از عوامل موثّر در تحصیل حضور قلب، فهمیدن معانی نماز و توجّه به آن است؛ سرتاسر نماز، با خدا صحبت کردن است. حضور قلب، روح همه عبادات و از شرایط آن است و عبادت بدون آن ناقص و باعث کمال و قرب نمیشود.
در برخی از کتب اخلاقی در تعریف اخلاص به حضور قلب اشاره شده و منظور از (دعای با اخلاص) را همان دعای با حضور قلب دانستهاند. چنانچه از امام صادق(ع) نقل شده حضور قلب از شرایط استجابت دعا است.
همچنین امام رضا(ع) در بیان کیفیت زیارت حضرت معصومه(س) به حضورقلب اشاره داشته است.سعی در تحصیل حضور قلب، از دستورات سلوکی حسنعلی نخودکی و ملا حسینقلی همدانی، عالمان معروف اخلاق، به شاگردانشان بود.[
ملاصدرا معتقداست کسی که در طلب خداوند است، نیازمند حضور قلب بوده و ذکر گفتن و خواندن نماز بدون توجه، انسان را به مقصد نمیرساند.به عقیده عالمان اخلاق، حقیقت ذکر همان حضور قلب است.
فهمیدن معنای نماز از منظر امام صادق
امام صادق علیه السلام می فرماید:«مَنْ صَلّی رُکعتینَ یعْلَمُ ما یقُولَ فیهِما انْصَرَف وَ لَیس بَینَه و بَینَ اللهِ عزّوجلّ ذَنْبٌ الّا غُفِرَ لَه»[1]؛«آن کس که دو رکعت نماز بخواند و بفهمد چه می گوید، از نماز خارج نمی شود؛ مگر اینکه گناهان او بخشیده شده است».
چه بسیارند معانی لطیفی که نمازگزار در اثنای نماز به آنها پی می برد؛ در حالی که قبل از آن حتی در ذهنش خطور نکرده بود، و از همین جهت است که نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد؛
زیرا اموری را به انسان می فهماند که خاصیت طبیعی درک آنها، ترک فحشا و منکر است.[2] فهم معانی نماز راه علاجی برای رفع خاطره ها و اندیشه هایی که باعث اشتغال قلب و پریشانی خاطر است.
هر که خاطرش به کسی یا به چیزی تعلق دارد، آن کس یا آن چیز را بسیار یاد می کند. این یادکردن ها به هنگام نماز نیز امتداد می یابد و ناگزیر در نماز خود، از ذکر خدا باز می ماند! فهم معانی نماز، کمک می کند که آن خاطره ها برطرف نشود، البته تداوم حضور قلب و فهم معانی، گاه دشوار است.
از این روست که خواجه شیراز گفت:
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیر آزاد است
ز هر چه رنگ تعلق پذیر آزاد است
معنا و مفهوم نماز از رسول خدا صلی الله علیه و آله
به همین جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:«رَکعَتان خَفیفَتان فِی تَفَکرٍ خَیرٌ مِن قِیامِ لَیلَةٍ»[3]؛ «دو رکعت نماز سبک، در صورتی که همراه با تفکر و اندیشه باشد، بهتر از عبادت سراسر یک شب است».
فهمیدن معنای نماز از منظر امام صادق
و نیز امام صادق علیه السلام می فرماید:«مَنْ صَلّی رَکعَتین یعْلَمُ ما یقولُ فیهِما انْصَرفَ وَلَیسَ بَینَه وَ بَینَ اللهِ ذَنْبٌ»[4]؛ «کسی که آگاهانه و با توجّه به مفاهیم، دو رکعت نماز بخواند، در حالی که نمازش را به پایان می برد که میان او و خدایش هیچ گناهی نمانده است».
در هر حال اگر نمازگزار معانی الفاظ و اذکاری که در نماز قرائت می کند، به خوبی بداند و روی آن فکر کند، بدون شک با حضور قلب بیشتری به نماز خواهد ایستاد؛ مثلًا، هنگامی که می گوید:
«إِیاک نَعْبُدُ و إِیاک نَسْتَعِینُ». یعنی، خدایا! تنها تو را پرستش می کنم و فقط از تو یاری می جویم معبودم فقط تو هستی و مقصودم هم تویی!. اگر این معانی را بداند و به آن توجّه داشته باشد، برای حضور قلب بسیار مؤثر است.
