اندیشمندان مسلمان

زمینه‌های ایدئولوژیک نخستین اسلام همچون رهبری مبتنی بر وحی الهی و قرآن و اصل هدایت اخلاقی جامعه.
يکشنبه، 28 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشمندان مسلمان
به جرات می توان ادعا کرد یکی از حوزه‌هایی که از گذشته مورد توجه پژوهشگران مسلمان حوزه علوم انسانی بوده، بحث مدیریت اسلامی است. اندیشمندانی چون کندی، بلخی، ابوبکر رازی، ابوحاتم رازی، اخوان الصفا، مسکویه، راغب اصفهانی، غزالی، ابن سینا، ابن باجه، ابن طفیل ابن رشد و ابن خلدون چگونگی تکوین و شکل گیری مدیریت اسلامی را تبیین می کنند.
 
این نظریه پردازان، درصدد اسلامی کردن مدیریت برآمده اند و برخی از آنها سنت اسلامی ایرانی را با سنت یونانی ترکیب کرده، فلسفه مدیریت اسلامی را شکل داده اند و به توسعه و پیشرفت آن کمک کرده اند. زمینه‌های ایدئولوژیک نخستین اسلام همچون رهبری مبتنی بر وحی الهی و قرآن و اصل هدایت اخلاقی جامعه ، نقطه آغاز فلسفه مدیریت بود که از سده سوم هجری ( نهم میلادی ) به بعد، تحت نفوذ هلنیسم و مجموعه باورها و آرای سیاسی شکل گرفته و در قرن دوم هجری (هشتم میلادی) در الهیات اسلامی نوشته شده و در اندرزنامه های قدیم پادشاهان در سده دوم هجری (هشتم میلادی ) و در کلام اسلامی بازتاب یافته و توسعه یافت.
 
1. ابن مقفع ایرانی (متوفای ۱۶۰هـ . ۷۵۷ م.) یکی از نویسندگان مشهور قدیمی نثر ادبی عربی در کتاب های خود «الادب الکبیر الدرة الیتیمه»، «رساله فی الصحابه» و «ترجمه و شرح کلیله و دمنه» که در اصل مجموعه ای از افسانه های هندی است، نصیحت و پندهای عملی به پادشاه ارائه می کند. این آثار، تصویری از یک جامعه را با اقلیتی از مردم دارای نیروی داوری عالی، دوستی ثابت و استوار، راستی و برادری، خاصه در برابر عامه ارائه می کند. ابن مقفع، وامدار مطالب هندی بود؛ البته وی عمدتا همانند نویسندگان بعدی اندرزنامه های پادشاهان یا نویسندگان اندیشه سیاسی از سنت های اخلاقی ایرانی ساسانی متابعت کرد. این سنتها با گفتارهای حکیمانه حکمای قدیم ترکیب یافته بودند. گفتار حکمای گذشته یونانی، اسلامی و ماقبل اسلام، متون حکمت ساسانی را تاکید و تقویت می کردند. این گفتارهای اخلاقی، اساس فلسفه مدیریت اسلام را شکل داد که در قرن سوم هجری (نهم میلادی) شروع به نضج کرد. ریشه و بنیان فلسفه مدیریت اسلام، ارتباط تنگاتنگی با ترجمه نوشتارهای افلاطون دارد. همچنین براساس آنچه هانس دایبر مینویسد نقش رهبر، امام و کارکرد وی در جامعه با توسعه و پیشرفت اولیه خلافت و سنتهای اخلاقی اسلامی و غیر اسلامی و رشد مباحث کلامی درباره امامت عادل، از قرن دوم هجری( هشتم میلادی) توسط شیعیان و معتزله و از قرن چهارم هجری (نهم میلادی) توسط اشاعره مجدد تبیین شد. امام مورد اعتماد امت است و باید قانون و امور مذهبی و اخلاقی را بشناسد و در داوری خویش مستقل باشد، تنها بهترین و برجسته ترین شخص برای رهبری می تواند امام بر حق باشد. شیعه دوازده امامی، نظریه امامت خود را بر ضرورت رهبر معصوم در جامعه بنا نهاده است، امامی که مبلغ الهی مذهب بوده و از این رو شبیه پیامبر است؛ البته در غیر این جهت که پیامبر حامل کتاب مقدس است. این مفهوم رهبری هدایت یافته الهی عمیقا فیلسوفان سیاسی و مدیریتی اسلام را از قرن چهارم هجری ( دهم میلادی) تحت تاثیر قرار داده است. پیشگامان آنها در قرن سوم هجری ( نهم میلادی) مباحث خود را به اخلاق فرد در جامعه اختصاص داده و سنت گفتارهای حکیمانه اسلامی و غیر اسلامی را ادامه دادند.
 
۲.اولین فیلسوف بزرگ عرب، کندی (۲۰۲ - ۱۸۵ هجری / ۸۹۹ - ۸۰۱میلادی) و به نحو آشکارتری معاصر جوانتر او قسطی بن لوقا (۳۰۰ – ۲۰۰ هجری /۹۱۲ - ۸۲۰میلادی) فلسفه عملی سه گانه ارسطو در اخلاق، اقتصاد و سیاست را می شناخت و در این زمینه ها به آثار ارسطو استناد می کرد، این آثار بظاهر در دسترس آنها نبوده است. با وجود این، فهرست ابن ندیم، چند کتاب از کتاب های سیاسی کندی را ذکر می کند که در میان آنها رسالهای درباره سیاست و رسالهای دیگر درباره سیاسه الامه، وجود دارد که هر دو گم شده اند.
 
٣. ابوزید بلخی، مفهوم مصلحت مردم را که دغدغه حاکم ومدیر است، به روش رهبری اضافه می کند و در نهایت، طبقه بندی بلخی در مورد مدیریت به عنوان یکی از مهمترین مهارتها که امارت یک کشور و حمایت مردمش را در بر دارد، به طور مستقیم یا غیرمستقیم از اخلاق نیکو ارسطو الهام گرفته است. در اینجا مصلحت جامعه بر علایق و منافع افراد برتری دارد. برخلاف رهیافت کندی در رفتار اخلاقی افراد، فضیلت انسانیت به عنوان وسیله سعادت، در بخش در دسترس رساله بلخی مورد غفلت قرار گرفته است. . ابوبکر رازی در کتاب اعلام النبوه از این سنت معتزلی، زیدی و اسماعیلی تبعیت می کند که براساس آن، مردم کامل نیستند و در نتیجه به رهبری و مدیریت که معرفت کامل او مبتنی بر وحی نبوی است، نیاز دارند. مردم، عقاید متفاوتی دارند و خداوند، آنها را به تامل و نظر کردن و پیروی کردن از آنچه خوب، مناسب، واقعی و ضروری است، فرمان داده است. ابو بکر رازی برخلاف خوارج که براساس نظریه تساوی انگاری عرب باستان از تساوی و برابری انسانها دفاع کرده اند و برای رهبر امت، هیچ ویژگی کاریزمایی قائل نشده اند معتقد تساوی میان انسانها نیست.
 
٥. ابو حاتم رازی همراه با حنبلی ها، بصراحت خوارج و افراط گرایی آنها در دین را مورد انتقاد قرار می دهد که براساس نظر او این امر با اجتهاد مستقل قابل مقایسه نیست. او اینگونه نتیجه می گیرد. در میان انسانها، با توجه به ذکاوت، بصیرت، قدرت تمییز و درک آنها اصناف و رده های متفاوتی یافت می شود؛ چراکه انسانها طبیعتا مساوی با یکدیگر خلق نشده اند. برخلاف حیوانات که برای مثال در درک نیازمندیهای خود، تفاوتی با یکدیگر ندارند. از آنجا که هر رده ای از حیوانات با توجه به آگاهی شان به ضرورت جستجو برای غذا و تولید نسل طبیعتا یکسان هستند، در مقایسه با اختلافی که در میان رده های انسانی با توجه به ذکاوت و بصیرت آنها ذکر شده، هیچ تفاوتی در سبک حیوانات وجود ندارد. انسانها به دو دسته تقسیم می شوند: عالم و متعلم یا امام و ماموم. خداوند افراد ضعیفی را که همانند اقویا، تعهد و الزامی ندارند می بخشد. به دلیل تفاوتهای عقلانی مردم، آنها به رهبر نیاز دارند؛ رهبری که از سوی خداوند انتخاب شده و با معرفت الهی مجهز شده است. پیامبر، رهبر الهی برجسته و بی نظیری است. مردم باید او را که معلم شریعت الهی است اطاعت کنند، در غیر اینصورت باید آنها را به پذیرش شکلهای ظاهری رهنمودهای پیامبرانه اش مجبور کرد. با وجود این، انسانها ظرفیت انتخاب کردن را نیز دارند. کسی که از هدایت پیامبرانه اطاعت نکند، جاهل، طالح (تبهکار)، منهتک (بی حرمت و بی خرد است و دشمنی و عداوت و بیعدالتی را موجب می شود. مردم جاهل و بی معرفت، شیفته قدرت بوده و برای رسیدن به اشیاء دنیوی رقابت می کنند. ایده نابرابری مردم در جامعه که در نتیجه به یک رهبر و معلم معرفت جهانشمول نیاز دارند معرفتی که نتیجه خلاقیت خود او نبوده، بلکه بر وحی الهی استوار است در فاصله ای کوتاه پس از مباحثات ابوحاتم رازی با ابوبکر رازی در فلسفه سیاسی فارابی (معلم ثانی) (متوفای ۳۳۹ هجری/ ۹۰۰ میلادی) مجدد نمایان شد. فارابی، این نظریات را بصورت ماهرانه در فلسفه مدیریتی خود که در اصل از ترکیبی منحصر به فرد از عناصر افلاطونی ارسطویی براساس نظریات اسماعیلیه در باره امامت حکایت دارد، پروراند.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط