نگاهی به زندگی و آثار استاد علی دوانی
حجتالاسلام علی دوانی از اندیشمندان و اساتید برجسته تاریخ اسلام در روز 18 دی 1385 دار فانی را وداع گفت. برای آشنائی بیشتر محققان و پژوهشگران با شخصیت علمی و آثار و افکار آن فقید سعید، اقدام به انتشار آخرین مصاحبه ایشان میکنیم.
متن حاضر، شامل خلاصهای از آخرین گفت و گوی مشارالیه با نشریه «افق حوزه» است که در شمارههای 123 و 124 مورخ 10 و 17 مهر 1385، سه ماه قبل از رحلت آن بزرگوار به چاپ رسیده است.
لطفاً مختصری از زندگی، تحصیلات و تألیفات خود را بیان نمایید.
*بسمالله الرحمن الرحیم. مطابق شناسنامه، در روز پنجم مهر 1308 شمسی در روستای دوان واقع در بین شیراز و بوشهر و 10 کیلومتری شمال کازرون دیده به جهان گشودم. فیلسوف نامی، حکیم و متکلم مشهور، جلالالدین دوانی متوفای 908 ه. ق که پنجاه سال ریاست حوزه علوم عقلی شیراز را به عهده داشت و در پایان عمر به دوان بازگشته و مرقدش در آنجاست، همشهری ماست. اولین تألیف من هم شرح زندگانی جلالالدین دوانی است که در 23 سالگی نوشتم وسال بعد با تقریظ جالب استاد فقید، علامه طباطبایی (قدس سره) چاپ شد. در هفت سالگی از دوان به آبادان آمدم که بعضی ازارحام در آن جا کارگر شرکت نفت بودند. هفت سال هم در آبادان بودم، و در آن مدت دو کلاس اکابر که درس شبانه و هم ردیف شش کلاس ابتدایی آن موقع بود، خواندم. دو کتاب انگلیسی به نام ریدر یک و ریدر دو را هم در آموزشگاه فنی فرا گرفتم. بعد در سنین 14 و 15 سالگی بر اثر شور و شوقی که داشتم به نجف اشرف رفتم، مدت پنج سال و نیم هم در آن حوزه مقدسه بودم. اوایل شرح لمعه وقوانین را میخواندم که به واسطه عارضه کسالت به کشور بازگشتم تا هم برای تشفی به زیارت حضرت امام رضا (علیهالسلام) بروم و هم تغییر آب و هوا بدهم. هنگام بازگشت به قصد نجف چون ایام دهه اول ماه محرم بود، در شهر نهاوند ماندم و به واسطه علاقهای که به وعظ و تبلیغ داشتم تا آخر ماه صفر آنجا منبر میرفتم. طلاب دیگری هم از قم وهمدان آمده بودند و جلسات خوبی داشتیم.
در آخر ماه صفر، تقدیر چنان بود که به افتخار دامادی خاندان آقامحمدباقر اصفهانی مشهور به «وحید بهبهانی» نایل شوم. پس از ازدواج در سال 1328 شمسی به قم آمدم و 22 سال ساکن این شهر مقدس بودم. در آن سالها در قم به تحصیل ادامه دادم و ایام تبلیغ، منبر میرفتم. از کارهای ارزندهای که در قم داشتم، تأسیس مجله دینی و علمی مکتب اسلام ودارالتبلیغ اسلامی با همکاری جمعی از افاضل حوزه، آقایان مکارم شیرازی، سبحانی، امام موسی صدر، موسوی اردبیلی، سیدمرتضی جزایری، مرحوم مجدالدین محلاتی، واعظزاده و حسین نوری همدانی بود.
از انگیزه و علل اقدام به این دو کار ابتکاری و ضروری، در کتاب زندگینامهام به نام «نقد عمر، زندگانی و خاطرات» که دوبار چاپ شد و منتشر شده است، به تفصیل سخن گفتهام. آیتالله سبحانی میگفت: آنچه درباره «دارالتبلیغ» نوشتهای، یک حرف کم و زیاد ندارد و عین واقع و حقیقت است. باید دید و خواند و کسانی که هنوز سمپاشی بر ضد آنها را رها نمیکنند، وجدان خود را قاضی قرار دهند.
جلساتی برای جوانان و جلسهای ضد فرقه بهایی و ...، داشتیم که در اسناد ساواک هم آمده ودر آخر کتاب نقد عمر هست و میتوان دید.
