عوامل حواس پرتی در نماز

در این مقاله نکاتی درباره عوامل حواس پرتی در نماز بیان شده است. چه عواملی در حواس پرتی در نماز دخالت دارند؟
شنبه، 23 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل حواس پرتی در نماز
مقدمه:
از مهم ترین عوامل حواس پرتی، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام می اندازد. شیطان پیوسته از مجرای نفس اماره و هوای نفس، وارد عمل می شود و انسان را وسوسه و تحریک می کند و اگر از یک راه موفق نشد، از راه دیگر وارد می شود، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«انَّ العَبْدَ اذا اشْتَغل بِالصّلاة جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه: اذکر کذا، حتی یضلّ الرجل انْ یدری کم صَلّی»[1]؛
«هنگامی که بنده خدا مشغول نماز می شود، شیطان می آید و به انسان می گوید: این را بگو، این را بگو، تا اینکه نداند، چطور نماز خوانده است».

از این روایت معلوم می شود که وسوسه های شیطان در عبادت، همیشگی است و از راه های مختلف وارد می شود تا انسان را گرفتار و مشغول کند.

دوری از وسوسه های شیطان- به ویژه در وقت نماز- کاری مشکل و تدریجی است و نباید انتظار داشت در مدت کوتاهی مشکل حل شود؛ بلکه باید کار را از نقطه کوچکی آغاز کرد و مدت ها بر روی آن تلاش نمود؛ مثلًا تصمیم بگیرد فعلًا تنها ذکر رکوع را با توجّه بگوید و بعداً که با تمرین بر آن مسلط شد، ذکر سجده را نیز با توجّه بگوید و به تدریج این توجّه را به قسمت های دیگر نماز توسعه دهد.

در روایات آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از شروع به قرائت نماز «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» می گفت[2].

حنان بن سدیر نیز می گوید:

پشت سر امام صادق علیه السلام نماز مغرب می خواندم، آن حضرت با صدای بلند می گفت: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم».[3]

استعاذه و پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه های شیطان، ضروری است و البته در همین استعاذه هم باید صادق بود؛ نه اینکه زبانمان استغاذه کند و خاطرمان به غیرخدا متعلق باشد و مثل کسی باشیم که در حصار استواری ایستاده و درنده ای، درصدد است او را بگیرد و او پی در پی به زبان گوید که پناه می برم از شرّ این درنده به این قلعه محکم!! ولی همین طور در جای خود ایستاده و به درون قلعه نمی رود!!

آیةاللَّه بهجت در جواب این پرسش که: چه کنیم از عبادت و نماز لذّت بریم و اندکی از آنچه را که پیشوایان معصوم علیهم السلام در مورد لذّت و شیرینی عبادت و به ویژه نماز فرموده اند، بچشیم؛ می فرماید: «احساس لذّت در نماز، مقدماتی در خارج از نماز و مقدماتی در خود نماز دارد.

آنچه که باید خارج از نماز مورد ملاحظه باشد و به آن عمل شود، این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نسازد؛ چون معصیت و نافرمانی خداوند دل را تیره می کند و نورانیت دل را از بین می برد».[4]


عوامل حواس پرتی در نماز
۱. تندخوانی و شتاب زدگی
از موجبات حواس پرتی، تند خوانی و تعجیل در اتمام نماز است، که علت سریع خوانی هم، عدم اهتمام به نماز است. چرا که چنین افرادی، نماز را فقط برای رفع تکلیف می خوانند، لذا با کراهت و بی میلی عبادت را انجام می دهند و در نتیجه احساس خستگی می کنند.

انگیزه تند خوانی، حاضر شدن نزد محبوب کذایی است و از این که چند لحظه ای در نزد کسی که قلبش متوجه او نیست ایستاده، رنج می برد و می خواهد هر چه سریعتر به طرف کسی یا کاری که دوست دارد پرواز کند.

