اکران هاي 87 (38)- کتوني سفيد
نويسنده و کارگردان: محمدابراهيم معيري
مدير فيلمبرداري: محمد داودي
صدابردار: يدالله نجفي
طراح صحنه و لباس: فريبرز قربان زاده
طراح گريم: عاطفه رضوي
صداگذاري و ميکس: امير حسين قاسمي
موسيقي: محمد سالاروند
بازيگران: حسين ياري، باران کوثري، محمد ابراهيم زاده، عبدالکريم مکاوري نژاد، آريا زارع، محمدنثاري، اميرالله سحرخيز، آذر رواني فرد، بابک دهقان، مهدي فدايي، غلامرضا باروني، رباب محمدزاده، فاطمه آفند، فيروزه عبداللهي
تهيه کننده: جهانگير کوثري
80 دقيقه
دستيار اول کارگردان: علي معصومي. برنامه ريز: محمود ابراهيم زاده نيشابوري. منشي صحنه زهرا جعفري. عکاس: سياوش نقشبندي. گروه کارگرداني: حسن جعفري، کامران خادملو. فيلمبردار پشت صحنه: عادل شاه خواه. گروه فيلم برداري: سيد قاسم طباطبايي، علي حشمتي، فرهاد ميرزايي، عليرضا جديد السلام يزد، حميد قطب. دستياران صدابردار: رشيد دانش، سروش ملکي. اجراي چهره پردازي: مصطفي کامياب، سپيده راستي فر. دستيار صحنه: سعيد قلي زاده، فرهاد يرناک. مدير توليد: سيدابوالقاسم حسيني. آرشيو و لباس: سيده شهروز دهقاني. سينه موبيل: داود نازنيني. مدير تدارکات: امير نوروزي. حمل و نقل: محمد مقاتلي، جمشيد کتوپي زاده. گروه تدارکات: عادل شاه خواه، عبدالله محمدي، محمد علي فريدي. محصول سازمان سينمايي 79. پخش از باران فيلم.
شروع نمايش: از 23 بهمن
سينماهاي نمايش دهنده: قدس، آستارا، شاهد، فلسطين، آزادي، ملت، رازي، اريکه ايرانيان، صحرا، پرديس، تماشا
اميري موفق مي شود از دست آنها فرار کند اما بر اثر حادثه اي بي هوش مي شود. از سوي ديگر دانش آموزان مدرسه، پس از چند روز غيبت معلم ورزش خود، تصميم مي گيرند اورا پيدا کنند. سرانجام در يکي از مناطق دورافتاده، اميري را پيدا مي کنند و به بيمارستان مي برند. پرشک معالج مي گويد به دليل ضربه اي که به سر امير خورده، حافظه اش را از دست داده است. او توصيه مي کند که همه در مدرسه کمک کنند تا او حافظه اش را به دست بياورد. بچه ها سعي خودشان را مي کنند اما بي فايده است. اميري چيزي از بچه هاي مدرسه و مهم تر، مسابقه ي فوتبالي که بچه هاي مدرسه ي سعادت بايد در آن شرکت کنند، به خاطر نمي آورد و از سوي ديگر زيور هم تلاش دارد تا اميري حافظه اش را به دست آورد سرانجام روز مسابقه فرا مي رسد اما خبري از اميري نيست. او در بندر نشسته و به کشتي ها و بارهاي آنها نگاه مي کند. بچه هاي مدرسه به همراه زيور سرانجام اميري را پيدا مي کنند با خود به استاديوم مي برند.
زيور بيرون از استاديوم با نگراني مسابقه را دنبال مي کند. تيم بچه هاي مدرسه ي سعادت دو گل از تيم حريف عقب هستند. ناگهان اميري با صدا کردن نام يکي از دانش آموزان، حافظه اش را به دست مي آورد و با دستورهاي تاکتيکي، کاري مي کند که تيم مدرسه ي سعادت سرانجام بر تيم مقابل غلبه کند. زيور هم خوشحال مي شود که اميري حافظه اش را به دست آورده است. زيور و پيام در کنار هم، در ساحل دريا قدم مي زنند. اميري يک بار ديگر بچه ها را کنار ساحل برده و با آنها تمرين مي کند.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18
/س
مدير فيلمبرداري: محمد داودي
صدابردار: يدالله نجفي
طراح صحنه و لباس: فريبرز قربان زاده
طراح گريم: عاطفه رضوي
صداگذاري و ميکس: امير حسين قاسمي
موسيقي: محمد سالاروند
بازيگران: حسين ياري، باران کوثري، محمد ابراهيم زاده، عبدالکريم مکاوري نژاد، آريا زارع، محمدنثاري، اميرالله سحرخيز، آذر رواني فرد، بابک دهقان، مهدي فدايي، غلامرضا باروني، رباب محمدزاده، فاطمه آفند، فيروزه عبداللهي
تهيه کننده: جهانگير کوثري
80 دقيقه
دستيار اول کارگردان: علي معصومي. برنامه ريز: محمود ابراهيم زاده نيشابوري. منشي صحنه زهرا جعفري. عکاس: سياوش نقشبندي. گروه کارگرداني: حسن جعفري، کامران خادملو. فيلمبردار پشت صحنه: عادل شاه خواه. گروه فيلم برداري: سيد قاسم طباطبايي، علي حشمتي، فرهاد ميرزايي، عليرضا جديد السلام يزد، حميد قطب. دستياران صدابردار: رشيد دانش، سروش ملکي. اجراي چهره پردازي: مصطفي کامياب، سپيده راستي فر. دستيار صحنه: سعيد قلي زاده، فرهاد يرناک. مدير توليد: سيدابوالقاسم حسيني. آرشيو و لباس: سيده شهروز دهقاني. سينه موبيل: داود نازنيني. مدير تدارکات: امير نوروزي. حمل و نقل: محمد مقاتلي، جمشيد کتوپي زاده. گروه تدارکات: عادل شاه خواه، عبدالله محمدي، محمد علي فريدي. محصول سازمان سينمايي 79. پخش از باران فيلم.
شروع نمايش: از 23 بهمن
سينماهاي نمايش دهنده: قدس، آستارا، شاهد، فلسطين، آزادي، ملت، رازي، اريکه ايرانيان، صحرا، پرديس، تماشا
خلاصه داستان:
اميري موفق مي شود از دست آنها فرار کند اما بر اثر حادثه اي بي هوش مي شود. از سوي ديگر دانش آموزان مدرسه، پس از چند روز غيبت معلم ورزش خود، تصميم مي گيرند اورا پيدا کنند. سرانجام در يکي از مناطق دورافتاده، اميري را پيدا مي کنند و به بيمارستان مي برند. پرشک معالج مي گويد به دليل ضربه اي که به سر امير خورده، حافظه اش را از دست داده است. او توصيه مي کند که همه در مدرسه کمک کنند تا او حافظه اش را به دست بياورد. بچه ها سعي خودشان را مي کنند اما بي فايده است. اميري چيزي از بچه هاي مدرسه و مهم تر، مسابقه ي فوتبالي که بچه هاي مدرسه ي سعادت بايد در آن شرکت کنند، به خاطر نمي آورد و از سوي ديگر زيور هم تلاش دارد تا اميري حافظه اش را به دست آورد سرانجام روز مسابقه فرا مي رسد اما خبري از اميري نيست. او در بندر نشسته و به کشتي ها و بارهاي آنها نگاه مي کند. بچه هاي مدرسه به همراه زيور سرانجام اميري را پيدا مي کنند با خود به استاديوم مي برند.
زيور بيرون از استاديوم با نگراني مسابقه را دنبال مي کند. تيم بچه هاي مدرسه ي سعادت دو گل از تيم حريف عقب هستند. ناگهان اميري با صدا کردن نام يکي از دانش آموزان، حافظه اش را به دست مي آورد و با دستورهاي تاکتيکي، کاري مي کند که تيم مدرسه ي سعادت سرانجام بر تيم مقابل غلبه کند. زيور هم خوشحال مي شود که اميري حافظه اش را به دست آورده است. زيور و پيام در کنار هم، در ساحل دريا قدم مي زنند. اميري يک بار ديگر بچه ها را کنار ساحل برده و با آنها تمرين مي کند.
منبع:سالنامه فيلم - ش 18
/س