برای درک معانی «سبحان ربی العظیم و بحمده» و نیز «ربی الاعلی» ابتدا باید معانی ظاهری این جملات برای ما روشن شود. «سبحان الله»؛ یعنی، «تنزیه می کنم خدا را از هرگونه نقص و عیب در حالی که به حمد او اشتغال دارم». اما چگونه به عمق معانی تسبیح و تحمید برسیم؟
اگر با دیدگاه باز در «صُنع الهی» سیر کنیم، این حقیقت را درخواهیم یافت که خالق این موجودات زیبا و دقیق، هیچ ناتوانی و نقصی ندارد؛ حال این زیبایی چه در بال های یک پروانه باشد و یا در ستارگان و کهکشان ها و هزاران هزار پدیده شگفت آور دیگر...
توجّه به این حقیقت و دریافت آن، آدمی را وا می دارد تا لب به ستایش خدای هستی بگشاید و او را به عظمت و علوّ و برتری یاد کند و با ستایش بر زیبایی ها و کمالاتش او را بستاید و حمد کند.
بنابراین درک معنای تسبیح و تحمید و عظمت و علوّ پروردگار، نیازمند تفکر منطقی و دقیق در احوال موجودات است و به جایی خواهد رسید که هر روز و هر لحظه خواهد گفت: «سبحان الله و الحمدلله و...».
معنا و مفهوم نماز از منظر امام علی (ع)
جابر بن عبداللّه انصارى گوید:روزى به همراه مولاى متّقیان، امام علىّ علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است ، حضرت به او خطاب کرد و فرمود:
آیا معنا و مفهوم نماز را مى دانى که چگونه و براى چه مى باشد؟ اظهار داشت : آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست ؟ حضرت فرمود: آرى، نماز داراى تاویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.امام علیه السلام فرمود:
اوّلین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد.
دوّمین تکبیر یعنى؛ خداى موصوف به حرکت و سکون نمى باشد.
سوّمین تکبیر یعنى؛ این که نمى توان او را به جسمى تشبیه کرد.
چهارمین تکبیر یعنى ؛ چیزى بر خداوند عارض نمى شود.
پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصّى دارد و نه چیزى در او حلول مى کند.
ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.
و هفتمین تکبیر یعنى؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام ، داراى اءبعاد و جوارح نیست.
سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:
معناى رکوع آن است که مى گوئى: خداوندا! من به تو ایمان آورده ام و از آن دست بر نمى دارم ، گرچه گردنم زده شود.
و چون سر از رکوع بر مى دارى و مى گوئى:(سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْد للّه ربّ العالمىن) یعنى خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آورده اى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق توئى
و هنگامى که سر بر سجده فرود آوری گوئى: خداوندا! مرا از خاک آفریده اى؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى؛ مرا از خاک خارج گردانده اى.
و همین که دوّمین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر مى گردانى؛
و چون سر بلند کنى گوئى: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مى گردانى.
و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهل بیت او علیهم صلوات اللّه مى باشد.
و معناى سلام ، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نماز گذار است که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.[5]
نتیجه:
کسب حضور قلب آن قدر اهمیت دارد که رسول گرامی اسلام دو رکعت نماز با تفکر را از بیداری یک شب تا صبح بهتر دانسته است: «رکعتان فی تفکر خیر من قیام اللّیلة؛ دو رکعت نماز با تفکر و توجه و حضور قلب، بهتر از یک شب نماز بدون حضور قلب است».
و نیز رسول اکرم (صلی الله علیه وآله)، دو رکعت نمازی را که در آن انسان بدون توجه به امور دنیا به جای آورد باعث بخشش همه گناهان دانسته اند:
«من صلی رکعتین و لم تحدث نفسه فیها بشی ءٍ من أمور الدّنیا، غفر الله له ذنوبه؛ کسی که دو رکعت نماز بخواند در حالی که قلبش به فکر هیچ یک از امور دنیا نباشد خداوند گناهانش را می بخشد».
و بالاخره این که حضرت علی (علیه السلام) سخن از بی ارزشیِ عبادتِ بدون توجه به میان آورده فرموده اند: «لا خیر فی عبادة لیس فیها تفقه؛ عبادتی که در آن توجه به خدا و درک و فهم نباشد ارزشی ندارد».
پی نوشت ها:
[1] . شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 5، ص 475، ح 7102، قم: مؤسسه آلالبیت؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 1، ص 240 ..
[2] . الاخلاق، ص 81 ..
[3] . بحارالانوار، ج 84، ص 240؛ میزان الحکمه، ج 5، ص 391 ..
[4] . میزان الحکمه، ج 5، ص 391؛ وسائل الشیعه، ج 4، ص 687 ..
[5]مجلسی، بحارالأنوار(ط - بیروت)، ج81، ص254 ,
منبع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/5786/58463/
https://hawzah.net/fa/Article/View/100578
حوزه نت
* این مقاله در تاریخ 1402/1/9 بروز رسانی شده است.