نقش سازماندهی در مدیریت

برای سازماندهی باید به لیاقتها، استعدادها، تخصصها و تقوا فوق العاده اهمیت داد و از تمام عناصر شایسته، استفاده نمود.
جمعه، 3 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش سازماندهی در مدیریت
یکی از ارکان مدیریت و یکی از اساسی‌ترین وظایف مدیران در سازمان‌ها، سازماندهی است. سازمان مجموعه ای است از واحدهای جزئی که هریک به سود بقیه، عهده دار انجام کار معینی هستند. سازماندهی تجویز چرخه روابط رسمی بین افراد یک سازمان و منابع آن، به منظور دستیابی به اهداف آن است . برای سازماندهی، مبانی مختلفی چون هدف، وظیفه، نوع تولید، عملیات، منطقه عملیات، ارباب رجوع یا مشتری وجود دارد. پیچیدگی و بزرگی سازمان‌های امروزی ضرورت و اهمیت این امر را دو چندان کرده است. به کمک سازماندهی است که اهداف کلی و ماموریت اصلی سازمان در قالب هدف های جزئی تر، و وظایف و فعالیت های ریزتر و مشخص تر، تعریف می گردد، و دستیابی به اهداف سازمان امکان پذیر می شود. در سازماندهی، وظایف، اختیارات و مسئولیت های واحدها و افراد مختلف مشخص شده و نحوه هماهنگی و ارتباط بین آن ها معین و مشخص می گردد. سازماندهی باید به گونه ای باشد که معلوم نماید وظایف هر فرد در سازمان چیست، و چه کسی مسئول نتایج مورد انتظار است؟ در این صورت موانع ناشی از ابهام و عدم اطمینان در مورد وظایف و مسئولیت ها بر طرف می گردد، و از لوث شدن مسئولیت ها جلوگیری خواهد شد. اساسا هیچ سازمان و جامعه ای بدون سازماندهی و هماهنگی قادر به انجام دادن وظایف نمی باشد و فقدان سازماندهی منجر به گسستن شیرازه امور، و مختل شدن کارها می گردد. امیر مومنان علیه السلام در سازماندهی کلان مجموعه مدیریتی خویش، همواره به این اصل مهم توجه داشته و با تقسیم کار و ایجاد هماهنگی، به سازماندهی امور اهتمام ویژه داشتند. آن حضرت در توصیه به فرزند بزرگوار خود امام حسن علیه السلام می فرماید: و اجعل لکل انسان من خدمک عملا تاخذه به فانه احرى الا یتواکلوا فی خدمتک. برای هر یک از کارکنان خود کاری را تعیین کن، تا او را نسبت به همان مورد مواخذه کنی. این کار باعث می شود که آنان کارها را به یکدیگر واگذار نکنند و این معنای سازماندهی است. یعنی سازماندهی عبارتست از فرایند تقسیم کار، تعیین شرح وظایف، تعیین اختیار و مسئولیت و پاسخگویی جهت دستیابی به اهداف مشترک سازمان یا جامعه. دین مقدس اسلام با شیوه و ساختار هماهنگ بدنبال اجرای اهداف و برنامه های الهی است. با بررسی تاریخ صدر اسلام متوجه ساختار تشکیلاتی میشویم که توسط پیامبر اجرا و در زمان حضرت علی (علیه السلام) دنبال گشت. حضرت على (علیه السلام) پس از قبول رهبری مسلمین به بازسازی نظام سازمانی کشور پرداخت و عناصری که بدون صلاحیت برخی سیستم ها را اشغال نموده بودند را پاکسازی نمود و در تدوین منشور و قانون اساسی حکومت بهترین الگو را ارائه نمود . قشرهای موجود را به هفت گروه نظامیان ، دبیران ، قضات، کارگزاران ، مالیات دهندگان، بازرگانان، صنعتگران و محرومان تقسیم بندی کرد. و برای هر طبقه ای حقوق و تکالیفی خاص معین کرد.
 
