معجزه‌‌های عهد عتیق

خداوند حتی اگر در فرآیند تکامل دخالتی نداشته باشد، لااقل در سرگذشت قوم بنی اسرائیل به نحوی دخالت کرده است که آنجا معجزات نه در ابهام بلکه به زبان مدرن، به عنوان گسست قوانین طبیعت رخ می دهند.
جمعه، 25 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معجزه‌‌های عهد عتیق
درباره‌ی معجزاتی که پیرامون آزادی بنی اسرائیل از مصر رخ داده و حکایت آنها در عهد عتیق آمده است، چه می توان گفت؟ ده بلایی که بر مصریان نازل شد، بوته‌ی شعله وری که نمی سوخت، زلزله و دود و رعد در طور سینا، باریدن من و سلوی بر سر بنی اسرائیل، فرو ریختن حصارهای شهر آریحا با صدای شیپور، بی حرکت ماندن ماه و خورشید، شفا دادن بیماران و زنده کردن مردگان و عروج الیاس(علیه السلام) با ارابهی آتشین. اینها معجزاتی هستند که در عهد جدید نیز ادامه یافته اند. ما درباره ی آنها چه فکر می کنیم؟
 

گسست قوانین طبیعت

خداوند حتی اگر در فرآیند تکامل دخالتی نداشته باشد، لااقل در سرگذشت قوم بنی اسرائیل به نحوی دخالت کرده است که آنجا معجزات نه در ابهام بلکه به زبان مدرن، به عنوان گسست قوانین طبیعت رخ می دهند.
 
بدون اطاله کلام و به اختصار برخی از نقاط سازگاری را به منظور راهنمایی مفسران کتاب مقدس، نشان می دهم. اما قصد اهانت به احساسات مذهبی کسانی را ندارم که به خدا اعتقاد دارند و فهم مو به موی معجزات برایشان با اهمیت است بلکه می خواهم پاسخی سودمند به مردان و زنان مدرنی بدهم که این معجزات مانع ایمانشان شده است.
 
اگر بخواهیم عدالت را از نظر تاریخی و هرمنوتیکی دربارهی روایت‌های معجزات در کتاب مقدس رعایت کنیم، قبل از هر چیز باید تفاوت اساسی بین فهم واقعیت از نظر کتاب مقدس و فهم مدرن از واقعیت را بدانیم. «قوانین طبیعت» که فرزند عصر خرد و فن آوری امروزند، اگرچه برای ما اهمیت بسیاری دارند اما اهمیتی برای انسان های زمان نزول کتاب مقدس نداشتند. مردم در آن زمان علمی فکر نمی کردند و بنابراین معجزات در فهم آنها گسست قوانین طبیعت نبود. آنان معجزات را به عنوان نقض روابط به هم پیوسته ی علیت نمی دیدند. بنابراین هیچ جا، نه در عهد عتیق و نه در عهد جدید سخنی از تمایز قائل شدن میان معجزاتی که با قوانین طبیعت مطابقت دارند و دیگر معجزات که قوانین طبیعت را نقض می کنند، نمی رود. هر کدام از وقایعی که در آن خداوند از قدرت خود پرده برمی داشت در آن زمان به عنوان معجزه، «آیه» و فعل باعظمت خداوند به شمار می رفت. دست خداوند به عنوان آفریننده و بنیاد بنیادین همه جا در کار بود. آدمیان همه جا می توانستند «اعجاز» ببینند و آن را تجربه کنند. در امور کوچک و بزرگ، در تاریخ و در نجات از رنج های عمیق فردی، از خلقت و تحمل جهان تا اتمام آن.
 
نتایج نقد تاریخی و نقد ادبی کتاب مقدس، هر دو را باید جدی گرفت. نقد تاریخی کتاب مقدس نشان میدهد که برخی وقایع معجزه آسایی که هیچ مشکلی برای ایمان مردم آن زمان به وجود نمی آوردند (مثلا هجوم قورباغه ها، مگس ها یا ملخها در مورد خروج بنی اسرائیل از مصر  می توانستند از وقایع طبیعی فلسطین یا کشورهای همسایه سرچشمه بگیرند. چنین وقایعی رابطه ی علت و معلولی طبیعت را به هیچ وجه خدشه دار نمی کنند. )آنچه اهمیت دارد، لرزیدن طور سینا نیست بلکه پیامی است که موسی (علیه السلام) از این حادثه دریافت می کند. آنچه ضروری است، بلاهای نازل شده بر مصریان نیست، بلکه گواهی است بر قدرتی که خداوند در ید خود دارد.و اما نقد ادبی نشان می دهد که روایات مربوط به معجزات هیچ سند تاریخی ندارند. سنت های متفاوت در واقعه ای واحد (مثلا مسافرت از طریق دریا) اغلب در کنار هم دیده میشوند و مردم زمانهای بعد در مورد معجزه آسا بودن آن اغراق کرده‌اند.
 
همچنین تفاوت های چشمگیری بین سبک های ادبی گوناگون ملاحظه می شود. مثلا بین یک سرود نیایش، یک روایت معروف و یک رویدادنامه ی درباری. سرانجام روایاتی از قبیل معجزه‌ی خورشید ، برخاستن و غذا خوردن مردگان توسط الیاس (علیه السلام) و مسیح (علیه السلام) نبی یا داخل شدن یونس (علیه السلام) در دهان ماهی، به وضوح دارای ویژگی های افسانه وارند. تمام اینها نشان میدهند که معجزاتی که در کتاب مقدس قوانین طبیعت را نقض می کنند به لحاظ تاریخی قابل اثبات نیستند. با این حال عده ای گمان می کنند که می توانند بار دلایل اثبات آنها را به دوش بکشند. کتاب مقدس و حکایات معجزه هایش در هر صورت اساسا به خود واقعه روایت شده نمی پردازد بلکه در پی تفسیر چیزی است که روایت شده است. بنابراین بیشتر از شکل جمله به محتوا می پردازد. به این ترتیب سرگذشت معجزات کمکی به افزودن دانش نمی کند بلکه موجب حیرت می شوند. آنها روایت های رایج ساده ای هستند تا موجب ایمان و حیرت شوند و معنای عمیق تری دارند.
 

سرنخ‌هایی برای ایمان

معجزات مقرر شده اند تا آیات قدرت خداوند باشند. پروردگار کارهای بزرگ برای ما انجام می دهد. این روایات در پی تفسیر سخن خداوند و تقویت ایمان هستند. بنابراین در خدمت اعلام قدرت و خوبی خداوندند. هیچ جا کسی اعتقاد ندارد که معجزات رخ داده اند یا حتی این یا آن رویداد معجزه اند، بلکه در میان مردمی که با چنین رویدادهایی سروکار دارند، عقیده بر این است که معجزات نشانه یا به عبارتی « آیه» هستند.
 
به بیان واضح تر، آنچه اهمیت دارد، لرزیدن طور سینا نیست بلکه پیامی است که موسی (علیه السلام) از این حادثه دریافت می کند. آنچه ضروری است، بلاهای نازل شده بر مصریان نیست، بلکه گواهی است بر قدرتی که خداوند در ید خود دارد. آنچه قابل توجه است، شکافتن دریا نیست، بلکه پیام خدا به کسانی است که او را با آزادی خویش تجربه کرده اند. بنابراین معجزات به عنوان استعاره در کتاب مقدس آمده اند. درست مانند استعاره های شعری، قرار نیست قوانین طبیعت را به هم بریزند.
 
از اینجا معلوم می شود که تجربه ی این معجزات در رقابت با فهم عقلانی، علمی و تکنولوژیکی از جهان نیست. ماجرای معجزات به منظور اثبات وجود خداوند نیست بلکه سرنخ فعل او در عالم هستند. سرنخ هایی که تنها با ایمان به او بر ما آشکار می شوند (و نه ایمان به دیگری یعنی شیطان). پیام این روایات خطاب به آدمیان در تمام ابعاد روحی و جسمی، زمانی و مکانی و جمعی و فردی است. معجزات چه پیامی دارند؟ آنها در پی اعلام خدایی غیر تاریخی و غیرمادی ثابت نیستند که با بی رحمی، جهان و آدمیان را رها کرده و به دست تقدیر سپرده است بلکه خدایی که در سرنوشت جهان دخالت می کند و باری جامعه و افراد را بر عهده گرفته است. معجزات به ما می گویند که خداوند جهان و آدمیان را تنها نمی گذارد و سرنوشت تاریخ را برای مردم تاریک و شوم قرار نداده است، بلکه رابطه ای میان رویدادها هست که با ایمان قابل پذیرش است.استعاره ها و معجزات گوناگون کتاب مقدس را می توان به درستی با فهمی تکاملی از جهان تفسیر کرد.
 
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.