هم چنین از جمله توفیقاتی که در قم داشتم تألیف کتاب «شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی» بود که از طرف مرحوم آیت الله بروجردی به بهترین نحوه مورد تشویق قرار گرفتم.
اقدام دیگر، ترجمه جلد سیزده بحارالانوار علامه مجلسی در شرح احوال حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) بود که به دستور آیتالله بروجردی انجام گرفت و به نام «مهدی موعود» انتشار یافت. با این که بسیار قطور است (1292 صفحه) تاکنون سیبار چاپ و منتشر شده و مفصلترین کتاب فارسی درباره آن حضرت است، و مشتمل بر تمامی مباحث نقلی و عقلی پیرامون شخصیت جهانمدار آن وجود مقدس میباشد.
در مدت اقامت در قم، ماههای تبلیغ (محرم و صفر و ماه مبارک رمضان) با جمعی از رفقا در بعضی شهرستانها از جمله آبادان، خرمشهر، اهواز و ... دعوت بودیم. هفت سال هم در کویت دعوت بودم (از سال 1341 تا 1347) . خاطراتم را از آن ایام و شهرها در کتاب نقد عمر نوشتهام.
کار دیگر در قم این بود که جلسهای هفتگی برای جوانان در خانهام تشکیل دادم که خیلی مؤثر واقع شد و بعد گسترش پیدا کرد؛ و در«کانون ولیعصر» زیر نظر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج میرزا حسیننوری اداره میشد، و جمعی از مسئولان فعلی هم در آنها شرکت داشتند.
همچنین جلسه ضد فرقه بهایی را نیز به صورت هفتگی در خانهام تشکیل دادم و طی دو دوره، جمعی تربیت شدند که گفته میشد بهترین مبلیغان ضد فرقه ضاله هستند و امروز هم در قید حیات میباشند.
چطور شد که به تهران هجرت کردید؟
* سال 1350، در اثر سر و صداها بر ضد دارالتبلیغ و برخی غرضورزیها زا یک سو و رفتن عمده رفقای مجله مکتب اسلام مانند اما موسی صدر و دیگران از قم و همچنین خستگی مفرط از سوی دیگر، خانه را در قم فروختم و به تهران آمدم.
در تهران تصمیم گرفتم در خانه بنشینم و مشغول تحقیق و تألیف و تصنیف باشم و برای ادامه کار و تأمین معاش، منبر هم بروم.
با افراد بازاری هم هیچ سروکار نداشتهام، هرگز وجوهات قبول نکردهام و از کسی هم برای کارو کتابهایم چیزی نخواسته و نگرفتهام، جز یک مورد از مقام بالا که قصد استرداد آن را دارم.
اقامه جماعت را هم نپذیرفتم، چون برای آن کار ارزنده، در برخورد با مردم، حوصله لازم را نداشتم.در هفت دانشگاه، دانشکده و مؤسسه علمی، تحقیقاتی به تدریس اشتغال داشتم، مانند دانشگاههای امام حسین و امام صادق (علیهالسلام) و تربیت معلم و دانشکدههای الهیات و معارف اسلامی وعلوم قرآنی و ... در دانشگاههای دیگر مانند دانشگاه تهران، صنعتی شریف، و شهید بهشتی هم دعوت بودم، اما نپذیرفتم.
در تهران دو فرزندم در سال 1352 که در دانشگاهها فعالیت دینی سیاسی داشتند مانند بسیاری از جوانان انقلابی دیگر دستگیر، شکنجه و محکوم به زندان شدند. محمد فرزند بزرگم سه سال و نیم، و محمدحسن که سن قانونی نداشت ششماه.
از افتخاراتی که دارم این است که از اول مراقبت کامل داشتم فرزندانم را خوب تربیت کنم؛ بحمدالله نتیجه هم گرفتهام و آنها که میشناسند همیشه ذکر خیرشان را دارند.
در تهران بیشتر ارتباطم با مرحوم آقای فلسفی خطیب دانشمند نامی، استاد شهید مطهری و شهید مظلوم دکتر بهشتی بود. الطاف آنها را درباره خودم هرگز فراموش نمیکنم.
نویسندگی را از چه زمانی شروع کردید و تاکنون چه آثاری از شما منتشر شده است؟
* از سن نوزده سالگی که در قم بودم دست به قلم بردم و با این که آن موقع طلبة نویسنده یا نویسنده روحانی از دو سه نفر تجاوز نمیکرد، در روزنامههای تهران و قم، همچون هفته نامه ندای حق، وظیفه، استوار، مجله میهنی و در شهرستانها روزنامههای دیگر، مقالات انتقادی سیاسی مینوشتم و از سن 23 سالگی شروع به تألیف، تصنیف و ترجمه کردم.
اولین اثرم، «شرح زندگانی جلالالدین دوانی» بود که با تقریظ جالب استاد فقید علامه طباطبایی ( قدس سره) و سه نفر دیگر از فقها و مراجع قم چاپ و منتشر شد. از آن موقع تاکنون پیوسته مشغول کار بودهام و بحمدالله هم اکنون تعداد آثار چاپ شدهام به یکصد جلد در چهار رشته، تصنیفات، تألیفات، ترجمهها و تصحیح و تحقیق، به سه قطع وزیری، رقعی، جیبی، و بیشتر هم قطع وزیری رسیده، به علاوه حدود هشتاد تا صد مقاله و مصاحبه به قلم خود که همه آنها را در چهل جلد و هر جلد 500 صفحه برآورد کردهام، و نام آن را دائرةالمعارف علوی گذاشتهام تا اگر توفیقی پیدا شد، آن را به همین نام در چهل جلد چاپ و منتشر کنم.
کسالت ناراحت کنندة استرس و اضطراب شدید که سالها به آن مبتلا بودم و بحمدالله در سنوات اخیر تخفیف یافته، در روند کارهای تحقیقام تأثیر گذاشته است.
آیا به خارج از کشور هم مسافرتی داشتهاید؟
* در سالهای 1380 و 1381 از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به آلمان رفتم و در دهه اول محرم در شهر برلین سخنرانی داشتم. سفر اول سه هفته بودم و سفر دوم سه ماه و بیست و چند روز. پس از انجام کار اصلی، به تماشای دانشگاهها و کتابخانهها، موزهها و اماکن دیدنی در شهرهای مختلف آلمان رفتم. در برلین با بعضی از رؤسا و استادان دانشگاهها که روی اسلامشناسی کار میکردند، مصاحبه و گفت و گو داشتم. شهرهای هامبورگ، هانوفر، آخن، هایلدبرگ، لایپزیک، درسدن و مونیخ را به خوبی دیدم. سفری هم به پایتخت کشورهای فرانسه، بلژیک هلند و اتریش داشتم و دیدنیها را دیدم؛ در هامبورگ و وین سخنرانی هم داشتم.
در کنگرهای که در شهر لُکوم آلمان (سیصد کیلومتری برلین) ازطرف رایزنی فرهنگی ایران تحت عنوان «ایران، کشوری در حال توسعه) با همکاری «آکادمی انجیلی لکوم» منعقد بود، با آقایان دکتر داوری، عمید زنجانی و محمد مسجدجامعی، و خانمها: مظاهری (استاد هنر) و مصورمنش (عضو مجلس شورای اسلامی) و دو، سه نفر دیگر تحت عنوان «نقش روحانیت شیعه در تاریخ معاصر ایران» سخنرانی داشتم.
مشاهداتم در آلمان را در پایانِ سفر، در کتابی به نام «گزارشی از مأموریت سفر آلمان» نوشته و به سازمان فرهنگ و ارتباطات تسلیم کردم.
در حدود بیست و چند کنگره علمی و دینی هم شرکت داشتهام، از جمله در مکه معظمه، دمشق، و ...؛ و در اغلب آنها مقاله و سخنرانی داشتهام که در یادنامهها چاپ شده است.
کدام یک از تألیفاتتان بیشتر به دلتان نشسته است؟
*همه آثارم را دوست دارم، ولی بیشتر کتاب «نهضت روحانیون ایران» در یازده جلد را. هر چند مطالب این کتابِ من که بزرگترین و جامعترین تاریخ انقلاب اسلامی است، توسط انبوه سارقان و افراد بیتقوا به سرقت رفته، و در کتابها و مقالات این و آن، بدون ذکر مأخذ آمده است!
متأسفانه از دوره ده جلدی «مفاخر اسلام» و حدوده ده، دوازده کتاب دیگرمان پیرامون شرح احوال دانشمندان شیعه نیز، به همین سرنوشت مبتلا شده و آن شخصیتها در «دایرةالمعارفها» باز بدون ذکر مأخذ، یا با اضافات و تغییراتی آمده است.
