آزادی های مشروع و استقلال مالی، دو مولفه اساسی در مدیریت بانوان

هر یک از اعضای خانواده به نوعی نیازمند مدیریت و سامان دهی می باشد که در این بین، مدیریت بانوان حول دو محور اساسی می چرخد: مولفه اول آزادی های مشروع و مولفه دیگر، استقلال مالی بانوان می باشد که این پژوهش، بحث از این دو مولفه را وجهه همت خود قرار داده است.
شنبه، 23 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمدصادق ذوقی
موارد بیشتر برای شما
آزادی های مشروع و استقلال مالی، دو مولفه اساسی در مدیریت بانوان

مقدمه

حضور موثر و صحیح بانوان در نهاد خانواده و جامعه، در عین این که یکی از ضرورت های موجود می باشد، بحث ها و چالش های فراوانی را با خود به همراه داشته است و ضرورت این که هم مبانی نظری و همچنین ساختارهای عملیاتی و اجرایی مناسب در این موضوع طراحی شود، ضروری می نمایاند. از بین تمام مسائل و چالش های موجود، شاید دو مسئله بسیار بیشتر از دیگر موضوعات، طرح و بسط داده شده است و واکاوی آن ها ضرورت بیشتر دارد؛ مسئله اول آزادی زن می باشد؛ این که اولا آزادی زن به چه معنا می باشد؟ و ثانیا حدود و مصادیق این آزادی به چه صورت می باشد و تا چه میزان خانواده و جامعه را باید تامین کننده آزادی های فردی و اجتماعی بانوان بدانیم؟. علاوه بر مسئله آزادی، استقلال مالی بانوان نیز از دیگر چالش ها و مسائل موجود می باشد؛ چرا که در بسیاری از موارد در خانواده ها مشاهده می شود که با اندک استقلال مالی زن، مقدمات نشوز و انکار مرد آغاز می شود؛ حال سوالی که در این موضوع وجود دارد این است که آیا نفس استقلال مالی منفی می باشد یا این که سازوکار ها و حواشی موجود، عامل اصلی چنین مسائل و بحران هایی می شود؟ ثانیا حدود، میزان و مکانیزم استقلال مالی زن به چه صورت می باشد؟ که این مسئله نیز از دیگر چالش های موجود می باشد. لذا وجهه همت این پژوهش، واکاوی و تبیین این مسائل و چالش ها می باشد. و در باب ضرورت بحث از این موضوعات باید بیان کرد که پژوهش درباره حقوق زن، خواست و نیاز زمانه است و پاسخی است شایسته به پرسش هایی که پیاپی مطرح شده است[1] و تبیین هر یک از این پرسش ها در قالب پژوهش هایی علمی و منطقی، راه را بر هر حاشیه سازی می بندد و نکته ی پر اهمیت دیگر این است که از جهت کمّی، زنان حداقل نیمی از آحاد جامعه را به خود اختصاص می دهند و از جهت کیفی نیز پرسش ها و مسائل در مورد زنان و بانوان، عمیقتر بوده و از پیچیدگی خاصی برخودار می باشد[2]  که باید این پیچیدگی ها را مد نظر قرارداد. 

 آزادی زن

در ابتدا باید بیان کرد که شاید هیچ کلمه ای مانند واژه ی آزادی دستخوش سوء استفاده قرار نگرفته است؛ آزادی واژه ای مقدس می باشد که با مشروعیت دادن به آن، زمینه های رشد جوامع و انسان ها فراهم می آید و انسان ها می توانند با تحقق و تثبیت این حق برای خود، به بهترین نحو در مسیر رشد و پیشرفت خود قدم بردارند؛ این درحالی است که هر دولت، تفکر و نظام فکری که درصدد سود جویی بوده است، با به حاشیه راندن این واژه، درصدد دست یابی به اهداف خود بوده است.

مسئله آزادی زنان و بانوان نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد و گروه ها و تفکرهای بسیاری در غرب و شرق وجود دارند که به بهانه آزادی زنان از چنگال اسارت های اجتماعی، بردگی زنان را به شکلی مدرن طرح ریزی کرده اند. زمانی که بسیاری از این گروه ها، حجاب و پوشش را به عنوان یکی از مصادیق محدودیت و اسارت برای زنان مطرح می نمودند، زنانی چنین تصور می کردند که با پذیرش این تفکر، از بند بسیاری از اسارت های اجتماعی رهایی می یابند، درحالی که پذیرش این اعتقادات، به معنای مقدمه ای برای استثمارهای اجتماعی دیگر بوده است؛ چرا که (به عنوان مثال در همین مصداق حجاب و پوشش) با کنار گذاشتن حجاب و پوشش مناسب و نهادینه شدن فرهنگ برهنگی در غرب و برخی دیگر ملت ها، شاهد استثمار زن در حوزه های تبلیغات تجاری، سینما، تلویزیون، فیلم های غیر اخلاقی و.. هستیم که در تمام این موارد، به زن، جز به عنوان یک ابزار تجاری و تبلیغاتی نگاه نمی شود؛ حال سوالی که وجود دارد این است که آیا مانند گذشته که بانوان، حجاب و پوشش خود را به عنوان یک ابزاری برای دور نگاه داشتن نگاه های هرزه استفاده می کردند، حجاب محدودیت بود یا امروزه که صنایع بسیاری از زن به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده می کنند؟
  