اگر کسی قلبش متوجه خدا باشد و از این حضور راضی باشد، لزومی برای تندخوانی و فرار از نماز نمی بیند، چون در محضر کسی است که باید باشد، لذا تمام حواسش را متمرکز به محبوب واقعی می نماید.

۲. گناه
همان طور که نماز، عامل بازدارنده از گناه است، فحشا و منکرات نیز مانع حضور قلب در نماز است. نماز و گناه رابطه متقابل و متضاد دارند.

کسی که اهل فحشا و منکر است، توفیق تحصیل حضور قلب در نماز را ندارد، چرا که گناه اثر منفی خود را در نماز می گذارد و از طرفی نماز به میزان حضور قلب در آن، بازدارنده از معصیت و بزهکاری می باشد و این که خداوند در قرآن کریم فرموده است:

«اِنّ الصّلوة تَنهی عنِ الفحشاء و المنکَرِ؛ نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد» مسلماً نماز با حضور قلب را اراده کرده است، چرا که حضور قلب یعنی حاضر شدن قلب در محضر خدا که مبدأ پاکیهاست و قلب آدم فاسق، فاجر و گناهکار نزد معاصی است نه خدا؛ ممکن نیست دل آدمی هم در معاصی غرق باشد و هم در معنویّات.

با دقت معلوم می شود کسی که غرق در شهوات و معاصی است، حقّ معنویّات و نماز را ضایع می کند و به همین جهت است که خداوند می فرماید:

«فَخَلفَ من بعدهِم خلفٌ اضاعُوا الصّلوة و اتّبَعوا الشّهَواتِ فسَوفَ یَلقَونَ غَیّاً؛[5] پس جانشینان این جمعیت پاک و خدا پرست، قومی شدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی کردند و به دنبال آن به گمراهی افتادند».

نتیجه آن که با خدا بودن، منافات با اسارت در شهوات و گناه و آلودگی دارد. مسلماً روح و قلبی که به گناه عادت کرده و انس گرفته نمی تواند قبله خدا و محل توجّه او باشد.

درمان
الف. با علل فساد و گناه مبارزه کنیم
ریشه گناه عبارت است از جهل، هوای نفسانی (منفعت) و ترس. اگر می خواهیم گناه از صفحه زندگی ما پاک شود، باید در مرحله اول، گناه را بشناسیم و بدانیم که چه چیزهایی گناه و موجب فساد و آلودگی روح آدمی و اجتماع بشری است و در مرحله دوم به نقش مخرّب گناهان در زندگی خود و بشر توجه کنیم و آثار منفی آنها را با دقّت درک کنیم.
ب. از القائات، جهت ترک گناه کمک گیریم

برای این منظور باید به قلب خود تفهیم کنیم، اگر نماز خوان هستیم پس کلاه برداری برای چه؟ اگر نماز می خوانیم، پس چرا زنا، چشم چرانی، شراب و همراهی با دوست بد...؟ و با توجه به جنبه منفی گناه، از گذشته خود توبه کنیم و با القائات مثبت، امید به خوب شدن و عوض شدن و ... را در خود زنده کنیم.

ج. از خود نماز در ترک گناهان کمک بگیریم
به هیچ وجه نماز را ترک نکنیم، بلکه همواره عزم و همّت خود را متوجّه ترک گناه کنیم و در هنگام نماز به خلوص و حضور قلب بیشتر توجّه کنیم و از آن جا که گناه و نماز رابطه متقابل دارند، به موازات ترک گناه به کسب حضور قلب و خالی کردن قلب از اغیار بپردازیم.

و این مطلب که «نماز با توجّه، با گناه منافات دارد» را به قلب تفهیم کنیم و با خود تکرار کنیم که قلب پر گناه آشیانه حق تعالی قرار نمی گیرد.

۳. چشم چرانی
چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره می شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر می آید.

چشم چرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز می گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است. آن جا که فرموده است:

«قُل للمؤمنینَ یَغُضّوا مِن ابصارِهِم... و قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ...؛[6] به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند».