دورة مفاخر اسلام شاید جمعاً در چهارده جلد تألیف و چاپ و منتشر شود، کتابی که اهل علم و نظر گفتهاند نه در عربی و نه در فارسی تاکنون کسی ننوشته است.
2. شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی (سرآمددانشمندان شیعه در سدة دوازدهم هجری)
3. شرح زندگانی جلالالدین دوانی (فیلسوف شهیر سدة نهم هجری)
4. موعودی که جهان در انتظار اوست
5. تاریخ اسلام، از آغاز تا هجرت
6. پیامبر اسلام از نظر دانشمندان شرق و غرب
7. دانشمندان عامه و مهدی موعود(ع)
8. شرح حال، افکار و آثار آیتالله بهبهانی
9. زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی
10. سیمای جوانان در قرآن و تاریخ
11. داستانهای اسلامی (2 جلد)
12. داستانهای ما (3 جلد)
13. نظری اجمالی به جنگهای صدر اسلام
14. اصول اعتقادی و فروع عملی اسلام
15. امام زمان در گفتار دیگران
16. پیشوایان بزرگ ما
17. بحثی پیرامون همسران پیامبر (ص)
18. زن در قرآن
19. سیدرضی مؤلف نهجالبلاغه
20. سیر اجتهاد در اسلام
21. سیرة ائمه طاهرین (ع)
22. شعاع وحی بر فراز کوه حرا
23. شیعه در اندونزی
24. مجموعه مقالات در موضوعات گوناگون
25. محدث نامی حاج شیخ عباس قمی
26. نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سیدرضی مؤلف نهجالبلاغه
27. جهانگردی و جهانگردان نامی
28. فیلسوف نامی صدرالمتألهین شیرازی
29. دو مکتب فلسفی شرق و غرب قرطبه و اصفهان
30. سفر اروپا
31. معاصران
32. سیرو سیاحت در اسلام
33. مشاهیر فقها و مراجع تقلید
34. هنر نویسندگی
35. خاطرات من از استاد شهید مطهری
36. امام خمینی در آیینه خاطرهها
37. راز نماز در نهجا لبلاغه
38. امیرالمؤمنین، در شعر فقها، حکما و عرفای نامی از فردوسی تا امام خمینی
39. نقد عمر (2 جلد)
40. نقد عمر (حلد دوم)
42. علما و مردان نامی بوسنی و هرزگوین
43. فرقه ضاله و سرقت آیات و احادیث
44. محمد بن جریر طبری
45. مشاهیر فقها و مراجع تقلید شیعه
46. نهضت دو ماهه روحانیون ایران
47. نهضت روحانیون ایران (11 جلد)
48. هزارة شیخ طوسی( چاپ دوم 2 جلد)
49. امیرالمؤمنین خلیفهالله، صدیق اکبر و فاروق اعظم
50. غدیر خم، حدیث ولایت
51. بانوی بانوان جهان
52. حاج شیخ هادی نجمآبادی
54. اجتهاد در مقابل نص
55. خاندان آیتالله بروجردی
56. تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا (فرانسه، سوئیس، ایتالیا و جزایر دریای مدیترانه)
57. صحنههای تکان دهنده در تاریخ اسلام
58. علی علیهالسلام چهرة درخشان اسلام
59. فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها
60. فروغ هدایت
61. مهدی موعود (عج)
62. علما و شعرای بوسنی و هرزگوین
64. جامعالمسائل
65. در پیرامون نهجالبلاغه
66. سیره حدیث در اسلام
67. شاهراه هدایت
68. شوق مهدی (ع)
69. فروغ ایمان
70. مباحثی در معارف اسلامی
71. نگاهی به آثار فقهی شیخ طوسی
72. خاندان علامه مجلسی
73. مرآت الاحوال جهاننما
74. تاریخ و سفرنامه حزین لاهیجی
75. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی
76. تنبیهالغافلین، در رد صوفیه
77. چهل حدیث از امیرالمؤمنین (ع)
78. بانوی بانوان جهان (چاپ دوم)
79. صدرالمتألهین شیرازی
80. قیام ابرمرد سیستان برای خونخواهی امام حسین(ع)
جمعاً 100 جلد کتاب در قطع وزیری، رقعی و جیبی
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/خ
متن حاضر، شامل خلاصهای از آخرین گفت و گوی مشارالیه با نشریه «افق حوزه» است که در شمارههای 123 و 124 مورخ 10 و 17 مهر 1385، سه ماه قبل از رحلت آن بزرگوار به چاپ رسیده است.
لطفاً مختصری از زندگی، تحصیلات و تألیفات خود را بیان نمایید.
*بسمالله الرحمن الرحیم. مطابق شناسنامه، در روز پنجم مهر 1308 شمسی در روستای دوان واقع در بین شیراز و بوشهر و 10 کیلومتری شمال کازرون دیده به جهان گشودم. فیلسوف نامی، حکیم و متکلم مشهور، جلالالدین دوانی متوفای 908 ه. ق که پنجاه سال ریاست حوزه علوم عقلی شیراز را به عهده داشت و در پایان عمر به دوان بازگشته و مرقدش در آنجاست، همشهری ماست. اولین تألیف من هم شرح زندگانی جلالالدین دوانی است که در 23 سالگی نوشتم وسال بعد با تقریظ جالب استاد فقید، علامه طباطبایی (قدس سره) چاپ شد. در هفت سالگی از دوان به آبادان آمدم که بعضی ازارحام در آن جا کارگر شرکت نفت بودند. هفت سال هم در آبادان بودم، و در آن مدت دو کلاس اکابر که درس شبانه و هم ردیف شش کلاس ابتدایی آن موقع بود، خواندم. دو کتاب انگلیسی به نام ریدر یک و ریدر دو را هم در آموزشگاه فنی فرا گرفتم. بعد در سنین 14 و 15 سالگی بر اثر شور و شوقی که داشتم به نجف اشرف رفتم، مدت پنج سال و نیم هم در آن حوزه مقدسه بودم. اوایل شرح لمعه وقوانین را میخواندم که به واسطه عارضه کسالت به کشور بازگشتم تا هم برای تشفی به زیارت حضرت امام رضا (علیهالسلام) بروم و هم تغییر آب و هوا بدهم. هنگام بازگشت به قصد نجف چون ایام دهه اول ماه محرم بود، در شهر نهاوند ماندم و به واسطه علاقهای که به وعظ و تبلیغ داشتم تا آخر ماه صفر آنجا منبر میرفتم. طلاب دیگری هم از قم وهمدان آمده بودند و جلسات خوبی داشتیم.
در آخر ماه صفر، تقدیر چنان بود که به افتخار دامادی خاندان آقامحمدباقر اصفهانی مشهور به «وحید بهبهانی» نایل شوم. پس از ازدواج در سال 1328 شمسی به قم آمدم و 22 سال ساکن این شهر مقدس بودم. در آن سالها در قم به تحصیل ادامه دادم و ایام تبلیغ، منبر میرفتم. از کارهای ارزندهای که در قم داشتم، تأسیس مجله دینی و علمی مکتب اسلام ودارالتبلیغ اسلامی با همکاری جمعی از افاضل حوزه، آقایان مکارم شیرازی، سبحانی، امام موسی صدر، موسوی اردبیلی، سیدمرتضی جزایری، مرحوم مجدالدین محلاتی، واعظزاده و حسین نوری همدانی بود.
از انگیزه و علل اقدام به این دو کار ابتکاری و ضروری، در کتاب زندگینامهام به نام «نقد عمر، زندگانی و خاطرات» که دوبار چاپ شد و منتشر شده است، به تفصیل سخن گفتهام. آیتالله سبحانی میگفت: آنچه درباره «دارالتبلیغ» نوشتهای، یک حرف کم و زیاد ندارد و عین واقع و حقیقت است. باید دید و خواند و کسانی که هنوز سمپاشی بر ضد آنها را رها نمیکنند، وجدان خود را قاضی قرار دهند.
جلساتی برای جوانان و جلسهای ضد فرقه بهایی و ...، داشتیم که در اسناد ساواک هم آمده ودر آخر کتاب نقد عمر هست و میتوان دید.
هم چنین از جمله توفیقاتی که در قم داشتم تألیف کتاب «شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی» بود که از طرف مرحوم آیت الله بروجردی به بهترین نحوه مورد تشویق قرار گرفتم.
اقدام دیگر، ترجمه جلد سیزده بحارالانوار علامه مجلسی در شرح احوال حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) بود که به دستور آیتالله بروجردی انجام گرفت و به نام «مهدی موعود» انتشار یافت. با این که بسیار قطور است (1292 صفحه) تاکنون سیبار چاپ و منتشر شده و مفصلترین کتاب فارسی درباره آن حضرت است، و مشتمل بر تمامی مباحث نقلی و عقلی پیرامون شخصیت جهانمدار آن وجود مقدس میباشد.
در مدت اقامت در قم، ماههای تبلیغ (محرم و صفر و ماه مبارک رمضان) با جمعی از رفقا در بعضی شهرستانها از جمله آبادان، خرمشهر، اهواز و ... دعوت بودیم. هفت سال هم در کویت دعوت بودم (از سال 1341 تا 1347) . خاطراتم را از آن ایام و شهرها در کتاب نقد عمر نوشتهام.
کار دیگر در قم این بود که جلسهای هفتگی برای جوانان در خانهام تشکیل دادم که خیلی مؤثر واقع شد و بعد گسترش پیدا کرد؛ و در«کانون ولیعصر» زیر نظر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج میرزا حسیننوری اداره میشد، و جمعی از مسئولان فعلی هم در آنها شرکت داشتند.
همچنین جلسه ضد فرقه بهایی را نیز به صورت هفتگی در خانهام تشکیل دادم و طی دو دوره، جمعی تربیت شدند که گفته میشد بهترین مبلیغان ضد فرقه ضاله هستند و امروز هم در قید حیات میباشند.
چطور شد که به تهران هجرت کردید؟
* سال 1350، در اثر سر و صداها بر ضد دارالتبلیغ و برخی غرضورزیها زا یک سو و رفتن عمده رفقای مجله مکتب اسلام مانند اما موسی صدر و دیگران از قم و همچنین خستگی مفرط از سوی دیگر، خانه را در قم فروختم و به تهران آمدم.
در تهران تصمیم گرفتم در خانه بنشینم و مشغول تحقیق و تألیف و تصنیف باشم و برای ادامه کار و تأمین معاش، منبر هم بروم.
با افراد بازاری هم هیچ سروکار نداشتهام، هرگز وجوهات قبول نکردهام و از کسی هم برای کارو کتابهایم چیزی نخواسته و نگرفتهام، جز یک مورد از مقام بالا که قصد استرداد آن را دارم.
اقامه جماعت را هم نپذیرفتم، چون برای آن کار ارزنده، در برخورد با مردم، حوصله لازم را نداشتم.در هفت دانشگاه، دانشکده و مؤسسه علمی، تحقیقاتی به تدریس اشتغال داشتم، مانند دانشگاههای امام حسین و امام صادق (علیهالسلام) و تربیت معلم و دانشکدههای الهیات و معارف اسلامی وعلوم قرآنی و ... در دانشگاههای دیگر مانند دانشگاه تهران، صنعتی شریف، و شهید بهشتی هم دعوت بودم، اما نپذیرفتم.
در تهران دو فرزندم در سال 1352 که در دانشگاهها فعالیت دینی سیاسی داشتند مانند بسیاری از جوانان انقلابی دیگر دستگیر، شکنجه و محکوم به زندان شدند. محمد فرزند بزرگم سه سال و نیم، و محمدحسن که سن قانونی نداشت ششماه.
از افتخاراتی که دارم این است که از اول مراقبت کامل داشتم فرزندانم را خوب تربیت کنم؛ بحمدالله نتیجه هم گرفتهام و آنها که میشناسند همیشه ذکر خیرشان را دارند.
در تهران بیشتر ارتباطم با مرحوم آقای فلسفی خطیب دانشمند نامی، استاد شهید مطهری و شهید مظلوم دکتر بهشتی بود. الطاف آنها را درباره خودم هرگز فراموش نمیکنم.
نویسندگی را از چه زمانی شروع کردید و تاکنون چه آثاری از شما منتشر شده است؟
* از سن نوزده سالگی که در قم بودم دست به قلم بردم و با این که آن موقع طلبة نویسنده یا نویسنده روحانی از دو سه نفر تجاوز نمیکرد، در روزنامههای تهران و قم، همچون هفته نامه ندای حق، وظیفه، استوار، مجله میهنی و در شهرستانها روزنامههای دیگر، مقالات انتقادی سیاسی مینوشتم و از سن 23 سالگی شروع به تألیف، تصنیف و ترجمه کردم.
اولین اثرم، «شرح زندگانی جلالالدین دوانی» بود که با تقریظ جالب استاد فقید علامه طباطبایی ( قدس سره) و سه نفر دیگر از فقها و مراجع قم چاپ و منتشر شد. از آن موقع تاکنون پیوسته مشغول کار بودهام و بحمدالله هم اکنون تعداد آثار چاپ شدهام به یکصد جلد در چهار رشته، تصنیفات، تألیفات، ترجمهها و تصحیح و تحقیق، به سه قطع وزیری، رقعی، جیبی، و بیشتر هم قطع وزیری رسیده، به علاوه حدود هشتاد تا صد مقاله و مصاحبه به قلم خود که همه آنها را در چهل جلد و هر جلد 500 صفحه برآورد کردهام، و نام آن را دائرةالمعارف علوی گذاشتهام تا اگر توفیقی پیدا شد، آن را به همین نام در چهل جلد چاپ و منتشر کنم.
کسالت ناراحت کنندة استرس و اضطراب شدید که سالها به آن مبتلا بودم و بحمدالله در سنوات اخیر تخفیف یافته، در روند کارهای تحقیقام تأثیر گذاشته است.
آیا به خارج از کشور هم مسافرتی داشتهاید؟
* در سالهای 1380 و 1381 از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به آلمان رفتم و در دهه اول محرم در شهر برلین سخنرانی داشتم. سفر اول سه هفته بودم و سفر دوم سه ماه و بیست و چند روز. پس از انجام کار اصلی، به تماشای دانشگاهها و کتابخانهها، موزهها و اماکن دیدنی در شهرهای مختلف آلمان رفتم. در برلین با بعضی از رؤسا و استادان دانشگاهها که روی اسلامشناسی کار میکردند، مصاحبه و گفت و گو داشتم. شهرهای هامبورگ، هانوفر، آخن، هایلدبرگ، لایپزیک، درسدن و مونیخ را به خوبی دیدم. سفری هم به پایتخت کشورهای فرانسه، بلژیک هلند و اتریش داشتم و دیدنیها را دیدم؛ در هامبورگ و وین سخنرانی هم داشتم.
در کنگرهای که در شهر لُکوم آلمان (سیصد کیلومتری برلین) ازطرف رایزنی فرهنگی ایران تحت عنوان «ایران، کشوری در حال توسعه) با همکاری «آکادمی انجیلی لکوم» منعقد بود، با آقایان دکتر داوری، عمید زنجانی و محمد مسجدجامعی، و خانمها: مظاهری (استاد هنر) و مصورمنش (عضو مجلس شورای اسلامی) و دو، سه نفر دیگر تحت عنوان «نقش روحانیت شیعه در تاریخ معاصر ایران» سخنرانی داشتم.
مشاهداتم در آلمان را در پایانِ سفر، در کتابی به نام «گزارشی از مأموریت سفر آلمان» نوشته و به سازمان فرهنگ و ارتباطات تسلیم کردم.
در حدود بیست و چند کنگره علمی و دینی هم شرکت داشتهام، از جمله در مکه معظمه، دمشق، و ...؛ و در اغلب آنها مقاله و سخنرانی داشتهام که در یادنامهها چاپ شده است.
کدام یک از تألیفاتتان بیشتر به دلتان نشسته است؟
*همه آثارم را دوست دارم، ولی بیشتر کتاب «نهضت روحانیون ایران» در یازده جلد را. هر چند مطالب این کتابِ من که بزرگترین و جامعترین تاریخ انقلاب اسلامی است، توسط انبوه سارقان و افراد بیتقوا به سرقت رفته، و در کتابها و مقالات این و آن، بدون ذکر مأخذ آمده است!
متأسفانه از دوره ده جلدی «مفاخر اسلام» و حدوده ده، دوازده کتاب دیگرمان پیرامون شرح احوال دانشمندان شیعه نیز، به همین سرنوشت مبتلا شده و آن شخصیتها در «دایرةالمعارفها» باز بدون ذکر مأخذ، یا با اضافات و تغییراتی آمده است.
دورة مفاخر اسلام شاید جمعاً در چهارده جلد تألیف و چاپ و منتشر شود، کتابی که اهل علم و نظر گفتهاند نه در عربی و نه در فارسی تاکنون کسی ننوشته است.
آثار چاپ شده حجتالاسلام استاد علی دوانی :
الف ـ تصنیفات
1. مفاخر اسلام (10جلد)2. شرح زندگانی استاد کل وحید بهبهانی (سرآمددانشمندان شیعه در سدة دوازدهم هجری)
3. شرح زندگانی جلالالدین دوانی (فیلسوف شهیر سدة نهم هجری)
4. موعودی که جهان در انتظار اوست
5. تاریخ اسلام، از آغاز تا هجرت
6. پیامبر اسلام از نظر دانشمندان شرق و غرب
7. دانشمندان عامه و مهدی موعود(ع)
8. شرح حال، افکار و آثار آیتالله بهبهانی
9. زندگی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی
10. سیمای جوانان در قرآن و تاریخ
11. داستانهای اسلامی (2 جلد)
12. داستانهای ما (3 جلد)
13. نظری اجمالی به جنگهای صدر اسلام
14. اصول اعتقادی و فروع عملی اسلام
15. امام زمان در گفتار دیگران
16. پیشوایان بزرگ ما
17. بحثی پیرامون همسران پیامبر (ص)
18. زن در قرآن
19. سیدرضی مؤلف نهجالبلاغه
20. سیر اجتهاد در اسلام
21. سیرة ائمه طاهرین (ع)
22. شعاع وحی بر فراز کوه حرا
23. شیعه در اندونزی
24. مجموعه مقالات در موضوعات گوناگون
25. محدث نامی حاج شیخ عباس قمی
26. نگاهی کوتاه به زندگانی پرافتخار سیدرضی مؤلف نهجالبلاغه
27. جهانگردی و جهانگردان نامی
28. فیلسوف نامی صدرالمتألهین شیرازی
29. دو مکتب فلسفی شرق و غرب قرطبه و اصفهان
30. سفر اروپا
31. معاصران
32. سیرو سیاحت در اسلام
33. مشاهیر فقها و مراجع تقلید
34. هنر نویسندگی
35. خاطرات من از استاد شهید مطهری
36. امام خمینی در آیینه خاطرهها
37. راز نماز در نهجا لبلاغه
38. امیرالمؤمنین، در شعر فقها، حکما و عرفای نامی از فردوسی تا امام خمینی
39. نقد عمر (2 جلد)
40. نقد عمر (حلد دوم)
ب . تألیفات
41. آغاز وحی و بعثت پیامبر در تاریخ و تفسیر طبری42. علما و مردان نامی بوسنی و هرزگوین
43. فرقه ضاله و سرقت آیات و احادیث
44. محمد بن جریر طبری
45. مشاهیر فقها و مراجع تقلید شیعه
46. نهضت دو ماهه روحانیون ایران
47. نهضت روحانیون ایران (11 جلد)
48. هزارة شیخ طوسی( چاپ دوم 2 جلد)
49. امیرالمؤمنین خلیفهالله، صدیق اکبر و فاروق اعظم
50. غدیر خم، حدیث ولایت
51. بانوی بانوان جهان
52. حاج شیخ هادی نجمآبادی
ج. ترجمهها
53. آثار تمدن اسلامی در اسپانیا و پرتغال54. اجتهاد در مقابل نص
55. خاندان آیتالله بروجردی
56. تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا (فرانسه، سوئیس، ایتالیا و جزایر دریای مدیترانه)
57. صحنههای تکان دهنده در تاریخ اسلام
58. علی علیهالسلام چهرة درخشان اسلام
59. فرقه وهابی و پاسخ شبهات آنها
60. فروغ هدایت
61. مهدی موعود (عج)
62. علما و شعرای بوسنی و هرزگوین
د. تصحیحات و تحقیق وتذهیب
63. تاریخ قم64. جامعالمسائل
65. در پیرامون نهجالبلاغه
66. سیره حدیث در اسلام
67. شاهراه هدایت
68. شوق مهدی (ع)
69. فروغ ایمان
70. مباحثی در معارف اسلامی
71. نگاهی به آثار فقهی شیخ طوسی
72. خاندان علامه مجلسی
73. مرآت الاحوال جهاننما
74. تاریخ و سفرنامه حزین لاهیجی
75. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی
76. تنبیهالغافلین، در رد صوفیه
77. چهل حدیث از امیرالمؤمنین (ع)
78. بانوی بانوان جهان (چاپ دوم)
79. صدرالمتألهین شیرازی
80. قیام ابرمرد سیستان برای خونخواهی امام حسین(ع)
جمعاً 100 جلد کتاب در قطع وزیری، رقعی و جیبی
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/خ