بحث مهم این است که مقصود از کلام جدید و تجدد در علم کلام چیست؟ آیا تجدد، وصف علم کلام است یا وصف مسایل آن؟ دوازده دیدگاه در این زمینه وجود دارد که تنها به دو دیدگاه اصلی اشاره می شود.
دیدگاه ناسخت
دیدگاه کسانی است که میان کلام جدید و قدیم، تنها به اشتراک لفظی در عنوان کلام معتقدند و بر این باورند که میان این دو، تفاوت جوهری و گوهری وجود دارد و کلام جدید، ناسخ کلام قدیم است؛ برای این که فضای تفکر به طور کلی در این روزگار تغییر کرده و جازمیت علمی و فلسفی رخت بر بسته است، اثبات عقلی و یقینی عقاید حقه که هدف کلام سنتی به شمار می رفت، ناممکن گشته است و در یک کلام، سؤالها، پرسشهای جدید، روشها، مبانی، مبادی و فضای دیگری حاکم شده است؛ بنابراین، به ناچار باید به شیوه دیگری از خدا، نبوت، انسان، معاد و وحی سخن گفته شود. این رویکرد، گرفتار نوعی سنت ستیزی است و اسیر تحولات غربی شده است و با متأثر شدن از نسبیت انگاری جدید، تلقى خاصتى از وحی و کلام پیدا کرده است. علاوه بر این که با توجه به رویکردهای مختلف اندیشمندان غربی در باب روش شناختی و نسبی انگاری، این رویکرد مشخص نکرده که در کلام جدید، خواهان کدام رویکرد غربی است. آیا رویکرد شلایرماخر در کلام جدید را می پذیرد یا دیدگاه آلستون و یا رهیافت شخصیت دیگری را؟ هر کدام از اینها در شناخت کلام جدید تأثیر به سزایی دارند.دیدگاه تکامل
دومین دیدگاه از آن کسی است که تجدد را وصف شبهات و ابزار معرفی می کند و تفاوت و اختلاف جوهری میان کلام قدیم و جدید قائل نمی شود. کلام جدید را تکامل یافته و ادامه کلام قدیم معرفی می کند. برخی از طرفداران این دیدگاه مینویسند:«کلام جدید دنباله کلام قدیم است و اختلاف جوهری با آن ندارد. ما به سه جهت میتوانیم کلام جدید داشته باشیم. یکی این که، از اهم وظایف کلام دفع شبهات است و چون شبهات نو شوندهاند، کلام هم نو می شود. البته نباید پنداشت که همیشه با همان سلاح های قدیمی می توان به شبهات پاسخ گفت. گاهی برای پاسخ به شبهات جدید، به سلاح های جدید احتیاج است و بنابراین، متکلم محتاج دانستن چیزهای تازه می شود؛ از این رو علم کلام، هم از طریق معارف تازه و هم از طریق مسئله های تازه تغذیه میشود.»(1)مهمترین مسائل جدید کلامی عبارتند از: تعریف دین، انتظارات بشر از دین، منشأ دین، معقولیت گزاره های دینی، کارکردهای دین، گوهر و صدف دین، زبان دین، کثرت گرایی دینی، عقل و دین، علم و دین، دین و اخلاق، دین و دنیا.تفسیر رایج و مشهور در باب کلام جدید، این است که تجدد، وصف مسائل کلامی است. بدین معنا که علم کلام در گذشته، بیشتر با مسائلی در حوزه خداشناسی و معادشناسی رو به رو بوده است؛ ولی امروزه مباحث بیشتر به قلمرو انسان شناسی و دین شناسی نظر دارند. (2)
نظریه برگزیده
حق مطلب آن است که اگر علم کلام را تبیین، اثبات و دفاع از اعتقادات دینی بدانیم، باید کلام جدید را دنباله کلام سنتی معرفی کرده و نسبت کلام قدیم و جدید را همچون فیزیک قدیم و جدید تلقی نکنیم و کلام جدید را ناسخ کلام قدیم ندانیم. ولی اگر کلام جدید، همان اعتقاداتی است که در الهیات مدرن مسیحیت پروتستانتیزم مطرح است؛ به گونه ای که خدای متشخص و معاد دینی را نفی می کند و وحی را با تجربه دینی شخصی و غیر معصومانه مترادف می گیرد و به حقانیت مطلق تمام ادیان رو می آورد در آن صورت، کلام جدید، ناسخ کلام قدیم است. ولی چگونه ممکن است، چنین دانشی را کلام نامید که باید ماهیتش، دفاع از اعتقادات دینی باشد؟! آیا می توان نام سارقی را که امنیت مردم را به خطر می اندازد، پاسبان گذاشت و نام سربازی را که به یاری دشمن میشتابد و سرزمین ملت را در اختیار خصم قرار میدهد، پاسدار میهن نامید و نام جنایت کاری را که جوارح انسانها را می رباید، پزشک گذاشت؟ بیشک نمی توان کسانی را که به انکار باورهای دینی و اعتقادی می کوشند و از شبهات دینی دفاع می کنند و در زمین مسیحیت پروتستان، بازی گرند، متکلم دانست؛ بلکه در نهایت - اگر لیاقت داشتند می توان آنها را فیلسوف دین نامید. جالب این که برخی با لباس فلسفی، وارد صحنه مباحث کلامی می شوند و خود را متکلم می خوانند تا اعتقادات مردم را تغییر داده و تخریب کنند و گاهی وظیفه کلام را فلسفیدن میشمارند. به گفته برخی: «علم کلام یک وظیفه تازه هم پیدا می کند و بر سه وظیفه دفع شبهات، تبیین معارف و اثبات مبانی، وظیفه دیگری افزوده می شود به نام دین شناسی. دین شناسی، نگاهی است به دین از بیرون دین؛ به همین جهت، کلام جدید گاهی «فلسفه دین» نامیده می شود.» (3)این ادعا ناصواب است و همان گونه که خواهیم گفت، باید توجه داشت که فلسفه دین، غیر از کلام اسلامی است. مهمترین مسائل جدید کلامی عبارتند از: تعریف دین، انتظارات بشر از دین، منشأ دین، معقولیت گزاره های دینی، کارکردهای دین، گوهر و صدف دین، زبان دین، کثرت گرایی دینی، عقل و دین، علم و دین، دین و اخلاق، دین و دنیا. پس نتیجه سخن این شد که کلام جدید، ادامه کلام قدیم است و باید هر دو در ساختار و نظامی واحد با عنوان کلام نوین اسلامی مطرح گردند.
پینوشتها:
1. عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران: انتشارات صراط، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۷۸ - 79
۲. استاد جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم: موسسه امام صادق علیه السلام، ۱۳۷۰
3.عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، ص ۷۸ - ۷۹.
منبع: کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، انتشارات تعلیم و تربیت اسلامی، چاپ اول، قم 1390