني ذغال سنگ، اتم و آب، كمتر از 40 درصد بود. نكته مهمتر اينكه كشورهاي بزرگ صنعتي براي تامين نفت مورد نياز خود به شدت به كشورهاي جهان سوم و اوپك به ويژه كشورهاي مسلمان نفت خيز خاورميانه و حوزه خليج فارس وابسته بودند. ژاپن تقريبا تمام نفت مورد نياز خود را كه روزانه بيش از چهار ميليون بشكه بود، و اروپاي غربي نيز بيش از 70 درصد نفت مرفي را بايد وارد ميكرد و آمريكا نيز عليرغم اينكه خود دومين توليد كننده نفت پس از شوروي بود، به دليل مصرف فوقالعاده زياد داخلي بزرگ ترين وارد كننده جهاني به شمار ميرفت و ناچار بود روزانه بيش از شش ميليون بشكه نفت وارد كند. در اين ميان بايد نقش مهم هفت كمپاني بزرگ نفتي آمريكايي و اروپايي را هم در نظر گرفت كه هر ساله زا نظر سودآوري و فعاليت اقتصادي در راس 15 شركت بزرگ چهاني بودند و ارتباطات آشكار و پنهان فراواني با دستگاه حاكم بر كشورهاي خود داشتند.
به اين ترتيب استقرار نظام انقلابي و اسلامي در كشور نفت خيز ايران، كه از اعضاي موسس اوپك و بزرگترين و قدرتمندترين كشور منقطه نفت خيز خليج فارس بود، امنيت انرژي و اقتصادي اين بازيگران را به خطر ميانداخت و منافع عظيمي را كه آنها در طي دهها سال به ناحق براي خود تامين و تضمين نموده بودند، در معرض تهديد جدي قرار داد.
انقلاب اسلامي و امنيت انرژي
منازعه اعراب و اسرائيل و امنيت انرژي
در جريان حمله اسرائيل و فرانسه و انگليس به مصر در 1956 و به دنبال ملي شدن كانال سوئز جريان عادي نفت از اين آبراه مهم براي مدتي بر هم خورد و اين امر به صورت مشكلات جشمگير انرژي و اقتصادي و سياسي براي غرب بروز كرد. ملموسترين و فوريترين اثر اقتصادي اين امر به كارگيري ظرفيت اضافي توليدي نفت بود كه آمريكا براي ايام بحراني در نظر گرفته بود؛ بدين صورت كه آمريكا از اوائل دهه 50 ميلادي نظر به دركي كه از مسائل امنيت انرژي و نفت داشت، تصميم گرفت بخشي از ظرفيت توليد داخلي نفت خود را استفادهنكند، در حالي كه در جريان بحران 1956 كانال سوئز، براي جبران قطع و كاهش عرضه نفت از اين منطقه ناچار اين ظرفيت ذخيره شده را به كار گرفت. همچنين در جريان جنگ سوم اعراب و اسرائيل در ژوئن 1967 به نام جنگ شش روزه، كانال سوئز مجددا براي سالهاي طولاني تعطيل، و عبور و عرضه نفت از آنجا به مقصد غرب قطع شد كه اين نيز به نوبه خود براي اقتصاد و سياست غرب مشكلاتي را در بر داشت. حادترين و عظيمترين بحران نفتي در جريان جنگ چهارم اعراب و اسرائيل در اكبتر 1973 بروز كرد.
در روزهاي نيمه جنگ، كه صحنه نبرد بر خلاف پيروزيهاي اوليه مصر و سوريه در خحال تغيير به نفع اسرائيل بود، كشورهاي غربي عضو اوپك طي كنفرانسي در كويت به منظور پشتيباني از جنگ و تحت فشار قرار دادن اسرائيل و حاميانش با يك فرمول خاص و تقريبا به طور محدود تصميم به كاهش توليد و عرضه نفت عليه كشورهاي غربي گرفتند. اين حركت باعث شد تا نطفههاي بحران انرژي كه از چند سال قبل تحت تاثير عوامل متعددي بسته شده بود، كاملا بارور شود و طي چند ماه به خاطر كاهش عرضه و تاثيرات رواني ناشي از آن، قيمت نفت از 2.5 دلار به بيش از 11 دلار برسد. اين جريان به شوك اول نفتي معروف شد و فضاي بينالمللي را چه از نظر اقتصادي و چه از لحاظ سياسي به شدت متاثر كرد و به يكي از عوامل تعيين كننده نظام بينالملل تبديل شد. از همين زمان بود كه بسياري از انديشمندان و تحليلگران معتقد شدند كه مساله اصلي نظام جهاني از اين پس مسائل ايدئولوژيك شرق و غرب و جنگ سرد نيست بلكه مساله و مشكل اصلي نظام بينالملل مسائل اقتصادي ميان كشورهاي نيمكره شمالي كه صنعتي و مصرف كننده نفت و مواد اوليه هستند و كشورهاي نيمكره جنوبي كه تلويد كننده نفت و مواد اوليه هستند و كشورهاي نيمركه جنوبي كه توليد كننده نفت و مواد اوليه هستند است و اين را آغاز مرحله شمال و جنوب در روابط بينالملل به شمار آوردند گر چه اين مسائل در سالهاي آخر دهه 80 و سالهاي اول دهه 90 ميلادي تا حدودي كمرنگ شده و به گونه زيادي تحت الشعاع دور جديد جنگ سرد بين شرق و غرب قرار گرفت اما در سالهاي اخير به ويژه پس از فروپاشي شوروي و مطرح شدن نظام نوين بينالملل دوباره به گونهاي جدي مورد توجه دولتمردان و انديشمندان قرار گرفته است.
انقلاب اسلامي و منازعه اعراب و اسرائيل
بايد توجه داشت كه پس از تحريم نفتي اعراب در سال 1973 كيسينجر براي مديريت بحران مذكور و بهرهبرداري از آن به نفع آمريكا و اسرائيل، سفرهاي دورهاي خود را به منطقه آغاز كرد و سياست معروف "گام به گام " را در جهت قبولاندن موجوديت اسرائيل در پيش گرفت. گرچه بازيگران حزب جمهوريخواه به خاطر رسوايي و "واترگيت " مجبور شدند به طور موقت صحنه سياست را ترك كنند ولي به هر حال اخلاف دمكرات آنها در زمان كارتر موفق شدند پيمان كمپ ديويد را بين مصر و اسرائيل منعقد و مهمترين نيروي مانع اسرائيل را زمينگير كنند. جالب است بدانيم دلارهاي نفتي شاه و ديگر مرتجعان منطقه مثل سوريه و سازمان آزاديبخش فلسطين نيز به گونههاي مختلف از يك مبارزه تمام عيار و مستقيم با اسرائيل باز ماندند و صحنه خاورميانه از هر نظري براي حل مشكل اعراب و اسرائيل به نفع آمريكا و صهيونيسم آماده به نظر ميرسيد كه ناگهان انقلاب اسلامي ايران به صورت انفجاري عظيم، منطقه را به هم زد و تعادل نيروها را بكلي دگرگون نمود.
پشتيباني از آرمان به حق مردم فلسطين و نابودي صهيونيسم و به كار گيري همه اهرمها از جمله سلاح نفت به عنوان يكي از مهمترين هدفها و اصول انقلاب اسلامي مطرح شد. چنين بود كه پديده انقلاب اسلامي در ايران از هر جهت عامل تهديد كنندهاي براي بسياري از بازيگران بينالمللي تلقي شد و آنان را از هر نظر به فكر رويارويي و برخورد با آن انداخت. گرچه اهرمهايي از قبيل تبليغات همه جانبه راديويي تهديدهاي سياسي و اقتصادي تحريك و تشويق گروههاي داخلي به معارضه با نظام اسلامي نميتوانست هدفهاي بلند و اساسي انقلاب اسلامي را متوقف كند.
عراق و انقلاب اسلامي
عراق و مساله فلسطين
مجموعه اين عوامل سبب شد كه حكومت بعث عراق به تدريج در برابر ايران موضعگيري، و كم كم عمليات جنگ تبليغاتي - رواني و ايذايي از جمله خرابكاري در مراكز نفتي خوزستان را آغاز نمايد و در عين حال براي اقدامات جديتر نيز در آينده به سرعت به تجهيز ارتش و تحكيم مواضع مرزي بپردازد. از اينجاست كه عوامل و شرايط ديگر نيز به تدريج فراهم ميشود تا صحنه براي هجوم نظامي همه جانبه عراق عليه ايران با پشتيباني ارتجاع منطقه، شرق و غرب و سازمانهاي بينالمللي فراهم شود.
ادامه دارد .......
منبع: http://www.farsnews.net
/س