9 آبان 1388 / 12 ذی القعده 1430 / 31 اکتبر 2009 |
1) 9آبان ماه سال1359هجري شمسي: مهندس محمد جواد تندگويان وزير نفت دولت وقت جمهوري اسلامي ايران بدست نيروهاي رژيم بعثي عراق ربوده شد. او فارغ التحصيل رشته مهندسي نفت بود و مبارزه با رژيم پهلوي را اززمان تحصيل دردانشگاه آغازكرده بود و مدتها درزندانهاي رژيم در اسارت بسربرده بود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا مديريت مناطق نفتي جنوب و سپس وزارت نفت دولت شهيد رجائي را عهدهدارشد. مهندس تندگويان در9آبان ماه سال1359هجري شمسي درنزديكي شهرآبادان به اسارت نيروهاي متجاوز عراقي درآمد و عاقبت درسياه چالهاي زندانهاي بعثيون شهيد شد. |
2) واگذاري امتياز كشتيراني در كارون به انگليسيها در زمان ناصرالدين شاه قاجار(1267ش) يكي از امتيازاتي كه در زمان ناصرالدين شاه قاجار به انگليسيها واگذار شد، آزادي كشتيراني در رودخانه كارون در استان خوزستان بود. چرا كه سياستمداران اين كشور از سالها قبل به اهميت رود كارون از جهات تجاري و اقتصادي و سياسي پي برده بودند و امتيازي در اين مورد ميخواستند. اين مجوّز كه انگليسيها، نيم قرن براي به دست آوردن آن تلاش كردند، علاوه بر توسعه نفوذ سياسي و نظارت بر نواحي جنوبي ايران، از نظر منافع تجاري، استفاده از اين راه طبيعي براي حمل و نقل اجناس انگليسي و هندي به شهرهاي مركزي از راه عادي بوشهر - شيراز - اصفهان بود. علت مخالفت ابتدايي دولت ايران با اعطاي اين امتياز، هراس از روسها بود، ليكن پس از اعطاي امتياز شيلات شمالبه روس، امتياز كشتيراني در روخانه كارون به انگليس واگذار شد. |
3) تصويب قانون سربازگيري در مجلس شوراي ملي در جريان جنگ جهاني اول (1294 ش) به دنبال تاخت و تاز نيروهاي بيگانه در كشور در جريان جنگ جهاني اول و به خطر افتادن استقلال ايران، و همچنين ضعف قواي غير منظم و محدود ژاندارمري موجب شده بود كه در مقابل يكّه تازي بيگانگان، هيچ اقدامي از سوي دولت انجام نگيرد و فقط در برخي مناطق، افراد محلي از سر غيرت ملي در مقابل بيگانه مقاومتي كنند، كه آن هم به سبب نابرابري تعليمات و تجهيزات چاره ساز نبود. از اين رو، مجلس، بهترين راه را جمعآوري سرباز از ولايات و روستاها پيش بيني كرد و قانون سربازگيري را به تصويب رساند. به موجب اين قانون، هر روستا، براي تدارك عدهاي سرباز براي حكومت، تعهد مينمود و در مقابل، دولت، خرج سرباز و كمك مالي به خانواده او را عهده دار ميشد. |
4) تصويب انقراض حكومت قاجاريه توسط مجلس و آغاز ديكتاتوري "رضا خان پهلوي"(1304 ش) تغيير حكومت قاجار و جايگزيني پهلوي، از سالهاي قبل مد نظر رضاخان ميرپنج بود تا اينكه مسافرت طولاني احمدشاه به اروپا، بهترين فرصت را براي او مهيا نمود. در اين هنگام با حمايت هواداران رضاخان در مجلس، احمدشاه از فرماندهي كل قوا عزل گرديد و اين مقام به رضاخان سردار سپه واگذار شد. پس از مدتي با فشار نظاميان بر مجلس شوراي ملي، در جلسه نهم آبان 1304، ماده واحده مبني بر خلع قدرت و انقراض سلسله قاجار به تصويب رسيد. در پي اين جلسه، خاندان كهنسال قاجاريه پس از يكصد و پنجاه سال سلطنت، با يك قيام و قعود ساده، به سرعت منقرض گرديد و حكومت ننگينِ 53 ساله پهلوي آغاز شد. تصميم مجلس در نهم آبان، بازتاب گستردهاي در