1- خُلق افسرده در اکثر مواقع روز (مثل احساس غمگینی و پوچی)؛
2- کاهش قابل توجهی در علاقه یا احساس به فعالیت های روزمرّه (تقریباً در همه روز)؛
3- بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هر روز؛
4- احساس خستگی مفرط تقریباً هر روز؛
5- تحریک یا کندی روانی- حرکتی تقریباً هر روز؛
6- احساس بی ارزشی؛
7- کاهش تمرکز و کاهش توانایی تفکر؛
8- افکار خودکشی به صورت مکرر (البته بدون داشتن طرح خاص یا اقدام به خودکشی)[2].
علل افسردگی
علل گوناگونی، منجر به بیماری افسردگی می شود؛ از جمله:1- عوامل روانی- اجتماعی؛ مانند: رویدادهای زندگی و استرس محیطی.
2- عوامل ژنتیکی؛ مطالعات خانوادگی نشان می دهد که با کم شدن میزان قرابت خانوادگی، احتمال ابتلا به اختلال خُلقی نیز کاهش می یابد. همچنین اگر یکی از والدین مبتلا به اختلال افسردگی است، 25 درصد شانس ابتلا به اختلال خُلقی در فرزندان وجود دارد. و اگر پدر و مادر هر دو افسرده باشند، شانس بچه ها برای ابتلا به افسردگی 50 تا 75 درصد افزایش می یابد.
3- عوامل زیست شناختی؛ نوسان در پیک های عصبی- به ویژه دو ناقل عصبی به نام های نوراپی نفرین[3] و سروتونین[4]- نقش مؤثری در اختلالات خلقی دارند[5]...
گفتنی است همه انسان ها نوسانات خلقی و غمگینی را در زندگی تجربه می کنند و نباید به محض غمگینی، احساس کنند که به اختلال افسردگی مبتلا شده اند. فقط در صورتی می توان برچسب افسردگی را به کسی زد که حداقل پنج علامت از نشانه های ذکر شده، به صورت مستمر در او مشاهده شود.
پی نوشت ها:
[1] . کاپلان سادووک، خلاصه روانپزشکى، ترجمه پورافکارى، ج 2، ص 228، انتشارات شهر آشوب.
[2] . همان.
[3] .1 .Norepinephrine .
[4] .2 .serotoni .
[5] . همان، صص 218- 226.
منبع: حوزه نت