جهت دهی به احساسات کودک

کنترل مداوم و تسلط بیش از حد و محافظت بیش از اندازه و دلسوزی افراطی والدین و مربیان، همه تخلف از اصل آزاد منشانه و احترام متقابل به شخصیت کودک و نوجوان محسوب می شود.
دوشنبه، 18 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهت دهی به احساسات کودک
مسؤولیت رفتار کودک را به عهده خودش بگذاریم، به او مجال دهیم که در کارهای خود تصمیم بگیرد. فرصت تشخیص بدهیم که بفهمد کدام راه مناسبتر است. بگذاریم عملا با واقعیات و نتایج رفتار خود رو به رو شود و با مشکلات دست و پنجه نرم کند. به طور طبیعی و منطقی در عمل، عواقب نامناسب کارها را با سوء رفتار خویش ربط دهد و نتیجه گیری منطقی کند. تذکرات مکرر، تشویق و تنبیه های آنی و فراوان، فرصت تفکر، تأمل و قدرت تصمیم گیری را از کودک می گیرد و سبب می شود وی به صورت شرطی عمل کند، با فکر و سنجیده عمل نکند و در نتیجه، خود را مسؤول رفتار و کارهای خویش احساس نکند؛ به عبارت دیگر، دخالت بیجا نکردن و فرصت دادن به کودک سبب می شود که او در عمل به درستی و یا نادرستی رفتار خویش پی ببرد و در نتیجه خود را مسؤول رفتار خویش تلقی نماید .
 
کنترل مداوم و تسلط بیش از حد و محافظت بیش از اندازه و دلسوزی افراطی والدین و مربیان، همه تخلف از اصل آزاد منشانه و احترام متقابل به شخصیت کودک و نوجوان محسوب می شود. وقتی ما برای کودکان کارهایی را انجام می دهیم که خود قادر به انجام آنها هستند و در واقع احساس مسؤولیت و احترام به شخصیتشان را از آنان سلب می کنیم. همه، حکایت از این دارد که آنان توانایی لازم را ندارند! چنین برخوردی روحیه آنان را متزلزل می کند و سبب می شود که نسبت به تواناییهای خود به شک بیفتند. باید در مورد رعایت قوانین و مقررات ، مصر بود و در عین حال کودک و یا نوجوان را از حقوقش محروم نساخت. روشهای آزاد منشانه و باز، به کودکان و نوجوانان حق انتخاب و گزینش می دهد و زمینه را برای خلاقیت و شکوفایی استعدادهای نهفته آنان فراهم می سازد . با کودکان پرخاشگر و عصبانی نباید با تندی و عصبانیت مقابله به مثل کرد، بلکه باید مجال دهیم که آنان به تأثیر رفتار و ارزش کارهای خود پی ببرند. در مورد رفتار آنان زود قضاوت و ارزش یابی نکنیم؛ در موقعیتهای مختلف و در کارها و همکاریها، آنان باید احساس کنند که وجودشان مفید است و بفهمند به کمکها و کارهای آنان اطمینان خاطر داریم تا در این ارزنده سازی احساس لیاقت و ارزش کنند.برای این که به کودکان کمک کنیم که احساساتشان را در جهت مثبت گرایش دهند، باید کاری کنیم تا عزت نفس خود را باز یابند و به «احساس ارزشمندی» برسند. اگر می خواهیم کودکان و نوجوانان احساس ارزشمندی و عزتمندی نمایند، باید آنان را با تمام ضعفها و کاستیهایشان پذیرفت. تذکر مکرر کمبودها و ضعفها تأثیر معکوس دارد و آنان را دلسرد می کند؛ چون عزت نفس را از آنان می گیرد. اگر به خود شما هر روز اشتباهاتتان را تذکر دهند و یا عیبهایتان را به رختان بکشند آیا احساس ارزشمندی و لیاقت می کنید؟ عزت نفس شما صدمه می بیند و به زودی از کار دلسرد می شوید.
 
همه کودکان زمینه پیشرفت دارند، ولی این که چرا بعضی از آنها پیشرفت نمی کنند، به لحاظ تذکرها، سرزنشها و مقایسه های اطرافیان در محیط مدرسه و خانه است؛ زیرا آنان در این موقعیتها در خویش، احساس خوبی به خود پیدا نمی کنند و کم کم باورشان می آید که نمی توانند خطاهای خود را جبران کنند و توانایی پیشرفت را ندارند. تصور کنید زمانی که به جای سرزنش و تذکرهای مکرر اشتباهات شما، مرتب از جنبه های مثبت و خوب کارها و رفتار شما تعریف و تمجید کنند، در این صورت احساس می کنید که برای شما ارزش قایلند و مورد قبول واقع شده اید. این خود، زمینه پیشرفت و تلاش بعدی شما را فراهم خواهد ساخت و سعی در افزایش زمینه های مثبت کارهای خود خواهید داشت . اکثر کودکان موفق نیز در چنین موقعیتی قرار گرفته اند و البته این حالت طبیعی است؛ ولی در موارد معدودی موفقیت در کار، به عنوان عکس العمل فردی است که در محیط، مورد تحقیر واقع شده است.
 
متأسفانه بسیاری از رفتارهای اولیا و مربیان، «تنبیه محوری» و در قالب عیب یابی و مچ گیری است، به عبارت دیگر، بدگمانی به کودکان و پیش بینی خطر اشتباه ، کودکان را در برابر خطاها آسیب پذیر می کند. اشتباهات را می توان به عنوان عاملی در جهت تقویت تجربه و کمک به یادگیری در نظر گرفت؛ زیرا با این دیدگاه، اشتباهات آنها شکست محسوب نمی شود. در چنین مواقعی کودک را باید دلگرم کرد و نباید مرتبا وی را برای رسیدن به حد کامل و توقعات بالا، چه از نظر در سی و چه اخلاقی، تحت فشار قرار داد. کودکان و نوجوانان را باید در حد تواناییهایشان پذیرفت: «یقبل میسوره». سعی نکنیم دائم تذکر داده ، اشکالاتشان را ذکر کنیم و با سرزنش بخواهیم خودشان را تغییر دهند؛ بلکه باید توجه به عزت نفس و احساس ارزشمندی آنان نموده و هرگونه کمکی را به دیگران می کنند تمجید کنیم، تا میل به مفید بودن در آنان بیشتر زنده شود.
 
اگر می خواهیم کامل و بی عیب باشند، باید بدانیم که ترس مستمر آنان از اشتباه موجب می گردد که از عمل کردن، حتی در حد توان هم باز ایستند، در مقابل، چنانچه محسن اعتماد داشته باشیم، خودشان را باور می کنند و از احساس حقارت خارج شده و با روحیه آزاد منشانه رفتار خواهند کرد.
 
برای نفوذ در کودک ، باید قادر باشید، به روشی با او ارتباط برقرار کنید که احساسات، مقصودها و نیات شما را به سادگی بفهمد. زمانی مناسب را برای گفت و گوی دوستانه انتخاب کنید، در وسط دعوا و مشاجره، اصرار به سخن گفتن نداشته باشید. پیامهای شما ملامت آمیز نباشد و خالی از بر چسب زدن باشد. از فشار ، کنایه و استهزا اجتناب کنید.  نشان دهید که به کودک حسن ظن و اعتماد دارید . او را دلگرم کنید و بدانید که اشتباه و تقصیر در کودکان امری است اجتناب ناپذیر . با کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات کودک و خوش رویی و کمک به وی می توان کودک را دلگرم نمود. می توان یادآور شد که اشتباهات در راه موفقیت، شکست محسوب نمی شود. با بیانی غیرمستقیم احساسات کودک را جهت دهید و برای برقراری ارتباطی قوی باید کار را با نشان دادن احترام به او و با قدر و ارزش دادن به وی شروع کرده و بر روی احساسات خوب او تکیه کنید.
 
برای این که به کودکان کمک کنیم که احساساتشان را در جهت مثبت گرایش دهند، باید کاری کنیم تا عزت نفس خود را باز یابند و به «احساس ارزشمندی» برسند. باید رفتار و نحوه برقرار کردن ارتباط با آنان را تغییر دهیم و به جای زوم کردن روی خطاها و اشتباهات ، بر آنچه انجام داده اند و یا می توانند انجام دهند تأکید کنیم و همواره به روی نقاط قوت و محاسن کارهای آنان تکیه کنیم، این امر سبب می گردد که آنها به خود دلگرم شوند، به تواناییهای خود اعتماد پیدا کنند، در نتیجه، احساس ارزشمندی نمایند، به راههای مثبت گرایش یابند و به رفتار خوب روی بیاورند. همین ایجاد اعتماد به نفس و تقویت جهات مثبت، خود یکی از مؤثرترین عوامل برای جهت دهی مثبت به احساسات کودک به حساب می آید.
 
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.