هدف سازماندهی در سازمانها تقسیم کار است، به گونه ای که مسائل زیر در آن تأمین گردد: الف) هیچ کاری بدون مسؤول نماند و در عین حال از تداخل و تضاد مسؤولیتها جلوگیری شود. ب) هر کاری به افرادی که دقیقا از عهده آن بر می آیند، سپرده شود. ج) کل افراد به صورت یک مجموعه کاملا منسجم عمل کنند. به طوری که کار هر یک مکمل عمل دیگری باشد. د) سلسله مراتب در تقسیم پستها در نظر گرفته شود. هـ) تمام افراد از طریق سلسله مراتب با مدیریت با فرماندهی در ارتباط باشند.
 
هم چنین برای سازماندهی باید به لیاقتها، استعدادها، تخصصها و تقوا فوق العاده اهمیت داد و از تمام عناصر شایسته، استفاده نمود. به عنوان مثال، می بینیم که پیامبر صل الله علیه و آله برای قرائت آیات سوره برائت برای مشرکان مکه در موسم حج، که در حقیقت اعلام پایان عمر شرک و بت پرستی و از مهمترین فصول تاریخ اسلام بود، طبق فرمان الهی، علی علیه السلام را برگزید. چرا که از همه برای این کار شایسته تر بود.
 
بکارگیری و توجه به منابع انسانی از وظایف مدیریت اسلامی میباشد. مدیریت منابع انسانی شامل گزینش و انتصاب و سیستم تشویق و تنبیه و ارزشیابی نیروی انسانی و گزینش و انتصابات و آموزش کارکنان و مدیران و ارتقا و ترفیع و تنزل و سایر موارد مرتبط می باشد. توجه به کرامت انسانی در سیستم منابع انسانی و گزینش و انتصابات یک اصل مهم در مدیریت اسلامی می باشد. وجود تعابیری مانند مبشر و منذر، مومن و کافر و بهشت و جهنم دلیل بر وجود تمایز صفات و تلاش و کار در افراد می باشد. در مدیریت اسلامی باید مدیران دارای روحیه تشویق و تنبیه باشند تا به وسیله آن کارهای افراد پر تلاش ارج و منزلت پیدا کرده و جلوی نابسامانی ها گرفته شود. از مهمترین مسائل در سازماندهی و تجدید سازمان، گزینش و بکارگیری افراد درستکار و شایسته در سازمان است. حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای خطاب به مالک اشتر ملاکهای گزینش کارگزاران را بیان می فرماید: از جمله اصالت مذهبی و خانوادگی، تقوا، شرم، حیا و حزم : نکته مهمی که امام در این گزینش به آن اشاره می کنند «والقدم فی الاسلام المتقدمه » است یعنی کسانی را برگزین که در اسلام پیشگام تر بوده اند . در جای دیگر حضرت در سازماندهی نیروهای یک مدیر می فرماید: «لا تتکل فی امورک على کسلان » بر انسانهای کسل در کارهایت تکیه نکن قرآن نیز در سوره زلزله آیه ۷و۸ می فرماید: پس هر کس به اندازه ای نیکی کند آن را می بیند و هر کس به اندازه ذره ای کار زشت مرتکب شود می بیند .و همین طور على (علیه السلام) می فرماید: بد کار را به پاداش نیکوکار رنجه دار. مدیریت علمی تیلور به این جهت مورد انتقاد قرار گرفت که به انسان توجه نکرد و کرامت انسان را به حد کافی درک نکرد، انسان را هم ردیف سایر منابع سازمانی مثل ماشین آلات ، سرمایه ، مواد اولیه قرار داد. مکاتب مدیریت پس از آن به جهت توجه به انسان بیشتر مورد پذیرش قرار گرفتند؟ در حالیکه در قرآن در سوره تین آیه 4 عنوان می کند که ما انسان را در زیباترین صورت وجود آفریدیم. و یا در حدیث قدسی آمده است همه موجودات عالم آفرینش در خدمت انسان و برای او آفریده شده اند. به راستی در کدام مکتب یا نهضت اینقدر قدر و منزلت و شان و کرامت انسان مورد توجه قرار گرفته است ؟ حتى مکتب روابط انسانی هم که مدعی ارج نهادن به انسان و علایق اوست تمام تحقیقات خود را بر این پایه استوار نمود که دریابد چه راه و روشی می تواند تضاد میان کلاسیک ها را جهت بهره برداری از انسان و ماشین از بین ببرد و از وجود انسان به نفع مقاصد سازمانی استفاده بهتری به عمل آورد .
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط