من در اینجا ایستاده‌ام (قسمت دوم)

ترکهای عثمانی شهر وین را محاصره کرده بودند و امپراتور شارل، محتاج آلمانی متحد بود تا بتواند سپاهیانی برای دفاع از وین گسیل دارد. مارتین لوتر نمی خواست که بر اثر اختلافات مذهبی، آلمان به دو بخش تقسیم شود.
دوشنبه، 8 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
من در اینجا ایستاده‌ام (قسمت دوم)
سنت مارتین لوتر
 
چکیده:
ترکهای عثمانی شهر وین را محاصره کرده بودند و امپراتور شارل، محتاج آلمانی متحد بود تا بتواند سپاهیانی برای دفاع از وین گسیل دارد. مارتین لوتر نمی خواست که بر اثر اختلافات مذهبی، آلمان به دو بخش تقسیم شود.
 
تعداد کلمات: 1324 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
من در اینجا ایستاده‌ام (قسمت دوم)
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
در سال ۱۵۲۱ لوتر به شورای شهر رمسا فراخوانده شد که در آنجا امپراتور وقت، شارل پنجم، به او حکم کرد که سخنان خود را پس بگیرد. اما لوتر سخنان خود را پس نگرفت و گفت: «من در اینجا ایستاده ام و غیر از این نمی توانم عمل کنم.» شاید وی در این شورا دقیقا این جملات مشهور را بر زبان نیاورده باشد، اما این جملات خلاصه پاسخ وی به امپراتور و شوراست.
 
پس از این شورا، دیگر جدایی و انفصال او از کلیسای کاتولیک روم قطعی گشت. در طی چهار سال، اتباع مطیع پاپ عمیق تغییر کردند و کار را به جایی رساندند که پاپ را همان دجال یا ضد مسیح خواندند که در عهد جدید پیشگویی شده بود. احتمال اینکه لوتر زنده بماند کم بود، اما شاهزاده فردریک، حاکم ساکس، از او حمایت کرد و امپراتور نمی توانست اقدامی علیه او انجام دهد. در این زمان، ترکهای عثمانی شهر وین را محاصره کرده بودند و امپراتور شارل، محتاج آلمانی متحد بود تا بتواند سپاهیانی برای دفاع از وین گسیل دارد. وی نمی خواست که بر اثر اختلافات مذهبی، آلمان به دو بخش تقسیم شود. اما برای جلوگیری از این واقعه، دیگر دیر شده بود. آیین لوتریسم عمیقا در خاک آلمان ریشه دوانده بود و به کارگیری زور نمی توانست آن را از میان بردارد.
 
در سال ۱۵۲۰ لوتر سه اثر مهم تألیف کرد که در آنها برنامه خود را برای اصلاحات ارائه کرد:
نامه سرگشاده به فرمانروایان آلمان؛ لوتر در این اثر خویش از فرمانروایان و اشراف آلمانی می خواهد تا کلیسا را اصلاح کنند و به آنان نشان می دهد که اصلاح کلیسا ضرورت دارد، چون کلیسا به وضعیت خود توجهی ندارد. فرمانروایان در مقابله با ستمگریها و اجحافات کلیسا، باید به مسئولیت خود در قبال فرمانروایی و حکمروایی عمل کنند. لوتر همچنین در این اثر، نشان میدهد فرمانروایان که مسیحیانی تعمیدیافته اند، در مقام کاهنی که متعلق به همه ایمانداران است، شریک هستند. لوتر، دیدگاه کلیسای کاتولیک رومی را که گروه روحانیون برگزیده کاهنان الهی محسوب می شوند، رد کرد و این باور را که فقط قشر روحانیون کلیسا خوانده می شوند، انکار کرد. از نظر او همه مسیحیان از نظر روحانی در یک مرتبه قرار داشتند و همه روحانی محسوب می شدند. روحانیون کلیسا (یعنی کشیشان و راهبه ها) از شأن و مرتبه ای متفاوت از دیگران برخوردار نبوده، تنها عملکرد و وظیفه ای متفاوت بر عهده دارند. اگر آنان قادر به انجام دادن وظیفه خود نباشند، دیگران می توانند جای آنان را بگیرند و وظایف آنان را به جا آورند.

