برخورد عالمان اهل سنّت با محمّد بن عبد الوهّاب

فأخذ عن کثیر من علماء المدینه منهم الشیخ محمّد بن سلیمان الکردى الشافعی والشیخ محمّد حیاه السندى الحنفی وکان الشیخان المذکوران وغیرهما من أشیاخه یتفرّسون فیه الإلحاد والضلال، ویقولون: سیُضَلّ هذا، ویُضِلُّ اللّه به مَنْ أبعده وأشقاه، فکان الأمر کذلک، وما أخطأت فراستهم فیه(1)؛ محمّد بن عبد الوهّاب در آغاز از محضر بسیارى از عالمان مدینه مانند شیخ محمّد سلیمان کردى شافعى و شیخ محمّد حیاه سندى حنفى بهره علمى برد. این دو استاد، در آغاز، آثار بى‏دینى و گمراهى را در وى احساس
پنجشنبه، 23 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برخورد عالمان اهل سنّت با محمّد بن عبد الوهّاب
برخورد عالمان اهل سنّت با محمّد بن عبد الوهّاب
برخورد عالمان اهل سنّت با محمّد بن عبد الوهّاب






۱. پیش بینى گمراهى او از سوى استادانش:

احمد زینى دحلان، مفتى بزرگ مکّه مکرّمه متوفّاى ۱۳۰۴ مى‏گوید:
فأخذ عن کثیر من علماء المدینه منهم الشیخ محمّد بن سلیمان الکردى الشافعی والشیخ محمّد حیاه السندى الحنفی وکان الشیخان المذکوران وغیرهما من أشیاخه یتفرّسون فیه الإلحاد والضلال، ویقولون: سیُضَلّ هذا، ویُضِلُّ اللّه به مَنْ أبعده وأشقاه، فکان الأمر کذلک، وما أخطأت فراستهم فیه(1)؛ محمّد بن عبد الوهّاب در آغاز از محضر بسیارى از عالمان مدینه مانند شیخ محمّد سلیمان کردى شافعى و شیخ محمّد حیاه سندى حنفى بهره علمى برد. این دو استاد، در آغاز، آثار بى‏دینى و گمراهى را در وى احساس مى‏کردند و مى‏گفتند که وى گمراه خواهد شد و به دست او، افراد دور از رحمت خدا و شقاوت پیشه به گمراهى کشیده خواهند شد و پیش‏بینى آنان نیز درست از آب درآمد.

۲. پدر محمّد بن عبد الوهّاب گمراهى او را حدس مى‏زد:

احمد زینى دحلان مى‏نویسد:
وکان والده عبد الوّهاب من العلماء الصالحین فکان أیضا یتفرّس فی ولده المذکور الإلحاد ویذمّه کثیرا ویحذّر الناس منه(2)؛ و هم‏چنین پدر وى عبد الوهّاب که از علماى صالح به‏شمار مى‏رفت همانند دیگر علما در فرزندش، آثار الحاد و بى‏دینى را حدس مى‏زد و او را سرزنش نموده و مردم را از ارتباط با وى برحذر مى‏داشت.

۳. برخورد تند برادر محمّد بن عبد الوهّاب با وى:

زینى دحلان مفتى مکه مکرّمه مى‏نویسد:
وکذا أخوه سلیمان بن عبد الوهّاب، فکان ینکر ما أحدثه من البدع والضلال والعقائد الزائغه، وتقدّم أنّه ألّف کتابا فی الردّ علیه(3)؛ سلیمان، برادر محمّد بن عبد الوهّاب نیز بدعت‏ها، گمراهى‏ها و عقاید منحرف او را انکار مى‏کرد و کتابى در ردّ افکار او نوشت.
و در جاى دیگر مى‏نویسد:
کان محمّد بن عبد الوهّاب الذى ابتدع هذه البدعه یخطب للجمعه فی مسجد الدرعیّه ویقول فی کلّ خطبه: ومن توسّل بالنبی فقد کفر، وکان أخوه الشیخ سلیمان بن عبد الوهّاب من أهل العلم فکان ینکر علیه إنکارا شدیدا فی کلّ ما یفعله، أو یأمر به، ولم یتّبعه فى شئ ممّا ابتدعه.
وقال له أخوه سلیمان یوما: کم أرکان الإسلام یا محمّد بن عبدالوهّاب؟! فقال: خمسه. فقال: أنت جعلتها ستّه، السادس من لم‏یتّبعک فلیس بمسلم، هذا عندک رکن سادس للإسلام(4)؛ محمّد بن عبد الوهّاب در مسجد دِرعیّه خطبه مى‏خواند و در هر خطبه‏اى مى‏گفت: توسّل به پیامبر کفر است. برادرش شیخ سلیمان، سخنان او را سخت انکار مى‏کرد و در هیچ‏یک از بدعت‏هایش از وى پیروى نمى‏کرد.
روزى سلیمان از برادرش محمّد پرسید: اسلام چند رکن دارد؟ محمّد، جواب داد: پنج رکن.
سلیمان گفت: ولى تو مى‏گویى هر کس وهّابى نباشد و از تو پیروى نکند، کافر است و این را رکن ششم اسلام قرار داده‏اى.

۴. ترس برادر محمّد بن وهّاب از دستور کشتن وى:

أحمد زینى دحلان مى‏افزاید:
ولمّا طال النزاع بینه وبین أخیه خاف أخوه أن یأمر بقتله فارتحل إلى المدینه المنورّه وألّف رساله فی الردّ علیه وأرسلها له فلم ینته. وألّف کثیر من علماء الحنابله وغیرهم رسائل فى الردّ علیه وأرسلوها له فلم ینته(5)؛ چون اختلاف میان سلیمان با برادرش محمّد به درازا کشید، سلیمان از بیم این که برادرش دستور کشتن او را بدهد، به مدینه منوّره کوچ کرد و رساله‏اى در ردّ او نوشت و برایش فرستاد.
بسیارى از علماى حنبلى و غیر حنبلى نیز رساله‏هایى در ردّ سخنان او نوشتند و براى وى فرستادند، امّا هیچ‏یک فایده‏اى به حال او نبخشید.

پی نوشت:

(1) الدرر السنیّه فى الردّ على الوهّابیّه، ص ۴۲.
(2) همان.
(3) همان.
(4) الدرر السنیّه فى الردّ على الوهّابیّه، ص ۳۹.
(5) همان، ص ۴۰.

منبع:موسسه جهانی سبطین




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.