مطبوعات جهان به دنبال داشت و تمام خبرگزاريها، تغييرات ايران را با آب و تاب تمام در صفحات اول روزنامههاي خود انتشار ميدادند. در همان هنگام كه دولت فروغي در تهران سرگرم برگزاري جشن تاجگذاري بود، احمد شاه قاجار در پاريس طي يك مصاحبه مطبوعاتي و صدور اعلاميه، عزل خود را از سلطنت، غيرقانوني خواند و آن را به زور اسلحه و قشون دانست. رضاخان سرانجام در 22 آذرماه 1304به سلطنت دائمي دست يافت و در چهارم ارديبهشت سال بعد تاجگذاري رضاخان نمود. پس از آن، محمدحسن ميرزا وليعهد با خواري راهي مرز گرديد و رضاخان پهلوي كه از آن پس والاحضرت اقدس خوانده ميشد به رياست حكومت موقت معين گرديد. تصويب انقراض حكومت قاجار توسط مجلس شوراي ملي ايران، با توطئههاي پنهان و آشكار رضاخان پهلوي و وابستگان انگليسي صورت گرفت. حدود يك ماه و نيم پس از آن، رضاخان، خود را شاه ايران خواند و سلسله پهلوي را تأسيس كرد. |
5) عمليات ذوالفقاريه در منطقه آبادان و عقبراندن دشمن از جزيره آبادان (1359 ش) |
6) صدور قطعنامه 540 شوراي امنيت در پي حملات عراق به كشتيهاي تجاري در خليج فارس(1362 ش) به دنبال حمله نيروي هوايي ارتش بعث عراق به كشتيهاي تجاري در خليج فارس از سال 1360، و نيز مختل كردن امنيت اين منطقه در ادامه آن، قطعنامه شماره 540 شوراي امنيت سازمان ملل در آخر اكتبر 1983 م برابر با نهم آبان 1362 ش صادر شد و حق كشتي راني و بازرگاني آزاد در آبهاي بين المللي رامورد تاكيد قرار داد و از همه كشورها خواست كه آن را رعايت كنند. در اين قطعنامه از دو طرف متخاصم خواسته شد كه درگيريهاي خود را در خليج فارس پايان داده و به تماميت ارضي كشورهاي ساحلي احترام بگذارند. در اين قطعنامه همچنين از دو طرف خواسته بود كه از هر اقدامي كه صلح و امنيت بينالمللي و همچنين حيات دريايي در منطقه خليج فارس را در معرض مخاطره قرار ميدهد خودداري ورزند.اين قطعنامه در حالي صادر شد كه عراق حملات خود را به پايانه و كشتيهاي نفتي ايران شدت بخشيده و بيتوجه به منع سازمان ملل، به ناامني منطقه ميافزود. در قطعنامه 540 عناصر مثبتي وجود دارد از جمله: لزوم بررسي واقع بينانه جنگ، عدم اشاره به قطعنامههاي قبلي شورا، عدم اشاره به آتشبس يا خروج نيروها، اشاره به گزارش هيئت بازرسي، حمله به مناطق مسكوني و تلاش دبيركل براي رسيدن به راه حلي كامل، عادلانه و شرافتمندانه و قابل قبول براي هر دو طرف. اين، اولين قطعنامهاي بود كه به اتفاق آرا به تصويب نرسيد و داراي سه راي ممتنع بود. هرچند اين گمان ميرود كه صدور اين قطعنامه، ناشي از گزارش هيئت اعزامي دبيركل به منطقه باشد، ولي در واقع بيشتر از هر چيز، متأثر از عمليات والفجر 4 بود كه اواخر مهرماه آن سال به اجرا درآمد و طي آن هفتصد كيلومتر مربع از منطقه عملياتي به دست نيروهاي اسلام افتاد. |
7) 12 ذيقعده سال 776 هجري قمري: « قطب الدين رازي» فيلسوف و دانشمند بزرگ علوم اسلامي در گذشت در منابع نام او علامه رازي، وسلطان المحققين نيز آمده است قطب الدين پس از تكميل معلومات خود مدتي نه چندان طولاني در خدمت آل بويه بود اما پس از عزيمت به شام ، دردمشق اقامت گزيد و به تعليم طلاب و دانش پژوهان، و مباحثه با دانشمندان آن ديار پرداخت از اين فيلسوف مسلمان آثاري چند با قي است كه از آن ميان «الفَواعِدُ المَنطِقيّه» را ميتوان نام برد كه از بهترين متون درباره منطق است همچنين« شَرحُ الحاوي در حكمت، شَرحُ الاِشارات در فلسفه»، از ديگر آثاررازي است.درمنابع ازكتاب المحاكمات رازي به منزله بهترين اثررازي ياد كردهاند. |
