DAWN OF WARجنگ طلوع مي کند
نويسنده: سهيل منصوري
شرکت Blizzarrd هنگام ساخت بازي Warcraft3 اعلام کرد ژانر جديدي از بازي هاي کامپيوتري به نام RPS يا Role Playing Strategy را ابداع کرده است که ترکيبي از نقش آفريني و استراتژي بلادرنگ است. واقعيت اين است که Warlords Battlecry که سه سال پيش از Warcraft3 عرضه شد؛ اولين بازي RTS بود که استراتژي بلادرنگ را با عناصر نقش آفريني ترکيب کرده بود؛ اما هر دو اين بازي ها با وجود برخورداري از عناصر نقش آفريني درعمل بازي هاي استراتژي بودند که عناصر ضعيف نقش آفريني داشتند و بعدها بازي هايي چون Spellforce و دنباله هاي آن نقش عناصر نقش آفريني در بازي هاي استراتژي را پررنگ تر کردند؛ اما مرز بين نقش آفريني و استراتژي در اين بازيها کاملاً متمايز بود به گونه اي که بازيباز در بخش از مراحل بازي در نقش اَواتار نقش آفريني مي کرد و در بخش هاي ديگر بازي، يک ارتش را هدايت مي کرد. در اين قبيل بازي ها، گيم پلي نقش آفريني در عمل با بخش هاي استراتژي بازي استراتژي ترکيب نمي شد و در واقع اين بازي ها يا استراتژي بودند؛ يا نقش آفريني در کنار استراتژي و هيچ يک از آنها RPS محسوب نمي شدند.
در ميان بازي هايي که تلاش کرده اند عناصر نقش آفريني را با استراتژي ترکيب کنند؛ اما هيچ بازي به اندازه Dawn of War موفق نبوده است.
در DoW2 بازيباز در همان زمان که مديريت استراتژيک جوخه هايي از نيروها را بر عهده دارد؛ با هر جوخه به عنوان يک عنصر منحصر به فرد در يک بازي نقش آفريني مبتني بر گروه عمل مي کند. به عبارت بهتر، DoW2 عناصر نقش آفريني صرفاً براي متمايز کردن شخصيت اصلي با نيروها کاربرد ندارد؛ بلکه بخش استراتژي بازي عملاً جزيي از نقش آفريني آن است و اين ترکيب به قدري خوب انجام گرفته که نمي توان مرزي بين دو ساختار ترسيم کرد. بنابراين اگر واقعاً بخواهيم ژانر بازي ها را تعريف کنيم، DoW2 تنها عنواني است که مي توان آن را RPS ناميد. گيم پلي در DoW2اکنون بيش از گذشته از حالت استراتژي صرف مبتني بر مديريت نيروهاي متعدد که در بازيهاي استراتژي سنتي امروز به کرات مورد استفاده قرار مي گيرد، درآمده و روندي که Relic با اولين بازي DoW آغاز کرد و در Company of Heroes ادامه دادـ يعني گرايش به گيم پلي سريع، اکشن و اجتناب از مديريت منابع گسترده ـ در DoW2 به اوج رسيده به گونه اي گيم پلي بازي اکنون در قالب استانداردهاي بازي هاي استراتژي قرار نمي گيرد. هر مرحله کنترل مي کند. يکي از اين چهار واحد آواتار بازيباز است که يک واحد نظامي يک نفره است و 3 واحد ديگر از ليست نه چندان بزرگي که بيشتراز جوخه هاي سه نفره تشکيل شده اند؛ قابل انتخاب است. به اين ترتيب حداکثر تعداد سربازهاي موجود در صحنه جنگ به ده نفر مي رسد که براي يک بازي استراتژي نسبتاً کم و تنها با يک گروه ضربت در يک بازي استراتژي استاندارد قابل مقايسه است. از طرف ديگر هر يک از اين واحدها داراي خصوصيت هاي منحصر به فرد (شبيه به کلاس هاي يک بازي نقش آفريني) هستند و در عين حال هر واحد در صورت انجام مبارزات کافي و گرفتن تجربه، در پايان مرحله به شيوه اي بسيار شبيه به سيستم نقش آفريني Mass Effect قابل ارتقا و شخصي سازي است و علاوه بر تمام اين ها، بازيباز مي تواند از سلاح ها، زره ها و ساير آيتم هاي ديگر که در طول بازي به دست مي آورد؛ براي تقويت بيشتر نيروهايش استفاده کند. ساختمان سازي و مديريت منابع در حالت تک نفره DoW2 به شيوه سنتي وجود ندارد. در اين بازي حتي از مديريت منابع مبتني بر نقاط استراتژيک بازي هايي چون DoW يا coH هم خبري نيست. اما اين به معني عدم وجود مديريت منابع دربازي نيست.مديريت منابع دراين بازي از حالت موقت مبتني بر مرحله بازي هاي استراتژي معمولي خارج شده و حالتي طولاني مدت پيدا کرده است. و هر منطقه 2 ساختمان اصلي ارزشمند را در بر مي گيرد که در صورت تصرف توسط بازيباز، امتيازهايي (از قبيل افزايش ميزان تجربه به دست آمده در پايان مراحل) براي او خواهد داشت. اما نکته اصلي اين است که بازيباز درهر مرحله، تنها مي تواند يکي از دو ساختمان را تصرف کند و هر ساختمان مزيت متفاوتي دارد. از اين رو بازيباز بايد تصميم بگيرد ابتدا به کدام منطقه حمله کند و در هر منطقه، کدام ساختمان را سريع تر به دست آورد (بازيباز در هر منطقه بارها مبارزه خواهد کرد). حتي بازيبار مي تواند تصميم بگيرد از تصرف اين ساختمان صرف نظر کند تا مرحله را سريع تر به پايان برده و تجربه بيشتري به دست آورد. به اين ترتيب ترکيب عناصر استراتژي با نقش آفريني حتي اينجا هم ديده مي شود و هر تصميم که بازيباز در نحوه مديريت يک مرحله مي گيرد؛ تأثير مهمي روي روند کلي بازي و مبارزه ها خواهد داشت.
مبارزه ها در DoW2 حتي از DoW هم سريع تر هستند و حالت اکشن مبارزه ها در بازي هاي قبلي Relic، اکنون پر تب و تاب تر شده است. گيم پلي بازي بسيار لذت بخش و هيجان انگيز است. اين حالت به بازيباز اجازه مي دهد بدون دغدغه و بدون اينکه مجبور باشد در طول مرحله ساختمان سازي کرده يا منابع استخراج کند؛ صرفاً از مديريت نيروها لذت ببرد. بسياري از مراحل حالت تک نفره DoW2 را مي توان به دو گروه متمايز تقسيم کرد: نوع اول مأموريت هايي است که بازيباز بايد در طول مرحله حرکت کرده و پس از مبارزه با دشمنان، در نهايت يک موجود بسيارقوي (غول مرحله) را شکست دهد. در نوع دوم، بازيباز بايد از يکي از ساختمان هاي تصرف شده در برابر حمله دشمنان دفاع کند.
ساختار و طراحي اين مراحل جالب و خوشايند است؛ اما بازيباز پس از پيروزي در چند مرحله متوجه مي شود تنها کاري که در تمام طول بازي انجام خواهد داد؛ مبارزه، کشتن يک موجود رييس و يا دفاع از يک ساختمان است و به سرعت جاي خالي مراحل متنوع تر، ساختمان سازي و ديگر ظرافت ها و پيچيدگي هاي بازي هاي استراتژي را احساس مي کند. از طرف ديگر در روند داستاني بازي بازيباز مجبور مي شود در يک منطقه چند بار مبارزه کند. به اين ترتيب بازيباز يک مبارزه ثابت را بارها و بارها انجام مي دهد و به تدريج احساس مي کند اسير يک دورباطل شده است. اين روند يکنواخت و تکراري، به ساختار کلي حالت تک نفره DoW2 که پر از خلاقيت، ويژگي هاي جالبي و گيم پلي لذت بخش است؛ آسيب زده، به گونه اي که بخش يک نفره DoW2 را از سطح يک بازي بي نظير و انقلابي پايين آورده و آن را به يک بازي جالب، اما تکراري و کسالت بار تبديل کرده است. نکته جالب اين است مراحل ويژه اما کم تعداد اين بازي به راستي جالب و عالي هستند و اگر Relic به جاي توليد مرحله هاي تصادفي شبيه به هم ولي زياد، تعداد مرحله هاي ويژه بازي را فقط کمي بيشتر مي کرد؛ نتيجه بسيار بهتري مي گرفت. اما حالت چند نفره DoW2 داستان ديگري دارد. اين بازي در حالت چندنفره شباهت زيادي به DoW و coH دارد و همان گيم پلي سريع و لذت بخش را در کنار عناصري چون پايگاه سازي و مديريت نيروها به شيوه سنتي به ارمغان مي آورد. گيم پلي بازي در حالت چندنفره بسيار متنوع تر از حالت تک نفره آن است و چون بازيباز در حالت چندنفره مي تواند يکي از چهار ارتش بازي را انتخاب کند؛ در حالي که در مد تک نفره تنها به نيروهاي Blood Ravens محدود است. DoW2 نيز همانند DoW، در حالت داستان خود صرفاً يک Campaign دارد و ماجراهاي گروه Blood Ravens و مبارزه آنها با دشمنان سنتي انسان ها در سري بازي هاي Wahammer 40000 را دنبال مي کند. اين مسأله يکي ديگر از عوامل مهم در يکنواخت شدن اين بازي است و از طرف ديگر داستان بازي را يک بعدي و محدود کرده است.
Relic هنگام ساخت DoW نيز مرتکب همين اشتباه شده بود، اما جالب اين است ظاهراً اين کار به مذاق شرکت هاي ديگري چون Blizzard خوش آمده، چون شرکت ياد شده در ساخت Srarcraft2 دقيقاً از همين الگو پيروي کرده است. اما آنچه DoW2 را جذاب کرده، حضور يک دشمن جديد است که تمام طرفداران W40K انتظار داشتند آن را در DoW يا بسته هاي الحاقي آن ببينند.
خطرناک ترين و قدرتمندترين دشمن دنياي W40K يعني نيروهاي وحشتناک تيرانيد (که حتي از نکران هم خطرناک تر است) اکنون در DoW2 آمده تا قدرت نمايي کند. افرادي که با Srarcraft آشنايي دارند اما با دنياي W40K آشنا نيستند؛ احتمالاً از شباهت تيرانيدها با زرگ شگفت زده خواهند شد. در واقع دنياي Srarcraft با الهام از دنياي W40K ساخته شده و زرگ نيز عملاً از تيرانيد کپي شده است. طبيعتاً جو DoW2 نيز به Srarcraft شباهت دارد؛ اما در نهايت تأسف بايد گفت داستان در DoW2 آنچنان که بايد خوب نوشته نشده است. با توجه به شباهت هاي متعدد اين بازي با محصولات Blizzard، بازيباز ناخودآگاه توقع دارد داستان اين بازي نيز در سطح عناويني چون Srarcraft باشد؛ اما داستان DoW2 نيز جز در ابتدا و پايان آن، روندي بسيار ثابت در پيش مي گيرد. تنها مراحل پاياني بي نظير و به ياد ماندني بازي از لحاظ داستاني رضايت بازيباز را جلب مي کند و هر چند داستان مراحل طولاني اواسط بازي را از بسياري از بازي هاي خوب موجود در بازار بهتر است؛ اما آنچنان که از يک بازي در اين سطح انتظار مي رود؛ رضايت بخش نيست. شخصيت پردازي بازي نيز عالي است، به گونه اي که بايد آن را بهترين شخصيت پردازي در ميان بازي هاي Relic تاکنون دانست. افرادي چون سايرس، ديون ثول و مهم تر از همه، کاپيتان گيبريل انجلس (قهرمان اولين بازي Dawn of War) با جذابيت تمام طراحي شده اند. صداگذاري بازي نيز همانند تمام بازي هاي Relic همچنان عالي و بي نقص است. مخصوصاً گويندگي بازي جاي هيچ بحثي ندارد و آنچنان عالي انجام شده که به شخصيت هاي خشن و مغرور DoW2 (از همراهان بازيباز گرفته تا دشمنان و افراد بي تفاوت موجود در بازي) جان مي دهد. موسيقي بازي نيز بسيار زيبا است؛ هر چند با موسيقي بسيار زيباي بازي هايي چون Dark Crusade برابري نمي کند.
گرافيک بازي نيز همچون تمام بازي هاي ديگر Relic بسيار پيشرفته است. غير از رنگ پردازي نه چندان مطلوب بعضي از مراحل از قبيل مراحل بياباني بازي، گرافيکي بازي نقص ديگري ندارد. از مدل هاي بسيار زيبا و پر از جزئيات بازي گرفته تا انيميشن هاي نرم و طبيعي و فيزيک پيشرفته آن، همه چيز در DoW2 در سطح عالي قرار دارد.
جلوه هاي ويژه بازي پر از جزئيات است و جلوه هاي ويژه مربوط به آب و هوا بيش از هر چيز ديگري نظر بازيبار را به خود جلب مي کند، مراحلي که در آن از باران، طوفان هاي شن يا ذرات غبار معلق در هوا استفاده شده، واقعاً ديدني و بديع هستند. رابط کاربر بازي نيز بسيار زيبا است و نقشه تاکتيکي بازي گاه به لطف صحنه هاي ترسيم شده از سيارات يا ديگر اجرام آسماني اطراف آنچنان زيبا مي شود که بازيباز را براي چند ثانيه خيره مي کند.
اما اگر در نهايت بخواهيم قضاوت کنيم با وجود تمام نواقص و مزايا، DoW2 چگونه بازي است، بايد گفت مبارزه هاي لذت بخش، خلاقيت بالا و ويژگي هاي جالب در اين بازي آن را به تجربه اي تبديل کرده اند که طرفداران بازي هاي استراتژي يا نقش آفريني نبايد از دست بدهند. DoW2 بازي بسيار لذت بخش و در عين حال تکراري است که ممکن است شما را خسته کند، اما وقتي پايان بي نظير بازي را ديديد؛ اين خستگي را فراموش خواهيد کرد. مهم تر از همه، مبارزه در کنار گروه زبده اين بازي که از ميان بهترين Blood Ravensها دست چين شده اند، تجربه بسيار جالبي است. سربازان گروه کوچکي که شما را در اين بازي همراهي مي کند، همانند تمام Space Marineها دوست داشتني، خشن، بيرحم و مرگبار هستند.
منبع: نشريه بازي رايانه ،شماره 29
/س
در ميان بازي هايي که تلاش کرده اند عناصر نقش آفريني را با استراتژي ترکيب کنند؛ اما هيچ بازي به اندازه Dawn of War موفق نبوده است.
در DoW2 بازيباز در همان زمان که مديريت استراتژيک جوخه هايي از نيروها را بر عهده دارد؛ با هر جوخه به عنوان يک عنصر منحصر به فرد در يک بازي نقش آفريني مبتني بر گروه عمل مي کند. به عبارت بهتر، DoW2 عناصر نقش آفريني صرفاً براي متمايز کردن شخصيت اصلي با نيروها کاربرد ندارد؛ بلکه بخش استراتژي بازي عملاً جزيي از نقش آفريني آن است و اين ترکيب به قدري خوب انجام گرفته که نمي توان مرزي بين دو ساختار ترسيم کرد. بنابراين اگر واقعاً بخواهيم ژانر بازي ها را تعريف کنيم، DoW2 تنها عنواني است که مي توان آن را RPS ناميد. گيم پلي در DoW2اکنون بيش از گذشته از حالت استراتژي صرف مبتني بر مديريت نيروهاي متعدد که در بازيهاي استراتژي سنتي امروز به کرات مورد استفاده قرار مي گيرد، درآمده و روندي که Relic با اولين بازي DoW آغاز کرد و در Company of Heroes ادامه دادـ يعني گرايش به گيم پلي سريع، اکشن و اجتناب از مديريت منابع گسترده ـ در DoW2 به اوج رسيده به گونه اي گيم پلي بازي اکنون در قالب استانداردهاي بازي هاي استراتژي قرار نمي گيرد. هر مرحله کنترل مي کند. يکي از اين چهار واحد آواتار بازيباز است که يک واحد نظامي يک نفره است و 3 واحد ديگر از ليست نه چندان بزرگي که بيشتراز جوخه هاي سه نفره تشکيل شده اند؛ قابل انتخاب است. به اين ترتيب حداکثر تعداد سربازهاي موجود در صحنه جنگ به ده نفر مي رسد که براي يک بازي استراتژي نسبتاً کم و تنها با يک گروه ضربت در يک بازي استراتژي استاندارد قابل مقايسه است. از طرف ديگر هر يک از اين واحدها داراي خصوصيت هاي منحصر به فرد (شبيه به کلاس هاي يک بازي نقش آفريني) هستند و در عين حال هر واحد در صورت انجام مبارزات کافي و گرفتن تجربه، در پايان مرحله به شيوه اي بسيار شبيه به سيستم نقش آفريني Mass Effect قابل ارتقا و شخصي سازي است و علاوه بر تمام اين ها، بازيباز مي تواند از سلاح ها، زره ها و ساير آيتم هاي ديگر که در طول بازي به دست مي آورد؛ براي تقويت بيشتر نيروهايش استفاده کند. ساختمان سازي و مديريت منابع در حالت تک نفره DoW2 به شيوه سنتي وجود ندارد. در اين بازي حتي از مديريت منابع مبتني بر نقاط استراتژيک بازي هايي چون DoW يا coH هم خبري نيست. اما اين به معني عدم وجود مديريت منابع دربازي نيست.مديريت منابع دراين بازي از حالت موقت مبتني بر مرحله بازي هاي استراتژي معمولي خارج شده و حالتي طولاني مدت پيدا کرده است. و هر منطقه 2 ساختمان اصلي ارزشمند را در بر مي گيرد که در صورت تصرف توسط بازيباز، امتيازهايي (از قبيل افزايش ميزان تجربه به دست آمده در پايان مراحل) براي او خواهد داشت. اما نکته اصلي اين است که بازيباز درهر مرحله، تنها مي تواند يکي از دو ساختمان را تصرف کند و هر ساختمان مزيت متفاوتي دارد. از اين رو بازيباز بايد تصميم بگيرد ابتدا به کدام منطقه حمله کند و در هر منطقه، کدام ساختمان را سريع تر به دست آورد (بازيباز در هر منطقه بارها مبارزه خواهد کرد). حتي بازيبار مي تواند تصميم بگيرد از تصرف اين ساختمان صرف نظر کند تا مرحله را سريع تر به پايان برده و تجربه بيشتري به دست آورد. به اين ترتيب ترکيب عناصر استراتژي با نقش آفريني حتي اينجا هم ديده مي شود و هر تصميم که بازيباز در نحوه مديريت يک مرحله مي گيرد؛ تأثير مهمي روي روند کلي بازي و مبارزه ها خواهد داشت.
مبارزه ها در DoW2 حتي از DoW هم سريع تر هستند و حالت اکشن مبارزه ها در بازي هاي قبلي Relic، اکنون پر تب و تاب تر شده است. گيم پلي بازي بسيار لذت بخش و هيجان انگيز است. اين حالت به بازيباز اجازه مي دهد بدون دغدغه و بدون اينکه مجبور باشد در طول مرحله ساختمان سازي کرده يا منابع استخراج کند؛ صرفاً از مديريت نيروها لذت ببرد. بسياري از مراحل حالت تک نفره DoW2 را مي توان به دو گروه متمايز تقسيم کرد: نوع اول مأموريت هايي است که بازيباز بايد در طول مرحله حرکت کرده و پس از مبارزه با دشمنان، در نهايت يک موجود بسيارقوي (غول مرحله) را شکست دهد. در نوع دوم، بازيباز بايد از يکي از ساختمان هاي تصرف شده در برابر حمله دشمنان دفاع کند.
ساختار و طراحي اين مراحل جالب و خوشايند است؛ اما بازيباز پس از پيروزي در چند مرحله متوجه مي شود تنها کاري که در تمام طول بازي انجام خواهد داد؛ مبارزه، کشتن يک موجود رييس و يا دفاع از يک ساختمان است و به سرعت جاي خالي مراحل متنوع تر، ساختمان سازي و ديگر ظرافت ها و پيچيدگي هاي بازي هاي استراتژي را احساس مي کند. از طرف ديگر در روند داستاني بازي بازيباز مجبور مي شود در يک منطقه چند بار مبارزه کند. به اين ترتيب بازيباز يک مبارزه ثابت را بارها و بارها انجام مي دهد و به تدريج احساس مي کند اسير يک دورباطل شده است. اين روند يکنواخت و تکراري، به ساختار کلي حالت تک نفره DoW2 که پر از خلاقيت، ويژگي هاي جالبي و گيم پلي لذت بخش است؛ آسيب زده، به گونه اي که بخش يک نفره DoW2 را از سطح يک بازي بي نظير و انقلابي پايين آورده و آن را به يک بازي جالب، اما تکراري و کسالت بار تبديل کرده است. نکته جالب اين است مراحل ويژه اما کم تعداد اين بازي به راستي جالب و عالي هستند و اگر Relic به جاي توليد مرحله هاي تصادفي شبيه به هم ولي زياد، تعداد مرحله هاي ويژه بازي را فقط کمي بيشتر مي کرد؛ نتيجه بسيار بهتري مي گرفت. اما حالت چند نفره DoW2 داستان ديگري دارد. اين بازي در حالت چندنفره شباهت زيادي به DoW و coH دارد و همان گيم پلي سريع و لذت بخش را در کنار عناصري چون پايگاه سازي و مديريت نيروها به شيوه سنتي به ارمغان مي آورد. گيم پلي بازي در حالت چندنفره بسيار متنوع تر از حالت تک نفره آن است و چون بازيباز در حالت چندنفره مي تواند يکي از چهار ارتش بازي را انتخاب کند؛ در حالي که در مد تک نفره تنها به نيروهاي Blood Ravens محدود است. DoW2 نيز همانند DoW، در حالت داستان خود صرفاً يک Campaign دارد و ماجراهاي گروه Blood Ravens و مبارزه آنها با دشمنان سنتي انسان ها در سري بازي هاي Wahammer 40000 را دنبال مي کند. اين مسأله يکي ديگر از عوامل مهم در يکنواخت شدن اين بازي است و از طرف ديگر داستان بازي را يک بعدي و محدود کرده است.
Relic هنگام ساخت DoW نيز مرتکب همين اشتباه شده بود، اما جالب اين است ظاهراً اين کار به مذاق شرکت هاي ديگري چون Blizzard خوش آمده، چون شرکت ياد شده در ساخت Srarcraft2 دقيقاً از همين الگو پيروي کرده است. اما آنچه DoW2 را جذاب کرده، حضور يک دشمن جديد است که تمام طرفداران W40K انتظار داشتند آن را در DoW يا بسته هاي الحاقي آن ببينند.