کسی که معتاد به چشم چرانی شد، فکر و خیال و قلبش مشغول دیده می شود و روحش آشفته و ذهنش مشوّش می گردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در می آید و به شاخه هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.

درمان
کنترل چشم در همه حال
اگر در بیرون از نماز چشم آزاد بود، محال است هنگام نماز متمرکز به خدا شود، اگر در بیرون نماز چشم فرّار بود، در هنگام نماز هم آزاد است؛ یعنی هر چه چشم ضبط کرده و ذخیره کرده، هنگام نماز مزاحم می شود. پس حفظ و کنترل حواس در نماز منوط به حفظ و کنترل چشم در بیرون از نماز است.

چگونه ممکن است کسی که عادت به نگاه پراکنی کرده، بتواند هنگام عبادت به طرف محبوب واقعی پرواز کند؟ قلبی که آشفته محبوب پنداری است، چگونه معشوق واقعی را می بیند؟
تـو درون نـماز و دل بیرون گـشتها می کنی به جـهانی!
این چنین حالتی پریشان را شرم نآید نماز می خوانی؟!

۴. عوامل بیرونی
در شکل گیری نظام شخصیتی و روحی آدمیان، علاوه بر عوامل درونی و فردی، عوامل بیرونی نیز مؤثر است و این واقعیتی است که دین واقع گرای اسلام به آن توجه کرده است، چرا که روح انسانها دایماً دستخوش تأثیر پذیری از عوامل بیرونی است.
از عوامل بیرونی، دوست فاسد، مجلس گناه و محیط فاسد را می توان بر شمرد.

الف. دوست فاسد
همنشینی و مصاحبت با دوست فاسق، اثرات منفی در آدمی می گذارد، چرا که شخصیت انسان بستگی به شخصیت دوست و همنشین او دارد و این واقعیتی غیر قابل انکار است که امام صادق ـ علیه السلام ـ به آن اشاره کرد است:
«المرءُ عَلی دینِ خلیلهِ؛[7] دین آدمی بستگی به نوع دین دوست او دارد». تو اوّل بگو با کیان دوستی پس آن بگویم که تو کیستی

همنشینی با کسی که تارک نماز است، موجب ترک نماز یا سهل انگاری در آن می شود و همان طور که دوست بد، اثر منفی در انسان می گذارد، انتخاب دوست خوب، نقش سازنده در آدمی دارد. همنشینی با کسانی که اهل حضور قلب هستند، زمینه را برای تحصیل حضور قلب آماده می کند.

ب. مجلس و محیط فاسد
مجلس گناه و محیط فاسد خانواده، اجتماع و... جوّ روحی انسان را فاسد می کند و جوّ روحی فاسد، زمینه لازم را برای رشد معنویات از بین می برد. به میزان تأثیر پذیری از مجلس گناه و محیط فاسد، معنویات ضعیف می شود.

به همین جهت است که امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:

«لا ینبَغی لِلمُؤمنِ اَن یجلسَ مجلساً یُعصی الله فیه و لا یقدرُ عَلی تَغییِره؛[8] شایسته نیست، مؤمن، در مجلسی که معصیت خدا در آن می شود و قادر بر تغییر آن نیست، بنشیند». مجالست با گناهکاران، روان آدمی را بیمار نموده و اسارت نفسانی را شدّت می بخشد و ذهن را آشفته می کند.

چگونه ممکن است کسی در فلان مجلس فساد، پای فیلم مخرّب ویدئو و ماهواره بنشیند و بعد در محضر خدا حاضر گردد؟ چگونه ممکن است چشمها به تماشای تصاویر مبتذل و فیملهایی که رقص فلان رقاص را نشان می دهد، بپردازند و خاطره آنها در نماز مزاحمت ایجاد نکند؟ چگونه خدا در قلبی که غیر خدا حکومت می کند، جا دارد؟

۵. موانع مقدماتی
نمازگزار برای این که بتواند با سکون و طمأنینه در محضر خدا حاضر شود، بایستی تمام موانع را از سر راه بردارد، از جمله موانعی که باید برداشته شود، پرخوری، کثرت خواب، جلوگیری از بول، کسالت و خستگی، است.

الف. پرخوری
پرخوری علاوه بر مضرات جسمی و فیزیولوژیکی دارای مضرّات روحی و روانی نیز هست که از جمله ناراحتیهای روحی آن، مانع بودن از قلب در نماز است.پرخوری بیش از حد، موجب بی حالی و کسالت در عبادت و کسالت و بی حالی موجب حواسپرتی در نماز می گردد.

و در روایتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ داریم که:«من تعوّدَ کثرةَ الطّعام و الشّرابِ قسی قلبهُ؛[9] هر کس زیادی خوردن و آشامیدن عادت او شود قلبش سیاه می شود».

ب. پرخوابی
پرخوابی هم یک نوع مریضی است که مبتلا به آن نه تنها توفیق تحصیل حضور قلب پیدا نمی کند، بلکه تارک نماز هم می شود.

پرخوابی و اعتیاد به آن، جسم را بی حال می کند و موجب ضعیف شدن اراده می گردد و اعتماد به نفس از آدمی سلب می شود که در نتیجه آدمی در مقابل معنویات عکس العمل منفی نشان می دهد،

چنین شخصی در نماز با حالت خواب آلود روبه رو می شود و هنگام بیدار شدن از خواب، به سختی بر می خیزد و به علت اسارت خواب، با بی حالی وضو می گیرد و طوری صورت را می شوید که خواب از سرش نپرد و در هنگام نماز در فکر خواب است و با اتمام نماز دستِ و پا شکسته، به طرف رختخواب پرواز می کند، چرا که محبوبش خواب است و نماز مزاحم بود.

نتیجه:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:صَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ فَاذا دَخَلتَ فِی الصَّلاةِ فَقُل هذا آخِرُ صَلاتِی مِنَ الدُّنیا وَ کن کانَّ الجَنَّةَ بَینَ یدَیک وَ النّارَ تَحتَک وَ مَلَک المَوتِ وَراءَک وَ الانبِیاءَ عَن یمینِک وَ المَلائِکةَ عَن یسارِک وَ الرَّبَّ مُطَّلِعٌ عَلَیک مِن فَوقِک فَانظُر بَینَ یدَی مَن تَقِفُ وَ مَعَ مَن تُناجِی وَ مَن ینظُرُ الَیک[10]

نمازت نماز خداحافظی باشد. هرگاه به نماز داخل شدی، با خود بگو: این آخرین نماز من در دنیاست و چنان باش که گویی بهشت روبه روی تو و جهنّم زیر پای توست و ملک الموت پشت سر و انبیا طرف راست تو و فرشتگان طرف چپ تو ایستاده اند و خدای متعال بر احوال تو اشراف دارد. پس توجه داشته باش که مقابل چه کسی ایستاده ای و با چه کسی گفت وگو می کنی و چه کسی مراقب توست.

پی نوشت ها:
[1] . بحارالانوار، ج 84، ص 259 ..
[2] . وسائل الشیعه، ج 6، ص 135 ..
[3] . التهذیب، ج 2، ص 289 ..
[4] . برگى از دفتر آفتاب، ص 45 ..
[5] . مریم (۱۹) آیه ۵۹.
[6] . نور (۲۴)، آیه ۳۰ و ۳۱.
[7] . اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۵.
[8] . اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۴.
[9] . نهج الفصاحه، ص ۵۷۳.
[10]مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، ج 4، ص 104

منبع:
https://khuisf.ac.ir/ShowPage.aspx?page_=form&order=show&lang=1&sub=153&PageId=8966&codeV=1&tempname=namaz
https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/84684/0
https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/52049
حوزه نت
این مقاله در تاریخ 1402/1/7 بروز رسانی شده است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.