8) 12 ذيقعده سال1344هجري قمري: ميرزا عبدالجواد اديب نيشابوري شاعر گرانقدر ايراني بدرود حيات گفت. وي در4سالگي بينايي خويش را ازدست داد اما ازهمان دوران بتدريج آموختن را با فراگيري قرآن مجيد آغازكرد. در16سالگي دوره صرف و نحو و منطق را به پايان رساند و سپس درمشهد به تدريس علوم و ادبيات عرب و علم بلاغت مشغول شد. اديب نيشابوري شاعري خوش قريحه بود و درسرودن شعرازسبك قاآني پيروي ميكرد. اما بعد ازمدتي به شيوه تركستاني روي آورد و سرانجام خود صاحب سبكي ويژه شد. اديب نيشابوري شاعري توانا بود و انتخاب الفاظ و انسجام تركيبات و معاني دقيق ازخصوصيات بارز شعراوست. ازاديب نيشابوري علاوه برديوان اشعار، «بخشي ازشَرح مُعَلَّقات سَبعه و رسالهاي درجمع بين عروض عربي و فارسي» باقيست. |
9) تولد فيلسوف كبير و فقيه بزرگ آيتاللَّه "محمدتقي آملي" (1304 ق) شيخ محمدتقي فرزند ملامحمد آملي در تهران ديده به جهان گشود و در محضر عالماني چون شيخ عبدالنبي نوري و ميرزا حسن كرمانشاهي تلمذ نمود. مدتي در نجف اشرف از محضر درس ميرزاي نائيني، آقا ضياء عراقي و آقا سيدابوالحسن اصفهاني بهره گرفت. سپس به تهران بازگشت و به مدت بيش از چهل سال به تصنيف و تدريس اشتغال ورزيد. او فقيه و فيلسوفي گوشهنشين بود و از پذيرفتن مسؤوليت رياست خودداري مينمود. آيت اللَّه محمدتقي آملي، تا پايان عمر از نوشتن رسالهي عمليّه خودداري كرد. حاشيه بر شرح اشارات، دُرَرُالفوائد، رسالةٌ في قاعدةِ لاضَرَر و... از جمله تاليفات اين فقيه و عارف بزرگوار ميباشند. سرانجام اين حكيم الهي در آخرين روز ماه شوال سال 1391 ق در 87 سالگي دار فاني را وداع گفت و در تهران به خاك سپرده شد. |
10) 31 اكتبر سال 1769ميلادي: ژوزف كونيو مهندس و مخترع فرانسوي نخستين وسيله نقليه بخاري را اختراع كرد. كونيو درخانوادهاي تنگدست بدنيا آمده بود اما تحصيلاتش را تاسطوح عاليه ادامه داد. اين مهندس جوان درتمام تحقيقات خود تلاش ميكرد براي ايجاد تحرك در وسيله نقليه خود ازنيروي بخارآب استفاده كند. كونيو سرانجام درچنين روزي موفق به اختراع نخستين وسيله نقليه بخاري شد. گفتني است اساس استفاده از نيروي بخارآب را دنيس پاپَن ديگر دانشمند فرانسوي كشف كرده بود و كونيو با بهره گيري از نتايج اين كشف ماشين خود را اختراع كرد. |
11) 31 اكتبر سال1993ميلادي: فدريكو فلّيني فيلمساز و كارگردان برجسته ايتاليايي درگذشت. فليني ازكودكي به سينما علاقمند بود. اودرجواني فعاليت اجتماعي خود را با نوشتن مقاله و مطالب طنزبراي مجلات رم آغازكرد. درسال1945ميلادي پس از پايان جنگ جهاني دوم فليني به عنوان دستياركارگردان با روبرتو روسُليني درساختن " رُم شهربي دفاع" همكاري كرد. پس از اين فيلم فليني چند فيلم را خود كارگرداني كرد و با همين فيلمها نام فليني را به عنوان يك كارگردان برجسته مطرح شد. |
12) تولد "چيان كايْچِك" رئيسجمهور پيشين چين ملي (1886م) (ر.ك: 6 آوريل) |
13) برگزاري اولين مسابقه فوتبال در جهان (1901م) |
14) آزمايش اولين بمب هيدروژني امريكا (1952م) |
15) حمله انگلستان و فرانسه به مصر پس از اعلام ملي شدن كانال سوئز (1956م) پس از آنكه جمال عبدالناصر رئيس جمهور پيشين مصر در 26 ژوئيه 1956م كانال سوئز را ملي اعلام كرد، نيروهاي مصري تاسيسات كانال را كه در مالكيت يك شركت مشترك انگليسي و فرانسوي بود اشغال كردند و خود اداره امور كانال و هدايت كشتيها را از اين راه آبي مهم برعهده گرفتند. عبدالناصر اعلام كرد كه هدف او از ملي كردن كانال سوئز، اختصاص عوايد حاصله از آن براي كارهاي عمراني مصر ميباشد. انگليسيها همانطور كه در مورد ملي شدن نفت ايران عمل كرده بودند، تصميم دولت مصر در ملي ساختن كانال سوئز را غيرقانوني اعلام نمودند، ولي اين بارشدت عمل بيشتري به خرج دادند. درنهايت، پس از آنكه شكايت انگليس و فرانسه از مصر به شوراي امنيت، نتيجهاي به بار نياورد، نيروهاي دو كشور، سحرگاه روز 31 اكتبر 1956م بندر پرت سعيد در مدخل كانال را مورد حمله قرار دادند. همزمان با اين عمليات، نيروهاي رژيم صهيونيستي هم وارد مصر شدند و مواضع قواي مصري در ساحل شرق كانال سوئز را به تصرف خود درآوردند. همچنين نيروهاي رژيم صهيونيستي همراه با قواي انگليس و فرانسه تلاش كردند تا خليج عقبه را بر روي كشتيهاي اسرائيلي باز كنند. با پياده شدن چتربازان انگليسي و فرانسوي و به دنبال يك سري جنگهاي شديد و مقاومتهاي مردمي، سراسر شبه جزيره سينا به تصرف متجاوزان درآمد. تجاوز نيروهاي انگليس و فرانسه و اسرائيل به خاك مصر، در سراسر جهان با نفرت و انزجار روبرو شد و حتي در خود فرانسه و انگليس نيز مخالفتهاي شديدي را برانگيخت. همچنين به دنبال تهديد شوروي به مداخله نظامي و فشار امريكا، دولتهاي متجاوز به آتشبس گردن نهادند و نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل در طول كانال سوئز مستقر شدند. جنگ سوئز به تقويت موقعيت داخلي و بينالمللي جمال عبدالناصر و تبديل او به عنوان يك قهرمان ملي و قومي عرب كمك فراواني كرد و زمينه را براي حركتهاي ملي و ضد استكباري در كشورهاي عربي ديگر فراهم ساخت. |
16) درگذشت "لويي ماسينيون" خاورشناس معروف فرانسوي (1962م) لويى ماسينْيون، خاورشناس و مستشرق برجسته فرانسوي در 25 ژوئيه 1883م در پاريس به دنيا آمد. وي در دوران دبيرستان به شرق و شرقشناسي علاقهمند شد و پس از آن، علاوه بر اخذ دكتراي ادبيات، زبان عربي را نيز فرا گرفت. آشنايى ماسينيون با خاورشناسان زمان، باعث پيدايش علاقه به ادبيات و فرهنگ اسلامي و ايراني در او شد و اين تمايل با سفرهاي وي به كشورهاي عثماني و ايران، به عشقي وافر تبديل گرديد. ماسينيون گرچه به عنوان استاد دانشگاه، رياست مجامع مطالعاتي و انجمنهاي مختلف علمي را نيز برعهده داشت، اما دامنه تلاشها و گستردگي عقايد او، جوانب گوناگوني را در برميگرفت. در اين ميان، تماشاي مزار خاندان مظلوم امام علي(ع)، آشنايى با فلسفه و تصوف و در عين حال بررسي جنبههاي مادي جامعهشناسي، فعاليتهاي سياسي در حمايت از افريقاييان به ويژه الجزاير، طرفداري از تز وحدت اديان آسماني، ارائه نظريه تلفيقي عدم جبر و عقيده به فداكاري از زمره اين زمينهها بود. ماسينيون همچنين به عرفاي اسلامي، صوفيان بزرگ و برخي صحابه پيامبر اسلام(ص) به ويژه سلمان فارسي علاقه فراواني داشت و آثاري در اين باره نيز منتشر كرد. موقعيت علمي ماسينيون در سالهاي پاياني عمر، در ميان خاورشناسان زمان، به اندازهاي ارتقاء يافت كه جز تعداد انگشت شماري، با او همتايى نميكردند. او به دليل ديدگاه نافذ و دريافت عميق و قدرت استنباطش از گرايشات پنهان در وراي مكتبهاي آشكار و افكار سطحي، از معاصران خود برتري يافته است و انعكاس آن در روانِ شخصياش، حيات باطني او را با عميقترين صفات روحي بارور كرد. ماسينيون ازنظر ژرفنگري و توانايى در استنباط مايههاي پنهاني كه در فراسوي نماي ظاهري برخي گرايشها و مكاتبْ مخفي گرديد، بر همرديفان خود برتري دارد. از اين روست كه او در هيچيك از كارهايش، حتي در مباحث علمي يا باستانشناسي، به اصطلاحْ، ظاهري مذهب نبوده است. ويژگي ديگر وي، اعتقاد به نوعي نگرش خاص مذهبي بود كه همه نظامهاي ارزشي موجود در مكاتب مختلف چه آسماني و چه غير آسماني، چه توحيدي و چه غير توحيدي را در برميگرفت. همين نگرش خاص مذهبي ماسينيون بود كه او را در شناخت مسائل اعتقادي در مذاهب گوناگون ياري ميكرد. وي با كارهاي خود درباره تصوف اسلامي و به ويژه حلاجْ معروف است، ولي اين در واقع، يكي از ابعاد گوناگون كارهاي اوست. او كار خود را با آثار كهن اسلامي آغاز كرد و در طول زندگي خود، به مسائل معاصر كشورهاي اسلامي، تاريخچه تشكيلات اجتماعي در اسلام، مطالعات فلسفي و علمي و پژوهش پيرامون شيعه و شاخههاي آن پرداخت. ماسينيون در ضمن تفكر و تعمق درباره مكاتب و مشربهاي اسلامي، به سوي دنياي ايران و ايراني كه توانسته بود مفهوم مافوق ملّيت را در اسلام پديد آوَرَد كشانده شد. وي در همين راستا به بررسي جنبههاي مادي جهان اسلام از نظر جامعهشناسي و تاريخي پرداخت و آثاري نيز منتشر كرد. از ماسينيون آثار متعددي بر جاي مانده كه مباهله مدينه، تقديس حضرت فاطمه(س)، سلمان پاك، وضع اسلام و مقالاتي درباره حلاّج، از جمله آثار تلفيقي و ترجمهاي او به شمار ميروند. او همچنين مجله جهان اسلام و نيز تتبعات اسلامي را تأسيس كرد و مقالات متعددي در آنها منتشر نمود. لويي ماسينيون سرانجام در سي و يكم اكتبر 1962م در هفتاد و نه سالگي درگذشت. |
17) ترور خانم "اينديرا گاندي" سياستمدار و نخست وزير پيشين هند (1984م) خانم اينديرا گاندي تنها فرزند جواهر لعل نهرو، در 19 نوامبر 1917م در شهر اللَّهآباد هند به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود، در سال 1955م به عضويت كميته مركزي حزب كنگره هند درآمد و در سالهاي 1971 1966 و 1980م به نخست وزيري رسيد. مهمترين واقعه دوران اول نخستوزيري اينديرا گاندي، تجزيه پاكستان شرقي از پاكستان غربي و تشكيل كشور تازهاي به نام بنگلادش بود كه اين امر با حمايت مستقيم هند ميسر گرديد. اينديرا در دوران نخستوزيري خود، با دريافت كمكهاي اقتصادي از شرق و غرب در راه صنعتي كردن كشور و توسعه كشاورزي و بهبود زندگي مردم هند نيز گامهاي مؤثري برداشت و با اين موفقيتها در پنج سال نخست زمامداري خود، در انتخابات سال 1971 هند نيز پيروزي بزرگي به دست آورد. اما با شكايت مخالفان به اتهام تقلب در انتخابات، اينديرا محكوم شد. او نيز براي بياثر كردن راي دادگاه، با اعلام وضع اضطراري و گرفتن اختيارات فوق العاده از پارلمان، هزاران نفر از مخالفانش را دستگير و زنداني كرد و آزادي قلم و بيان و اجتماعات را محدود ساخت. واكنش اين اقدامات تند و افراطي، به شكست انتخاباتي اينديرا گاندي در سال 1977م و زنداني شدن وي انجاميد. با اين حال، اينديرا بار ديگر در سال 1980م پيروزي درخشاني به دست آورد و نيرومندتر از گذشته، قدرت را در دست گرفت. اينديرا گاندي كه از جمله شاخصترين چهرههاي سياسي هند پس از استقلال اين كشور محسوب ميشود، سرانجام در 31 اكتبر 1984م به دست دو تن از محافظان سيك خود به ضرب 11 گلوله در 67 سالگي كشته شد. در آن زمان نظر اكثر تحليلگران سياسي اين بود كه قتل گاندي به سبب سياست سركوبگرانه وي در گسيل ارتش هند به معبد طلايى سيكها در شهر اِمريتْسار و قتل عام بيش از 800 نفر از اعضاي مسلح فرقه سيك بود. با وجود اين، در فاصله يك هفته پس از مرگ خانم اينديرا گاندي، مردم خشمگين هند در چند ايالت به ويژه در ايالت آشوب زده پنجاب به جان سيكها افتادند و متجاوز از 2000 تن از آنان را به قتل رساندند. هند در هفتهها و ماههاي اول پس از مرگ خانم گاندي، يكي از متشنجترين ادوار تاريخي خود را سپري كرد. پس از مرگ خانم گاندي، پسرش راجيو گاندي به نخستوزيري هند انتخاب شد. |
18) كنارهگيري داوطلبانه "ماهاتير محمد" از نخست وزيري مالزي (2003م) ماهاتيرمحمد، نخستوزير پيشين مالزي، در بيستم دسامبر 1926م، به دنيا آمد. وي همزمان با تحصيل در رشته پزشكي وارد فعاليتهاي سياسي شد و پس از پيوستن به انجمن ملي مالايىهاي متحد، توانست با به دست آوردن بالاترين راي، به عنوان اولين نماينده مجلس مالزي انتخاب گردد. ماهاتير محمد در حدود 48 سالگي، علاوه بر كسب مقام سناتوري، به معاونت نخست وزيري مالزي برگزيده شد و در عين حال، به مراتب بالاي حزبي دست يافت. وي در 16 ژوئيه 1981م، در 55 سالگي به عنوان چهارمين نخست وزير مالزي پس از استقلال، زمام امور اين كشور را به دست گرفت. وي توانست به عنوان پدر مالزي مدرن، طي دو دهه، اين كشور را به عنوان الگويى از يك كشور موفق، همراه با توسعه سريع اقتصادي درمنطقه جنوب شرقي آسيا مطرح نمايد. و به عنوان يك شخصيت ملي، منطقهاي و بينالمللي، با شناخت عميق نسبت به تحولات جهاني، مالزي سنتي را به يك واحد صنعتي در سطح بينالمللي تبديل سازد. او اقتصاد وابسته مالزي رابه يك اقتصاد در حال رشد تبديل كرد و درآمد سرانه اين كشور را از 300 دلار به چهار هزار دلار افزايش داد كه اين امر باعث شد وي به عنوان الگوي نمونه يك مدير موفق، مورد توجه بسياري از رهبران قرار گيرد. تاكيد بر حفظ استقلال كشور و اتخاذ مواضع مستقل در مواجهه با تحولات بيروني و نيز پايبندي به فرهنگ و سنن مالزيايى و عدم اعتقاد به تقليد از فرهنگ غربي، از عمده اعتقادات ماهاتيرمحمد به شمار ميآيد. ماهاتير محمد به پديده جهاني شدن با ديده ترديد مينگريست و بر آن بود كه بايد ضمن استفاده از نكات مثبت جهاني شدن، تبعات منفي آن را شناخت و از آن احتراز نمود. وي اسلام و اصول اساسي آن را از موجبات توسعه سريع مالزي در مدت دو دهه حكومت خويش ميدانست و بر اين اعتقاد بود كه اگر مسلمانان به اصول اسلام پايبند باشند ميتوانند به پيشرفت و توسعه برسند. ماهاتيرمحمد سرانجام پس از 22 سال زمامداري، در 31 اكتبر 2003م به صورت داوطلب از قدرت كنارهگيري نمود و جاي خود را به معاونش، "عبداللَّه احمد بداوي" سپرد. |