خطرناک ترين و قدرتمندترين دشمن دنياي W40K يعني نيروهاي وحشتناک تيرانيد (که حتي از نکران هم خطرناک تر است) اکنون در DoW2 آمده تا قدرت نمايي کند. افرادي که با Srarcraft آشنايي دارند اما با دنياي W40K آشنا نيستند؛ احتمالاً از شباهت تيرانيدها با زرگ شگفت زده خواهند شد. در واقع دنياي Srarcraft با الهام از دنياي W40K ساخته شده و زرگ نيز عملاً از تيرانيد کپي شده است. طبيعتاً جو DoW2 نيز به Srarcraft شباهت دارد؛ اما در نهايت تأسف بايد گفت داستان در DoW2 آنچنان که بايد خوب نوشته نشده است. با توجه به شباهت هاي متعدد اين بازي با محصولات Blizzard، بازيباز ناخودآگاه توقع دارد داستان اين بازي نيز در سطح عناويني چون Srarcraft باشد؛ اما داستان DoW2 نيز جز در ابتدا و پايان آن، روندي بسيار ثابت در پيش مي گيرد. تنها مراحل پاياني بي نظير و به ياد ماندني بازي از لحاظ داستاني رضايت بازيباز را جلب مي کند و هر چند داستان مراحل طولاني اواسط بازي را از بسياري از بازي هاي خوب موجود در بازار بهتر است؛ اما آنچنان که از يک بازي در اين سطح انتظار مي رود؛ رضايت بخش نيست. شخصيت پردازي بازي نيز عالي است، به گونه اي که بايد آن را بهترين شخصيت پردازي در ميان بازي هاي Relic تاکنون دانست. افرادي چون سايرس، ديون ثول و مهم تر از همه، کاپيتان گيبريل انجلس (قهرمان اولين بازي Dawn of War) با جذابيت تمام طراحي شده اند. صداگذاري بازي نيز همانند تمام بازي هاي Relic همچنان عالي و بي نقص است. مخصوصاً گويندگي بازي جاي هيچ بحثي ندارد و آنچنان عالي انجام شده که به شخصيت هاي خشن و مغرور DoW2 (از همراهان بازيباز گرفته تا دشمنان و افراد بي تفاوت موجود در بازي) جان مي دهد. موسيقي بازي نيز بسيار زيبا است؛ هر چند با موسيقي بسيار زيباي بازي هايي چون Dark Crusade برابري نمي کند.
گرافيک بازي نيز همچون تمام بازي هاي ديگر Relic بسيار پيشرفته است. غير از رنگ پردازي نه چندان مطلوب بعضي از مراحل از قبيل مراحل بياباني بازي، گرافيکي بازي نقص ديگري ندارد. از مدل هاي بسيار زيبا و پر از جزئيات بازي گرفته تا انيميشن هاي نرم و طبيعي و فيزيک پيشرفته آن، همه چيز در DoW2 در سطح عالي قرار دارد.
جلوه هاي ويژه بازي پر از جزئيات است و جلوه هاي ويژه مربوط به آب و هوا بيش از هر چيز ديگري نظر بازيبار را به خود جلب مي کند، مراحلي که در آن از باران، طوفان هاي شن يا ذرات غبار معلق در هوا استفاده شده، واقعاً ديدني و بديع هستند. رابط کاربر بازي نيز بسيار زيبا است و نقشه تاکتيکي بازي گاه به لطف صحنه هاي ترسيم شده از سيارات يا ديگر اجرام آسماني اطراف آنچنان زيبا مي شود که بازيباز را براي چند ثانيه خيره مي کند.
اما اگر در نهايت بخواهيم قضاوت کنيم با وجود تمام نواقص و مزايا، DoW2 چگونه بازي است، بايد گفت مبارزه هاي لذت بخش، خلاقيت بالا و ويژگي هاي جالب در اين بازي آن را به تجربه اي تبديل کرده اند که طرفداران بازي هاي استراتژي يا نقش آفريني نبايد از دست بدهند. DoW2 بازي بسيار لذت بخش و در عين حال تکراري است که ممکن است شما را خسته کند، اما وقتي پايان بي نظير بازي را ديديد؛ اين خستگي را فراموش خواهيد کرد. مهم تر از همه، مبارزه در کنار گروه زبده اين بازي که از ميان بهترين Blood Ravensها دست چين شده اند، تجربه بسيار جالبي است. سربازان گروه کوچکي که شما را در اين بازي همراهي مي کند، همانند تمام Space Marineها دوست داشتني، خشن، بيرحم و مرگبار هستند.
منبع: نشريه بازي رايانه ،شماره 29
/س