  بیشتر بخوانید :   رابطه عقل و وحی در الاهیات مسیحی

قرار دادن پاپها، اسقفان، کشیشان، راهبان و راهبه ها جزء طبقه روحانی ها و قرار دادن فرمانروایان، شاهزادگان، صنعتگران، و کشاورزان جزء طبقه دنیویهان نگرشی فریب آمیز است که توسط اشخاصی فرصت طلب به وجود آمده است. اما هیچ کس نباید مرعوب چنین نگرشی شود. زیرا همه مسیحیان هرکس که باشند، حقیقتأ جزء روحانیون محسوب می شوند و هیچ تفاوتی بین مسیحیان وجود ندارد به استثنا این امر که، هر یک از آنان کاری متفاوت از دیگری انجام میدهد... زیرا تنها تعمید، انجیل و ایمان باعث می شوند تا انسانها به اشخاصی روحانی تبدیل شوند و مسیحی محسوب شوند... واقعیت امر این است که تعمید، همه ما را بدون استثنا تقدیس میکند و همه ما را کاهن می سازد (اول پطرس ۹ : 2، مکاشفه 9 : ۵ و ۱۰). (نامه سرگشاده به فرمانروایان آلمان)
 پس از این شورا، دیگر جدایی و انفصال او از کلیسای کاتولیک روم قطعی گشت. در طی چهار سال، اتباع مطیع پاپ عمیق تغییر کردند و کار را به جایی رساندند که پاپ را همان دجال یا ضد مسیح خواندند که در عهد جدید پیشگویی شده بود. احتمال اینکه لوتر زنده بماند کم بود، اما شاهزاده فردریک، حاکم ساکس، از او حمایت کرد و امپراتور نمی توانست اقدامی علیه او انجام دهد. در این زمان، ترکهای عثمانی شهر وین را محاصره کرده بودند و امپراتور شارل، محتاج آلمانی متحد بود تا بتواند سپاهیانی برای دفاع از وین گسیل دارد. وی نمی خواست که بر اثر اختلافات مذهبی، آلمان به دو بخش تقسیم شود. اما برای جلوگیری از این واقعه، دیگر دیر شده بود. آیین لوتریسم عمیقا در خاک آلمان ریشه دوانده بود و به کارگیری زور نمی توانست آن را از میان بردارد.
اسارت بابلی کلیسا؛ در این اثر، لوتر هفت آیین مقدس مورد تأیید کلیسای کاتولیک را مورد حمله قرار میدهد که در شورای فلورانس  مشخص شده بودند و از نظر او، تنها آیین هایی که باید به عنوان آیین های رسمی کلیسا پذیرفته شوند، آیین هایی هستند که خود عیسی مسیح آنها را مقرر نموده است و مسیح نیز تنها دو آیین تعمید و عشای ربانی را مقرر کرد. (در مورد آیین توبه عقاید لوتر کمی ابهام آمیز است. وی از یک سو، توبه را یکی از آیین ها می خواند، از سوی دیگر، آیین های کلیسا را به در آیین تعمید و عشای ربانی محدود میداند و به توبه به عنوان طریقی برای تأیید تعمید می نگرد.) اما لوتر فقط به کاهش تعداد آیینها بسنده نمی کند، بلکه با آموزه کلیسای کاتولیک در مورد عشای ربانی شدید مخالفت می کند. از نظر او، ندادن جام عشای ربانی به دست غیرروحانیون، در هنگام به جا آوردن این آیین، تبدیل جوهر، (که در شورای چهارم لاتران* تعریف شده بود) و نیز این باور که به جا آوردن این آیین به منزله تقدیم قربانی به خداست، باورهای نادرستند.
 
آزادی یک مسیحی، لوتر بین انسانیت درونی و برونی تمایز قائل می شود. در مورد انسانیت درونی، وی بر این امر تأکید دارد که ما تنها توسط ایمان عادل شمرده می شویم، نه اعمال نیکو، و تنها ایمان، ما را به شخصی عادل تبدیل می کند. ایمان بر وعده های الهی تکیه می کند، ما را با عیسی مسیح متحد می گرداند و در واقع باعث تحقق شریعت در ما می گردد بدین معنی که مطابق با نخستین حکم از احکام ده فرمان، خدا را حرمت میدارد و برمی افرازد). اعمال نیکو وسایلی برای عادل شدن انسان نیستند، بلکه ثمره عادل شمرده شدن فرد هستند؛ یعنی نتیجه عادل شدن انسانیت درونی اعمال نیکوی انسانیت برونی است. اعمالی که پس از عادل شمردگی انجام می شوند به منزله میوه برای درخت هستند. «ایمان ما به مسیح نه تنها ما را از اعمال، بلکه از داشتن اعتقاداتی نادرست در مورد اعمال نیز رهایی می دهد؛ یعنی از این پیش فرض ابلهانه که عادل شمردگی توسط اعمال ممکن می شود.»
 
یک مسیحی، اربابی کاملا آزاد بوده، مطیع هیچ کس نیست. در عین حال، یک مسیحی، خادم وظیفه شناس همه بوده، مطیع همه است. کل کلام مقدس خدا به دو بخش تقسیم شده است: احکام و وعده ها... آنچه را احکام خدا به آن فرمان می دهند، وعده های خدا آنها را میسر می سازند؛ و آنچه را شریعت طلب می کند، وعده ها آنها را متحقق می سازند تا آنکه فاعل همه اعمال و واضع احکام و تحقق بخشنده آنها، تنها خدا باشد. تنها اوست که حکم می کند و تنها اوست که حکم داده شده را تحقق می بخشد... یقینا مسیح بدین جهت بر ما قرار نگرفته است که وی از میان ما غایب است، بلکه نام وی بدین جهت بر ما قرار گرفته است چون او در ما ساکن است. بدین معنا که ما به او ایمان داشته، هر یک نسبت به دیگری حکم مسیح را داریم و برای اطرافیان خود به گونه ای عمل میکنیم که مسیح نسبت به ما عمل می کند. اما در روزگار ما آموزه های ساخته دست انسانها به ما تعلیم میدهد که تنها در پی لیاقتها، پاداش ها و اموری باشیم که از آن ما هستند. ما مسیح را تبدیل به کارفرمایی کرده ایم که از موسی نیز سخت گیر تر است. (آزادی یک مسیحی )
 
پس از تشکیل شورای ورمس، خطری جدی جان لوتر را تهدید می کرد. برخی از حامیان وی نقشه ای ترتیب دادند که بر اساس آن، وی در راه بازگشت از شورای ورمس به اقامتگاه خود، دزدیده شد و در قصری که وارتبورگ» نام داشت، از دیده ها پنهان نگاه داشته شد. هنگامی که وی در قصر وارتبورگ اقامت داشت، شروع به ترجمه کتاب مقدس به زبان آلمانی کرد. ترجمه لوتر از کتاب مقدس، اهمیت مذهبی و نیز فرهنگی بسیاری دارد. این ترجمه نه تنها باعث شد تا مردم عادی با کتاب مقدس آشنا شوند، بلکه کمک کرد تا زبان آلمانی به شکل امروزی خود درآید. تأثیر این ترجمه را بر زبان آلمانی می توان با تأثیری که ترجمه کینگ جیمز از کتاب مقدس یا آثار شکسپیر" بر زبان انگلیسی گذاشتند، مقایسه کرد.
 
ادامه دارد..
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  مسئله کودک آزاری در کلیسا و واکنش واتیکان
  رویکرد مسیحیان درباره مصلوب شدن عیسی مسیح
  مریم و آموزه مادر خدا در مسیحیت

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.