بانی اصلاح دینی سوییس (قسمت دوم)

اشخاصی در زوریخ با کلیسای اصلاح شده دولتی موافق نبودند؛ بلکه خواستار به وجود آمدن کلیسایی مستقل بودند که از مسیحیان سرسپرده که در سن بزرگسالی تعمید می گرفتند، تشکیل می شد. ابتدا زوینگلی و این گروه طرفدار اصلاحات ریشه‌ای، در مورد مطالب بسیاری توافق نظر داشتند.
سه‌شنبه، 9 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بانی اصلاح دینی سوییس (قسمت دوم)
سنت کلیساهای اصلاح شده
 
چکیده:
اشخاصی در زوریخ با کلیسای اصلاح شده دولتی موافق نبودند؛ بلکه خواستار به وجود آمدن کلیسایی مستقل بودند که از مسیحیان سرسپرده که در سن بزرگسالی تعمید می گرفتند، تشکیل می شد. ابتدا زوینگلی و این گروه طرفدار اصلاحات ریشه‌ای، در مورد مطالب بسیاری توافق نظر داشتند.
 
تعداد کلمات: 949 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
بانی اصلاح دینی سوییس (قسمت دوم)
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

زوینگلی در عمل، دریافت که بررسی صادقانه کلام خدا ضرورت به همه اختلاف نظرها پایان نمی بخشد. خود وی در مورد ماهیت آیین های کلیسایی مجبور شد با دو گروه دیگر اصلاحگران به مناظره بپردازد. گروه نخست شامل اشخاصی در زوریخ می شد که خواهان اصلاحاتی عمیق تر و ریشه ای تر در کلیسا بودند. اشخاصی در زوریخ با کلیسای اصلاح شده دولتی موافق نبودند؛ بلکه خواستار به وجود آمدن کلیسایی مستقل بودند که از مسیحیان سرسپرده که در سن بزرگسالی تعمید می گرفتند، تشکیل می شد. ابتدا زوینگلی و این گروه طرفدار اصلاحات ریشه ای، در مورد مطالب بسیاری توافق نظر داشتند، اما در سال ۱۵۲۵ اختلاف نظر آنان به اوج خود رسید و شورای شهر زوریخ، با تأیید زوینگلی علیه آنان اقدام کرد. در همان سال، زوینگلی کتاب تعمید، تعمید مجدد، و تعمید کودکان را به نگارش در آورد. در این کتاب، وی از تعمید دادن کودکان دفاع کرد. وی چنین استدلال می کرد که تعمید کودکان، نشانه عهد الهی است و عهد الهی نه فقط شامل یک فرد، بلکه شامل کل خانواده می شود. زوینگلی (همانند لوتر) در عین حال که از تعمید کودکان دفاع می کرد، این اعتقاد کلیسای کاتولیک را نمی پذیرفت که تعمید (حتی در کودکان)، تولد تازه و آمرزش گناهان را موجب می شود. از نظر وی، تعمید عمدتأ نشانه ظاهری ایمان محسوب می شد.

  بیشتر بخوانید :   الاهیات شلایرماخر

دومین مناظره زوینگلی در مورد حضور واقعی عیسی مسیح در آیین عشای ربانی با لوتر درگرفت. لوتر آموزه کاتولیکی تبدل جوهر را رد می کرد، اما همچنان بر این باور بود که در آیین عشای ربانی حضور واقعی مسیح «همراه با نان و شراب، در آن و به شکل آن» است. زوینگلی در سال ۱۵۲۴ با پذیرش دیدگاه شخصی هلندی به نام کورنلیوس هوئن، اعتقاد به این دیدگاه را کنار گذاشت. از آن زمان به بعد، وی آموزه حضور واقعی را رد کرد و این دیدگاه را مطرح ساخت که نان و شراب فقط نماد بدن و خون مسیح است. به باور او، عیسی مسیح، توسط روح القدس در آیین عشای ربانی حاضر است، اما بدن و خون او؛ یعنی انسانیت او تنها در آسمان و بر دست راست پدر حضور دارد. از نظر او آیین عشای ربانی یا شام خداوند، یک مراسم یادبود همراه با شکرگزاری است که در آن ما عمل مسیح را بر صلیب به یاد می آوریم. همچنین از نظر او، این آیین یک شام مشارکتی است که در آن بدن مسیح به شکل جماعت ایمانداران حضور دارد. زوینگلی تا آخر عمر خود دیدگاهش را در این مورد تغییر نداد. در نوشتاری که در سال ۱۵۳۰ تحت عنوان اعتراف نامه ایمان نگاشته شده است، وی تعلیم خود را به شکلی تکامل یافته تر چنین بیان میکند:
من ایمان دارم که در عشای مقدس ربانی (یعنی در شام شکرگزاری)، به واسطه تعمق در ایمان، بدن حقیقی مسیح حاضر است. به عبارت دیگر، کسانی که خدا را برای محبت و نیکویی او که توسط فرزند خویش در حق ما کرده است شکر می گویند، تصدیق میکنند که وی بدنی حقیقی بر خود گرفت و در این بدن به واقع رنج کشید و حقیقتا گناهان ما را با خون خود شست. بنابراین، آنچه توسط مسیح انجام شده، به وسیله تعمق در ایمان، حضورش بر ایشان متحقق می گردد. منتها این باور که بدن مسیح؛ یعنی بدن انسانی او به شکلی حقیقی و جوهری در آیین عشای ربانی حاضر است یا اینکه می توانیم آن را با دهان و دندان های خود بخوریم، مانند باوری که پیروان پاپ و کسانی که هنوز یاد خوشی های مصر را می کنند (لوتریها به آن معتقدند)، از نظر ما باوری کاملا نادرست است و آن را رد میکنیم و چنین باوری را متضاد با کلام خدا می دانیم... همانگونه که خود مسیح با یهودیانی که در مورد خوردن از بدن جسمانی او با وی بحث می کردند، فرمودند: «از جسد فایده نیست.» (یوحنا ۶۳۰۶). بدن مادی مسیح توسط دهان ما خورده نمیشود... کلمات این بدن من است» را نه به معنای لغوی، بلکه به معنای مجازی باید درک کرد، همانگونه که کلمات «این فصح خداوند است» (خروج ۱۱ : 12 ) به معنایی مجازی تعبیر می شود. (اعتراف نامه ایمان )
 

زوینگلی در عمل، دریافت که بررسی صادقانه کلام خدا ضرورت به همه اختلاف نظرها پایان نمی بخشد. خود وی در مورد ماهیت آیین های کلیسایی مجبور شد با دو گروه دیگر اصلاحگران به مناظره بپردازد. گروه نخست شامل اشخاصی در زوریخ می شد که خواهان اصلاحاتی عمیق تر و ریشه ای تر در کلیسا بودند. اشخاصی در زوریخ با کلیسای اصلاح شده دولتی موافق نبودند؛ بلکه خواستار به وجود آمدن کلیسایی مستقل بودند که از مسیحیان سرسپرده که در سن بزرگسالی تعمید می گرفتند، تشکیل می شد.زوینگلی در سطور فوق، استدلال هایی را که در مناظره خویش با لوتر در ماربورگ بر زبان آورده بود، تکرار می کند. زوینگلی علیه حضور مادی بدن مسیح در شام خداوند، استدلال های نیرومندی ارائه می کرد، اما در استدلال وی خطر تبدیل آیین عشای ربانی صرفا به یک یادآوری ساده وجود دارد. در واقع نقش اصلی زوینگلی، نفی کردن انتقاد بر مفاهیم قدیمی بود و وظیفه تدوین آموزهای دقیق تر و نیرومندتر در این مورد که تنها به نفی کردن نمی پرداخت، بر دوش بو سر و کالون* افتاد.
 
زوینگلی با اینکه سن زیادی نداشت، در جبهه نبرد درگذشت و فرصتی برای او باقی نماند تا تفکر خود را تکامل بخشد یا الهیات کلیساهای اصلاح شده را به شکلی منسجم ارائه نماید. این وظیفه را کالون به جا آورد و نتیجه کار آن شد که الهیات پروتستان کلیساهای اصلاح شده نه با عنوان زوینگلیسم، بلکه کالونیسم شناخته می شود. اگرچه به وجود آوردن نظام الهیاتی منسجم بر دوش دیگران افتاد و اگرچه نام زوینگلی چندان در خاطره ها نمانده است؛ واقعیت این است که وی جنبش پروتستان سویس و الهیات کلیساهای اصلاح شده را بنیان نهاد.
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  الاهیات پنج گانه مارتین لوتر
  وحی در مسیحیت
  رابطه عقل و وحی در الاهیات مسیحی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.