استقلال مالی زن

اندیشمندان، استفاده بهینه از تمامی توان نیروی انسانی را یکی از مولفه های توسعه یافتگی می دانند و با توجه به این که زنان نیمی از نیروی انسانی جوامع بشری را تشکیل می دهند، میزان مشارکت آن ها در اداره امور تاثیر به سزایی در درجه توسعه یافتگی کشورها دارد[3] و این امر به اندازه ای اهمیت دارد که یکی از مهمترین مسائل برنامه ریزی برای توسعه تبدیل شده است[4] که استقلال مالی زن، یکی از مولفه های اساسی برای حرکت در این مسیر است. یکی از اصول اقتصادی اسلام که در قرآن کریم نیز تصریح شده است، استقلال مالی زن می باشد؛ همانگونه که مرد برای خود به فعالیت اقتصادی مبادرت می ورزد و درآمد و آورده های آن برای او می باشد، زن نیز این حق را برای خود دارد که آورده های اقتصادیِ فعالیت هایی که دارد برای او باشد. قرآن کریم در باره می فرماید «لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ.»[5] که در ترجمه این آیه باید بیان کرد که «مردان را ازآنچه کسب کرده اند بهره ای است و زنان را نیز از آنچه به دست آورده اند بهره ای می باشد.»، لذا اگر زن فعالیت اقتصادی مشروع داشته باشد و برای فعالیت او مانعی وجود نداشته باشد، آورده ها و ثمرات آن فعالیت اقتصادی برای زن خواهد بود. در برخی خانواده ها، هرچند مرد، قائل به استقلال مالی بانوان می باشد ولی در عمل، جریان آورده های اقتصادی در خانواده به صورتی می باشد که استقلال مالی زن، آن گونه که باید مشاهده نمی شود و در نهایت، مردان مسئولیت اقتصادی را بر عهده دارند که بعضا این نکته در قوانین موضوعه نیز بازتاب دارد[6] که باید تلاش کرد که این مسئله بهبود پیدا کند و حل شود. 

در اندیشه اسلامی، نه تنها استقلال مالی زن مشروع تلقی شده است، بلکه مکانیزم گردش مالی در خانه و خانواده به نحوی طراحی شده است که این هدف محقق شود و زن در مسائل مالی بتواند یک وضعیت مطلوب برای خود فراهم آورد. اولی و اساسی ترین مولفه در این موضوع، نفقه می باشد؛ تعریف نفقه در حقوق بدین صورت می باشد که «مسکن و پوشاک و خوراک و اثاث خانه در حدود مناسبت عرفی یا وضع زوج و خادم در صورت عادت زوجه به داشتن خادم یا حاجت او به واسطه ناخوشی یا نقص عضوی.»[7]؛ بنابراین در اولین قدم، مردم ملزم می باشد که نیاز های زن را نه در حداقل، بلکه در حد متعارف و معمول فراهم آورد که این، گامی اساسی در پاسداشت و تحقق حقوق بانوان می باشد.

مهریه از جمله دیگر حقوقی می باشد که برای زن در نظر گرفته شده است که به موجب این حق، مرد متعهد پرداخت مالی منقول یا غیر منقول به زن می شود و در مورد مالکیت زن بر مهریه نیز ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی تصریح می دارد که «به مجرد عقد ، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.» لذا زن به مجردی که به عقد شوهر در می آید، مالکیت وی بر مهریه مسجل شده است و هیچ مانع و شرط دیگری در این موضوع وجود ندارد.

از دیگر حقوق مالی که برای زن به رسمیت شناخته شده است، ارثیه می باشد؛ این که زن و شوهری که علقه ی زوجیت بین آن ها بر قرار می باشد، همانطور که شوهر، از ارث زن بهره مند می شود، زن نیز متقابلا از ما ترک شوهر بهرمند می شود و برای او حقی در نظر گرفته شده است. البته لازم به ذکر است که در ازدواج موقت، هیچ یک از طرفین از یکدیگر ارث نمی برد و بحث های ارثیه مربوط به ازدواج دائم می باشد؛ به هرحال نکته ای که باید در این مورد اشاره کرد این است که  تلاش و تاکید اندیشه اسلام در مسائل اقتصادی و مالی بر این بوده است که حقوق بانوان را نیز پاسداشت نماید.
 زن به مجردی که به عقد شوهر در می آید، مالکیت وی بر مهریه مسجل شده است و هیچ مانع و شرط دیگری در این موضوع وجود ندارد.
پی نوشت ها:
[1] ‏مهرانگیز کار، حقوق‌ سیاسی‌ زنان‌ ایران‌ (تهران‌: روشنگران‌ و مطالعات‌ زنان‌، ۱۳۸۰)، ص4.
[2] ‏محمد منصورنژاد، زنان‌: حقوق‌، کرامت‌ و هویت‌ (در دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌) (تهران‌: جوان‌ پویا، ۱۳۸۵)، ص9.
[3] ‏شمس‌السادات‌ زاهدی‌، زن و توسعه، دفتر پژوهشهای فرهنگی (تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶)، ص9.
[4] ‏الهه (طبرستانی) کولایی و محمدحسین حافظیان، نقش زنان در توسعه کشورهای اسلامی (با تاکید بر خاورمیانه و جنوب‌شرقی آسیا)، دانشگاه تهران. موسسه انتشارات و چاپ. (تهران: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ، ۱۳۸۵)، ص و.
[5]  سوره مبارکه نساء، آیه 32.
[6] ‏شهلا اعزازی‌، دگرگونی در نقش زنان (مجموعه مقالات) (تهران: علم، ۱۳۹۰)، ص60.
[7] ماده 1107 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط