"برای همیشه به رفتن در جادههای عمومی ادامه نده و فقط در مسیری که دیگران رفتهاند. هر از چندی مسیر فرسوده را ترک کن و به داخل جنگل شیرجه بزن. مطمئناً چیزی را خواهی دید که قبلاً ندیدهای...» الکساندر گراهام بل.
دانشمند هستهای دکتر ادوارد تلر داستان کوچکی دارد که روایت میکند: "وقتی کلمبوس عازم شد، هدف از این تمرین بهبود روابط با چین بود. این مشکل تا به امروز حل نشده است، اما عظمت محصولات جانبی این عزیمت را بنگرید! "
یک بررسی مجدد نزدیک از رشد تاریخی کدهای امروزی علمی اعتقاد یا "مفاهیم اساسی" که به صورت عمومی پذیرفته شدهاند، به گونهای مشابه برخی واقعیتهای غافلگیرکننده را آشکار میکند. اگر واقعیتها به طور مؤثر مورد مطالعه قرار بگیرند، برخی اختلافات آشکار در مقایسه با ادعاهای کتابهای درسی معاصر قابل مشاهده است.
ثابت ثقل
بیان
شتاب ثقل ، g، در هر مکانی ثابت است. به عنوان مثال، وزن یک کیلوگرم در نزدیکی سطح زمین، جایی که شتاب جاذبه 9.8 متر بر مجذور ثانیه است، 9.8 نیوتن است.حقایق
دکتر اروین جی ساکسل، که روزی دانشجوی آلبرت انیشتین بود، در آزمایشات خود ثابت کرد که فرض ثابت گرانشی نادرست و منسوخ است. دکتر ساکسل توانست تأیید کند که نیروی جاذبه و برق در حقیقت تحت شرایط پویا تعامل دارند. در سال 1968، ادعاهای دکتر ساکسل به طور غیر منتظرهای از گوشه دیگری از جهان با پایان نامه دانشگاه کارل مارکس در لایپزیگ تأیید شد.با عنوان (ترجمه شده) "درباره تأثیر میدانهای الکترواستاتیک بر روی دورههای پاندولهای گرانشی"، این پایان نامه که توسط هارالد فیشر از توچا DDR (جمهوری دموکراتیک آلمان) ارائه شده بود، در کتابخانه دانشگاه در ماینز، آلمان غربی قابل دستیابی است. وقتی آنها در باره برنده فرانسوی جایزه نوبل در فیزیک، مرحوم گابریل لیپمن (1980) و ادعای وی مبنی بر این که یک اتم معمولی در حالت نرمال فقط به دلیل خواص الکتریکی خود، و به طور دقیقتر به خاطر اثر یک بار مثبت خالص، هرچند احتمالاً کوچک، دارای اینرسی است، میشنوند، تعریف اساسی برای اینرسی همچون یک واکنش زنجیرهای تصویر در حال تغییری به خود میگیرد.
آنها اعتبار این اصل را هنگامی نشان دادند که دریافتند اجسام در حالت باردار مقاومت بیشتری در مقابل شتاب نشان می دهند تا وقتی که باردار نباشند، و بنابراین خواص اینرسی این اجسام دچار تغییر میشود. آزمایشات وی به سرعت و به راحتی فراموش شد، زیرا با این کار، آنها "قوانین" علمی مستقر شده مربوط به جرم و اینرسی را تضعیف میکردند. پروفسور هرمان اوبرت، معلم دانشمند فضایی دکتر ورنر فون براون، در نامه محرمانه 5 نوامبر 1970 به این نویسنده اظهار داشت:
"من تمایل دارم بیشتر و بیشتر اعتقاد داشته باشم که اینرسی، گرانش و انرژی صرفاً طرفهای مختلف یک چیز را نشان میدهند. مشابه این واقعیت که کسی نمیتواند شخص من را به خوبی کالبد شکافی کند و سپس ادعا کند: این پروفسور است، این هرمن است، و این اوبرت است. "
با بازگشت به کار دکتر ساکسل، این گشت و گذار کوتاه به قلمرویی عجیب، میتواند با تکرار این که ثابت گرانشی ظاهراً میتواند با نیروهای الکتریکی تغییر کند یا تعدیل شود پایان مییابد. یا به بیانی بیپردهتر: اکنون یقینی به نظر میرسد که نیروی گرانش میتواند توسط نیروهای الکتریکی تغییر کند، تحت تأثیر قرار گیرد، و حتی معکوس شود.
ملاحظه
اگر ثابت گرانشی صحیح باشد، وزن یک جسم متناسب با جرم آن است. با این حال، در حالی که وزن و جرم با یکدیگر متناسب هستند، باید توجه داشت که آنها موجودات مختلفی هستند. وزن نیروی عمودی جاذبه است، در حالی که جرم یک خاصیت اینرسی است. به جرم یک جسم که در قانون گرانش به آن اشاره شده است، بر خلاف جرم اینرسی، جرم گرانشی گفته میشود. انیشتین از برابری ظاهری جرم اینرسی و جرم گرانشی به عنوان پایهای برای نظریه عمومی نسبیت استفاده کرد.سرعت نور
بیان
سرعت هیچ چیز نمیتواند از سرعت نور در خلأ، یعنی 186000 مایل در ثانیه یا 299.792 کیلومتر در ثانیه، فراتر رود.حقایق
ستاره شناس دانمارکی اولاف رومر در سال 1676 از محاسبه سرعت نور به آکادمی علوم در پاریس خبر داد. آنها سرعت را 227،000 کیلومتر در ثانیه یا 141000 مایل در ثانیه محاسبه کرده بودند. در سال 1926، پروفسور A.A. مایکلسون بین آینههای مستقر در قلههای کوهستانی که 22 مایل از هم فاصله داشتند نوری را تاباند و سرعت آن را 182،284 مایل در ثانیه اندازه گرفت. برای به دست آوردن یک عدد دقیق تر، آنها ساخت یک لوله به طول یک مایل را در پاسادنا، کالیفرنیا هدایت کردند تا سرعت نور را در یک خلأ اندازه گیری کنند.پس از مرگ وی در مه 1931، این کار توسط دانشمندان همکار وی انجام شد. در سال 1932، اندازه گیریهای نوری نشان دهنده اختلافات چشمگیر با نتایج قبلی بود که باعث تماس توأم با پریشانی با سازمان مساحی ساحل و ژئودزیک ایالات متحده شد که نقشه برداران آن بارها و بارها طول لوله را اندازه گیری میکردند و خطایی پیدا نمیکردند.
تغییرات 12 مایل در ثانیه و بیشتر ثبت شده بود. به نظر میرسید که سرعت با توجه به فصل، و همچنین در یک چرخه کوتاهتر که حدود یک هفته طول میکشید، فرق میکرد. سرانجام، دانشمندان با در نظر گرفتن میانگین تمام قرائتها، در سال 1934 عدد 186271 مایل در ثانیه را به عنوان سرعت نور اعلام کردند.
کشف ذرات جدید در فیزیک هستهای نظریههای انیشتین را به چالش کشید. در سال 1967، پروفسور جرالد فینبرگ، فیزیکدان نظری در دانشگاه کلمبیا، نیویورک، نظریه جدید خود را در مورد تاکیونها منتشر کرد، کلمه ای که از ریشه یونانی "تاچیوس" به معنی سریع گرفته شده است. سؤالی جالب که هیچ کس از خود نمیپرسد این است که: "علم چقدر مطمئن است؟" فینبرگ اثباتی ریاضی را ارائه داد که نشان میدهد این ذرات با سرعت بی نهایت حرکت میکنند، اما با نزدیک شدن به سرعت نور آهستهتر میشوند.
در 28 آگوست 1970، دو دانشمند انگلیسی، جان آلن و جفری اندین، کشف خود را از میدان الکترومغناطیسی اعلام کردند که در آن ذرات با سرعتی حدوداً دو برابر سرعت نور حرکت میکنند. به گفته این دانشمندان، خصوصیات این میدان الکترومغناطیسی به تنهایی "اثبات میکند که تئوری انیشتین نادرست است".
موارد متعدد دیگری نیز در نقض نظریه نسبیت و حتی فیزیک کوانتومی گزارش شده است.
منبع: ویشواس پوروهیت