- «تا سیسالگی به کار هنری میپرداختم. صندوقچه میساختم و میفروختم. اما بعد از آن در اثر حادثهای تصمیم گرفتم سراغ دانشاندوزی بروم. به مدرسه رفتم. سنّم را بالا تشخیص دادند و گفتند: بعید است به جایی برسی. اما من مصمم بودم. به هر سختی ای بود سر کلاس درس حاضر شدم. معلم گفت: این جمله را برای فردا حفظ کن: (معلم میگوید پوست سگ با دباغی پاک میشود.) تا فردای آن روز بارها و بارها آن جمله را تمرین کردم. در موعد مقرر سر کلاس حاضر شدم. معلم خواست جمله دیروز را تکرار کنم. با اعتماد به نفس فراوان و با صدای رسا گفتم: (سگ گفت پوست معلم با دباغی پاک میشود!) صدای قهقهه همکلاسیها به آسمان برخاست. معلم هم غشغش خندید. خندههایشان چون تیری بود که قلب آبرو و عزتم را نشانه رفت. نتوانستم فضای سنگین کلاس را تحمل کنم. بیرون زدم و سر از صحرا و بیابان درآوردم. در بیابان، بیهدف و ناامید راه میرفتم تا این که چشمم به قطعه سنگی افتاد که از بالایش آب قطرهقطره رویش میریخت. در اثر ریزش قطرات آب، سنگ سوراخ شده بود. ناگهان به خود آمدم. با خود گفتم: «من هر چقدر کودن باشم، سینهام از این سنگ سختتر نیست. حتما با تلاش و کوشش میتوانم موفق شوم.» به سرعت به شهر برگشتم و سخت مشغول به تحصیل شدم. کار به جایی رسیدم که امروز از من به عنوان یکی از مهمترین دانشمندان ادبیات عرب و شاخههای گوناگونش یاد میشود. آری من، سراج الدین سکّاکی هستم.(1)
ماجرای بالا شرح حال مردی است که با خودباوری و اعتماد به نفس توانست بر هوش و حافظه ضعیفش غلبه کند و در آسمان علم و فضل چون ستارهای دستنیافتنی بدرخشد. اما مهمتر از اصل ماجرا که صرفا جنبه قصه و سرگرمی دارد باید به درس نهفته در آن نگریست که راهکاری مفید برای درمان دردهای جامعه کنونی ماست: خودباوری
خودباوری یا همان «self confidence» یعنی شخص به توانمندیهای خودش باور داشته باشد و خود را کمتر از آن چه هست نبیند. مشکلات پیش رویش را فراتر از توانش تصور نکند و از کاه، کوه نسازد. این معضل متاسفانه در جامعه ما دردی کهنه و زخمی عمیق است که باید برایش فکری کرد و تدبیری اندیشید. بسیارند جوانانی که در مواجهه با مشکلات خود را میبازند و زمین میخورند. پس از آن سردرگم میشوند و خود را ناامید و بیپناه مییابند و شوربختانه چاره این سردرگمی را در مواد مخدر و دیگر ناهنجاریها مییابند.
اما خودباوری را به دلیل پیوند عمیق، تنگاتنگ و به بیان بهتر اتحاد معناییای که با «اعتماد به نفس» دارد نمیتوان جدا از این مفهوم بررسی کرد. بنابراین برای پرداختن به ریشههای خودباوری و عوامل تقویت آن، حتما باید نگاهی به اعتماد به نفس انداخت و آن را به خوبی تحلیل کرد. سوالی که میتوان اکنون مطرح کرد این است که با چه کارها و تکنیکهایی میتوان اعتماد به نفس را تقویت کرد؟ در این باره بر اساس احادیث اسلامی و نیز توصیههای متخصصان دانش روانشناسی نکاتی قابل اشاره است که از نظر گذرانده میشود:
1.کارهای خوب خودتان را که توانستهاید با موفقیت انجام دهید یادداشت و مدام به خودتان یادآوری کنید.
2.از آن جایی که به قول امیر مومنان مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیدانند(2) بسیاری از ترسها از همین جهل و ندانستن نشات میگیرد. بنابراین اگر کسی از چیزی میترسد چه بسا لازم باشد خودش را وسط آن بیندازد تا ببیند نه تنها ترسی ندارد بلکه میتواند با خودباوری و اعتماد به نفس بر آن کار یا موقعیت غلبه کند. همان طور که امیر مومنان میفرماید: اگر از چیزی ترسیدی خودت را وسط آن بینداز!(3)
3.به قضاوتهای دیگران نباید چندان اهمیت داد. البته این سخن بدین معنا نیست که انسان اصلا نباید به سخن دیگران توجه کند اما اهمیت دادن به نظر مردم تنها باید در حد و اندازه معقول باشد و اگر از حد خود بگذرد دست و پای اراده انسان را میبندد و جلوی پیشرفت آدمی را میگیرد.
4.تمرین، تمرین و تمرین. تمرین را مادر مهارتها لقب دادهاند. تقریبا هیچ موفقیتی در طول تاریخ برای هیچ کسی پدید نیامده است مگر آن که روزها و هفتهها و ماهها و سالها تمرین پشت آن بوده است. ماجرای سکاکی که در ابتدای مقاله اشاره شد و نیز داستان اختراع لامپ توسط ادیسون در این باره مثالزدنی است.
5.توکل به خدا. این ویژگی را تنها خداباورانی که در پی خودباوریاند دارند. آنان میدانند که خداوند منبع لایزال قدرت است و از چشمه بیکران رحمتش هر اندازه که بخواهد به طالبان و تشنگانش مینوشاند. همچنان که قرآن میفرماید: هر کس بر خدا توکل کند او برایش کافی است.(4)
6.مواجهه با آن چه از آن میترسیم از بهترین راهکارهای مقابله با ترسهای بیهوده و افزایش خودباوری است. اگر چه در توصیه دوم اشارهای به این مورد داشتیم اما برای اطمینانبخشی بیشتر به مخاطب، نتیجه آزمایشی که آلبرت بندورا، یکی از چهار روانشناس پر استناد دنیا انجام داد را از نظر میگذرانیم. او برای درمان ترسهای بیهوده افراد، آنان را به اتاقی میبُرد که در آن مار وجود داشت. البته این کار را تدریجی و در عرض چند ساعت انجام میداد و بیمار را آرامآرام با ترسش مواجه میکرد. نتیجه این بود که بیماران عموما با مار مواجه میشدند و دیوار ترسشان فرومیریخت و به همین راحتی درمان میشدند،(5) نظیر آن چه امیرمومنان فرمود: زمانی که از چیزی ترسیدی با آن مواجه شو!
جمعبندی:
آن چه تاکنون گذشت نکاتی پیرامون خودباوری و اعتماد به نفس در ساحت فردی بود. ان شاء الله در مقاله بعدی به نتایج این خصلت در عرصه اجتماع خواهیم پرداخت و نقش آن را در پیشرفت یک ملت ارزیابی خواهیم کرد.
پینوشتها: (1) کتاب یکصد موضوع 500 داستان، اثر سید على اکبر صداقت به نقل از پایگاه حوزه نت (با اندکی تصرف و بازنویسی)
(2) نهج البلاغه، حکمت 438
(3) همان، حکمت 175
(4) سوره طلاق، آیه 3
(5) سخنرانی دیوید کلی در تِد (TED) با عنوان «چگونه اعتماد به نفس خلاق را در خود بنا کنید؟»